مجمع الجزایر گولاگ (1)

(3)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
12397

علاقه مندان به این کتاب
125

می‌خواهند کتاب را بخوانند
10

کسانی که پیشنهاد می کنند
21

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
3

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب مجمع الجزایر گولاگ

نشر مرکز منتشر کرد:
مجمع‌الجزایر گولاگ، یکی از بزرگ‌ترین و خواندنی‌ترین روایت‌های تاریخ ادبیات جهان که برای نویسنده‌اش جایزه‌ی نوبل ادبی 1970 را به ارمغان آورده، در واقع تلاشی است برای ارائه‌ی تصویری قابل درک از گستردگی سایه‌ی شر بر زندگی میلیون‌ها شهروند روس در عصر اتحاد جماهیر شوروی، به‌ویژه دوره‌ی حکمرانی ژوزف استالین بین سال‌های 1929 تا 1953.
الکساندر سولژنیتسین، نویسنده‌ی نامدار روس و از بازماندگان اردوگاه‌های کار اجباری گولاگ در شوروی سابق، این کتاب را طی ده سال و از راه گفتگو با بیش از 220 بازمانده‌ی دیگر اردوگاه‌ها، در سه جلد به رشته‌ی تحریر درآورده که آمیزه‌ای است از نثر نویسنده‌ای حماسه‌پرداز، مورخی آرمان‌گرا و مصلحی برآشفته، با رگه‌هایی از طنز سیاه. آنچه می‌خوانید جلد اول این مجموعه است.
هیچ خواننده‌ی قرن بیست‌ویکمی‌ای که شاهکار سولژنیتسین را برای بار اول می‌خواند نباید تصور کند که بناست یک روایت تاریخی سرراست را بخواند. کتاب او فقط وصف تاریخ نیست، خود تاریخ است. به لطف عنایت وسواس‌گونه‌ی سولژنیتسین به جزئیات و استعدادهای ادبی و جدلی او، مجمع‌الجزایر گولاگ به خلق همین جهانی که ما امروزه در آن زیست می‌کنیم کمک کرده است.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ اثر الکساندر سولژنیتسین

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ از سایت گودریدز امتیاز 4.3 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ از سایت آمازون امتیاز 4.6 از 5 را دریافت کرده است.

جوایزی که مجمع‌الجزایر گولاگ از آن خود کرده است:

• برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات در سال 1970

معرفی کتاب مجمع‌الجزایر گولاک:

مجمع‌الجزایر گولاگ، اثر تحقیقاتی سه جلدی اثر الکساندر سولژنیتسین نویسندۀ شهیر روسی و منتقد اتحاد جماهیر شوروی است. این کتاب اثری تحقیقاتی - تاریخی و روایت  خاطرات زندگی در سیستم اردوگاه‌های کار اجباری است و بین سال‌های 1958 تا 1968 نوشته شد و اولین بار در سال 1973 در پاریس منتشر شد و سال بعد به انگلیسی و فرانسوی ترجمه شد. پس از انتشار، این کتاب ابتدا به صورت مخفیانه در یک نشریۀ زیرزمینی در اتحاد جماهیر شوروی منتشر شد تا این‌که در سال 1989 یک سوم این اثر در یک مجلۀ ادبی به چاپ رسید. از زمان انحلال اتحاد جماهیر شوروی، مجمع‌الجزایر گولاگ به طور رسمی در روسیه منتشر شده است.

واکنش‌های جهانی به کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ:

• «کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ یک امپراتوری را فرو ریخت.» -دوریس لسینگ، نویسندۀ کتاب فرزند پنجم

• «کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ یک چالش عظیم و جدی برای دولت شوروی بود، مشروعیت آن را زیر سؤال برد و خواستار تغییری انقلابی شد. گولاگ، نظر کمونیست‌ها و متحدان‌شان را که متقاعد شده بودند محکوم کردن رژیم عمدتاً تبلیغات بورژوایی است تغییر داد. » -مایکل اسکامل

