

راه و رسم ارسطو (پالتویی)
انتشارات مان کتاب منتشر کرد:
کتاب حاضر مروری است بر زندگی، آثار و آرای ارسطو که نویسنده ضمن آن میکوشد از دل اندیشههای فیلسوف یونان باستان رهنمودهایی برای زندگی امروز بیابد. تلقی ارسطو از خوشبختی چیست و آیا میتوان آن را در زندگی مدرن به کار بست؟ آیا میتوان، با توسل به تأملاتش راجع به مرگ، یک زندگی نیک پیشه کرد؟ چگونه میتوانیم از آرای فیلسوف یونانی دربارۀ فنون خطابه بهره گیریم تا ارتباطات اجتماعی بهتری داشته باشیم؟ ادبیات و هنر چگونه میتوانند کیفیت زندگی ما را بهبود بخشند؟ ارسطو با چه روشهایی ما را به شناخت بهتر خودمان سوق میدهد؟ نویسنده، که خود از متخصصین برجستۀ مطالعات کلاسیک است، برای جا انداختن ایدههای ارسطو به آثار شاخصِ این فیلسوف و کتابها و فیلمهای امروزی ارجاعات مدام میدهد و نیز با زبانی گویا و شفاف مینویسد. سودمندی کتاب حاضر، غیر از رهنمودهای عملیاش، در این است که با جانِ کلام ارسطو و سیر زندگی اندیشمندانهاش بهاختصار آشنا میشویم.
آنچه در ادامه میخوانید اینفوگرافیکی است دربارۀ کتاب «راه و رسم ارسطو» به همراه معرفی آن و بخشهایی از مقدمه و پیشگفتارهای کتاب.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
اینفوگرافیک کتاب راه و رسم ارسطو

پشتوپناهی بهنام ارسطو

«هدف غایی زندگی فقط و فقط خوشبختی است.» این جملهای است از ارسطو و همان عقیدهای است که حالا ادیت هال، استاد کینگز کالج لندن، در کتاب راه و رسم ارسطو دنبالش میرود تا معنی و زیر و بم و گوشههای پنهان آن را نشانمان دهد. به سنت کارهای آلن دو باتن، او نیز راهنمای عملی و لذتبخشی برای فلسفهٔ ارسطو نوشته: یک دستورالعمل برای خوشبختی در جهان مدرن. او مینویسد: «آرای ارسطو میتوانند آدمی را در هر موقعیت زندگی به خوشبختیِ افزونتری سوق دهند.» اما حالا از میان اینهمه فیلسوف چرا ارسطو؟ این سؤالی است که نویسنده به آن پاسخ میدهد. بهگفتهٔ ادیت هال، نظام اخلاقی ارسطو برای هر موقعیتی قاعدهای دارد و اگر آن را به کار ببندیم به خواستهٔ خود میرسیم. همهجانبه و انعطافپذیر است و از این رو برای زندگی روزمره کاربرد دارد. این را هم فراموش نباید کرد که ارسطو، علاوه بر فیلسوف بودن، یک روانشناس قابل است: چه در عرصهٔ روانشناسی فردی و چه روانشناسی اجتماعی. ارسطو دربارهٔ تمام احساسات انسانی از خشم و رنج و انتقامجویی و لذات حرف زده و مهمتر از همهٔ اینها دربارهٔ خوشبختی آرای منجسمی دارد. از این رو، شاید در میان تمام فلاسفه به ارسطو میتوان تکیه زد و دست در دست اندیشههایش گذاشت تا ما را به سرمنزل مقصود ــ که همانا رسیدن به رضایت بیشتر است ــ برساند.
برای ارسطو غایت اصلی زندگی کسب معرفت دربارهٔ جهان است. قطعاً منظور ارسطو فقط کسب دانش آکادمیک نیست، بلکه کسب معرفت دربارهٔ هرگونه تجربه است. کسب معرفت ما را در رسیدن به حداکثر خوشبختی، که از نظر ارسطو غایت زندگی انسان است، کمک میکند. بهقول نویسنده، «اگر غایت زندگی انسان خوشبختی باشد، راه دستیابی به آن تفکر جدی دربارهٔ چندوچون نیک زیستن یا زندگی به بهترین شیوهٔ ممکن است. لازمهاش رویهٔ خودآگاهی است که بهعقیدهٔ ارسطو بقیهٔ حیوانات از آن محروماند».
وقتی راه و رسم ارسطو را میخوانیم، با فیلسوفی مواجه میشویم که بهندرت قوانین سفتوسخت و احکام کلی صادر کرده است. از دستورالعملهای خشک و مجموعهٔ قواعد اخلاقی هم در اندیشهها و تألیفاتش خبری نیست. آنچه هست فقط یک اصل است: «هدفِ همیشگیْ بهبود زندگی و هدایت آن بهسوی رفاه و آسایش است.» ارسطو تأکید میکند که تحقق خوشبختی به کاربرد متعصبانهٔ قوانین و اصولِ اکید وابسته نیست، بلکه از درآمیختن با تاروپود زندگی در هر موقعیت و مواجهه با خصلت منحصربهفرد آن، با هربار تاختن اسب، حاصل میشود. دستورات جهانشمولی وجود دارند: چنانکه پزشکان در طبابت و ناخدایان در ناوبری مبانی علمی مشترکی را فرا میگیرند، ولیکن هر بیمار و هر سفر دریایی دستخوش مشکلات خاص خود میشود و راهکارهای مجزایی میطلبد. بهگفتهٔ ادیت هال، «بهباور ارسطو، اگر کسی با عمل به فضائل و مهار رذائل در جهت بهبود خویش بکوشد، رفتهرفته خوشبختی درونی را در پی انجام مکرر اعمال نیک تجربه خواهد کرد.» نکتهٔ دیگر این است که خوشبختی قابلگسترش است، «چون همهٔ کسانی که ظرفیتشان برای کسب فضیلت آسیب ندیده میتوانند از خلال مطالعه یا تمرین به آن دست یابند».
اما ارسطو متفاوت با همهٔ اینها بود. او پیرو هیچ کیش و مذهبی نبود، اما در فرهنگی میزیست که دین رایج در آن امروزه هیچ پیروی ندارد و حتی به صدها سال پیش از ظهور مسیحیت و اسلام برمیگردد. بنابراین، اندیشهٔ او با هیچیک از آموزههای سیاسی یا ایدئولوژیکی امروزی نسبتی ندارد. در واقع، او در طول سدههای متمادی الهامبخش فیلسوفان مشابهی از فرهنگهای مسیحی، یهودی و اسلامی و اخیراً هندوها، بوداییان و کنفوسیوسیها بوده است. بهگفتهٔ ادیت هال، «ارسطو مرکز ثقل هیچ سنت فکری یا فرهنگی جدیدی نیست. گفتوگو با انسانی از گذشتههای دور تسلیبخش است، چون بدینطریق درمییابیم وضعیت انسان بهرغم پیشرفتهای فنی گسترده تغییر عمدهای نکرده است. این گفتوگو سبب میشود خود را عضوی از یک انجمنِ انسانی پایدار بدانیم که، بهرغم گذشت زمان و میرایی انسان، دوام مییابد. برخی فیلسوفان از زمان هیوم و کانت در این باور که ذات انسان معیاری برای تعیین اخلاق است تردید کردهاند، چون فرهنگ انسانی بهشدت دستخوش تحول شده و خلقوخوی افراد حتی در گروههای مختلف اجتماعی ناهمسان است. ولی ارسطو به شرح مجموعهای از مسائل اخلاقی میپردازد که از ثبات شگفتانگیزی برخوردارند».
با این توضیحات، میتوان نتیجه گرفت خواندن راه و رسم ارسطو هم میتواند دلنشین و خوشایند باشد و هم آموزنده، و اینکه مهمتر از همۀ اینها موجب میشود در باب خوشبختی و رسیدن به رضایت بیشتر از زندگی تأمل کنیم. چهکسی است که نداند این آخری در جهانی که ما امروز در آن افتادهایم چقدر اهمیت دارد، در این جهانی که هر روز با اخبار دلهرهآور بیدار میشویم و با شنیدن خبر واقعهای دردناک به خواب میرویم. شاید، شاید نشستن پای گفتههای فیلسوفی چون ارسطو تسلیبخشمان باشد و یاریمان کند برای عبور از تنگناها در زندگی روزمره.

بخشی از مقدمهٔ مترجم

این کتاب با راه و رسم و طریق زندگی یا همان اخلاق سر و کار دارد و از این رو بناست تا، همچون یک راهنما، کاربردی باشد. از سویی خواندن اخلاق ارسطو لزوماً بهمعنای کامل و بینقص پنداشتن دستگاه فکری او در زمینهٔ اخلاق نیست. اهمیت ارسطو در اسطورهزدایی از باورهای اخلاقی و سوق دادن اخلاق به مدار عقلانیت است. برای انسان جدید که از روزگار او تا امروز شاهد گردش تناوبی عقلانیت و اسطوره بوده و در گذار از اسطورههای روزگار نو و مشتقات آن در عرصههای گوناگون از صنعت گرفته تا سیاست، از قصههای قهرمانمحور در ادبیات و سینما تا قهرمانگرایی معطوف به فاشیسم، از کلگرایی شکوهمند کلاسیک تا واقعیات خردکنندهٔ منتهی به نهیلیسم، از فراخی کاخهای گذشته تا ویرانههای جامانده از جنگهای نو شاهد دهان واکردن حفرههای تازهای در هویت فردی و اجتماعی خود بوده، بازگشت به ارسطو و بهطور خاص فلسفهٔ اخلاق او میتواند نشانهٔ بازگشت به راه میانهای باشد که از مسیر عقلانیت میگذرد. اخلاق ارسطو از این حیث اهمیت دارد که مفاهیم لذت و خوشبختی و فضیلت و خیرخواهی را گرد هم میآورد و، بیاینکه در پی ریشههای دینی یا توضیح آنها در سایهٔ باورهای دینی ـ اسطورهای و گره زدنشان به شعائر آنها باشد، عقل را قاضی میکند. و از آنجا که ارسطو با وصف انسان بهمنزلهٔ حیوان ناطق یا حیوان سیاسی درک عمیق خود از نقش اجتماع و اهمیت آن در تحقق فضیلت و خیر و خوشبختی را آشکار میکند، آشنایی با آرای او برای ما که بعضاً آلودهٔ نگاهی متعارض دربارهٔ فردیت و خلط آن با انزوا هستیم بسیار کارگشاست.
بخشی از دیباچهٔ نویسنده
ارسطو نخستین فیلسوفی بود که به کندوکاو خوشبختی درونی نوع دوم پرداخت. او برای دست یافتن به خوشبختی برنامهای پرمغز و انسانی طراحی کرد که تا امروز از ارزش آن کاسته نشده است. کتاب حاضر اخلاق اصیل ارسطو را بهزبان معاصر شرح میدهد و، برای عبور از چند موقعیت دشوار زندگیِ واقعی، آموزههای ارسطو را به کار میبندد: موقعیت تصمیمگیری، نوشتن تقاضانامه برای کار، ارتباط برقرار کردن در مصاحبه، تحلیل شخصیت بهکمک جدول فضائل و رذائل ارسطو، ایستادگی در برابر وسوسه و گزینش دوستان و شریک زندگی.
دربارهٔ نویسنده

دربارهٔ مجموعهٔ پالتوییها









شاید بپسندید













