نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات میلکان منتشر کرد:
فکر میکنید یک جفت کفش چقدر میتواند مسیر زندگی آدم را عوض کند؟
کفشهایش رمانی است بهشدت سرگرمکننده و تسلیبخش دربارهی دوستی، قدرت زنان، خانواده، خیانت و امید.
خودتان را برای هیجان چرخوفلکی احساسی آماده کنید. با خواندن این کتاب که از همان صفحات اول شما را با پیامدهای غیرمنتظره، دادگاه و گاهی اتفاقات مضحک درگیر میکند، به قدرت دوستی، انعطافپذیری زنان و ماهیت عشق پی میبرید. دو زن با پیشینه و سبک زندگی کاملاً متفاوت با جابهجاشدن ساکشان در باشگاه ورزشی مجبور میشوند کفشهای همدیگر را بپوشند و گوشهای از زندگی دیگری را درک کنند. همین کفشها زمینهساز اتفاقات بزرگتری میشوند و آنها را در شرایطی غیرعادی به هم میرسانند تا بدون اینکه بخواهند به هم درس زندگی بدهند.
کفشهایش داستانی دوستی زنانه است. از آن دوستیهایی که پلی بر تفاوتها میزند و مهمترین اتفاق زندگیات میشود. همچنین صدای زنانیست که با گذر از جوانی احساس میکنند از چشمها افتادهاند و اهمیت سابق را ندارند. زنانی که اگرچه همه به آنها نیاز دارند اما کسی آنها را نمیخواهد. این قضیه بهخصوص در مورد سم با آن رئیس کُندذهنش صدق میکند و همدردی خواننده را به همراه دارد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتاب کفشهایش از سایت گودریدز امتیاز 4 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب کفشهایش از سایت آمازون امتیاز 4.4 از 5 را دریافت کرده است.
• پرفروشترین کتاب ساندی تایمز
رمان کفشهایش جدیدترین اثر جوجو مویز، نویسندۀ انگلیسی است که با کتاب من پیش از تو به شهرت رسید. کفشهایش در سال 2023 منتشر شد و داستان دو زن است که در سنی خاص ناگهان به خود آمده و میبینند که انگار در دنیا نامرئی هستند و بهجای آنکه سعی کنند توجۀ دیگران را به خود جلب کنند، سعی میکنند به همدیگر توجه کنند.
«تعداد کمی از نویسندگان این قدرت را دارند که شما را در یک صفحه بخنداند و در صفحۀ دیگر اشکتان را در بیاورند. جوجو مویز یکی از آن نویسندگان است.» - مجلۀ نیویورک تایمز
«هیچکس مانند جوجو مویز دربارۀ زنان نمینویسد. داستانهایش واقعی، پیچیده، خندهدار و غمناک هستند و همین باعث میشود رمانهایش تبدیل به پرفروشترین رمانهای دنیا شوند.» - جودی پیکو نویسندۀ کتاب کاش اینجا بودی
کفشهایش داستانی از سوءتفاهمها، خرابکاریها و استفادۀ حداکثری از دومین فرصت زندگی است. جوجو مویز در این کتاب نشان میدهد که حتی یک جرقۀ کوچک برای تغییر یک انسان و زندگیاش کافی است.
«با خود فکر میکند: «من که توی منطقۀ جنگی زندگی نمیکنم. آب آشامیدنی توی لولهها و غذا توی قفسهها هست. نه انفجاری هست، نه اسلحهای، نه قحطی. این خودش خیلیه.» اما فکرکردن به آن کودکان بیگناه در مناطق جنگی، اشک به چشمانش میآورد. همیشه اشکش دمِ مشکش است. کَت مدام به او میگوید هورموندرمانی کند؛ اما او هنوز عادت ماهانه میشود و هر از گاهی جوشهای هورمونی میزند. آخر این کجایش منصفانه است؟! به هر حال، وقت برای نوبتگرفتن ندارد. آخرین باری که زنگ زد، تا دو هفته نوبت خالی نداشتند. با خودش فکر کرده بود: «اگه داشتم میمُردم چی؟» و بحثی خیالی با منشی دکتر کرد. اما در زندگی واقعی، فقط گفت: «اوه، یه کم زیادی دیره! ممنون. مطمئنم چیزیم نمیشه.» بهسمت راستش نگاهی میاندازد. فیل خوابیده. چهرهاش حتی در خواب هم ناآرام است. دلش میخواهد دست دراز کند و موهایش را نوازش کند؛ اما این اواخر؛ وقتی این کار میکند، فیل ناگهان از خواب میپرد و شوکه و ناراحت میشود، انگار کار وحشتناکی از او سر زده.»