• «قوی‌ترین کیفرخواست از یک رژیم سیاسی که در دوران مدرن به چشم دیده ایم مجمع‌الجزایر گولاگ است.» -دیپلمات ایالات متحده، جورج.اف کنان

• «کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ یادبود سولژنیتسین برای میلیون‌ها نفر است که شکنجه شدند و در روسیۀ شوروی بین انقلاب بلشویکی و دهۀ 1950 به قتل رسیدند.» -تام باتلر باودون، نویسنده

• جردن پیترسون روان‌شناس، که پیشگفتاری کوتاه بر این اثر در پنجاهمین سالگرد انتشارش در سال 2018 نوشت، مجمع‌الجزایر گولاگ را مهم‌ترین کتاب قرن بیستم توصیف کرد.

چرا باید کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ را بخوانیم؟

مجمع‌الجزایر گولاگ در واقع یک کیفرخواست وحشتناک از یک رژیم است که تبدیل به یک معجزۀ ادبی شده است. این کتاب گزارشی جامع و قانع‌کننده بر اساس هشت سال حضور سولژنیتسین در اردوگاه‌های کار اجباری شوروی، داستان‌ زندانیان دیگر، نامه‌ها و منابع تاریخی است. مجمع‌الجزایر گولاگ در واقع گواهی بر جنایات استالینیستی است که نویسنده در آن تلاش کرده است با توصیفات خود خوانندگان خارج از اتحاد جماهیر شوروی را با وحشیگری رژیم شوروی آشنا کند.

جملات درخشانی از کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ:

«چطور باید به این مجمع‌الجزایر سر به مُهر رسید؟ ساعت‌به ساعت پرواز و کشتی و قطار دارد ـ اما دریغ از یک نشان و علامت که بگوید به کدام مقصد. منتها اگر بلیطش را بخواهی، تحویل‌داران باجه یا دفاتر مسافرتی در جوابت هاج و واج می‌مانند. از کلیت این مجمع‌الجزایر، یا هر یک از جزایر بی‌شمار آن، نه چیزی می‌دانند و نه اصلاً شنیده‌اند. کسانی که برای رتق و فتق امور عازم مجمع‌الجزایرند از طریق دوایر آموزش وزارت کشور به آنجا می‌رسند. کسانی که برای نگهبانی عازم‌اند هم از طریق مراکز نظام وظیفه احضار می‌شوند. و کسانی هم که مثل من و شما، خواننده‌ی عزیز، به آنجا عازم‌اند تا که بمیرند، صرفاً و اجباراً از طریق بازداشت به آنجا می‌رسند. بازداشت! چه حاجت به بیان که گسستی است در زندگی تو و صاعقه‌ای که درست بر فرق سر تو فرود می‌آید؟ که رعشه‌ی گنگی است بر روح و روان که همه را یارای تحمل آن نیست و به همین خاطر اکثر اوقات، فرد را به جنون می‌کشاند؟ جهان به عدد موجودات داخلش مرکز و گرانیگاه دارد. هر یک از ما مرکزی است در جهان، و جهان آوار می‌شود وقتی که زیرلب به تو می‌گویند: «بازداشتی.» اگر این تویی که بازداشتی، مگر آیا چیز دیگری هم از این فوج بلا جان سالم به در خواهد برد؟»

«شمایل مألوف بازداشت آنچه را بعدتر رخ می‌دهد هم شامل می‌شود؛ وقتی قربانی بیچاره را با خودشان برده‌اند. نیروی غریب، وحشیانه و کوبنده‌ای که تا ساعت‌های مدید، بی‌وقفه بر کل ساختمان مستولی است؛ شکستن و جر دادن و از دیوار کند و تخلیه‌ی هر چه در جارختی و روی میز است بر روی زمین، و تکاندن و کله‌پا کردن و ریزریز کردن ـ و کوهی از زباله را کف خانه توده کردن- و قرچ‌قرچ اشیایی که زیر چکمه‌ها پامال می‌شوند. در تفتیش، البته که هیچ چیزی مقدس نیست! حین بازداشت اینوشین، مهندس لوکوموتیو، تابوت کوچکی در اتاقش بود که جسد کودک تازه در گذشته‌اش در آن قرار داشت. «حقوقدانان» ما پیکر کودک را از تابوت بیرون کشیدند و سرگرم تفتیش آن شدند. بیماران را از تخت پایین می‌کشند و باندپیچی‌ها را محض تفتیش زیرشان از هم باز می‌کنند. در خلال تفتیش، هرکاری، هر قدر هم احمقانه، جایز است! مثلاً از چِت‌وروخین عتیقه‌شناس «چند ورق از فرامین تزارها» را ضبط کردند - که مشتمل بود بر فرمان آتش‌بس جنگ با ناپلئون، فرمان تشکیل اتحاد مقدس و اعلان دعای عمومی برای دفع وبا در جریان همه‌گیر سال 1830.»

«اصرار این آشنایا کذا آنقدر غیرمنتظره است که فقط کسانی که با قانون جنگلِ اردوگاه خو گرفته‌اند شاید از قبول آن تن بزنند. مبادا فکر کنی که به فرض اگر اسم‌ات الکساندر دی. است و کارمند سفارت آمریکا هستی، نمی‌شود که در روز روشن، وسط خیابان گورکی و درست نبش اداره‌ی مرکزیِ تلگراف بازداشت‌ات کنند. دوست ناشناس تو سراسیمه ازدحام جمعیت را کنار می‌زند و دستان یغماگرش را باز می‌کند تا به آغوش‌ات بکشد: «سااااشا!» راست‌راست در صورت‌ات داد می‌زند بي‌آنکه تاشی برای نامحسوس جلوه کردن بکند «آهای رفیق! خیلی وقته ندیدمت! بیا اینجا ببینم؛ بیا از تو راه مردم بریم کنار.» و در همان دم، یک پوبدای چهار دَر، بیخ پیاده‌رو ترمز می‌زند... و چند روز بعد، خبرگزاری تاس بیانیه‌ی شدید‌الحنی خطاب به مطبوعات منتشر می‌کند از این قرار که منابع آگاه دولت شوروی هیچ اطلاعی از ناپدید شدن الکساندر دی. ندارند. چه جای تعجب؟ مسکو که چیزی نیست؛ بروبچه‌های ما در قلب بروکسل نیز - همان‌جا که ژورابلدِنوف را گرفتند- دست به‌ اجرای چنین بازداشت‌هایی زده‌اند.»

الکساندر سولژنیستین و کنش سیاسی:

در فوریۀ سال 1945 الکساندر سولژنیستین نامه‌ای در انتقاد به ژوزف استالین نوشت و مورد غضب واقع شد. بخش ضد جاسوسی ارتش سرخ نه تنها سولژنیستین بلکه گیرندۀ نامه را بازداشت کرد و هر دو به تشکیل یک سازمان ضدانقلابی متهم شدند. او در یکی از این نامه‌ها نوشته بود که «استالین -که از سوی رسانه‌های رسمی به او «دوست تمام سربازان» می‌گفتند- با پاکسازی‌هایش تیشه به ریشۀ ارتش زده است. با همین اتهامات بود که سولژنیستین را در تابستان سال 1945 به هشت سال زندان در اردوگاه کار اجباری محکوم کردند. در سال 1952 همسرش نیز چون دشمن مردم خوانده می‌شد برای این‌که بتواند کاری پیدا کند از او جدا شد. الکساندر سولژنیستین پس از گذراندن هشت سال در زندان‌های گولاگ استالین، در فوریۀ سال 1953 تنها چند هفته پیش از مرگ استالین از اردوگاه خارج شد اما برای گذراندن تبعید ابد به قزاقستان فرستاده شد.

گولاگ چه بود؟

واژ‌ۀ گولاگ مخفف روسی آژانس دولتی شوروی است که بر شبکۀ گستردۀ اردوگاه‌های کار اجباری نظارت می‌کرد. سولژنیتسین از کلمۀ مجمع‌الجزایر به عنوان استعاره‌ای برای اردوگاه‌ها استفاده کرد چون به نظرش این اردوگاه‌ها در دریای جامعۀ مدنی مانند زنجیره‌ای از جزایر پراکنده بودند. الکساندر سولژنیتسین مخالف سرسخت اتحاد جماهیر شوروی بود و هیچ‌گاه آن را پنهان نکرد. او به دلیل انتقاد از استالین در نامه‌ای، به تبعید فرستاده شد و چند سال در اردوگاه‌های کار اجباری اسیر بود. پس از به قدرت رسیدن خروشچف، او و بسیاری از زندانیان سیاسی آزاد شدند و او توانست دو اثرش را منتشر کند اما پس از برکنار خروشچف، اتحاد جماهیر شوروی سعی کرد جلوی انتشار کتاب‌هایش را بگیرد و او مجبور بود کتاب‌هایش را در کشورهای دیگر منتشر کند. نویسنده در کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ با استفاده از منابع مختلف از جمله گزارش‌ها، مصاحبه‌ با بیش از 200 زندانی، بیانیه‌ها، خاطرات روزانه، اسناد قانونی و تجربۀ خودش که چندین سال زندانی گولاک بود به وضعیت آن‌جا پرداخته است و سعی دارد در کتاب جمع‌الجزایر گولاگ کل دستگاه سرکوب شوروی را به خواننده بشناساند.

در کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ چه می‌‌خوانیم؟

متن کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ به سه جلد تقسیم شده است. در جلد اول که پیش روی شماست، نویسنده به تاریخچۀ سیستم اردوگاه‌های کار اجباری که از سال 1918 تا 1956 در اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت، پرداخته است. آن‌ها چارچوب قانونی و عملی برای یک سری اردوگاه کار اجباری ایجاد کرده‌ بودند و زندانیان سیاسی و مجرمان عادی را به کار اجباری محکوم می‌کردند. سپس نویسنده به موج پاکسازی و محاکمه‌های نمایشی در زمینۀ توسعۀ سیستم بزرگ گولاگ پرداخته است. این روایت در سال 1956 و با سخنرانی مخفیانۀ نیکیتا خروشچف به پایان می‌رسد. خروشچف این سخنرانی را در بیستمین کنگرۀ حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی ایراد کرد و اعتقادات جوزف استالین، قدرت استبدادی او و نظارتی که در دوران استالین وجود داشت را محکوم کرد؛ با این‌که سخنرانی خروشچف برای مدت طولانی در اتحاد جماهیر شوروی منتشر نشد اما این شروع شکست فجیع‌ترین شیوه‌های سیستم گولاگ بود.

با وجود تلاش‌های سولژنیتسین و دیگران برای مقابله با میراث گولاگ، واقعیت‌های این اردوگاه‌ها تا دهۀ 1980 تابو باقی ماند. سولژنیتسین می‌دانست با این‌که بسیاری از این شیوه‌ها متوقف شده اما ساختار اساسی سیستم باقی مانده است و ممکن است رهبران آینده آن‌ را احیا کنند یا گسترش دهند. الکساندر سولژنیتسین در نهایت تصمیم گرفت با استفاده از خاطرات و یادداشت‌های قربانیان و زندانیان گولاگ، خواننده را در کتاب مجمع‌الجزایر گولاک با عملیات پلیس مخفی، اردوگاه‌های کار اجباری و زندان‌های اتحاد جماهیر شوروی آشنا کند. او از محاکمۀ نمایشی‌اش، انتقال به گولاگ، رفتار با زندانیان، شرایط عمومی زندگی در آن‌جا، گروه‌های برده‌داری، سیستم فنی زندان اردوگاه، شورش‌ها، اعتصابات اردوگاهی، تبعید، آزادی نهایی اما تضمین‌نشدۀ زندانی می‌گوید و اما در کنار تمام سختی‌ها و مشقت‌ها، شکنجه‌ها و آزارها، سولژنیتسین از شجاعت اخلاقی حیرت‌انگیز افرادی نیز می‌گوید که با وجود این‌که بی‌دفاع بودند اما وحشی‌گری و تحقیرها را تحمل کردند. 

فهرست مطالب کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ:

• سپاسگزاری
• مقدمه
• یادداشت نویسنده
• دیباچه
• بخش ۱: صنعت حبس
فصل ۱: بازداشت
فصل ۲: تاریخچه‌ی شبکه‌ی دفع فاضلاب ما
فصل ۳: بازجویی
فصل ۴: کلاه آبی‌ها
فصل ۵: سلول اول، عشق اول
فصل ۶: بهار آن سال
فصل ۷: در موتورخانه
فصل ۸: قانون که بچه بود
فصل ۹: قانون که قد کشید
فصل ۱۰: قانون که پخته و برنا شد
فصل ۱۱: اشد تدابیر
فصل ۱۲: تیورزَک
• بخش ۲: حرکت بی‌امان
فصل ۱: کشتی‌های مجمع‌الجزایر
فصل ۲: بنادر مجمع‌الجزایر
فصل ۳: کاروان‌های بردگان
فصل ۴: جزیره به جزیره
• نمایه

حواشی حول محور کتاب

مجمع‌الجزایر گولاگ اثری بسیار تأثیرگذار بود که چالشی جدی برای دولت شوروی ایجاد کرد. کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ انگیزه‌ای برای منتقدان نظام شوروی بود و باعث شد بسیاری از هوادارن این نظام، موضع آن‌ها را زیر سؤال ببرند.

میزان فروش کتاب

ده‌ها میلیون نسخه از کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ در سراسر دنیا به فروش رفته است.

اگر از کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

الکساندر سولژیتسین‌ به‌خاطر افشای جنایت‌های جوزف استالین سال‌ها در تبعید زندگی کرد. او در کتاب‌هایش به نقد از حکومت شوروی، فساد، ندانم‌کاری ادارات دولتی و مقامات این حکومت پرداخت. بنابراین اگر کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ را دوست داشتید، حتماً از دیگر کتاب‌های این نویسنده و کتاب دیگری که از نویسندۀ روسی در تبعید معرفی کرده‌ایم لذت خواهید برد.

ـ کتاب مجمع‌ الجزایر گولاگ جلد دوم اثر الکساندر سولژنیتسین نویسنده و منتقد اتحاد جماهیر شوروی است. او در این جلد از این مجموعهٔ سه جلدی بر زندگی روزمرۀ زندانیان در اردوگاه‌های کار اجباری تمرکز کرده است و از شیوه‌های سازگاری زندانیان با محیط خشن اردوگاه و استراتژی‌هایی که برای زنده‌ماندن به کار می‌بردند، صحبت کرده است.

یک روز از زندگی ایوان دنیسویج اثر دیگری از الکساندر سولژنیتسین نویسندۀ معروف روسی و برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات است. حوادث این رمان در بحبوحۀ جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتد و نویسنده داستان یک سرباز روسی را تعریف می‌کند که با اتهام جعلی به حبس در اردوگاه کار اجباری محکوم شده است. نویسنده با نثری زیبا زندگی دردناک این سرباز در اردوگاه کار اجباری را به تصویر کشیده است.

واقعۀ ایستگاه کرچی‌توفکا و خانۀ ماتریونا اثر دیگری از الکساندر سولژنیتسین نویسندۀ معروف روسی است. او در این دو داستان بلند بار دیگر به جنگ جهانی دوم و روابط خشک و بی‌پردۀ انسان‌ها در شوروی پرداخته است. 

شوروی ضد شوروی  اثر ولادیمیر واینوویچ نویسندۀ روسی است. این اولین کتابی است که این نویسنده در تبعید نوشت. کتاب شوروی ضد شوروی مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه، مقالات و مطالبی از ولادیمیر واینوویچ است که برخی بر اساس واقعیت نوشته شده‌اند و برخی تخیل داستا‌ن‌نویسانۀ نویسنده یا تجربیات دوستان و آشنایان اوست. ولادیمیر واینوویچ این کتاب را برای نشان دادن مخالفتش با کلیت نظام شوروی نوشت.

