نظر خود را برای ما ثبت کنید
نشر فرهنگ معاصر منتشر کرد:
سوزان بلکمور در کتاب آگاهی، از خودِ آگاهی صحبت کرده است. شاید آگاهی در ابتدا به نظر موضوعی بدیهی برسد ولی بررسی آن شاید دشوارترین کار باشد. فیلسوفان و دانشمندان هزاران سال است با مفهوم آگاهی کلنجار رفتهاند و دانشمندانی بودهاند که کل این ایده را برای دورههایی طولانی کنار میگذاشتهاند و حتی از بررسی آن امتناع میکردهاند. خوشبختانه، در آغاز قرن بیستویکم، «آگاهی پژوهی» رونق پیدا کرده است. رشتههایی مانند روانشناسی، زیستشناسی و عصبپژوهی به نقطهای رسیدهاند که برای مواجهه با پرسشهای دردسرساز آمادگی دارند و سوزان بلکمور در کتاب آگاهی با کمک این رشتهها و پژوهشهای مختلف به علاقهمندان نشان میدهد که آگاهی چه میکند؟ آیا بدون آن میتوانستیم همین بشویم که هستیم؟ ممکن است که آگاهی نوعی وهم و خیال باشد؟
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتاب آگاهی از سایت گودریدز امتیاز 3.8 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب آگاهی از سایت آمازون امتیاز 4.4 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب آگاهی اثر سوزان بلکمور روانشناس، نویسنده و مدرس است. اولین نسخۀ این کتاب در سال 2005 منتشر شد. بلکمور در کتاب آگاهی خوانندگان را به بازنگری در مفاهیمی کلیدی مانند شخصیت، ارادۀ آزاد و روح دعوت میکند. او در این کتاب از درک آگاهی میگوید و معتقد است بسیاری مدعیاند که راز آگاهی را دریافتهاند اما در بیشتر نظریهها، بسیاری از آزمایشها و تحقیقات را نادیده میگیرند و هیچگاه به آگاهی واقعی نمیرسند.
بدون آگاهی، انسان به راحتی تحت تأثیر احساسات قرار میگیرد. بالا بردن هوشیاری، آشنایی با مفهوم آگاهی و در نتیجه آگاهی از آنچه در اطراف ما و درون ما میگذرد، شانس بیشتری به ما میدهد تا بتوانیم خود را بهتر بشناسیم و احساسات را تحت کنترل خود در بیاوریم.
«در طول تاریخ، بیشتر آدمها نوعی دوگانگی را پذیرفتهاند: اعتقاد به اینکه اصلاً دو قلمرو یا دو جهان متفاوت وجود دارد. امروزه در بیشتر فرهنگهای غیرغربی این اعتقاد رواج دارد، و تحقیقات نشان میدهد که بیشتر غربیهای درس خوانده نیز چنین اعتقادی دارند. ادیان بزرگ تقریبا همه به دو قلمرو قائلاند: مسیحیان و مسلمانان به روح جاودانه و غیرمادی اعتقاد دارند، و هندوها به آتمان یا خویشتن الهی درون. در میان ادیان فقط آیین بودا به ایده خودِ ذاتی ماندگار یا روح قائل نیست. حتی در فرهنگهای غربی و در میان آدمهای غیرمذهبی نیز اعتقاد به دو قلمرو رواج دارد. در نظریههای عامهپسندِ «زمانه نو» از قوه ذهن، قوه آگاهی یا قوه روح سخن به میان میآید، انگار که این قوهها نیروهای مستقلیاند؛ انواع و اقسام درمانگران نیز از اثر ذهن بر جسم سخن میگویند، انگار که ذهن و جسم دو چیز متفاوتاند. این دو باوری چنان در زبان ما جا افتاده است که ما خیلی راحت از «مغز من» یا «جسم من» حرف میزنیم، انگار که «من» چیزی جدا و مستقل از «اینها» هستم.»
«هیچ تعریفی از آگاهی وجود ندارد که همه در آن اتفاقنظر داشته باشند، اما مطالب زیر تصوری به شما میدهد که منظور از این لفظ چیست. «فلان چیز بودن چه جور چیزی است»: اگر چیزی هست که فلان حیوان بودن (یا کامپیوتر، یا نوزاد بودن) آن جور باشد، در این صورت، آن چیز آگاهی دارد. در غیر این صورت، ندارد. ذهن یا پدیدگی: آگاهی یعنی تجربه ذهنی یا تجربه پدیدهای. چیزها به نظرم اینطور میآیند؛ کاری ندارم به این که از لحاظ عینی چهگونهاند. کیفیات: کیفیتهای ذهنی وصفناپذیر تجربه، مانند قرمزی قرمز یا بوی وصفناپذیر تربانتین. بعضی از فیلسوفان میگویند که کیفیات وجود ندارند. مسئله دشوار: چهگونه تجربههایی ذهنی از مغزهایی عیبی بر میآیند؟ پلاستیکی روی میزتان. حالا سؤال کنید لیوانبودن چهجور چیزی است؟ احتمالاً جواب میدهید اصلاً هیچجور؛ گلدان احساس ندارد، چینی هم فاقد ذهن است، و الی آخر. احتمالاً مشکلی نخواهید داشت که بگویید گلدانها و لیوانها دارای آگاهی نیستند اما بروید سراغ کرمها، حشرهها، باکتریها یا خفاشها، آنوقت ممکن است مشکلاتی مقابلتان سبز شود. شما نمیدانید اصلاً نمیتوانید هم بدانید که کرمبودن چهجور چیزی است. با وجود این، همانطور که نیگل میگوید، اگر فکر کنید که کرم بودن فلانجور است، در این صورت، شما معتقدید که کرم دارای آگاهی است.»
«اگر مغزتان را از وسط نصف کنند چه میشود؟ شاید به نظرتان برسد که این صرفاً نوعی آزمایش فکری است، اما در دهههای 1950 و 1960 این عمل واقعاً انجام میشد. صرع ممکن است گاهی آنقدر شدت پیدا کند و حملههای آن چنان ادامهدار باشد که زندگی غیرقابل تحمل بشود. امروزه میتوان با دارو یا حراجی محدود این بیماران را درمان کرد، اما در آن زمان، بیماران مبتلا به موردهای وخیمتر را با جداکردن دو نیمۀ مغز از یکدیگر درمان میکردند و مانع این میشدند که حملههای صرع از یک طرف به طرف دیگر پخش بشود. در بیشتر این بیماران، ارتباط اصلی دو نیمکره، جسم پینهای، آسیب میدید و ساقۀ مغز و برخی اتصالهای دیگر سالم میماند. اگر بگوییم که مغز این بیماران دو نیم میشد مبالغه کردهایم. اما بدون جسم پینهای بیشتر رفتوآمدهای معمول میان دو نیمکره متوقف میشود. چه اتفاقی میافتاد؟ در کمال شگفتی اتفاق خیلی مهمی نمیافتاد؛ بیماران معالجه میشدند و ظاهراً زندگی عادی پیدا میکردند، بیآنکه شخصیتشان یا بهرۀ هوشیشان یا توانایی کلامیشان عوض شود یا چندان عوض شود. اما در اوایل دهۀ 1960، راجر اسپری (1913-1994) و مایکل گازانیگا (هر دو روانشناس) آزمایشهایی انجام دادند که آثار و تبعات مهمی را آشکار کرد.»
آگاهی چیست و دقیقاً چه میکند؟ چگونه تحریک الکتریکی میلیونها سلول کوچک مغز موجب میشود که ما جهان را تجربه کنیم؟ آگاهی که «آخرین راز بزرگ علم» نامیده میشود، اکنون موضوع بحثهای داغ است و تحولات هیجانانگیزی که در حوزۀ شناخت مغز صورت گرفته میدان را به روی زیستشناسان، عصبپژوهان، روانشناسان و نیز فیلسوفان گشوده است. آیا ما اختیار یا ارادۀ آگاهانه داریم؟ چه چیزی سبب میشود که ما «خود» را تصور کنیم؟ سوزان بلکمور در کتاب آگاهی از نظریههای مهمی بحث کرده و از آزمایشهای جدید دربارۀ بینایی، توجه، حالتهای تغییریافتۀ آگاهی، آثار و عوارض آسیبهای مغزی و تأثیر داروها بر کارکرد مغز صحبت کرده است. سوزان بلکمور در این کتاب این پرسش را مطرح میکند که آیا آگاهی نوعی توهم نیست؟ و نشان میدهد که دانشمندان و فیلسوفان وقتی میکوشند فاصله میان جهان مادی و تجربههای شخصی ما را پر کنند با چه دشواریهایی روبهرو میشوند.
سوزان بلکمور در کتاب آگاهی، از خودِ آگاهی صحبت کرده است. شاید آگاهی در ابتدا به نظر موضوعی بدیهی برسد ولی بررسی آن شاید دشوارترین کار باشد. فیلسوفان و دانشمندان هزاران سال است با مفهوم آگاهی کلنجار رفتهاند و دانشمندانی بودهاند که کل این ایده را برای دورههایی طولانی کنار میگذاشتهاند و حتی از بررسی آن امتناع میکردهاند. خوشبختانه، در آغاز قرن بیستویکم، «آگاهی پژوهی» رونق پیدا کرده است. رشتههایی مانند روانشناسی، زیستشناسی و عصبپژوهی به نقطهای رسیدهاند که برای مواجهه با پرسشهای دردسرساز آمادگی دارند و سوزان بلکمور در کتاب آگاهی با کمک این رشتهها و پژوهشهای مختلف به علاقهمندان نشان میدهد که آگاهی چه میکند؟ آیا بدون آن میتوانستیم همین بشویم که هستیم؟ ممکن است که آگاهی نوعی وهم و خیال باشد؟
• یادداشت مترجم
• ۱: چرا راز
• مسئله دشوار
• تعریفِ آگاهی
• زومبی
• تماشاخانه ذهن
• ۲: مغز انسان
• وحدت آگاهی
• ملازمهای عصبی آگاهی
• ذهنهای آسیب دیده
• دیدن بدون دیدن
• ۳: زمان و مکان
• زمانسنجی تجربه
• ساعتها و خرگوشها
• رانندگی ناآگاهانه
• ۴: توهّم بزرگ
• چیستی توهّم
• پرکردن جاهای خالی
• کوری در برابر تغییر
• نظریه توهّم بزرگ
• ۵: خود
• روح و جان
• مغز دوشقه
• هیپنوتیسم و گسست
• نظریههای «خود»
• ۶: اراده آگاهانه (اختیار)
• آیا ما دارای اختیار هستیم؟
• زمانسنجی اعمال آگاهانه
• احساسِ خواستن
• توهمِ اراده آگاهانه (اختیار)
• 7: حالتهای تغییریافته آگاهی
• خواب و رؤیا
• داروها و آگاهی
• تجربههای غیرمعمول
• مراقبه
• ۸: تکامل آگاهی
• آینهها، خودها و ذهنهای دیگر
• کارکردِ آگاهی
• آینده آگاهی
سوزان بلکمور در این کتاب از تحقیقات دانشمندان مختلف دربارۀ آگاهی صحبت کرده است و با شواهد علمی به علاقهمندان توضیح میدهد که آگاهی دقیقاً چیست. اگر از خواندن این کتاب لذت بردید به شما پیشنهاد میکنیم کتابهای زیر را نیز بخوانید.
• گوریل نامرئی شاید مهمترین کتابی باشد که در زمینۀ باورهای شهودی و خطاهای ادراکی ذهن انسان تاکنون نوشته شده است. کریستوفر چابریس و دانیل سایمونز نویسندگان کتاب گوریل نامرئي هستند که با تلفیق داستانهای خواندنی و یافتههای علمی، حقیقت مهمی را ارائه کردهاند. این کتاب نشان میدهد که ذهن ما آن گونه که ما فکر میکنیم کار نمیکند و باورهای شهودی ما اغلب اشتباه هستند.
• ساییکوسایبرنتیک جدید کتابی خودیاری اثر ماکسول مالتز است. ماکسول در این کتاب سیستمی از ایدهها را توضیح داده است که به ادعایش میتواند تصویر فرد از خودش را بهبود بخشد و منجر به زندگی موفق و پربارتر شود. ماکسول در این کتاب بسیاری از مسائل واقعی زندگی تقریباً همۀ افراد را به شکل خاصی به تصویر کشیده است و نشان میدهد چطور میتوانیم با تفکراتمان مشکلات روانیمان را حل کنیم.
سوزان جین بلکمور در سال 1951 به دنیا آمد. او نویسنده، مدرس، مجری برنامه و استاد مدعو دانشگاه پلیموث بریتانیا است. او مدرک کارشناسیاش را در رشتۀ روانشناسی و فیزیولوژی در سال 1973 از کالج سنت هیلدا در آکسفورد دریافت کرد. مدرک کارشناسی ارشد و روانشناسی محیطیاش را در سال 1974 از دانشگاه ساری اخذ کرد و در سال 1980 دکترای فراروانشناسیاش را نیز از همین دانشگاه دریافت کرد. سوزان بلکمور تا سال 2000 در دانشگاه وستآو اینگلند و بریستول روانشناسی درس میداد اما پس از تدریس اوقات خود را صرف پژوهش در باب آگاهی کرد و کتابها و مقالههای متعددی در این مورد نوشت و در برنامههای رادیو و تلویزیون از آگاهی صحبت کرد. او برنامۀ مستندی نیز دربارۀ هوش میمونها ساخته است. او بیش از 40 کتاب و 60 مقالۀ علمی نوشته یا در نوشتن آنها مشارکت داشته است و یکی از همکاران روزنامۀ گاردین است. اصطلاح میم را اولین بار ریچارد داوکینز در کتاب خودش با نام «ژن خودخواه» در سال 1976 ابداع کرد و سوزان بلکمور نیز در کتاب ماشین مِم از میمیتک یا یادهشناسی صحبت کرد و این نظریه را تکمیل کرد.
آثار سوزان بلکمور:
• خود زندگینامۀ جستوجوی نور (1996)
• ماشین مِم (1999)
• آگاهی: مقدمه (2003)
• مکالکمههای دربارۀ آگاهی (2005)
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
موضوع جالبیه، خوب بررسی شده و می تونه ترجمه ی روان تر و به روزتری داشته باشه
خیلی عالیه.مفهوم آگاهی رو از هر نقطه نظری بررسی کرده. چه علمی و پزشکی چه فلسفی و عرفانی