تناقض قدرت

تناقض قدرت از سایت گودریدز امتیاز 3.7 از 5 را دریافت کرده است.

تناقض قدرت از سایت آمازون امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.

تناقض قدرت اثر دکتر داچر کلتنر روان‌شناس مشهورِ دانشگاه کالیفرنیا، برکلی است. این کتاب اولین‌بار سال 2016 منتشر شد، اثری که باور منتقدان یک بازنگری انقلابی در مورد هر آنچه دربارهٔ‌ قدرت می‌دانیم، به شمار می‌آید. قدرت همه جا وجود دارد اما بسیاری‌مان درک اشتباهی از قدرت دارند. دکتر داچر کلتنر با عطف به خِرد متعارف، در این کتاب قدرت را در پرتوی دیدگاهی کاملاً جدید ارائه کرده است و استدلال می‌کند که نه‌تنها قدرت نیروی بسیار خوبی است بلکه نشان می‌دهد که چگونه از طریق شفقت و از خودگذشتگی همه می‌توانند به قدرت دست یابند.

«نگاهی مبتکرانه به ایدهٔ قدرت اینجا انتظارتان را می‌کشد. کتاب تناقض قدرت، خوانندگانش را به چالش می‌کشد تا به سطح جدیدی از آگاهی در مورد خود و رهبرانی که انتخاب می‌کنند برسند.» - پابلیشرز ویکلی

«کتاب تناقض قدرت از همان ابتدا چشمانتان را باز می‌کند و دیدگاه شما را نسبت به مفهوم قدرت تغییر خواهد داد. ظاهراً‌ قدرت پیچیده‌تر از آن چیزی است که به نظر می‌رسد و در عین‌حال می‌تواند تأثیر خوب و هم بدی بر ما و زمانه‌مان داشته باشد. این کتابِ راهگشا مملو از یافته‌های جذاب و کمتر شنیده‌شده است و سال‌ها کار خلاقانهٔ داچر کلتنر در زمینهٔ روانشناسی این کتابِ او را منحصربه‌فرد کرده است.» - رابرت رایت، نویسنده

«داچر کلتنر در مورد بسیاری از جنبه‌های قدرت، از جمله چگونگی به پیروزی رسیدن لینکلن در ریاست جمهوری، بینش‌هایی را در کتاب تناقض قدرت به اشتراک گذاشته است. کتابش ترکیبی از پیچیدگی‌های آکادمیک است و با نثری واضح مفهوم جدیدی از قدرت را به جامعهٔ امروز عرضه کرده است.» - شریل وودان، نویسنده

«داچر کلنتر، با بینش شخصی و جدیدترین علم هم واقع‌گرا و هم آرمان‌گرا است. او در کتاب تناقض قدرت جنبهٔ تاریک قدرت انسانی و همچنین ویژگی‌های رهایی‌بخش آن را روشن می‌کند. همه می‌توانند از این کتاب حکیمانه بیاموزند.» - سوزان تی فیسک، استاد روانشناسی دانشگاه پرینستون

کتاب تناقض قدرت به شما توضیح می‌دهد که مردم چگونه به قدرت می‌رسند، چگونه آن را حفظ می‌کنند و چگونه می‌توان از قدرت به درستی استفاده کرد. نویسنده در این کتاب نشان می‌دهد که چطور بهترین راه برای به‌دست آوردن و حفظ قدرت استفادهٔ درست از آن است. خواندن این کتاب را به تمام کسانی که می‌خواهند در محل کار و زندگی خود بیشتر تأثیرگذار باشند و مدیران اجرایی که می‌خواهند قدرتشان را حفظ کنند توصیه می‌کنیم.