«مایویش را پشت کمد پیدا میکند و آن را در کولهپشتیاش میچپاند. مشغول درآوردن مایوی خیسش است که مامانهای ترگلورگل از راه میرسند. براق و عین ترکه لاغر، سریع دورش را میگیرند و بلندبلند با همدیگر حرف میزنند. صدایشان سکوتِ بخارگرفتهْ رختکن را پُر میکند، انگار اصلاً او را نمیبینند. سم حس میکند آرامشِ لحظهایِ ناشی از بیست بار شناکردن طول استخر در چشمبههمزدنی دود شد و به هوا رفت. یک ساعت طول کشید تا یادش بیاید از اینجور جاها متنفر است: آپارتایدِ بدنهای روفرم و کُنجهایی که او و سایر افراد گوشتالو سعی میکنند پنهان شوند. میلیونها بار از جلوی اینجا رد شده و از خودش پرسیده بود داخل برود یا نه. متوجه میشود که این خانمها کسانی هستند که حالش را بدتر میکنند. اگر هیچوقت نمیآمد تو، اینقدر حالش بد نمیشد.»
«وحشتزده به موبایلش خیره میشود. این یعنی ظاهراً باید بیستوسه دقیقۀ دیگر سر قرار اولش باشد. نالهای میکند. هولهولکی شلوارش را میپوشد، کولهپشتی سیاهش را از روی نیمکت برمیدارد و با عجله سمت پارکینگ میرود. ون سفید کثیفی که روی درش نوشته شده گریساید پرینت سولوشنز دم در منتظر ایستاده و موتورش روشن است. او با دمپاییهای لاانگشتیِ باشگاه، لخلخکنان بهسمت ماشین میرود. با اینکه فردا حتماً پسشان میدهد، از الان بابتشان عذابوجدان گرفته، انگار جرموجنایت بزرگی مرتکب شده است. موهایش هنوز خیس است و اندکی به نفسنفس افتاده. سوار ون که میشود، تد میگوید: «فکر کنم سایمن به خونت تشنهست، عزیزدلم.» روی صندلی جلو کمی آنورتر میرود تا جا برای او باز شود. بوی سیگار و دئودورانت میدهد.»
همه چیز از یک اشتباه شروع میشود!
سم یکی از شخصیتهای کتاب کفشهایش است؛ او ازدواج کرده و مادر یک دختر نوجوان است. شوهرش و پدرش هر دو همزمان شغلشان را از دست دادهاند و همسرش از آن موقع افسردگی گرفته است. حالا سم تنها نانآور خانه و بسیار خسته است و مدیری وحشتناک دارد که دائماً این حس را به او تزریق میکند که نمیتواند هیچکاری را درست انجام دهد. شخصیت دیگر کتاب کفشهایش نیشا است، نیشا بیاندازه ثروتمند است. او زنی آمریکایی است که با شوهر جهانگردش در انگلیس زندگی میکند و پسرشان در مدرسۀ شبانهروزی درس میخواند. داستان کفشهایش از جایی شروع میشود که سم در باشگاه ورزشی اشتباهی، کیف ورزشی نیشا را با خود به خانه میبرد. سم آنقدر کار دارد که اصلاً وقت ندارد نگران کیف باشگاه گمشدهاش باشد اما چون باید برای یک جلسۀ کاری فوری برود تصمیم میگیرد کفشهای پاشنهبلندِ قرمز مارکِ کریستین لوبوتانِ نیشا را بپوشد. کفشها چنان اعتمادبهنفسی در او ایجاد میکنند که متوجه میشود چیزی باید تغییر کند و به این نتیجه میرسد که آن چیز خودش است! از آنطرف نیشا کفشی برای پوشیدن ندارد و دربهدر به دنبال کیف ورزشیاش میگردد. زمانی هم که به خانه برمیگردد متوجه میشود که شوهرش کلیدهای خانه را عوض کرده و قصد دارد از او طلاق بگیرد و حالا او دسترسی به هیچ حساب بانکی یا پول ندارد. حالا نیشا نه تنها کفشهایش را از دست داده بلکه هیچ پولی هم ندارد.
جوجو مویز میتواند با رمانهای عاشقانه و تاریخیاش شما را مجذوب داستانهایش بکند. او معتقد است سه چیز در رمانهایش پیدا نمیشود. زنانی که در محیط کار با یکدیگر رقابت میکنند، زنانی که مشکلاتشان به طرز جادویی بعد از خریدن یک کیف دستی یا یک جفت کفش نو حل میشود و زنانی که خوشبختیشان وابسته به یک مرد باشد. بنابراین اگر از خواندن داستان کفشهایش لذت بردید به شما پیشنهاد میکنیم کتابهای زیر را نیز بخوانید.
• کلکسیونر عطر اثر کتلین تسارو نویسندۀ آمریکایی است. این کتاب یک رمان تاریخی داستانی و داستان دختری به نام گریس است که افکار و اعتقادات متفاوتی نسبت به اطرافیانش دارد و ارثیهای غیرمنتظره از یک فرد پولدار، زندگیاش را دگرگون میکند.
• کاش اینجا بودی اثر جودی پیکو نویسندۀ آمریکایی است و بر اساس یک داستان واقعی در دوران کرونا نوشته شده است. در پی همهگیری ویروس کرونا تمام برنامههای دایانا بهم میریزد. او حالا بدون نامزدش در جزیرهای گرفتار است و حتی جایی برای ماندن ندارد. زمانی که برای اقامت نزد یک خانوادۀ محلی میرود به رازهایی پی میبرد و تمام زندگیاش دگرگون میشود.
- کتاب در جستجوی آلاسکا اثر جان گرین نویسندهٔ آمریکایی است. نویسنده این کتاب را بر اساس دوران نوجوانی خودش نوشته است. این کتاب داستان پسری به نام مایلز هالتر «پاج» است که برای یافتن معنای «شاید بزرگ» به مدرسهٔ شبانهروزی در آلاسکا میرود اما در آنجا با دختری به نام آلاسکا آشنا میشود و پس از مرگ آلاسکا همهچیز برایش تغییر میکند.
• کتاب ما تمامش میکنیم کتاب پرفروش کالین هوور و داستانی عاشقانه است. نویسنده در کنار عشق به داستان خشونت خانگی و تأثیر آن بر اعضای خانواده نیز پرداخته است. هوور در این کتاب داستان دختری به نام لیلی را تعریف میکند که سالها شاهد خشونت پدرش نسبت به مادرش بوده است و همین باعث میشود در رابطههایش حساسیت زیادی به خرج بدهد.
پائولین سارا جو مویز که با نام هنری جوجو مویز شناخته میشود نویسنده، فیلمنامهنویس و روزنامهنگار انگلیسی است که خود را به عنوان نویسندهای رمانتیک شناسانده است. مویز در سال 1969 به دنیا آمد. او دوبار برندۀ جایزه انجمن رماننویسان سبک رمانتیک شده است. جوجو مویز با قلمی قدرتمند به موضوع ماهیت انسان میپردازد و اینکه چگونه ارتباط انسانی موجب میشود زندگی را شادتر ببینیم. کتابهایش رگههای ظریف و متفکرانهای از فمینیسم دارد. جوجو تکفرزند است. مادرش هنرمند تصویرگر و پدرش در صنعت حملونقل آثار هنری بود. والدین او زمانی که جوجو 12 ساله بود طلاق گرفتند در نتیجه به گفتۀ خودش روابط پیچیده زیادی داشته است. جوجو مویز و همسرش پیش از انتشار کتاب من پیش از تو، در آستانه ورشکستگی بودند اما با انتشار کتاب در سال 2012 همه چیز تغییر کرد. این کتاب نهتنها پرفروشترین کتاب سال شد و برایشان موفقیت مالی زیادی به ارمغان آورد بلکه با استقبال خوانندگان دو جلد دیگر در ادامه آن نوشته شد. من پس از تو و هنوز من، ادامه کتاب من پیش از تو هستند که در آنها ادامه داستان لوئیزا روایت میشود.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.