کتاب مهیای رقصی در برف اثر مانیکا زگوستووا نویسنده و مترجم اهل پراگ است. این کتاب روایتی تکان‌دهنده و الهام‌بخش از رنج و تاب‌آوری زنان در در اردوگاه‌های کار اجباری استالین معروف به گولاگ است. این زنان واقعاً چطور توانستند در یک محیط خشن و وحشتناک دوام بیاورند؟

دربارۀ الکساندر سولژیتسین‌: برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات

مجمع‌الجزایر گولاگ

الکساندر سولژنیتسین در سال 1918 به دنیا آمد و در سال 2008 از دنیا رفت. او نویسندۀ روسی، مخالف آشکار شوروی و منتقد صریح کمونیسم بود و به افزایش آگاهی جهانی از سرکوب سیاسی در اتحاد جماهیر شوروی، به ویژه سیستم گولاگ کمک کرد. سولژنیتسین در خانواده‌ای متولد شد که در دهۀ 1920 از مبارزات ضد مذهبی شوروی سرپیچی کردند و همچنان اعضای متدین کلیسای ارتدکس روسیه باقی ماندند. با این‌حال پس از مدتی سولژنیتسین ایمان خود را به مسیحیت از دست داد و به مارکسیسم-لنینیسم معتقد شد. الکساندر سولژنیتسین از همان نوجوانی به ادبیات علاقه‌مند شد اما تصمیم گرفت در رشتۀ ریاضیات و فیزیک به تحصیل بپردازد. با این‌حال هم‌زمان به صورت مکاتبه‌ای در زمینۀ فلسفه و ادبیات آموزش دید و در کلاس‌های زبان انگلیسی و زبان لاتین نیز شرکت کرد. در همین دوران بود که تحت تأثیر فضای کمونیسیستی حاکم بر شوروی، طرفدار این ایدئولوژی شد. در سال 1940 تحصیلات دانشگاهی‌اش را به پایان رساند و به مسکو رفت تا امتحانات پایان رشتۀ ادبیات را بگذارد و دقیقاً در همین روزها بود که آلمان نازی به شوروی اعلام جنگ کرد و جنگ جهانی دوم آغاز شد. سولژنیستین به ارتش سرخ پیوست و به یک مدرسۀ نظامی رفت. در جنگ جهانی دوم افسر توپخانۀ ارتش شد و در سال 1944 نشان ستارۀ سرخ گرفت.

او در طول جنگ جهانی دوم کاپیتان ارتش سرخ بود که دستگیر شد و به دلیل انتقاد از جوزف استالین، رهبر وقت شوروی در نامه‌ای خصوصی، محکوم به هشت سال کار اجباری در گولاگ و سپس تبعید داخلی محکوم شد. در نتیجۀ تجربه‌اش در زندان و اردوگاه‌ها، او به تدریج به یک مسیحی ارتدوکس شرقی با تفکر فلسفی تبدیل شد. پس از دورۀ سرکوب و سانسور که با سیاست استالین‌زدایی نیکیتا خروشچف کاهش پیدا کرد، او آزاد و تبرئه شد.او به دنبال نوشتن آثاری دربارۀ سرکوب در اتحاد جماهیر شوروی و تجربیاتش رفت. اولین رمانش با نام «یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ» در سال 1962 با تأیید خروشچف، رهبر وقت شوروی منتشر شد، این کتاب شرحی از سرکوب‌های استالینیستی بود. 