«وقتی بیست سال پیش مطالعه خود را درباره قدرت شروع کردم، قدرت اغلب با اجبار، زور و سلطه برابری می‌کرد. ظهور و سقوط ملت‌ها برحسب نوآوری نظامی، تسخیر و تسلط و تأثیر فعالیت‌های رزمی بر قدرت اقتصادی یک کشور توضیح داده شد. روابط طبقاتی بر حسب ظالم و ستمدیده و از این نظر که سلطه اقتصادی چگونه محتویات آگاهی را تعیین می‌کند توصیف شد. روابط جنسیتی از دریچه استعباد دیده می‌شد. این دیدگاه از قدرت به مثابه اجبار واضح‌ترین بیان خود را در کتاب شاهزاده نیکولو ماکیاولی می‌یابد که هر ساله توسط صدها هزار دانش‌آموز در دوره‌های تاریخ خوانده می‌شود و در مدارس دولتی، تجاری و سیاست‌گذاری عمومی در سراسر جهان تدریس می‌شود. ماکیاولی در دوران خشونت شدید می‌نوشت. قتل صد برابر بیشتر از امروز بود. تجاوز جنسی قابل قبول بود. شکنجه نمایشی عمومی بود که اغلب با آهنگ و شعر همراه بود. سوء استفاده از قدرت تا حد زیادی می‌توانست کنترل نشود: تعداد کمی از مردم می‌توانستند بخوانند، روزنامه‌نگاری وجود نداشت که قدرتمندان را مسئول بداند، هیچ شبه نظامی سازمان‌یافته‌ای برای نهادینه کردن نیروی نظامی وجود نداشت، و تصور بسیار کمی از حقوق فردی جهانی وجود داشت. (کتاب) شاهزاده فلسفه‌ای از قدرت را ارائه می‌دهد که برای چنین زمان‌های خشونت آمیزی مناسب است و قدرت را در خالص‌ترین شکل آن به عنوان “زور و کلاهبرداری” تلقی می‌کند.»

«دید ماکیاولی ما را نسبت به فراگیر شدن قدرت در زندگی روزمره‌مان کور می‌کند. وقتی قدرت را با خشونت بی‌رحمانه دیکتاتورهای بدنام ـ هیتلر، استالین، صدام حسین، پل پوت ـ یکی می‌دانیم، درک نمی‌کنیم که چگونه قدرت تعاملات ما را با دوستان، والدین، شرکای عاشقانه، فرزندان و همکارانمان شکل می‌دهد. وقتی قدرت را بر حسب اعمال سلطه خارق‌العاده، مثل وقتی که تانک‌ها در روستاها می‌چرخند یا نگهبانانی که با زندانیان برهنه مانند سگ در ابوغریب رفتار می‌کنند در نظر می‌گیریم، نمی‌توانیم درک کنیم که چگونه قدرت به اعمال معمولی خلاقیت، استدلال، قضاوت اخلاقی، محبت و احساسات شکل می‌دهد. تصور قدرت به عنوان اجبار مانع تلاش ما برای دست و پنجه نرم کردن با تناقض قدرت می‌شود، زیرا درک ما از چیستی قدرت را مخدوش می‌کند. در سال 1938، با فراگیر شدن فاشیسم در اروپا، فیلسوف انگلیسی، برتراند راسل متوجه شد که “مفهوم اساسی در علوم اجتماعی قدرت است، به همان معنا که انرژی مفهوم اساسی در فیزیک است... قوانین پویاییِ اجتماعی، قوانینی هستند که فقط بر حسب قدرت بیان می‌‌شوند.‌” چالش ما این است که بفهمیم چگونه تمام پویایی‌های اجتماعی توسط قدرت شکل می‌گیرند. در چهل سال گذشته شاهد دور شدن از زور به عنوان مبنا و بیان قدرت بوده‌ایم. چهل سال پیش مردم بر این باور بودند که رهبری نیاز به تسلط، قاطعیت و زور دارد، چه در تجارت، قانون، روزنامه‌نگاری، سیاست، ورزش یا سازمان‌های اجتماعی.»

«دلیل خوبی برای تمایل علوم اجتماعی به مفهوم‌سازی قدرت بر حسب پول، قدرت نظامی و مشارکت سیاسی وجود دارد؛ آن هم این است که اقدامات در این حوزه‌ها می‌تواند تفاوت بزرگی در جهان ایجاد کند. اما اگر قدرت همه پویایی‌های اجتماعی را در بر می‌گیرد، باید آن را بازتعریف کنیم تا روشن کنیم که مردم چگونه تغییراتی را در جهان ایجاد می‌کنند که شامل پول، اقدام نظامی یا سیاست نمی‌شود. پس قدرت، توانایی تغییر وضعیت دیگران است. منظور من از دولت، وضعیت شخص دیگری یا افراد دیگر است. حالات و وضعیت می‌تواند در مورد هر چیزی باشد ـ حساب بانکی یک فرد، یک باور، یک احساس، سلامت جسمانی، توانایی رای دادن، احساس تحت نظر بودن، یا الگوی فعال شدن در مغز یا پاسخ در سیستم ایمنی. تعریف قدرت به این شکل ما را قادر می‌سازد تا بهتر بفهمیم که چگونه قدرت اشکال مختلفی دارد و چگونه بر دیگران به روش‌های چندوجهی تأثیر می‌گذاریم. می‌توانیم با تغییر دستمزد، ثروت، امنیت شغلی یا پس‌اندازهای دوران بازنشستگی، یا با دادن هدیه‌ای که فرد را از محرومیت بیرون می‌آورد یا با هدایت سرمایه به سوی او یا گروهی که او را قادر می‌سازد، بر وضعیت اقتصادی‌اش تأثیر بگذاریم. می‌توانیم وضعیت سیاسی، دسترسی به فرآیند سیاسی، احتمال رای داد، احساس صدای سیاسی، یا احساس غرور یا شرم ملی فرد را تغییر دهیم.»

همه فکر می‌کنند قدرت باعث فساد می‌شود. هم سیاست معاصر بر این مسئله تأکید داشته است و هم ماکیاولی در کتاب مشهورش «شهریار» به این مسئله اشاره کرده است. اما اصلاً انسان‌ها چگونه به قدرت می‌رسند و چگونه قدرت رفتار ما را تغییر می‌دهد؟ حقیقت این است که برخی اوقات با این‌که انسان‌ها بهترین نیت‌ها را در دل دارند، اما قدرتی که بسیار طاقت‌فرسا به‌دست آمده را از دست می‌دهند. اما دکتر داچر کلتنر معتقد است قدرت پایدار از همدلی و بخشش می‌آید و مهم‌تر از همه، قدرت توسط افراد دیگر به ما داده می‌شود. این چیزی است که ما اغلب فراموش می‌کنیم، و این نکتهٔ اصلی کتاب تناقض قدرت است و نویسنده در این کتاب به شما کمک می‌کند مفهوم واقعی قدرت را دریابید. او در این کتاب به شما نشان می‌دهد که چطور در محل کار، در زندگی و در ارتباط با دوستانمان از قدرت خود سوءاستفاده می‌کنیم و آن را از دست می‌دهیم چون هرگز قدرت را به درستی درک نکرده‌ایم. دکتر کلتنر تأکید می‌کند که قدرت این نیست که بخواهیم به شیوه‌های بی‌رحمانه عمل کنیم؛ بلکه قدرت توانایی انجام کارهای خوب برای دیگران است که می‌توانید آن را در اعمال روزمرهٔ خود اجرا کنید و به خودی‌خود قدرت چیز خوبی است. دکتر کلتنر در این کتاب با بیست اصل قدرت، به شما نشان می‌دهد چگونه قدرت را حفظ کنید؛ چرا قدرت می‌تواند تبدیل به چیز خوبی شود و چه زمانی امکان دارد از قدرت سوءاستفاده کنید.

• کتاب قدرت و پیشرفت اثر دارون عجم اغلو و سایمون جانسون، یک بررسی تاریخی و خواندنی دربارهٔ رابطهٔ پیشرفت، دستمزد و وضعیت نیروی کار است. این کتابی است که شما را به تأمل وامی‌دارد تا دربارهٔ آیندهٔ جهان مبتنی بر فناوری‌های پیشرفته و حضور و مشارکت فعالانه در این جهان و در راستای طرح مطالبات شغلی، کاری، اقتصادی و اجتماعی بیشتر فکر کنید.

• کتاب قدرت و فساد اثر برایان کلاس دانشمند علوم سیاسی و نویسندهٔ آمریکایی است. او طی دهه‌ها تحقیق و مصاحبه با صدها نفر از رهبران قدرتمند جهان، کتاب قدرت و فساد را نوشت. او در این کتاب نشان رابطهٔ قدرت و فساد را روشن می‌کند و نشان می‌دهد که چرا و چگونه افراد بی‌صلاحیت صاحبِ قدرت می‌شوند و چطور ذهن آدمیان به قدرت یافتن چنین افرادی کمک می‌کند.