بوروکراسی

(0)

2,500,000ریال

2,250,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
3150

علاقه مندان به این کتاب
67

می‌خواهند کتاب را بخوانند
5

کسانی که پیشنهاد می کنند
8

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب بوروکراسی

انتشارات کتاب پارسه منتشر کرد:
مفهوم( بوروکراسی) همواره تداعی کننده‌ی تجربیاتی منفی است؛ کاغذ بازی و خونسردی بی‌عاطفه‌ی اداری تا ناکارآمدی، اتلاف انرژی و سرمایه و کارنادانی. همین جنبه‌های ملامت بار باعث شده است بوروکراسی امری ماهیتا منفی قلمداد شود و هیچکس حاضر نباشد آن را گردن بگیرد-حتی جریان‌هایی که منادی بوروکراتیک سازی همه‌ی شئون زندگی اجتماعی‌اند. اما لودویگ فون میزس، اقتصاددان و متفکر اتریشی- آمریکایی، در این کتاب ابتدا تعریف دقیق خود را از مفهوم بوروکراسی شرح می‌دهد و سپس خواننده را متقاعد می‌کند که (نفس) بوروکراسی شر نیست، بلکه (گسترش) بوروکراسی است که به مصیبت تبدیل می‌شود؛ گسترش بوروکراسی به حوزه‌هایی که می‌تواند تابع مدیریت بازاری باشد. از این مهم‌تر شرح می‌دهد که این گسترش مصیبت بار، ریشه در آرزومندی شهروندان برای مداخله‌ی دولت در امورشان دارد.
‌فروشگاه اینترنتی 30 بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب بوروکراسی اثر لودویگ فون میزس

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب بوروکراسی از سایت گودریدز امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب بوروکراسی از سایت آمازون امتیاز 4.5 از 5 را دریافت کرده است.

معرفی کتاب بوروکراسی:

کتاب بوروکراسی اثر لودویگ فون میزس اقتصاددان مکتب اتریشی و متفکر آزادی‌خواه،‌ ابتدا در سال 1944 در آمریکا به زبان انگلیسی منتشر شد و سپس به زبان آلمانی ترجمه شد. انگیزۀ نویسنده از نگارش این کتاب، گسترش آرمان‌های سوسیالیستی و بوروکراتیزه شدن روزافزون زندگی اقتصادی بود.

چرا باید کتاب بوروکراسی را بخوانیم؟

بوروکراسی یا دیوان‌سالاری همیشه آماج انتقادات و احساسات منفی بوده است. کاغذبازی، تشریفات اداری بیهوده و حوصله‌سربر، روح سرد و بی‌تفاوت ادارات، خونسردی کارمندی، اجرای قوانین و مقررات و تبصره‌ها فارغ از توجه به سود و زیاد راستین آن‌ها، نخوت، کرختی، تعلل و بی‌حوصلگی کارمندان، و سردرگمی و درماندگی مراجعه‌کنندگان که عنوان «ارباب رجوع» برایشان تعارفی توخالی است، تنها گوشه‌هایی از صفات و ویژگی‌های منفی است که معمولاً‌ با نام بوروکراسی در ذهن مردم تداعی می‌شود. با این توصیف چرا همیشه صف ورود به مشاغل بوروکراتیک طویل است و امکان‌واسازی یا کوچک‌سازی آن وجود ندارد؟ برای یافتن پاسخ این پرسش باید کتاب بوروکراسی را بخوانید تا بفهمید نظم بوروکراتیک چیست، چه ویژگی‌هایی دارد و ریشه‌های انبساط و انقباض آن کجاست.