آخرین اثر او که در اتحاد جماهیر شوروی منتشر شد، «خانۀ ماتریونا» بود، این کتاب در سال 1963 به چاپ رسید. پس از برکناری خروشچف از قدرت، مقامات شوروی تلاش کردند تا سولژنیتسین را از نوشتن منصرف کنند اما او به کار بر روی آثار بیشتری ادامه داد و آن‌ها را در کشورهای دیگر منتشر کرد. انتشار کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ خشم مقامات شوروی را برانگیخت و در سال 1974 نویسنده تابعیت شوروی خود را از دست داد و به آلمان غربی رفت. در سال 1976 به همراه خانواده‌اش به آمریکا رفت و در آنجا به نوشتن ادامه داد. در سال 1990 و اندکی قبل از انحلال اتحاد جماهیر شوروی، تابعیت او بازگردانده شد و چهار سال بعد او به روسیه بازگشت و تا زمان مرگش آنجا ماند.

دیگر آثار الکساندر سولژنیتسین:
• شمعی در باد
• ما هرگز اشتباه نمی‌کنیم
• به‌خاطر مصلحت
• بخش سرطان
• شب‌های پروسی
• نامه به رهبران شوروی (نقد سیاسی)
• لنین در زوریخ
• چرخ سرخ
• جشن پیروزی
• پرسش روسی (نقد سیاسی)

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (16)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • نگار آذرشب
    • پاسخ به نظر

    این کتاب مورد علاقه‌ی من شد مجمع‌الجزایر گولاگ یه کتاب غم‌انگیز از روایت‌های متعدد رنج‌های بشری تحت استبداد شوروی هستش. این کتاب فوق‌العاده‌ست اما به نظرم سولژنیتسین مثل بقیه‌ی نویسندگان روسی اونو بیش از حد طولانی کرده ولی بازم این کارش باعث می‌شه حوادث رو بهتر درک کنید و از خوندن کتاب لذت ببرید.

  • تصویر کاربر

    • فافا اسماعیلی
    • پاسخ به نظر

    سولژنیستن به طور سیستماتیک از وحشت اردوگاه‌های برده‌داری شوروری گفته که یکی از سیاه‌ترین فصل‌های تاریخ جهانه. این کتاب رو من به تازگی خوندم و تعجب کردم که چطور دنیا اتحاد جماهیر شوروی رو یه هیولا نمی‌دونه. بعد از خوندن این کتاب هیچ احساس همدردی با شوروی نخواهید داشت و سولژنیتسین معتقده که همه این‌ها تقصیر استالینه ولی خب لنین هم کلا آدم خوبی نبود

    • تصویر کاربر

      • محبوبه احساندوست
      • پاسخ به نظر

      میگن شوروی سابق. الان روسیه کشور خیلی خوبیه و کمکای زیادی به کشورای تحت ظلم واقع شده میکنه

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6

بریده ای از کتاب (23)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • سید مجتبی پژمان
    • 0

    چنان زندگی کن که لحظه لحظه ات سیادت داشته باشی نترس از مصیبت و حسرت خوشبختی را مخور؛ تا به ته یکی است، نه تلخکامی تا به ابد میپاید و نه پیمانه ی شهد لبریز می شود

  • تصویر کاربر

    • سید مجتبی پژمان
    • 0

    جیره ی ویژه ی زندانیان سیاسی را که از تصویب تزار گذشته بود جیره ای مشتمل بر روزی نیم بسته سیگار حق سفارش از بازار ،حق هواخوری نامحدود، در صورت محکومیت توأمان زن و شوهر اینکه هر دو در یک سلول حبس باشند، حق دسترسی به روزنامه مجله کتاب لوازم التحریر و ملزومات شخصی، حتی تیغ و قیچی، حق سه بار مکاتبه در ماه حق حضور یک ماه یکبار بستگان زندانی و ملاقاتشان در زندان

  • تصویر کاربر

    • سید مجتبی پژمان
    • 0

    گاهی شبانه قفلها به تلق و تلوق میافتاد و دلها هُری می ریخت دنبال من اند نه من نه کلیددار بود که در چوبی را محض خاطر کار چرندی گشوده بود چیزات رو لب پنجره نذار این قفل گشایی احتمالاً یک سال از عمر آن نوزده سکنه ی سلول کم کرده بود؛ و بسا که اگر پنجاه بار ناقابل دیگر هم این در را باز میکردند در آن دو سه مثقال سرب هم صرفه جویی می شد

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
عیدی