پابلو اسکوبار

(0)

2,600,000ریال

2,340,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
761

علاقه مندان به این کتاب
2

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب پابلو اسکوبار

انتشارات منوچهری منتشر کرد:
آدمیزاد می‌تواند در عرصه‌های مختلفی بهترین یا بزرگترین باشد، این که آن عرصه چه باشد به تصمیم آن آدم و البته شرایط روزگار برمی گردد. مثلا یکی می‌شود بزرگترین فیلسوف تاریخ و دیگری می‌شود بزرگ‌ترین قاچاقچی مواد مخدر یکی مثل پابلو اسکوبار پابلو با القابی چون: پدرخوانده رئیس، جادوگر رابین هود بزرگ‌ترین گانگستر جهان، قاچاقچی افسانه‌ای یا سلطان کوکائین یکی از مشهورترین چهره‌های تاریخ معاصر کلمبیا است که در دهه‌های هشتاد و نود میلادی به کابوس این کشور تبدیل شده بود.
سلطان کوکائین؛ پسر یک کشاورز فقیر کلمبیایی بود. اما زمانی که ۳۵ ساله شد یکی از ثروتمندترین مردان دنیا بود هر چند ثروتی نه چندان شرافتمندانه زندگینامه پابلو اسکوبار قطعا برای شما جذاب خواهد بود. در این کتاب با زندگینامه او آشنا می‌شویم و از زندگی پر رمز و راز این مرد کلمبیایی پرده بر می‌دارم.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب پابلو اسکوبار اثر روبرتو اسکوبار

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب پابلو اسکوبار از سایت گودریدز امتیاز 3.8 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب پابلو اسکوبار از سایت آمازون امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.

معرفی کتاب پابلو اسکوبار:

پابلو اسکوبار قاچاقچی مواد مخدر کلمبیایی، تروریست، سیاستمدار و بنیانگذار و تنها رهبر کارتل «مدلین» بود و او را ثروتمندترین جنایتکار تاریخ می‌دانند. کتاب پابلو اسکوبار اثر روبرتو اسکوبار برادر بزرگ‌تر اسکوبار است که سال‌ها به‌عنوان حسابدار برای کارتلِ او فعالیت می‌کرد و در هر مرحله از زندگی با او بود. این کتاب درسال 2009 منتشر شد و داستان ظهور و سقوط سلطنت مردی است که تحت تعقیب‌ترین جنایتکار تاریخ لقب گرفت.

واکنش‌های جهانی به کتاب پابلو اسکوبار:

«بسیار جذاب و گیرا... زندگی اسکوبار بسیار تلخ بوده و داستانی دارد که تا مدت‌‌ها ذهن خواننده را درگیر خود می‌کند.» - کایرکاس ریویوز

«پرترهٔ روبرتو از برادرش پابلو اسکوبار بسیار خواندنی است و شما را حیران می‌کند.» - میشا گلنی، ساندی تایمز

چرا باید کتاب پابلو اسکوبار را بخوانیم؟

بی‌شک اسکوبار در دههٔ 1980 و اوایل دههٔ 90 یکی از قدرتمندترین قاچاقچیان مواد مخدر جهان بود. از منظری متفاوت، اسکوبار را محبوب طبقهٔ محروم کلمبیا می‌دانستند و بسیاری دیگر او را قاتل و جنایتکاری حرفه‌ای. در کتاب پابلو اسکوبار زندگی این قاچاقچی معروف را از دیدگاه برادرش می‌خوانید که سال‌ها اطلاع از فعالیت‌های برادرش را انکار می‌کرد و حالا در این کتاب حقایق زندگی او را بازگو کرده است.

جملات درخشانی از کتاب پابلو اسکوبار:

«در اکتبر 2006 مادر عزیزم، هرمیلدا گاویریا درگذشت. همان‌طور که وصیت کرده بود، او را در کنار برادرم، پابلو اسکوبار گاویریای بدنام به خاک سپردند. دولت کلمبیا تصمیم گرفت از این فرصت برای گرفتن نمونه DNA از جسد برادرم استفاده کند. هدف این بود که به جهانیان ثابت شود که جسد این گور واقعاً متعلق به پابلو اسکوبار است، مردی که از خیابان‌ها برخاسته بود تا قدرتمندترین و محبوب‌ترین مردی که طبقات حاکم از او نفرت دارند، تبدیل شوند. خیلی‌ها بر این باور بودند که برادرم واقعاً در دسامبر 1993 توسط نیروهای آمریکا و کلمبیا روی پشت‌بام مدئین کشته نشده است و جسد دیگری جایگزین وی شده و پابلو زنده است و آزادانه زندگی می‌کند. بسیاری دیگر ادعا کرده بودند که فرزندان یا یکی از بستگان او هستند و به همین دلیل مستحق دریافت بخشی از میلیاردها دلاری بودند که او به‌دست آورده و پنهان کرده است. این نمونه DNA به تمام این ادعاها و شایعات خاتمه خواهد داد.»

