نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات کتاب پارسه منتشر کرد:
در کتاب «یهودیستیزی» صحبت از جنبشی است که در اواخر قرن نوزدهم، با اهداف سیاسی، در اروپا ظهور کرد و در شکلگیری و قدرت یافتن حاکمیت توتالیتر در قرن بیستم نقشی مهم ایفا کرد؛ جنبشی که در ضدیت با یهودیان شکل گرفت و جلوۀ بسیار هولناک خود را در یهودیکُشی گستردۀ آلمان نازی نشان داد.
هانا آرنت در کتاب «یهودیستیزی» از ریشهها و خاستگاههای یهودیستیزی و چگونگی پیدایش این جنبش و اهداف سیاسی آن سخن میگوید و پدیدۀ یهودیستیزی را، بهعنوان یکی از عناصر برسازندۀ حاکمیت توتالیتر، بهلحاظ تاریخی و فکری و با اشاره به مصداقهای آن در تاریخ اروپا، مورد بررسی و تحلیل قرار میدهد.
آرنت در کتاب «یهودیستیزی» بر عناصری از تاریخ قرن نوزدهم اروپا و تاریخ یهودیستیزی تمرکز کرده است که به خاستگاههای توتالیتاریسم مربوط هستند. او بر آن است که در کتاب «یهودیستیزی» سوءتفاهمهایی را رفع کند که دربارۀ منشاء یهودیستیزی و دشمنی آلمان نازی با یهودیان وجود داشته است.
کتاب «یهودیستیزی» جنبش یهودیستیزی را در زمینهای تاریخی و سیاسی قرار میدهد تا مبنای واقعی آن را در تاریخ اروپا آشکار کند و توضیح بدهد. آرنت در کتاب «یهودیستیزی» مستندات و تحلیلهایی دربارۀ تاریخ یهودیستیزی در اروپای قرن نوزدهم و چندوچونِ این جنبش ارائه میدهد که ما را در درک بهتر اینکه چه رابطهای میان توتالیتاریسم و یهودیستیزی وجود دارد، یاری میکند و کمکمان میکند که به ریشههای تاریخی و سیاسی و ایدئولوژیک یهودیکُشی آلمان نازی پی ببریم.
کتاب «یهودیستیزی» از نسبت و رابطۀ میان شدتیافتن یهودیستیزی و فروپاشی دولت – ملت سخن میگوید و یهودیستیزی در تاریخ اروپا را در پیوند با سیاست و اهداف سیاسی مستتر در این یهودیستیزی مورد بررسی و تحلیل قرار میدهد تا بر خرافهها و افسانههایی غیرسیاسی که پیرامون یهودیستیزی پدید آمدهاند خط بطلان بکشد و نسبت میان توتالیتاریسم و یهودیستیزی را روشن کند.
کتاب «یهودیستیزی» از پیشگفتار و چهار فصل تشکیل شده است. فصلهای چهارگانۀ کتاب «یهودیستیزی» عبارتند از: «یهودیستیزی و عقل سلیم»، «یهودیان و دولت – ملت»، «یهودیان و جامعه» و «ماجرای درفوس».
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتاب یهودیستیزی از سایت گودریدز امتیاز 3.9 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب یهودیستیزی از سایت آمازون امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.
هانا آرنت یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین متفکران قرن بیستم بود. او کتابها و مقالههای متعددی دربارۀ توتالیتاریسم و ریشههای آن نوشته است. آرنت کتاب یهودی ستیزی را در سه مقالۀ پیوستاری نوشته است: «یهودستیزی»، «امپریالیسم» و «توتالیتاریسم». کتاب یهودستیزی جلد اول مطالعات سه قسمتی مشهور هانا آرنت دربارۀ ریشههای فلسفی ذهن توتالیتر است و اولین مقالۀ هانا آرنت است که در سال 1968 منتشر شد. آرنت در این جلد بر ظهور یهودیستیزی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در اروپا تمرکز کرده است.
چرا یهودیان؟ چرا یهودیان میان همۀ گروهها، مذاهب، ویژگیهای انسانها از همۀ اقشار گوناگون جامعۀ مدرن موقعیتی استثنایی و وحشتناک در ایدئولوژی رژیم نازی یافتند؟ بسیاری معتقدند در این اتفاق شانس دخیل بوده و یهودیان صرفاً در مکان اشتباه و در زمان اشتباه قرار داشتند و بهطور تصادفی قربانی نازیها شدند، آیا حق با آنان است یا قضیه چیز دیگریست؟ هانا آرنت در کتاب یهودیستیزی به بسیاری از این سؤالهای بیجواب پاسخ داده است.
«یکی از فرضیههای موقت یکسانپنداری یهودیستیزی با شووینیسم و بیگانهستیزی است؛ اما آنچه این فرضیه را رد میکند این واقعیت است که یهودیستیزی درست به همان اندازه فزونی میگرفت که احساس ملیِ سنتی و اندیشۀ مليگرایانۀ ناب شدت خود را از دست میداد و در لحظهای به اوج خود رسید که نظام دولت-ملت اروپایی از هم فرو پاشید. حتی کسانی ناسیونالسوسیالیسم نازیها را دست بالا میگیرند که خود فهمیدهاند ناسیونالسوسیالیستها هیچگاه به سادگی ناسیونالیست نبودند و شعارهای ناسیونالیستی را فقط به این منظور به خدمت میگرفتند تا برای یک دورۀ گذار بتوانند از آن دسته محافل مردمی که پایبندیای سنتی داشتند نیز هوادارانی جذب کنند. اعضای اصلی حزب هرگز اجازه نمییافتند اهداف فراملی حزب را از چشم فرونهند. این دست تبلیغات [ملیگرایانه] باعث نشد نازيهای «ملیگرا» شوند، همانگونه که تبلیغات ملیگرایانهای که در جریان جنگ در اتحاد شوروی به راه افتاد باعث نشد رهبران احزاب بولشویستی از اهداف و باورهای بینالملل [گرایانۀ] خود دست کشند. نازیها بیاعتنایی آغازین خود به ناسیونالیسم و بیاهمیتانگاری خود نسبت به دولت-ملت را -دولت-ملتی که به نظرشان تنگ و شهرستانی به نظر میرسید - هیچگاه واننهادند.»
«اما به راستی ثروت فقط امری فردی است؛ حتی اگر کل طبقهای ثروتمند باشد. قدرت همواره اجتماعساز است، با آنکه فاسدشدنی است. حکومتشوندگان حتی زیر سرکوب نیز این را حس میکنند که قدرت کارکردی در اجتماع دارد. بنابراین، چنین شد که اشراف تا وقتی قدرتِ ادارۀ قضایی داشتند حتی وقتی از قدرت خود سوءاستفاده میکردند و کرداری خودکامانه داشتند همچنان تحمل میشدند و حتی احترام میدیدند. نخست زمانی که نجبا امتیازات خود را در زمان سلطنت مطلقه از دست دادند و همراه با آن، امتیاز بهرهکشی و سرکوبگری را نیز طبعاً از دست دادند و همراه با آن، امتیاز بهرهکشی و سرکوبگری را نیز طبعاً از دست دادند، مردم حس کردند آنها جایگاهی انگلوار دارند. نجبا دیگر به هیچ دردی نمیخوردند؛ حتی به درد سلطهگری. به عبارت دیگر، کمتر پیش میآید که نفس سرکوب و بهرهکشی تحملناشدنی حس شود؛ ثروت بدون کارکردی مشهود به مراتب برآشفتهکنندهتر است، زیرا هیچکس نمیتواند بفهمد واقعاً چرا چنین چیزی را باید تحمل کرد.»
«تعقیب گروههای بیقدرت یا گروههایی که از قرار معلوم بدون این نیز قدرتشان را میبازند هیچ نمایش خوشایندی نیست، اما اینگونه هم نیست که یکسر نشانۀ فرومایگی انسان باشد. آنچه انسانها را وامیدارد از قدرت واقعی فرمان برند یا آن را تحمل کنند اما از ثروت بیقدرت بیزار باشند، این غریزۀ سیاسی است که به آنها میگوید قدرت از آنجا که کارکردی دارد هیچگاه کاملاً بدون فایده نیست. حتی بهرهکشی و سرکوب نیز جامعه را وامیدارد به اینکه کار کند و نوعی نظم پدید میآورد. فقط ثروت بدون قدرت و نخوت بدون ارادۀ سیاسی است که زیادی، انگلوار و آشفتهکننده حس میشود. اینها کینه برمیانگیزد، زیرا شرایطی ایجاد میکند که مانع وجود روابط واقعی میان انسانها میشود. ثروتی که بهرهکشی نکند حتی با آن نوع پیوستگی انسان به انسان که بهره کشنده را بهرهدهنده پیوند میدهد، ناآشناست؛ نخوت بدون ارادۀ قدرت به آشکارترین شکل نشان میدهد فرد برای دیگری حتی آن علاقهای را که ناگزیر سرکوبگران نیز باید نسبت به سرکوبشوندگان از خود نشان دهند، ندارد.»
هانا آرنت در دورهی تبعید ده سالهاش «خاستگاه توتالیتاریسم» را نوشت. آرنت نوشتن این کتاب را پس از مطالعۀ گستردۀ تاریخ یهودستیزی شروع کرد. به باور او و بنابر اسناد تاریخی، یهودیستیزی در نیمۀ سدۀ نوزدهم پدید آمد و بعدها آلمان تحت حاکمیت رژیم نازی مرکز آیین یهودیستیزی بود. در آلمان نازی، در گام اول هیتلر میان آریاییها و غیرآریاییها تمایز قائل شد و در این راستا قوانینی وضع کرد. یهودیان، خارجی و از نژاد پست بهشمار میآمدند، مردمانی با خون مسموم که طبیعتاً آنان را جنایتکار میساخت؛ ازدواج میان یهودیان و آریاهایی ممنوع اعلام شد. دانشمندان و هنرمندان یهودی تبعید شدند و حتی موسیقی، آهنگسازانی همچون مندلسون تحریم شد. بهزودی یهودیان از حقوق شهروندی و از مشاغل تجاری و حرفههای دیگر محروم شدند و بسیاریشان به اردوگاههای کار اجباری فرستاده شدند و تعداد زیادی از آنها در این اردوگاهها جان باختند. آرنت برای درک چگونگی ظهور وحشتناک چنین دشمنی، باید با این سؤال روبهرو میشد که چرا یهودیان هدف قرار گرفتند. آرنت استدلال کرد که یهودیستیزی سیاسی چیزی بیش از نفرت از یهودیان بود؛ او به این نتیجه رسید که یهودیستیزی یک ایدئولوژی شبهعلمی است که به دنبال اثبات این است که یهودیان مسئول تمام بدیهای جهان هستند. آرنت در تحلیل خود از یهودیستیزی توضیح میدهد که یهودیستیزی نتیجۀ زوال دولت-ملت است و معتقد است یهودیستیزی مدرن با کاهش ناسیونالیسم سنتی به تناسب رشد کرد و دقیقاً در لحظهای که سیستم اروپایی دولت-ملتها و توازن قوای نامطمئن آن سقوط کرد، به اوج خود رسید.
هانا آرنت در این کتاب به ریشههای یهودستیزی در توتالیتاریسم مدرن اروپا پرداخته است. او نشان میدهد که نازیسم و استالینیسم چگونه در اوایل قرن بیستم به قدرت رسیدند. اگر از خواندن کتاب یهودستیزی لذت بردید به شما توصیه میکنیم کتابهای زیر را نیز بخوانید.
- امپریالیسم جلد دوم کتاب خاستگاههای توتالیتاریسم و ادامۀ کتاب یهودیستیزی است. آرنت در این کتاب به امپریالیسم میرسد و در این جلد بر دوران کنجکاوانه و ظالمانۀ امپریالیسم استعماری رو بهزوال اروپا از 1884 تا آغاز جنگ جهانی اول در سال 1914 تمرکز کرده است.
- توتالیتاریسم جلد آخر خاستگاههای توتالیتاریسم است. آرنت در این بخش پایانی به توصیف مکانیزم جنبشهای توتالیتر با تمرکز بر آلمان نازی و اتحاد جماهیر شوروی پرداخته است. در اینجا آرنت در مورد تبدیل طبقات به تودهها، نقش تبلیغات در برخورد با جهان غیر توتالیتر و استفاده از ترس و وحشت صحبت کرده که از نظرش برای این شکل از حکومتها ضروری است.
- بوروکراسی اثر لودویگ فون میزس اقتصاددان مکتب اتریش و متفکر آزادیخواه است. او در این کتاب از تجارت منفی بوروکراسی مانند کاغذ بازی، اتلاف انرژی کارمندان و محیط سرد ادارات دولتی میگوید و جنبههای ملامتبار بروکراسی را توضیح داده است. او تعریف دقیق خود از بوروکراسی را در این کتاب شرح داده و معتقد است نفس بوروکراسی شر نیست بلکه گسترش بوروکراسی است که به مصیبت تبدیل میشود.
- لیبرالیسم اثر لودویگ فون میزس اقتصاددان مکتب اتریشی و متفکر آزادیخواه است. او این کتاب را اولین بار در سال 1927 برای دفاع از ایدئولوژی لیبرال کلاسیک مبتنی بر حقوق مالکیت فردی منتشر کرد. او در این کتاب سعی دارد به مسائل اصول سیاست و اقتصاد لیبرال برپدازد و از پایهای ترین مسائل مانند مالکیت خصوصی تا آزادی صحبت کرده است.
