

کفش های دیگری (مصدق)
انتشارات جامی منتشر کرد:
وقتی مجبور میشوی با کفشهای دیگری راه بروی تازه میفهمی که تو کیستی؟
نیشا کانتور زندگی راحت و متمولانهای را میگذراند تا این که شوهرش او را طلاق داد و از این زندگی جدایش نمود. نیشا مصمم بود که میتواند زندگی پر زرق و برقش را دوباره از سر بگیرد اما او حتی کفشهای تا چند لحظه پیشش را دیگر به پا نداشت. آن هم به این دلیل که سام کمپ - در تاریکترین نقطه زندگیاش - به طور اشتباهی کیف باشگاهی نیشا را برداشته بود. اما او حتی فرصت این را نداشت که نگران یک کیف ورزشی جا به جا شده باشد - او در تلاش بود تا خود و خانوادهاش را سرپا نگه دارد. هنگامی که او کفشهای قرمز پوست کروکودیلی کریستین لوبوتین با پاشنه شش اینچی نیشا را پوشید جرقه ناشی از افزایش اعتماد به نفس در او باعث شد که متوجه شود چیزی باید تغییر کند و آن چیز خود اوست.
جوجو مویز در این کتاب که سرشار از لطیفههای ادبی و سرگرمکننده است داستانی را به تصویر میکشد که در آن تغییر یک چیز کوچک همچون کفش میتواند یک زندگی را دگرگون سازد.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
معرفی کتاب کفشهای دیگری اثر جوجو مویز
امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
معرفی رمان کفشهای دیگری:
واکنشهای جهانی به رمانِ کفشهای دیگری:
«هیچکس مانند جوجو مویز دربارۀ زنان نمینویسد. داستانهایش واقعی، پیچیده، خندهدار و غمناک هستند و همین باعث میشود رمانهایش تبدیل به پرفروشترین رمانهای دنیا شوند.» - جودی پیکو نویسندۀ کتاب کاش اینجا بودی
«رمان کفشهای دیگری یک داستان خندهدار و خواندنی دربارهٔ زنان و دوستیهای آنهاست... با جدیدترین آثار این نویسندهٔ هنرمند، جذابترین داستان زنانه را بخوانید.» - مجلهٔ پیپل
«رمانِ کفشهای دیگری، داستانی مانند رمان «جمعهٔ عجیبوغریب» دارد و بسیار صمیمانه و دلچسب است. نویسنده داستان دو زن را روایت کرده که در شرایطی متفاوت رشد کردهاند و با همین موضوع توانسته الهامبخش بسیاری از زنان باشد، او به شما نشان میدهد کافیست برای تغییر کفشهای خودتان را به پا کنید.» - گود هوسکیپینگ
«داستانی جذاب و حیرتانگیز... مویز هرگز از تعریف مشاهدات هوشمندانهٔ خود دست نمیکشد و طرفدارانش را هربار غافلگیر میکند.» - پابلیشرز ویکلی
«رمانِ کفشهای دیگری توانایی مویز در بهتصویر کشیدن احساسات و دوستی زنانه با مضامینی مانند عشق، خیانت، خانواده و امید است. این کتاب پر از حوادث جالب است و خوانندگان را بهدنبال نیشا و سام و ماجراهایشان میفرستد.» - بوکلیست
چرا باید رمانِ کفشهای دیگری را بخوانیم؟
جملات درخشانی از کتاب کفشهای دیگری:
حتی جوابی که مادرش قراره بده رو هم میدونه: «ولی تو فقط تا زمانیکه شوهرش زنده بود به دیدنش میرفتی. مگه نه؟»
جواب خودشم اینه: «آره، ولی اون موقع شوهر نانسی در حال مردن بود و فیل میخواست تا قبل از اینکه باباش بمیره، حسابی اونو ببینه. ما نمیرفتیم که واسه مردن باباش مهمونی بگیریم و خوشگذرونی کنیم.»»
«نیشا کانتور در حال دویدن روی تردمیله، موزیک توش گوشش دومپ دومپ میکنه و طوری میدوه که پاهاش مثل پیستون عمل میکنن. اون عادت داره که همیشه با عصبانیت روی تردمیل بدوه. بدترین دوره، اولین مایلیه که تمرین میکنه. چون ترکیب آتشینی از درد و اسید لاکتیک تو بدنش تولید میشه. دومین مایل هم باعث میشه که اون واقعاً عصبانی بشه و سومین مایلی هم که میدوه هم اون مرحلهایه که ذهنش شروع به پاک شدن میکنه. تو این مرحله حس میکنه که یهو بدنش شارژ شده و میتونه تا ابد بدوه و بعد از اون بازم نیشا عصبانی میشه. چون مجبوره درست تو همون نقطهای که لذت بردن از دویدن رو شروع کرده، ورزششو تموم کنه و بره سراغ کار دیگهای غیر از دویدن. اون از دویدن متنفره، ولی برای سلامت عقلش باید این کارو انجام بده. از دویدن تو سطح شهر هم بدش میاد؛ چون شهر پر از آدماییه که دارن تو پیادهروهاش راه میرن و اینقدر سرعتشون تو راه رفتن کمه که مانع از دویدن اون تو هوای آزاد میشن. تنها جایی که اون میتونه توش بدوه همین باشگاه مزخرفه که اونم پر از مهمونای هتلیه که داره امکانات رفاهی خودشو بازسازی میکنه و واسه همین کل مهموناشو ریخته اینجا.» سیستم تردمیل بهش میگه وقت سرد کردن بدنشه و نیشا که دوست نداره یه دستگاه بدردنخور بهش بگه چی کار بکنه و چی کار نکنه، بدون توجه به دستورات، اون دستگاه رو خاموش میکنه.»
