تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات یکشنبه منتشر کرد:
کورسوی آرزوهای گیسو و چند اثر دیگر، عبدالکریم طرفه نژاد
گیسو بلند:
این بارون تمومی نداره، اونم تو تابستون. اگه آفتاب باشه و بارون بیاد وقت زاییدن گرگ ها و عروسی شغال هاست. گم شید! دروغه، دروغه که میگن گرگا فقط تو کوه و در و دشتند. اینجا تو همین روستا دنبالشون بگردین. کو؟ پس کجاست زندگی که دنبالش می گشتم؟ این قدرعذابت میدن که بذاری و بری یا بمونی وگرگ بشی، مثل خودشون، گم شدم تو جاده آرزوهایی که نبود. مرگ، نبودنه یا بودن تو دنیایی که ازش گریزونی؟ کو؟ کجاست شادی؟ ایرادی توی کار این دنیاست که همه چیز شده خریدنی. خراب آبادیه این بازار مکاره، غم لونه کرده تو این سینه ای که شده صبور دلای غصه دار. دوایی برای دل شکسته، در مونی برای دردای کهنه توی کدوم دیار میشه پیدا کرد؟ تو، تو که کابوس دنیای منی. جهنمی از زندگی برام ساختی، وقتی پدر و مادرم منو به تو سپردند به خیال زندگی بهتر. سال بد مرگی و قحطی عاطفه سنگ به شیکم بستن از گشنگی. سرگردون خوابای پریشونم تو بیداری. سرگشته ی آرزوهای محال... {لحنش عوض میشود} دل سپرده شدم به نگاهی، آهی، آهوی دلم اسیر دام تو شد. چشمه بهونه بود برای شنیدن صدای دل تو که از نی هفت بندت جاری میشد تو دل کوه و دشت، وقت آب خوردن گله. تو مسافر از راه رسیده ی آرزوهای منی. حتی اگه تاجر آهن و فولاد و سنگ نباشی.
بریده ای از نمایشنامه
فروشگاه اینترنتی 30بوک.
نشر یکشنبه