«من هرگز مردی با احساسات بزرگ نبودم. من زندگی را با تمام وجودش قبول داشتم، من همه‌‌چیز را آن‌گونه که هست قبول دارم. زمانی قهرمان دوچرخه‌سواری بودم و بعد مربی تیم ملی و فردای آن روز تاجر موفقی بود که بیش از صد کارگر برای ساخت دوچرخه استخدام می‌کردم و صاحب پنج فروشگاه. آن زمان بود که برادرم از من خواست تا پولی را که از کسب‌وکارش به‌دست می‌آورد، مدیریت کنم و این آغاز این راه برای من بود. زخم‌های زیادی از‌ آن سال‌‌ها بر روی جسم و روحم دارم. اکنون تقریباً نابینا هستم، این زخم حاصل سوءقصدی نافرجام برای کشتن من است. درحالی‌که در زندان بودم یک نامه بمب‌گذاری‌شده برایم ارسال شد و سپس...! اکنون بی‌سروصدا در مزرعه‌ای روزگارم را می‌گذرانم. برادر من برای همیشه در کتاب‌های تاریخ و در افسانه‌ها زندگی خواهد کرد. او را بزرگ‌ترین جنایتکار تاریخ می‌نامند. مجلهٔ فوربس او را به‌عنوان هفتمین مرد ثروتمند جهان معرفی کرد، هر چند آن‌ها هیچ تصوری از ثروت واقعی او نداشتند. هرساله 10 درصد از درآمدمان را به‌دلیل آسیب‌های آبی، خورده‌شدن توسط جوندگان یا به‌سادگی نابجا از دست می‌دادیم. دهقانان کلمبیا او را به خاطر هدایایی که به آن‌ها داده بود رابین هود می‌نامیدند.» 

«آن‌ها نیمه‌شب به شهر ما آمدند و مردم را از خانه‌هایشان بیرون کشیدند و کشتند. وقتی به خانه ما رسیدند با قمه‌هایشان شروع به کوبیدن به درها کردند و فریاد می‌زدند که می‌خواهند ما را بکشند. مادرم گریه می‌کرد و برای نوزاد مقدس آتوچا دعا می‌کرد. یکی از تشک‌ها را برداشت و زیر تخت گذاشت، سپس به ما گفت که بی‌صدا دراز بکشیم و ما را با پتو پوشاند. صدای پدرم را شنیدم که می‌گفت ما را می‌کشند اما ما می‌توانیم بچه‌ها را نجات دهیم. به پابلو و خواهرمان گلوریا چسبیدم و به آن‌ها گفتم گریه نکنید و همه‌چیز درست خواهد شد. یادم می‌آید به پابلو کمی شیر دادم تا او را آرام کند. در بسیار محکم بود و مهاجمان موفق به شکستن آن نشدند، به همین دلیل روی آن گازوئیل ریختند و آتش زدند. ارتش جان ما را نجات داد. وقتی سربازان در خانه ما را زدند و به ما گفتند که در امان هستیم، مادرم حرف آن‌ها را باور نکرد، هرچند درنهایت در را برای آن‌ها باز کرد. همهٔ بازماندگان شهر را به مدرسه بردند. تمام جاده با خانه در حال سوختنمان روشن شده بود. در آن نور عجیب اجسادی را دیدم که در جوی کنار خیابان افتاده بودند و از تیرهای چراغ‌برق آویزان بودند.»

در کتاب پابلو اسکوبار چه می‌خوانید؟

قاتل، بشردوست، فروشندهٔ مواد مخدر، سیاستمدار، شیطان، قدیس؛ این‌ها کلماتی است که تا به امروز برای توصیف پابلو اسکوبار به کار رفته است اما کلمه‌ٔ افسانه به‌ طرز انکارناپذیری توصیفی برای اوست. برای فقرای کلمبیا، او رابین هود بود، مردی که عظمتش نه در جنایتش، بلکه در صدقه‌اش خلاصه می‌شد. برای ثروتمندان کلمبیایی او فقط یک گانگسترِ تشنه به خون بود. و دشمن شماره یک بقیهٔ کشورهای جهان بود که از کوکائین‌های وارداتی‌اش استفاده می‌کردند. در طول آن دوران او بدنام‌ترین قانون‌شکن جهان بود که دستور قتل هزاران نفر را صادر کرد ـ در یک مقطع حتی یک جت مسافربری را منفجر کرد ـ و مواد مخدر را با زیردریایی‌های کوچک به ایالات متحده قاچاق کرد، به مجلس راه یافت، نیمه‌شب از دست کل گردان‌های ارتش به جنگل فرار کرد، زندانِ خود را ساخت، با رؤسای جمهور متحد شد، ثروت تخمینی بیش از 20 میلیارد دلار را در کنترل داشت و برای بیش از 3 سال نیروهای مخفی آمریکا که برای کشتن او فرستاده شده بودند، فریب داد. جاه‌طلبی او به اندازهٔ خشونتش بی‌حدوحصر بود و هیچ‌کدام را نتوانست هیچ‌گاه سیراب کند. کتاب پابلو اسکوبار اولین بیوگرافی واقعی از زندگی این جنایتکار است. اما نکتهٔ قابل توجه این است؛ کسی این کتاب را نوشت که بیش از هر کس دیگری می‌توانست بفهمد پابلو اسکوبار تا کجا پیش رفته و سقوط کرده است. این کتاب روایتی شگفت‌‌انگیز از زندگی پابلو اسکوبار است که برادرش روبرتو اسکوبار آن را با جزئیات کامل نوشته است.

اگر از خواندن کتاب پابلو اسکوبار لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• کتاب لنین بدون نقاب اثر دیوید شوب، زندگینامه و اندیشه‌های ولادیمیر ایلیچ لنین تئوریسین و انقلابی کمونیست روسی و رهبر و بنیان‌گذار اتحاد جماهیر شوروی است. لنین در طول زندگی‌اش با متفکران و فعالان تحول‌خواه روسیه مانند گئورگی پلخانف آشنا شد و در مطبوعات چپ به تبلیغ ضرورت انقلاب کارگری در روسیه پرداخت. لنین در آخر سال 1895 بار دیگر دستگیر شد. نخست سالی در زندان گذراند و سپس در دادگاه به سه سال تبعید در سیبری محکوم شد. در تبعیدگاه نخستین آثار نظری مستقل خود را نوشت که او را در میان هواداران جنبش کمونیستی به شهرت رساند.

• کتاب موسولینی (ظهور و سقوط دوچه) اثر کریسوفر هیبرت و زندگینامهٔ موسولینی رهبر فاشیسم ایتالیایی است. هیبرت به زیبایی توانسته موقعیت‌های تاریخی و احساسی بزرگی را که موسولینی درگیرش بود به تصویر بکشد. هیبرت در زیر این سبک عالی نوشتاری که مایه‌هایی از پلیسی نویسی را در خود دارد انبوهی از واقعیت‌های تاریخی را که بسیاری از آن‌ها ثمره مصاحبه‌های خودش با شخصیت‌های تاریخی آن دوره است ارائه کرده است.

دربارۀ روبرتو اسکوبار‌: نویسندهٔ کتاب پابلو اسکوبار

پابلو اسکوبار

روبرتو اسکوبار، برادر بزرگ‌تر پابلو اسکوبار قاچاقچی مواد مخدر و حسابدار سابق و یکی از بنیانگذاران کارتل مدلین است. او در سال 1947 به دنیا آمد و مسئول 80 درصد کوکائین قاچاق‌شده به ایالات متحده بود. او از دوران جوانی علاقهٔ زیادی به دوچرخه‌سواری داشت و در مسابقات تیمی قهرمانی ملی دوچرخه‌سواری کلمبیا مقام سوم را کسب کرد و طی یک سال 37 پیروزی در مسابقات مختلف به دست آورد. روبرتو به‌خاطر دست‌داشتن در عملیات کارتل مدلین در سال 1991 به زندان افتاد و پس از آزادی جانشین پسرعمویش گوستاو گاویریا شد. او با برادرش در ژوئیهٔ 1992 فرار کرد اما یک سال بعد خود را تسلیم مقامات کرد. در 18 دسامبر 1993، درحالی‌که هنوز در زندان بود، نامه‌ای حاوی بمب از گروهِ «لوس پیس» دریافت کرد و از ناحیهٔ یک چشم کور شد. بمب‌گذاری در زندان نیز باعث شد تا نسبتاً تا آخر عمر ناشنوا شود و تقریباً شصت درصد شنوایی خود را از دست داد. پس از 10 سال، او در سال 2006 آزاد شد و در سال 2009 کتابش با عنوان «داستان یک حسابدار: روبرتو اسکوبار داستان‌ خود به‌عنوان حسابدار کارتل را بازگو می‌کند» منتشر کرد. این کتاب حاوی حقایق غیرمعمول متعددی است مانند این‌که کارتل چگونه توسط موش‌‌‌ها خورده شد یا آب به انبارها نفوذ کرد و میلیاردها دلار از دست داد.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی