باغ آلبالو

(0)
نویسنده:

590,000ریال

531,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
181

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب باغ آلبالو

انتشارات یکشنبه منتشر کرد:
رانوسکی: من از عشق پایین ترم. [بانگرانی] چرا لئونید نیومد؟ من فقط می خوام بدونم ملک فروخته شده یا نه؟ این اتفاق یک فاجعه ی غیر قابل باوره برای من، حتی نمی دونم به چی فکر کنم. در حال از دست دادن همه چیزم، میخوام فریاد بزنم، یا حالا هر کار احمقانه ای از دستم برمی آد .نجاتم بده، پتیا. یه چیزی بگو، حرفی بزن .
تروفیموف: فرقی می کنه که ملک امروز فروخته بشه یا نه؟ همه چیز خیلی وقت پیش تموم شده، هیچ راه برگشتی وجود نداره، مسیری که طی شده بی برگشته، آروم باشید عزیزم و خودتون رو فریب ندید. شما باید حداقل یه بار توی زندگی تون با حقیقت مواجه شوید .
رانوسکی: کدوم حقیقت؟ تو می تونی بفهمی حقیقت کجاست و کجا نیست؟ تو جسورانه تمام مسائل رو حل می کنی، اما آیا به خاطر نیروی جوونی ات نیست؟ تو حتی زمانی برای رنج کشیدن از حتی یکی از این مشکلات نداشتی! تو جسورانه و شجاعانه به جلو نگاه می کنی، اما این به این معنا نیست که مسئله ی هولناک پیش روت رو نمی بینی و انتظار چنین مسائلی رو هم نداری؟ تو هنوز معنای زندگی رو درک نکردی. تو جسورتر، صادق تر و سخاوتمندتر از مایی، اما یه کمی در موردش فکر کن، کمی با سخاوت و مروت درونت فکر کن. به من حق بده. من اینجا به دنیا اومدم، مادر و پدرم اینجا زندگی کردن، حتی پدربزرگم، من عاشق این خونه ام، نمی تونم، بدون باغ آلبالو نمی تونم زندگیم رو تصور کنم. اگه فروشش این قدر ضروریه، من رو هم همراهش .بفروشن. [تروفیموف را در آغوش می گیرد و پیشانی او را می بوسد] پسرم اینجا غرق شد [اشک می ریزد] تو با خوبی و مهربونیت به من رحم کن.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی