نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات تندیس منتشر کرد:
قصهی تلماسه و مسیحای تلماسه قصه ظهور آیین نجات بخش و تبدیلش به آیین سرکوبگر است؛ قصهی ظهور قهرمانان ظلم ستیز و سپس سقوطشان به جایگاه ظالم وقتی چنین دور باطلی شکل میگیرد داستان بشر آغاز میشود و تلاشهای انسان برای شکستن این چرخه.
فرزندان تلماسه داستان لیتو و غنیمه آتریدیز است که پدرشان امپراتور پل مؤدب، نه سال پیش خود را به بیابان سپرد و فرایندی را آغاز کرد که مرگ آیین او را در آراکیس رقم زد. حال آراکیس غرق در آشوبی پنهان است. در این، میان لیتو و غنیمه نقشههای خودشان را دارند؛ اما چشم انداز نقشههایشان بسیار فراتر از آن است که به خیالِ دیگران بیاید.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتاب فرزندان تلماسه از سایت گودریدز امتیاز 4 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب فرزندان تلماسه از سایت آمازون امتیاز 4.6 از 5 را دریافت کرده است.
• برندۀ جایزۀ هوگو برای بهترین رمان علمی-تخیلی در سال 1977
اولین جلد از مجموعۀ هشت جلدی تلماسه اثر فرانک هربرت نویسندۀ آمریکایی در سال 1965 منتشر شد. فرانک هربرت پس از نوشتن جلد پنجم این رمان از دنیا رفت و بقیۀ مجموعه را پسرانش ادامه دادند. تلماسه یکی از مهمترین آثار علمی-تخیلی جهان و شناختهشدهترین اثر این نویسنده است که مدتی طول کشید تا در ردۀ پرفروشترین کتابهای آمریکا قرار بگیرد. مسیحای تلماسه، جلد دوم این مجموعۀ هشت جلدی است که در سال 1969 منتشر شد و فرزندان تلماسه جلد سوم این رمان عظیم و خواندنی است که در سال 1976 منتشر شد. فرانک هربرت بخش اعظمی از مجموعۀ تلماسه را با الهام از فرهنگهای خاورمیانهای نوشته است.
لسآنجلس تایمز کتاب فرزندان تلماسه را «یک رویداد بزرگ» نامید.
«هربرت پیچشها و چرخشهای جدیدی در فرزندان تلماسه به داستان افزوده است و آشنایی عناصر تکرارشونده لذت خواندن کتاب را دوچندان کرده است.» - مجلۀ چلنجینگ دستینی
«دسیسههای خاندانها و تعقیب و گریز در بیابان تا گمانهزنیهای مذهبی و رویارویی با فناوریهای عجیب وغریب، فرزندان تلماسه را تبدیل به بهترین کتاب برای طرفداران کتابهای علمی-تخیلی کرده است.» - پابلیشرز ویکلی
داستانهای علمی-تخیلی مفاهیم زیادی مانند علم و فناوری پیشرفته، فضا، سفر در زمان، جهانهای موازی و حیات فرازمینی را در برمیگیرد. با داستانهای علمی-تخیلی میتوان فهمید که پیشرفت علم و فناوری چه تأثیری بر آينده خواهد داشت. ژانر علمی-تخیلی اغلب برای خوانندگان بسیار جذاب است و به آنها اجازه میدهد دنیایی فراتر از خیال را بشناسند و اغلب نویسندگان در این نوع داستانها به پیامد پیشرفت علم و فناوری میپردازند. اگر به داستانهای علمی-تخیلی علاقه دارید، حتماً مجموعۀ تلماسه را بخوانید. پیش از مطالعۀ رمان فرزندان تلماسه، جلد اول آن با نام «تلماسه» و جلد دوم آن با نام «مسیحای تلماسه» را مطالعه کنید.
