طلوع غم انگیز ناخدا صمدی

(0)

400,000ریال

360,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
49

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب طلوع غم انگیز ناخدا صمدی

انتشارات یکشنبه منتشر کرد :
ناخدا صمدی: من میمونم قربان
ناخدا رزمجو : ولی ناخدا صمدی تو بازنشسته شدی میتونی بری این حقته
ناخدا صمدی : میدونید قربان من بچه ی ارتشم اینجا بزرگ شدم خودم که دلم نمیخواست بازنشسته شم مجبور شدم قبل از اینکه انگی بهم بزنن خودم دممو بذارم رو کولم برم ولی حالا وضعیت فرق میکنه جنگه باید بمونم خانوادهم هم قطعا اینو درک میکنن
ناخدا رزمجو: میخوای بیشتر فکر کنی ناخدا؟ شاید بعدا پشیمون شی یا حتی زنده نباشی که بخوای پشیمون شی.
ناخدا صمدی: حقیقتش از اون لحظه که تو پارک موتوری رگبار کنارم خورد به فکر موندن افتادم اگه برم پشیمونیش برام خیلی بیشتره اون وقت باید تا آخر عمر پیش خودم و خونوادهم و مردم شرمنده باشم.
ناخدا رزمجو : خوشحالم ناخدا صمدی این حرفا رو ازت میشنوم
ناخدا صمدی : من بیست سال از جیب این ملت خوردم ،قربان چقدر مهمات واسه آموزش من هدرشده سر بزنگاه دقیقا زمانی که هر چی یاد گرفتم و باید پس بدم درست نیست که خودمو کنار
بکشم ترجیح میدم کماکان تو همین لباس بمونم ناخدا رزمجو پس خونواده ت چی؟ به اونا گفتی؟
ناخدا صمدی: با اینکه میدونم چقدر به حضورم نیاز دارن اما فکر میکنم اونام خوشحال ترن که منو تو لباس رزم ببینن تا با ربدوشامبر تو خونه
ناخدا رزمجو: ممنونم ازت ناخدا که تصمیم گرفتی بمونی
ناخدا صمدی : من و امثال من باید وایسیم تا ثابت شه حق ما اون همه تحقیر و توهین نبوده
ناخدا رزمجو: ناخدا صمدی را بغل میکند موندنت بزرگترین قوت قلبه برای پایگاه بوشهر ما به اونایی که دنبال فرصتن تا ارتشو منحل کنن باید ثابت کنیم ارتش واسه ایران سرشو هم میده از ناخدا صمدی :جدا میشود ناخدا صمدی حتما همینطوره قربان
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی