نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات صدای معاصر منتشر کرد :
اسب قهوه اش رو به اینطرف می تازوند نزدیک شده بود. اسب با دیدن آتیش متوقف شد. شیهه ی بلندی کشید و روی دوپا ایستاد. با صورت گرفته و بغضی که ته گلوم رو ول نمی کرد، بهش خیره شدم. خونه ام آتیش گرفته بود. باید جلو می اومد و بغلم می کرد.باید می گفت همه چیز درست میشه. باید من رو با خودش می برد... اما من بهش گفته بودم که نیاد . تا وقتی نمی تونه جلوی مردم و خانوادش پای کارش بایسته، طرفم نیاد. تا اینجا اومده بود و این چند متر مونده براش به اندازه ی زمین تا آسمون دور بود.
سمتش قدم برداشتم؛ اما اسب رو عقب کشید. اسب دور خودش چرخید و کمی عقب تر دوباره ایستاد. نه... نمی خواست جلو بیاد.متوقف شدم. از یه نقطه ی دور توی آسمون، صاعقه ای رد شد و نورش لحظه ای ابرها رو روشن کرد.همچنان منتظر بودم و می دونستم همه چشمشون این طرفه . نگاهش رو از من گرفت، سر اسب رو برگردوند و دوباره توی زمین های گلی تازوند. نفس حبس شده ام رو آهسته بیرون دادم و صدای غرش رعد توی گوشم پیچید.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
عالیه این کتاب