«دایرهای از نور بر روی قالی سرخ سیررنگی که بر سنگهای نتراشیدهی کفِ غار پهن بود افتاد. به نظر میآمد که این نور هیچ منبعی ندارد و وجودش تنها بر سطح سرخِ قالی عیان میشود که تار و پودش از جنسِ ادویه است. دایرهای جستجوگر بود با قطر حدودِ دو سانتیمتر که بیهدف حرکت میکرد؛ گاهی بیضی بود و گاهی شکلی کشیده و دراز. وقتی به پهلوی سبزِ سیرِ تخت رسید، به بالا جهید و خود را بر سطحِ تخت پهن کرد. زیرِ ملحفهی سبز، کودکی خوابیده بود با موهای خرماییرنگ و چهرهای که هنوز از چربیِ فربهکنندهی دورانِ کودکی گِرد بود و دهانی گشاد؛ هیکلش از لاغری و باریکیِ معمول حرهمردان عاری بود، اما به اندازهی اجنبیهای سیاراتِ دیگر هم فربه از آب نبود. پیکرِ کوچک، وقتی نور بر پلکهای بستهاش افتاد، تکانی خورد. نور چشمکی زد و خاموش شد. حالا دیگر صدایی نمیآمد مگر صدای نفسهایی منظم و در پشتِ آن صدا، چِکچکچکِ اطمینانبخشِ آب که یک بادگیرِ تقطیری در بالای غار آن را جمع میکرد و به حوضچهی انبار میفرستاد.»
«استیلگار میدانست که افکار و عواطفش شبیه به آن نور است. نمیتوانست تصویرافکنیِ درونیاش را که آمیخته با بیقراری بود آرام کند. قدرتی بزرگتر و مرموز آن حرکات را در اختیار داشت. قدرتی بزرگ او را به این لحظه کشانده و آورده بود تا استیلگار حضورِ خطری فزاینده را احساس کند. مغناطیسِ رؤیاهای جاه و جلال در سرتاسرِ جهان مکشوف در اینجا قرار داشت. ثروتِ این جهانی و قدرتِ دنیوی و آن قدرتمندترین طلسم و افسون ماورایی در اینجا قرار داشت: اصالتِ الوهیِ میراثِ مذهبیِ مؤدِب. در وجودِ این دوقلوها -لیتو و خواهرش، غنیمه- قدرتی خارقالعاده متمرکز میشد. تا زمانیکه این دو زنده بودند، مؤدب هرچند مرده بود در وجودِ آن دو به زندگی ادامه میداد. اینها صرفاً دو بچهی نُه ساله نبودند؛ نیرویی زادهی طبیعت بودند، مایهی برانگیختنِ احترام و ترس در دیگران بودند. فرزندانِ پل آتریدیز بودند که به مؤدّب بدل شد، به مهدیرِ حرّهدان. مؤدب آتشی در جانِ بشر انداخته بود؛ جهادِ حرهمردان از این سیاره آغاز شد و گسترش یافت. حمّیت و شورمندیشان را به شکلِ موجی از برپاییِ حکومتِ مذهبی در جهانِ بشر گستردند که دامنه و اقتدارِ فراگیرش، اثرش را بر تمامِ سیارات گذاشته بود. استیلگار با خودش گفت: اما بچههای مؤدب از جنس گوشت و استخواناند. دو ضربهی سادهی خنجرم قلبشان را متوقف میکند. آبشان به قبیله برمیگردد. چنین فکری ذهنِ سرکشاش را به آشوب انداخت.»
«چه دفعاتِ بسیاری در شبهای بسیار، ذهنِ استیلگار به تفاوتِ دوقلوها و عمهشان با دیگران میپرداخت؛ چه دفعاتِ بسیاری این افکارِ عذابآور او را از خواب بیدار کرد و او هم در همان حال که درگیرِ رؤیاهای ناتمامش بود خود را به اطاق خوابِ دوقلوها رساند. حالا تردیدهایش کمکم شکل واضحی به خود میگرفتند. خوب میدانست که ناتوانی در گرفتنِ تصمیم فینفسه تصمیم به حساب میآید. این دوقلوها و عمهشان در زهدانِ مادرشان بیدار شده بودند و همان زمان تمامِ خاطرات از نیاکانشان به آنها انتقال یافت. اعتیاد به ادویه چنین کاری کرده بود، اعتیادِ مادرشان به ادویه؛ بانو جسیکا و چانی. بانو جسیکا پیش از اعتیادش پسری به دنیا آورده بود... مؤدب. عالیه پس از اعتیادش به دنیا آمده بود. حالا که فکرش را میکرد این چنین چیزی بدیهی مینمود. نسلهای بیشمار از اصلاحِنژادی تحت راهنماییها و دستورهای نهجسریت، مؤدب را پدید آورد؛ اما در نقشههای اختیه جایی برای استفاده از ملانژ در نظر گرفته نشده بود. مسلماً به این احتمال فکر کرده بودند، اما از آن میترسیدند و چنان چیزی را «رِجس» میدانستند. دلهرهآورترین مسئله هم همین بود: رجس. حتماً دلایلی داشتند که چنین حُکمی صادر کرده بودند. اگر هم آنها میگفتند که عالیه رجس است، پس این حرفشان بر دوقلوها هم صدق میکند؛ زیرا چانی هم معتاد بود و بدنش با ادویه اشباع شده بود و ژنهایش به نحوی توانسته بود ژنهای مؤدب را تکمیل کند.»
مجموعۀ تلماسه شاهکار ادبیات علمی-تخیلی است و بسیاری معتقدند این کتاب ماندگارترین کتاب علمی-تخیلی تمام دوران است. فرانک هربرت به طرزی هنرمندانه، جذاب و بیهمتا تعاملات پیچیده و چندوجهی دنیای سیاست، مذهب، فناوری و انسانها را در این مجموعه به تصویر کشیده است. قهرمانان دنیای تلماسه مانند جلد اول آن فانی هستند اما زمانی که مردم آنها را به چشم خدا میبینند، در مسیری اجتنابناپذیر به سمت عذاب و نابودی سقوط میکنند، مسیری که زخمی عمیق بر روی شنهای زمان بر جای میگذارد. پل قرار بود قهرمان «تلماسه» باشد اما سرنوشتی متفاوت در مسیحای تلماسه پیدا میکند. فرانک هربرت معتقد بود قهرمانانی که انسانیت خود را فراموش کنند به ورطۀ ویرانی میافتند و واقعیت مانند آواری بر سر آنها خراب خواهد شد و این بلایی است که بر سر قهرمان «تلماسه» میآید.
در تلماسه با دنیای پیشرفتۀ بشر آشنا میشوید. بشر آنقدر پیشرفت کرده که حالا میتواند به سراسر جهان سفر کند. داستان تلماسه از امپراتوری بین سیارهای و گستردهای شروع میشود که کنترل بخشهای بیشتر آن برعهدۀ خاندان اشرافی وفادار به سلسلۀ پادشاهی کورینو است. پل آتریدیز شخصیت اصلی رمان تلماسه و وارث جوان خاندان آتریدیز است؛ او وخانوادهاش کنترل سیارهای برهوت به نام آراکیس را برعهده دارند، سیارهای که ما آن را با نام تلماسه میشناسیم. ماجرا از جایی شروع میشود که قدرتهای امپراتوری برای به دستآوردن کنترل آراکیس و تصرف مهمترین و ارزشمندترین ماده بر روی این سیاره یعنی ادویه با هم درگیر میشوند. مسیحای تلماسه ادامۀ داستان پل آتریدیز است که حالا بسیار معروف شده و بسیاری نیز از او وحشت دارند و به او پل مؤدّب میگویند. پل حالا تنها منبع حیاتی در جهان را در دست دارد. دشمنان او مرده یا سرنگون شدهاند و او زمام قدرت را در دست گرفته و قصد دارد صلحی برای جهان هستی به ارمغان بیاورد اما با جهادی که به راه میاندازد باعث مرگ میلیونها انسان میشود.
در انتهای کتاب مسیحای تلماسه، پل آتریدیز سر به بیابان گذاشته و ناپدید میشود و فرزندان دوقلویش لیتو و غنیمه را تحت مراقبت فریمنها رها میکند؛ درحالیکه خواهرش آلیه به عنوان نایبالسطنه بر جهان حکمرانی میکند. دوقلوها نیز مانند پدرشان تواناییهای فوقالعاده دارند که همین آنها را برای عمهشان ارزشمند کرده است. در این میان خاندان آوارۀ کورینو قصد دارند تاجوتخت را پس گرفته و کنترل ادویه و فرزندان پل آتریدیز را به دست بگیرند و این در حالی است که آلیه معتقد است با به دست آوردن اسرار رؤیاهای پیشگویانۀ دوقلوها، میتواند امپراتوری را حفظ کرده و کنترل تمامی خاندانها را به دست بگیرد. اما لیتو و غنیمه نقشههای دیگری در سر دارند و میخواهند سرنوشت خود را به دست بگیرند.