«درحالیکه دارن از راهرو عبور میکنن، مارینا میگه: امروز کارتونو خوب انجام دادین.» بعد دستشو میاره بالا و میگه: «بزن قدش. جول میگه تو هم نقش یه کورو بازی کردی.»
سام با دمپایی انگشتی داره پشت سرشون میاد. کفشاشو گذاشته تو ون. انگشتای پاش بیحس شدن. کف پاهاش اونقدر درد داره که مطمئنه فردا نمیتونه رو پاهاش وایسته. اما اون هنوز به شدت حس خوبی داره و با هر کی که حرف میزنه یه لبخند کوچیک گوشه لبش نقش میبنده. حس عجیبی داره. یه چیزی بین شکستناپذیری و تسکین پیدا کردن همه دردای روحیش. با خودش میگه: «بالأخره انجامش دادم. تونستم بیزینسو راش بندازم. شاید امروز بشه نقطه عطف زندگیم و همه چی درست بشه.» بعد به مارینا میگه: «بزن قدش.» به شوق درونی وجودشو فرا میگیره. سام معمولا اهل این نبود که به کسی بگه بزن قدش. ولی حسی که الان داشت مجبورش میکرد شادی خودشو یه جوری تخلیه کنه.
مارینا میگه: «تد بهم میگه که قراره همه با هم بریم بیرون و نوشیدنی بخوریم. اون میگه از وقتی وارد این کار شده تا حالا همچین قراردادایی نبسته و یه روزه اینقدر تو بیزینسش موفقیت بدست نیاوردن. تو هم قراره بیایی نه؟»
سام جواب میده: «آره. حتماً میام، فقط قبلش باید یه زنگ به خونه بزنم. راستی قراره بریم کافیشاپ اسب سفید، نه؟» سام میره یه گوشه و به خونه زنگ میزنه. بعد از شیش تا بوق فیل گوشیو برمیداره. البته سام میدونه که گوشی روی میز و درست جلوی دست فیله و اون با تأخیر جواب میده.»
خلاصهٔ رمان کفشهای دیگری:
رمان کفشهای دیگری داستان زندگی دو زن به نامهای نیشا کانتور و سام کمپ از دو دنیای متفاوت است. نیشا 45 ساله است و زندگیای مرفه را در میان قشر ثروتمند سپری میکند تا زمانیکه شوهرش بدون هیچ توضیحی او را از زندگیاش بیرون میاندازد و به او میگوید که قصد دارد طلاقش بدهد و حتی دسترسی او به کارتهای اعتباریاش را قطع میکند. حالا نیشا حتی کفشهایی که چند لحظه پیش به پا داشت را دیگر ندارد. اما علت نداشتن کفشهایش سام است، سامِ 47 ساله که در تلاش است خود و خانوادهاش را سرپا نگه دارد و حالا بهطور تصادفی بهجای ساک ورزشی خودش، ساک ورزشی نیشا را به خانه برده است. حالا نیشا هیچچیز ندارد و سام با کفشهای مارکدار نیشا، تمام توجهها را به خود جلب کرده است و در کارش به موفقیت چشمگیری میرسد. نیشا میخواهد زندگی قبلی خود را برگرداند و حالا این کار را با پسگرفتن کفشهایش شروع میکند.
اگر از خواندن کتاب کفشهای دیگری لذت بردید، از مطالعۀ کتابهای زیر نیز لذت خواهید برد:
• کتاب باز هم من ادامهٔ داستان لوئیسا کلارک و جلد سوم کتاب من پیش از تو است. لوئیسا در این کتاب به نیویورک نقلمکان کرده و در خانهٔ خانوادهای ثروتمند مشغول به کار میشود. او وارد دنیایی شده که تجارت و زندگی جدیدی برایش به ارمغان میآورد و نقطهای میرسد که تمامی خاطرات گذشته از عشق ناکامش ویل برایش تداعی میشود.
• کتاب دختری که رهایش کردی اثر دیگری از جوجو مویز نویسنده و روزنامهنگار انگلیسی است. این رمان داستان زندگی دختری است که در دوران جنگ جهانی دوم در شهری کوچک زندگی میکند. او که شوهرش در جنگ است مجبور میشود با حوادث زندگی در غیاب شوهرش دستوپنجه نرم کند و از خانوادهاش در برابر نازیها مقاومت کند.
• کتاب ما تمامش میکنیم کتاب پرفروش کالین هوور و داستانی عاشقانه است. نویسنده در کنار عشق به داستان خشونت خانگی و تأثیر آن بر اعضای خانواده نیز پرداخته است. هوور در این کتاب داستان دختری به نام لیلی را تعریف میکند که سالها شاهد خشونت پدرش نسبت به مادرش بوده است و همین باعث میشود در رابطههایش حساسیت زیادی به خرج بدهد.
دربارۀ جوجو مویز: نویسنده و روزنامهنگار انگلیسی

شاید بپسندید














از این نویسنده