- قدرت بی قدرتان اثر واتسلاف هاول سیاستمدار، نویسنده، شاعر، نمایشنامهنویس و مخالف سیاسی حکومت کمونیستی چکسلواکی است. او در این کتاب زندگی در حکومتهای کمونیستی اروپای شرقی و نظام پساتوتالیتر چکسلواکی را به تصویر کشیده و توضیح میدهد چطور احترام مردم به نظام و اطاعت از آن باعث میشود منافع قدرتِ حکومت بر مردم ارجحیت یابد.
هانا آرنِت در سال 1906 در شهر هانوفر آلمان به دنیا آمد. او فیلسوف سیاسی، نویسنده و بازماندۀ هولوکاست است. او را یکی از تأثیرگذارترین نظریهپردازان سیاسی قرن بیستم میدانند. آرنت در لیندن و در خانوادهای یهودی به دنیا آمد که این منطقه بعداً به منطقۀ هانوفر تبدیل شد. در سه سالگی خانوادهاش به پایتخت پروس شرقی نقلمکان کردند تا بیماری پدرش را درمان کنند. پل آرنت در جوانی به بیماری سیفلیس مبتلا شده بود و پس از تولد هانا فکر میکردند که بیماری پدرش در حال بهبودی است. اما وقتی هانا هفت ساله بود پدرش را از دست داد. او در یک خانوادۀ سیاسی و سکولار بزرگ شد. مادرش از طرفداران سرسخت سوسیال دموکراتها بود. او در دانشگاههای معتبری مثل ماربورگ و فریبورگ به تحصیل در رشتۀ فلسفه پرداخت و شاگرد فیلسوفانی همچون هایدگر، ادموند هوسرل و کارل یاسپرس بود. مدرک دکترای فلسفهاش را از دانشگاه هایدلبرگ دریافت کرد. هانا آرنت در سال 1929 با گانتر استرن ازدواج کرد اما خیلی زود تبعیض ضد یهودی در آلمان نازی شروع شد.
در سال 1933 یعنی سالی که آدولف هیتلر به قدرت رسید، گشتاپو، آرنت را به دلیل انجام تحقیقات غیرقانونی دربارۀ یهودی ستیزی در آلمان نازی دستگیر و برای مدت کوتاهی زندانی کرد. او پس از آزادی از آلمان گریخت و قبل از اقامت در پاریس، مدتی در چکسلواکی و سوئیس زندگی کرد. او در سال 1937 از همسر اولش جدا شد و در سال 1940 با هاینریش بلوچر ازدواج کرد اما زمانی که آلمان در سال 1940 به فرانسه حمله کرد با سلب تابعیت آلمانیاش به عنوان یک بیگانه بازداشت شد. او فرار کرد و به ایالات متحده رفت. او در نیویورک اقامت گزید و تا آخر عمر همانجا ماند و به تدریس در دانشگاههای پرینستون و کالیفرنیا پرداخت. با انتشار کتاب توتالیتاریسم در سال 1951 شهرتش به عنوان یک متفکر و نویسنده تثبیت شد و آثار قابلتوجهی پس از این کتاب منتشر کرد. هانا آرنت کتاب وضع بشر را در سال 1958 و کتاب آیشمن در اورشلیم را در مورد دادگاه آدولف آیشمن نوشت و این کتاب را در سال 1963 منتشر کرد. آرنت در سال 1975 در سن 69 سالگی و بر اثر سکتۀ قلبی درگذشت و آخرین اثرش به نام حیات ذهن ناتمام ماند.
مهدی تدینی مترجم و پژوهشگر در زمینۀ تاریخ و اندیشۀ سیاسی است و در سال 1359 در تهران به دنیا آمد. او کارشناسی ارشدش را در رشتۀ زبان آلمانی از دانشگاه تهران اخذ کرد و معمولاً آثاری را ترجمه میکند که در آن به فاشیسمپژوهی پرداخته شده باشد. مهدی تدینی کتابهای بسیاری را دربارۀ فاشیسم، توتالیتاریسم، هولوکاست و موضوعاتی از این دست ترجمه کرده است.
دیگر آثار ترجمه شدۀ مهدی تدینی:
· بولشویم از موسی تا لنین اثر دیتریش اکارت
· قرن بیستم ایدئولوژی خشونت اثر ارنست نولته
· بوروکراسی اثر لودوینگ فون میزس
· دموکراسی بدون دموکراتها اثر هندریک تُس
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.