• فرانک هربرت گزارشگری بود که میخواست دربارۀ تپههای شنی یکی از شهرهای آمریکا مقالهای بنویسد. گرچه این مقالهاش هیچوقت منتشر نشد اما جرقههای آغازین کتاب تلماسه از همین مقاله شعلهور شدند.
• در سال 2003 مینی سریالی با نام فرزندان تلماسه بر اساس کتاب «مسیحای تلماسه» و دنبالۀ آن «فرزندان تلماسه» ساخته شد. قسمت اول از سه قسمت این مینی سریال شش ساعته، داستان مسیحای تلماسه است. قسمت دوم و سوم آن بر اساس «فرزندان تلماسه» ساخته شده است.
اگر به آثار علمی-تخیلی علاقه دارید و از خواندن کتاب فرزندان تلماسه لذت بردید، به شما پیشنهاد میکنیم کتابهای زیر را نیز مطالعه کنید.
• پروژهی هیل مری اثر اندی ویبر نویسندۀ آمریکایی است که بیشتر در سبک علمی-تخیلی مینویسد. این کتاب داستان رایلند گریس است، تنها بازماندۀ ماموریتی فضایی. بشر خودش را برای به انجام رساندن این مأموریت به آب و آتش زده و اگر رایلند شکست بخورد زمین برای همیشه از دست میرود اما رایلند هیچکدام از اینها را بهخاطر نمیآورد چون پس از بیدار شدن از خواب مصنوعی، حافظهاش را به کل از دست داده است.
فرانک هربرت نویسندۀ آمریکایی است که در سال 1920 میلادی در واشنگتن آمریکا به دنیا آمد. هربرت از کودکی علاقۀ زیادی به نویسندگی داشت. او در سال 1938 از دبیرستان فارغالتحصیل شد و با مخفی کردن سن واقعیاش در نشریهای مشغول به کار شد. جنگ جهانی دوم در کارش وقفه انداخت و تا زمان گرفتن معافیت پزشکی به عنوان عکاس در نیروی دریایی آمریکا کار میکرد. بعد از پایان جنگ شروع به تحصیل در دانشگاه واشنگتن کرد اما نتوانست آن را تمام کند. بعد از ترک تحصیل به حرفۀ روزنامهنگاری برگشت و مشغول کار نویسندگی و ویراستاری شد. فرانک هربرت در دهۀ چهل عمدتاً به مطالعۀ آثار علمیتخیلی میپرداخت و در دهۀ پنجاه تصمیم گرفت این ژانر را برای نوشتههایش انتخاب کند. اولین داستان علمیتخیلیاش با عنوان «در جستجوی چیزی» در سال 1952 در مجلهای به چاپ رسید. در سال 1959 بود که تحقیق برای مقالهای دربارۀ تپههای شنی آمریکا را آغاز کرد و شروع به تحقیق و جمعآوری مطالب برای شاهکار ادبیاش کتاب تلماسه کرد و در سال 1965 موفق شد آن را به چاپ برساند. از دیگر آثار معروف او میتوان به آزمایش دوسادی، سرنوشت سازان و طاعون سفید اشاره کرد. فرانک هربرت در سال 1984 درگذشت.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
ترجمه این کتاب یک فاجعه تمام عیاره. بی سر و ته سرشار از کلمات عربی ننامفهوم... کند و خسته کننده و ادبی و ناهمخوان با ترجمه دو کتاب قبلی. نثر مترجم برای 100 سال پیشه نه برای الان نه برای یک کتاب علمی تخیلی و ای کاش ناشر محترم متوجه این ضعف بزرگ میشد. شما با رمان طرفی نه با کتاب یونگ و یا پوپر ب ترجمه هم باید در خدمت رمان و نثر نویسنده اصلی باشه
مرسی از 30 بوک که 2 روزه این کتاب رو به دستم رسوند. کتاب جزء شاهکار های عصر حاضر هستش و هر کسی که از خوندن سری تلماسه خودش رو محروم کنه یکی از بزرگترین لذت های زندگیش رو از دست داده.