نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات جامی منتشر کرد:
وقتی مجبور میشوی با کفشهای دیگری راه بروی تازه میفهمی که تو کیستی؟
نیشا کانتور زندگی راحت و متمولانهای را میگذراند تا این که شوهرش او را طلاق داد و از این زندگی جدایش نمود. نیشا مصمم بود که میتواند زندگی پر زرق و برقش را دوباره از سر بگیرد اما او حتی کفشهای تا چند لحظه پیشش را دیگر به پا نداشت. آن هم به این دلیل که سام کمپ - در تاریکترین نقطه زندگیاش - به طور اشتباهی کیف باشگاهی نیشا را برداشته بود. اما او حتی فرصت این را نداشت که نگران یک کیف ورزشی جا به جا شده باشد - او در تلاش بود تا خود و خانوادهاش را سرپا نگه دارد. هنگامی که او کفشهای قرمز پوست کروکودیلی کریستین لوبوتین با پاشنه شش اینچی نیشا را پوشید جرقه ناشی از افزایش اعتماد به نفس در او باعث شد که متوجه شود چیزی باید تغییر کند و آن چیز خود اوست.
جوجو مویز در این کتاب که سرشار از لطیفههای ادبی و سرگرمکننده است داستانی را به تصویر میکشد که در آن تغییر یک چیز کوچک همچون کفش میتواند یک زندگی را دگرگون سازد.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
کتاب کفشهای دیگر از سایت گودریدز امتیاز 4 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب کفشهای دیگری از سایت آمازون امتیاز 4.4 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب کفشهای دیگری رمانی جذاب و خواندنی از جوجو مویز نویسندهٔ انگلیسی است که با کتاب «من پیش از تو» به شهرت رسید. این رمان اولینبار در سال 2023 منتشر شد و داستانِ دو زن است که در آستانهٔ چهلسالگی مجبور میشوند با بحرانهای زیادی از جمله طلاق، خیانت، دزدی، بیماری و محیط کاری مسموم دستوپنجه نرم کنند. رمان کفشهای دیگر پس از انتشار پرفروشترین کتابِ نیویورک تایمز شد.
«اندک نویسندگانی این قدرت را دارند که شما را در یک صفحه بخنداند و در صفحۀ دیگر اشکتان را در بیاورند. جوجو مویز یکی از این نویسندگان است.» - مجلۀ نیویورک تایمز
«هیچکس مانند جوجو مویز دربارۀ زنان نمینویسد. داستانهایش واقعی، پیچیده، خندهدار و غمناک هستند و همین باعث میشود رمانهایش تبدیل به پرفروشترین رمانهای دنیا شوند.» - جودی پیکو نویسندۀ کتاب کاش اینجا بودی
«رمان کفشهای دیگری یک داستان خندهدار و خواندنی دربارهٔ زنان و دوستیهای آنهاست... با جدیدترین آثار این نویسندهٔ هنرمند، جذابترین داستان زنانه را بخوانید.» - مجلهٔ پیپل
«رمانِ کفشهای دیگری، داستانی مانند رمان «جمعهٔ عجیبوغریب» دارد و بسیار صمیمانه و دلچسب است. نویسنده داستان دو زن را روایت کرده که در شرایطی متفاوت رشد کردهاند و با همین موضوع توانسته الهامبخش بسیاری از زنان باشد، او به شما نشان میدهد کافیست برای تغییر کفشهای خودتان را به پا کنید.» - گود هوسکیپینگ
«داستانی جذاب و حیرتانگیز... مویز هرگز از تعریف مشاهدات هوشمندانهٔ خود دست نمیکشد و طرفدارانش را هربار غافلگیر میکند.» - پابلیشرز ویکلی
«رمانِ کفشهای دیگری توانایی مویز در بهتصویر کشیدن احساسات و دوستی زنانه با مضامینی مانند عشق، خیانت، خانواده و امید است. این کتاب پر از حوادث جالب است و خوانندگان را بهدنبال نیشا و سام و ماجراهایشان میفرستد.» - بوکلیست
جوجو مویز میتواند با رمانهای عاشقانه و تاریخیاش شما را مجذوب داستانهایش بکند. او معتقد است سه چیز در رمانهایش پیدا نمیشود. زنانی که در محیط کار با یکدیگر رقابت میکنند، زنانی که مشکلاتشان به طرز جادویی بعد از خریدن یک کیف دستی یا یک جفت کفش نو حل میشود و زنانی که خوشبختیشان وابسته به یک مرد باشد. بنابراین اگر از خواندن یک داستان جذاب با محوریت زنان لذت میبرید، خواندن این رمان زیبا را از دست ندهید.
«سام به سقف خیره شده و تلاش میکنه با نفسکشیدن عمیق (تمرینی که دکترش براش تجویز کرده)، افکاری که مثل یه توده ابرسیاه داره دور سرش میچرخه رو مهار کنه. شش ثانیه دم، سه ثانیه حبس و هفت ثانیه بازدم. او آروم با خودش میگه: «من سالم هستم، خانوادمم سالم هستن، سگه هم دیگه تو خونه ناله نمیکنه. تو یخچالمون غذا داریم و هنوز هم مشغول به کارم.» از اینکه تو حرفش از کلمه «هنوز» استفاده کرده پشیمون میشه چون فکر کردن به از دست دادن شغلش باعث میشه که باز معده دردش عود کنه. شش ثانیه دم، سه ثانیه حبس و هفت ثانیه بازدم. والدین سام هنوز زنده هستن. اما به نظر نمیرسه که او تو ذهنش بهخاطر این موضوع چندان سپاسگزار باشه. مادرش قراره که روز یکشنبه موقع خوردن دسر بازم درمورد ملاقاتش با مادر فیل سخنرانی کنه و سام از این موضوع باخبره. واسه همین تو ذهنش با مادرش حرف میزنه و بهش میگه: «مامان، نانسی تازه شوهرشو از دست داده، اون پنجاهسال با شوهرش زندگی کرده و حتماً الان خیلی احساس تنهایی میکنه.»
حتی جوابی که مادرش قراره بده رو هم میدونه: «ولی تو فقط تا زمانیکه شوهرش زنده بود به دیدنش میرفتی. مگه نه؟»
جواب خودشم اینه: «آره، ولی اون موقع شوهر نانسی در حال مردن بود و فیل میخواست تا قبل از اینکه باباش بمیره، حسابی اونو ببینه. ما نمیرفتیم که واسه مردن باباش مهمونی بگیریم و خوشگذرونی کنیم.»»
«نیشا کانتور در حال دویدن روی تردمیله، موزیک توش گوشش دومپ دومپ میکنه و طوری میدوه که پاهاش مثل پیستون عمل میکنن. اون عادت داره که همیشه با عصبانیت روی تردمیل بدوه. بدترین دوره، اولین مایلیه که تمرین میکنه. چون ترکیب آتشینی از درد و اسید لاکتیک تو بدنش تولید میشه. دومین مایل هم باعث میشه که اون واقعاً عصبانی بشه و سومین مایلی هم که میدوه هم اون مرحلهایه که ذهنش شروع به پاک شدن میکنه. تو این مرحله حس میکنه که یهو بدنش شارژ شده و میتونه تا ابد بدوه و بعد از اون بازم نیشا عصبانی میشه. چون مجبوره درست تو همون نقطهای که لذت بردن از دویدن رو شروع کرده، ورزششو تموم کنه و بره سراغ کار دیگهای غیر از دویدن. اون از دویدن متنفره، ولی برای سلامت عقلش باید این کارو انجام بده. از دویدن تو سطح شهر هم بدش میاد؛ چون شهر پر از آدماییه که دارن تو پیادهروهاش راه میرن و اینقدر سرعتشون تو راه رفتن کمه که مانع از دویدن اون تو هوای آزاد میشن. تنها جایی که اون میتونه توش بدوه همین باشگاه مزخرفه که اونم پر از مهمونای هتلیه که داره امکانات رفاهی خودشو بازسازی میکنه و واسه همین کل مهموناشو ریخته اینجا.» سیستم تردمیل بهش میگه وقت سرد کردن بدنشه و نیشا که دوست نداره یه دستگاه بدردنخور بهش بگه چی کار بکنه و چی کار نکنه، بدون توجه به دستورات، اون دستگاه رو خاموش میکنه.»
«درحالیکه دارن از راهرو عبور میکنن، مارینا میگه: امروز کارتونو خوب انجام دادین.» بعد دستشو میاره بالا و میگه: «بزن قدش. جول میگه تو هم نقش یه کورو بازی کردی.»
سام با دمپایی انگشتی داره پشت سرشون میاد. کفشاشو گذاشته تو ون. انگشتای پاش بیحس شدن. کف پاهاش اونقدر درد داره که مطمئنه فردا نمیتونه رو پاهاش وایسته. اما اون هنوز به شدت حس خوبی داره و با هر کی که حرف میزنه یه لبخند کوچیک گوشه لبش نقش میبنده. حس عجیبی داره. یه چیزی بین شکستناپذیری و تسکین پیدا کردن همه دردای روحیش. با خودش میگه: «بالأخره انجامش دادم. تونستم بیزینسو راش بندازم. شاید امروز بشه نقطه عطف زندگیم و همه چی درست بشه.» بعد به مارینا میگه: «بزن قدش.» به شوق درونی وجودشو فرا میگیره. سام معمولا اهل این نبود که به کسی بگه بزن قدش. ولی حسی که الان داشت مجبورش میکرد شادی خودشو یه جوری تخلیه کنه.
مارینا میگه: «تد بهم میگه که قراره همه با هم بریم بیرون و نوشیدنی بخوریم. اون میگه از وقتی وارد این کار شده تا حالا همچین قراردادایی نبسته و یه روزه اینقدر تو بیزینسش موفقیت بدست نیاوردن. تو هم قراره بیایی نه؟»
سام جواب میده: «آره. حتماً میام، فقط قبلش باید یه زنگ به خونه بزنم. راستی قراره بریم کافیشاپ اسب سفید، نه؟» سام میره یه گوشه و به خونه زنگ میزنه. بعد از شیش تا بوق فیل گوشیو برمیداره. البته سام میدونه که گوشی روی میز و درست جلوی دست فیله و اون با تأخیر جواب میده.»
اگر مجبور شوید کفشهای کس دیگری را بپوشید، تبدیل به همان شخص میشوید یا تغییر میکنید؟
رمان کفشهای دیگری داستان زندگی دو زن به نامهای نیشا کانتور و سام کمپ از دو دنیای متفاوت است. نیشا 45 ساله است و زندگیای مرفه را در میان قشر ثروتمند سپری میکند تا زمانیکه شوهرش بدون هیچ توضیحی او را از زندگیاش بیرون میاندازد و به او میگوید که قصد دارد طلاقش بدهد و حتی دسترسی او به کارتهای اعتباریاش را قطع میکند. حالا نیشا حتی کفشهایی که چند لحظه پیش به پا داشت را دیگر ندارد. اما علت نداشتن کفشهایش سام است، سامِ 47 ساله که در تلاش است خود و خانوادهاش را سرپا نگه دارد و حالا بهطور تصادفی بهجای ساک ورزشی خودش، ساک ورزشی نیشا را به خانه برده است. حالا نیشا هیچچیز ندارد و سام با کفشهای مارکدار نیشا، تمام توجهها را به خود جلب کرده است و در کارش به موفقیت چشمگیری میرسد. نیشا میخواهد زندگی قبلی خود را برگرداند و حالا این کار را با پسگرفتن کفشهایش شروع میکند.
• متن کاملِ کتابهای من پیش از تو و من پس از تو که در یک اثر با ویراست جدید نویسنده جوجو مویز منتشر شده است. من پیش از تو داستانِ زندگی لوئیسا کلارک بیستوشش ساله از طبقهٔ کارگر جامعه است. او پس از اینکه شغلش را از دست میدهد برای پول درآوردن هر کاری را میپذیرد و درنهایت مراقبت و نگهداری از یک پسر جوان بهنام ویل را برعهده میگیرد که بر اثر تصادف تواناییهای حرکتیاش را از دست داده است. جلد دوم این کتاب من پس از تو داستان زندگی لوئیسا کلارک پس از مرگ این پسر جوان را روایت کرده است.
• کتاب باز هم من ادامهٔ داستان لوئیسا کلارک و جلد سوم کتاب من پیش از تو است. لوئیسا در این کتاب به نیویورک نقلمکان کرده و در خانهٔ خانوادهای ثروتمند مشغول به کار میشود. او وارد دنیایی شده که تجارت و زندگی جدیدی برایش به ارمغان میآورد و نقطهای میرسد که تمامی خاطرات گذشته از عشق ناکامش ویل برایش تداعی میشود.
• کتاب دختری که رهایش کردی اثر دیگری از جوجو مویز نویسنده و روزنامهنگار انگلیسی است. این رمان داستان زندگی دختری است که در دوران جنگ جهانی دوم در شهری کوچک زندگی میکند. او که شوهرش در جنگ است مجبور میشود با حوادث زندگی در غیاب شوهرش دستوپنجه نرم کند و از خانوادهاش در برابر نازیها مقاومت کند.
• کتاب ما تمامش میکنیم کتاب پرفروش کالین هوور و داستانی عاشقانه است. نویسنده در کنار عشق به داستان خشونت خانگی و تأثیر آن بر اعضای خانواده نیز پرداخته است. هوور در این کتاب داستان دختری به نام لیلی را تعریف میکند که سالها شاهد خشونت پدرش نسبت به مادرش بوده است و همین باعث میشود در رابطههایش حساسیت زیادی به خرج بدهد.
پائولین سارا جو مویز که با نام هنری جوجو مویز شناخته میشود نویسنده، فیلمنامهنویس و روزنامهنگار انگلیسی است که با نوشتن داستانهای عاشقانه و البته تبدیل شدن کتابش «من پیش از تو» به فیلمی پرفروش به شهرت رسید. مویز در سال 1969 به دنیا آمد. او دوبار برندۀ جایزه انجمن رماننویسان سبک عاشقانه شده است. جوجو مویز با قلمی قدرتمند به موضوع ماهیت انسان میپردازد و اینکه چگونه ارتباط انسانی موجب میشود زندگی را شادتر ببینیم. کتابهایش رگههای ظریف و متفکرانهای از فمینیسم دارد. جوجو تکفرزند است. مادرش هنرمند تصویرگر و پدرش در صنعت حملونقل آثار هنری بود. والدین او زمانی که جوجو 12 ساله بود طلاق گرفتند در نتیجه به گفتۀ خودش روابط پیچیده زیادی داشته است. جوجو مویز و همسرش پیش از انتشار کتاب من پیش از تو، در آستانه ورشکستگی بودند اما با انتشار کتاب در سال 2012 همه چیز تغییر کرد. این کتاب نهتنها پرفروشترین کتاب سال شد و برایشان موفقیت مالی زیادی به ارمغان آورد بلکه با استقبال خوانندگان دو جلد دیگر در ادامه آن نوشته شد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.