جملات درخشانی از کتاب بوروکراسی:

«کاپیتالیسم یا اقتصاد بازار نوعی نظام همکاری و تقسیم کار اجتماعی است که بر مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولید استوار است. عوامل مادی تولید در مالکیت هر یک از شهروندان -سرمایه‌داران و زمینداران- قرار دارد. کارخانه‌ها و مزارع را شرکتداران و کشاورزان اداره می‌کنند؛ یعنی افراد و اتحادیه‌هایی متشکل از افراد که سرمایه و زمین یا متعلق به خود آن‌هاست یا مالکانی دیگر این زمین و سرمایه را به آنها قرض یا اجاره داده‌اند. شرکتداری آزاد ویژگی شاخص کاپیتالیسم است. هدف هر یک از شرکتداران -چه کاسب و چه زارع- کسب سود است. سرمایه‌داران، یعنی شرکتداران و زارعان، ابزار ادارۀ امور اقتصادی‌اند. آنها سکاندارند و کشتی را هدایت می‌کنند. اما جهت را آنها تعیین نمی‌کنند. آنها جایگاه بالادست را در اختیار ندارند، بلکه فقط سکاندارانی‌اند که فرمان‌های کاپیتان را بی‌‌قیدوشرط اطلاعات می‌کنند. کاپیتان کیست؟ مصرف‌کننده. نه کاپیتالیست، نه شرکتدار و نه زارع هیچ‌یک تعیین نمی‌کنند چه چیز باید تولید شود. این را مصرف‌کننده تعیین می‌کند. تولیدکنندگان برای مصرف شخصی خودشان تولید نمی‌کنند، بلکه برای بازار انبوه تولید می‌کنند. آنها می‌خواهند محصولاتشان را بفروشند.»

«برتری نظام اقتصاد کاپیتالیستی در این نهفته که یگانه نظام همکاری و تقسیم کار اجتماعی است که به کارگیری نوعی روش محاسبه و پیش‌بینی هزینه‌ها را برای برنامه‌ریزی پروژه‌های جدید و ارزیابی سودمندیِ ادامۀ کار کارخانه‌ها، کارگاه‌ها و مزارع موجود امکان‌پذیر می‌سازد. اجراناپذیری همۀ طرح‌های سوسیالیستی و اقتصاد برنامه‌ریزی شده را باید در این دید که هر گونه محاسبۀ اقتصادی را ناممکن می‌کند، زیرا بدون مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولید، تعیین قیمت‌های بازاری برای این عوامل ناممکن است. مشکلی که در ادارۀ امور اقتصادی باید حل شود این است: انواع بی‌شماری از عوامل مادی تولید وجود دارد و این عوامل در هر طبقۀ تولید هم به لحاظ ویژگی‌های فیزیکی و هم به لحاظ مکان‌هایی که این عوامل در دسترسند، با هم متفاوتند. میلیون‌ها کارگر وجود دارد که از جهت توانایی کاری آشکارا با هم متفاوتند. فناوری به ما دربارۀ امکان‌های بی‌شمار موجود، اطلاعاتی می‌دهد که مشخص می‌کند با به کارگیری این دخیرۀ منابع طبیعی، سرمایه و نیروی انسانی چه میزانی کالای مصرفی می‌توان تولید کرد.»

«اگر برای دولت‌ها در لندن و واشینگتن ممکن بود رخدادهای دسامبر 1943 و ژانویه و فوریۀ 1942 را پیش‌بینی کنند، تدابیری اتخاذ می‌کردند که تولید داخلی لاستیک مصنوعی را تضمین می‌کرد. در ارتباط با مسئلۀ مورد بحث ما دیگر اهمیتی ندارد که این دولت‌ها این بخش از هزینه‌های دفاعی را چگونه تأمین می‌کردند. آنها به کارخانه‌های مورد نظر یارانه می‌دادند یا از طریق وضع عوارضِ واردات قیمت لاستیک را در داخل به اندازه‌ای افزایش می‌دادند که تولید داخلی لاستیک سودده می‌شد. در هر صورت، مردم مجبور می‌شدند بابت این تمهید هزینه دهند. وقتی دولت تدابیر دفاعی اتخاذ نمی‌کند، هیچ سرمایه‌دار یا شرکتداری هم نمی‌تواند خلأ موجود را پر کند. ملامت کردن چند کارخانۀ شیمیایی به اینکه چرا خود را وقف تولید لاستیک مصنوعی نکرده‌اند، همان‌قدر نامعقول است که از صنایع خودروسازی حساب‌کشی شود چرا بلافاصله پس از به‌قدرت‌رسیدن هیتلر همۀ کارخانه‌های خود را به کارخانه‌های هواپیماسازی تبدیل نکردند. یا همان‌قدر موجه است که یک پژوهشگر متهم شود چرا کل زمان خود را بابت این هدر داده است که کتابی دربارۀ تاریخ آمریکا یا فلسفه بنویسد به جای آنکه همۀ تلاش خود را صرف آماده‌سازی خود برای خدمت آتی‌اش در نیروهای اعزامی جبهه کند.»

تحلیلی بر کتاب بوروکراسی‌:

بوروکراسی یا دیوان‌سالاری، حکومت مقام‌داران دائمی است. این اصطلاح در سدۀ هجدهم فرانسه وضع شد و نخست در سال 1818 در زبان انگلیسی جاری گشت و در هر دو مورد از همان آغاز این اصطلاح بار منفی داشت و سرزنش‌آمیز تلقی می‌شد. این ویژگی‌های منفی هنوز در کاربرد روزانه و در اشارات شبه‌طنزآمیز به برخی از اصول دیوان‌سالاری مثلاً معطل ماندن کارها در چنبرۀ مقررات زائد، دستپاچگی، کاغذبازی، سوءاستفاده از قدرت مقام، میل به گسترش قدرت و دامنۀ دستگاه اداری و امثال این‌ها رواج دارد. نخستین پژوهشگری که با نگاهی مساعدتر به بوروکراسی نگریست ماکس وبر بود. او بر این باور بود که کار قانونمند در اداره‌ای با سلسله مراتب مبتنی بر انتصاب و ترفیع ناشی از شایستگی، معقول‌تر است تا انتصاب‌هایی بر مبناهای دیگر نظیر ریاست‌مآبی. لودویگ فون میزس در کتاب بوروکراسی نیز ابتدا به مفهوم و ویژگی ماهوی نظم بوروکراتیک پرداخته و سپس نشان می‌دهد تناقضی در تفکرات و مطالبات شهروندان در قبال بوروکراسی وجود دارد. میزس در این کتاب از دیوان‌سالاری یا بوروکرات‌ها صحبت نمی‌کند بلکه اصول اجتناب‌ناپذیر کنش انسانی را مورد بحث قرار می‌دهد. او هیچ‌گاه نفس بوروکراسی را نفی نمی‌کند و آن را حتی تکنیک مناسبی برای سازمان‌های دولتی مانند دادگاه‌های حقوقی، ادارۀ پلیس و خدمات داخلی می‌داند بلکه مانند هر اقتصاددان دیگر مکتب اتریش، به دنبال اندازه و ابعاد نظم بوروکراتیک و تأثیر آن بر جوامع است. 

فهرست مطالب کتاب بوروکراسی

یادداشت مترجم
دربارۀ لودویگ فون میزس
دیباچه
درآمد

یک. طنین موهن مفهوم «بوروکراسی»
دو. اتهامنامۀ شهروند امریکایی علیه بوروکراسی‌گرایی
سه. نگرش «مترقی‌ها» نسبت به بوروکراتیسم
چهار. بوروکراتیسم و توتالیتاریسم
پنج. دو گزینه: سودمداری یا بوروکراسی
۱. مدیریت سودمدار
یک. عملکرد سازوکار بازار
دو. محاسبۀ اقتصادی
سه. مدیریت در نظام سودمدار
چهار. مدیریت نیروی کار در بازار کار محدودناشده
۲. مدیریت بوروکراتیک
یک. بوروکراسی در حکومت استبدادی
دو. بوروکراسی در نظام دموکراتیک
سه. ویژگی‌های اساسی مدیریت بوروکراتیک
چهار. معضل مدیریت بوروکراتیک
پنج. مدیریت کارگزینی بوروکراتیک

اگر از خواندن کتاب بوروکراسی لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

میزس در این کتاب انتخاب‌های اصلی ما در یک دولت بوروکرات را توضیح داده است. او نشان می‌دهد که چگونه بوروکرات‌ها نمی‌توانند هیچ چیز را به خوبی یا با توجه به اقتصاد مدیریت کنند. بنابراین اگر از خواندن این کتاب لذت بردید، به شما توصیه می‌کنیم کتاب‌های زیر را نیز بخوانید.

لیبرالیسم اثر مهم دیگر لودویگ فون میزس است. این کتاب مروری مختصر اما مفید و اساسی بر مفهوم کلاسیک لیبرالیسم است و یکی از مهم‌ترین کتاب‌های لودویگ فون میزس محسوب می‌شود. نویسنده در این کتاب کوشیده است به طور مختصر و مفید مسائل اصولی سیاست و اقتصاد لیبرال را توضیح بدهد. کتاب لیبرالیسم را باید در زمرۀ یکی از منابع اصلی برای شناخت لیبرالیسم جای داد.

دربارۀ لودویگ فون میزس‌: اقتصاددان، مورخ و جامعه‌شناس

بوروکراسی

لودویگ فون میزس در سال 1881 در اتریش- مجارستان به دنیا آمد و در سال 1973 از دنیا رفت. او اقتصاددان، مورخ و جامعه‌شناس مکتب اتریش بود. فون میزس در سال‌های دهۀ 1920 به عنوان مشاور دولت اتریش در اعمال سیاست‌های کلاسیک لیبرال نقش داشت: از کاهش مالیات بردرآمد و بنگاه‌داری با هدف تحرک بخشیدن به بخش خصوصی گرفته تا کوتاه‌کردن دست دولت از مداخله در امور ارزی. او از سال 1913 به طور غیررسمی و از سال 1918 به طور رسمی در دانشگاه وین تدریس می‌کرد و در سال‌های بعد نیز از سال 1934 در مؤسسۀ عالی مطالعات بین‌المللی ژنو صاحب کرسی تدریس بود. او از همان زمان که در اتاق بازرگانی وین حضور داشت سمینارهایی خصوصی در دفتر خود برگزار می‌کرد که شخصیت‌های برجسته‌ای از میان همین شاگردان او برخاستند؛ از جمله اقتصاددانانی چون فریدریش آگوست فون هایک و اسکار مورگنشترن و فیلسوفی چون اریک فوگلین. فون میزس که شرایط اروپا را روزبه‌روز برای خود خطرناک‌تر می‌دید، در سال 1940 از ژنو به آمریکا مهاجرت کرد. وقتی به آمریکا رسید چند سالی بود که سیاست‌های موسوم به «نیو دیل» بر آمریکا حکمفرما بود و لیبرال ثابت‌قدمی چون او چندان جایی نداشت. صندوق ویلیام فولکر که معمولاً از اقتصاددانان لیبرال مهاجرت کرده به آمریکا حمایت می‌کرد، به فون میزس نیز کمک کرد تا در دانشگاهی کرسی تدریس دریافت کند. به این ترتیب از سال 1945 در دانشگاه نیویورک مشغول به تدریس شد اما دانشگاه به او حقوق نمی‌داد، بلکه حق‌التدریس او از جانب لورنس فرتیگ پرداخت می‌شد؛ کسی که خود روزنامه‌نگار لیبرتارین و تحلیلگر اقتصادی و یکی از اعضای هیئت امنای دانشگاه نیویورک بود. فون میزس تا سال 1969 به کار تدریس ادامه داد و سه سال پس از بازنشستگی در سال 1972 در نیویورک درگذشت.

دربارۀ مهدی تدینی: مترجم کتاب لیبرالیسم

مهدی تدینی مترجم و پژوهشگر در زمینۀ تاریخ و اندیشۀ سیاسی است و در سال 1359 در تهران به دنیا آمد. او کارشناسی ارشدش را در رشتۀ زبان آلمانی از دانشگاه تهران اخذ کرد و معمولاً آثاری را ترجمه می‌کند که در آن به فاشیسم‌پژوهی پرداخته شده باشد. مهدی تدینی کتاب‌های بسیاری را دربارۀ فاشیسم، توتالیتاریسم، هولوکاست و موضوعاتی از این دست ترجمه کرده است. 

بوروکراسی

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی