نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات میلکان منتشر کرد:
رُکترین کتاب ممکن دربارهی راهکارهایی عملی است که ذهنت را از هر چرندی آزاد میکند. بگذار با این جمله حرفم را شروع کنم: خیلی از اینها وظیفهی پدرمادرت بوده! نمیخواهم حرف بدی دربارهی آنها بزنم. فقط میگویم اگر آدمها محصول کارخانه بودند، آن وقت آدمهایی که ما اطرافمان میبینیم، واقعاً محصولاتی بیکیفیتاند. پس واضح است که پدرمادرها بدجوری در انجام وظیفهشان گند زدهاند. ـ از متن کتاب ـ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رُکترین کتاب ممکن راهنمایی نیروبخش، سهلخوان و سرگرمکننده است. با خواندن آن مجبور میشوید در هر چیزی که تا حالا یاد گرفتهاید بازبینی کنید. البته قرار نیست به شما درس بدهد. نوشته شده تا شما را به فکر وادارد؛ برای همین، زبانی تند و چنین عنوانی و رویکردی سختگیرانه دارد.
رُکترین کتاب ممکن مجموعهای از دیدگاههاست. صرفاً دربارهی یک مسئلهی کوفتی نیست. اساساً هدفش این است که ذهنتان را از تمام چرندیاتی آزاد کنید که نادانسته خودتان را بهشان وابسته کردهاید و از آنها رنج میبرید. این چرندیات از طرز فکر دربارهی خوشحالی گرفته تا آدمهای زندگیتان را شامل میشود. این کتاب به هیچچیز رحم نمیکند!
از آنجا که این کتاب قرار است شما را آزاد کند، دربارهی خیلی از مسائل زندگیتان صحبت میکند. هرجا که با حرفی مخالف بودید، با جزئیات بنویسید چرا و چه منطقی پشت مخالفتتان وجود دارد و وقتی دارید منطقتان را میخوانید، دعا کنید که مثلاً ننوشته باشید: «مخالفم؛ چون احساس خوبی دربارهی آن ندارم.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک
رُکترین کتابِ ممکن از سایت گودریدز امتیاز 3.9 از 5 را دریافت کرده است.
رُکترین کتابِ ممکن از سایت آمازون امتیاز 4.4 از 5 را دریافت کرده است.
رُکترین کتاب ممکن: راهکارهایی کاربردی برای رهایی ذهن از چرندیات، در سال 2019 منتشر شد. این کتاب، دومین کتابِ شُوِتاب گنگوار سخنران و نویسندهٔ هندی است. شوتاب با ساختن ویدیوهای انگیزشی به شهرت رسیده است و به مردم کمک میکند تا با مشکلات و سختیهای زندگی کنار بیایند. او در این کتاب به صریحترین و رکترین شکلِ ممکن به شما توضیح میدهد که چرا باید طریقهٔ فکر کردن را یاد بگیرید و اساس ذهن و تفکرات خود را بهتنهایی شکل دهید تا بتوانید در زندگی به موفقیت برسید.
از دست مشکلات زندگی به تنگ آمدهاید؟ رکترین کتاب ممکن راهنمای شما خواهد بود تا مشکلاتتان را حل کنید. با کمک این کتاب:
• میتوانید با رد شدن درخواستهایتان کنار بیایید.
• دیدگاهتان را نسبت به مردم تغییر خواهید داد تا در نهایت دچار مشکل نشوید.
• متوجه میشوید که نباید مردم را به دو دستهٔ خوب و بد تقسیم کنید.
• دیگر به دنبال تأیید یا پذیرش دیگران نیستید.
• متوجهٔ حقیقت اینفلوئنسرهای رسانههای اجتماعی میشوید.
این کتابِ آسانخوان شما را وادار میکند هر آنچه تابهحال یاد گرفتهاید را کنار بگذارید و ذهنتان را دوباره برنامهریزی کنید.
«شاید بارها در زندگیت گفته باشی: «چقدر این مردم خرن!» ولی هیچکس خر به دنیا نمیآید. ما ندانسته تصمیم میگیریم خر باشیم؛ چون به ما چگونهفکرکردن را یاد ندادهاند. وقتی این دانش را از مردم بگیریم، ناخودآگاه فکر میکنند چیزی که از والدین، محیط و واکنشهای احساسی یاد گرفتهاند، یادگیریهای حقیقی است. وقتی بزرگتر میشوی و زندگی سختتر میشود، بدون تواناییِ «فکر کردن»، طبیعتاً به همان چیزهایی که میدانی برمیگردی. این باعث میشود آموزههای «حقیقی» حتی بیشتر از قبل قدرت بگیرد، تا جایی که در سنی مشخص به ایدهها، سوگیریها، پیشداوریها و رفتارهای تغییرناپذیری تبدیل میشود که دیگر نمیتوانی ترکشان کنی. حالا شاید با خودت فکر کنی: «این چرتوپرتها چیه که این داره میگه؟! یادگیریهای حقیقی؟! چگونه فکرکردن؟! چه فکری کردن؟!» به این مثال دقت کن: تصور کن در جایی بزرگ شده باشی که فقط با افراد یک گروه تعامل داری. حالا تصور کن این گروه نظام تکباور بسیار سختگیرانه، ایدئولوژی سختگیرانه و دکترین سختگیرانه دربارهٔ فلسفهٔ اخلاق داشته باشد: دربارهٔ اینکه چگونه زندگی کنی، چهچیزی خوب است و چهچیزی نیست.»
«چرا والدین اغلب محصولی تولید میکنند که برای مواجهه با چالشهای این دنیا آماده نیست؟ این، سؤالی مهم و شگفتانگیز است. این سؤال به این دلیل هم مهم است و هم شگفتانگیز که بر این فرضیهها استوار است:
- همهٔ والدین از همان اول میخواهند پدر و مادر شوند.
- افرادی که پدر و مادر میشوند، از لحاظ روانی برای پدر و مادرشدن آمادهاند.
- افرادی که پدر و مادر میشوند، از لحاظ روانی صلاحیت پدر و مادرشدن را دارند.
میدانید چند دلیل برای بچهدارشدن وجود دارد؟ فرد ممکن است به این خاطر پدر یا مادر شود که مرد جلوی خودش را نگرفته باشد، یا زن بنا به دلایلی باستانی و اشتیاقی پیشینی، به مرد اجازه نداده باشد که جلوی خودش را بگیرد، یا اینکه مرد فکر کند جلوی خودش را گرفته؛ ولی نتایج چیز دیگری نشان بدهد. مردم بچهدار میشوند، چون از بچهها خوششان میآید، یا چون اخیراً احساس کمالنداشتن میکردهاند، یا چون امیدوارند این کار باعث میشود زندگیشان دوباره هدفمند شود. مردم بچهدار میشوند، چون به سنی رسیدهاند که از نظر جامعه، بچهدار شدن کار درستی است. مردم بچهدار میشوند، چون ظاهراً استراتژی پایدار برای حفظ ازدواجشان به نظر میرسد، یا چون یکی از دو طرف دلش بچه میخواهد، و دلایل دیگر.»
«کارهای زیادی را روزانه انجام میدهی که یا از روی عادت است یا از روی اعتیاد به لذتهای کوتاهمدت. ممکن است لزوماً خواستهٔ خود تو نباشد. به این خاطر انجامشان میدهی که اگر به وضعیت فعلی روابطت فکر کنی، حالت گرفته میشود. حکم راه فرار را دارند. این فعالیتها را انجام میدهی تا کمی خوشحالی از آنها بیرون بکشی؛ چون میخواهی از مواجهه با حقیقت طفره بروی. بنابراین تماشای بیپایان ویدئو، بازیکردن بهسبب نیازی فلجکننده به هیجان، ولگشتن با دوستان از روی عادت، یا از روی نیاز پیامکدادن به اینوآن برای برقراری رابطه، شاید بهنظر در دستهٔ لذت تجربی قرار بگیرد؛ ولی در واقع تویی که نتوانستهای زندگی مزخرفت را جمع کنی و در نتیجه دنبال کسی میگردی که بهجای تو مشکلاتت را حل کند یا فعالیتی که باعث شود آنها را فراموش کنی. خواستهها و کارهایت فقط زمانی در دستهٔ علایق قرار میگیرد که کنترلش دست تو باشد، نه دست آنها. فقط آن زمان است که میتوانی آنها را با چیزهایی مثل تمرین ورزشی، دوچرخهسواری، آشپزی و ساززدن که بیشترشان فعالیتهایی کنترل شدهاند، مقایسه کنی. چیزی که باید به یاد داشته باشی، این است: نباید کنترلت را به دست بگیرند.»
با خودتان میگویید چرا نمیتوانید تبدیل به فردی باهوش یا مستقل شوید؟ چون طبق نظر گنگوار شما عادت کردهاید والدین، معلمها و دوستانتان اطلاعات را با قاشق در دهانتان بگذارند و وقتی کمسن بودید یاد گرفتید که این اطلاعات را بدون هیچ شک و تردیدی بپذیرید. درواقع، دانشی که جهانتان را براساس آن شکل دادهاید، تفکر خودِ شما نبوده است. بنابراین باید یاد بگیرید تمام اطلاعاتی که تا امروز پذیرفتهاید را رها کنید و سپس با تکیه بر دادهها و تفکر منطقی زندگی خود را شکل دهید. این کلید آزادی شما است.
شُوِتاب گنگوار یک مشکلگشای حرفهای است و بسیار در این کار مهارت دارد. او در پنج سال گذشته با کمک صفحهٔ اینستاگرام و ویدیوهایش در یوتیوب به مردم سراسر جهان کمک کرده تا مشکلات خود را حل کنند. الگوی او بسیار ساده است، او معتقد است مردم به مجموعهای از اصول و دیدگاهها نیاز دارند تا از آنها در برابر همهٔ چرندیات غیرضروری زندگی محافظت کند. اما گنگوار هیچ تمایلی هم به در امان نگه داشتن احساساتِ مخاطبینش ندارد و در رکترین کتاب ممکن به رکترین و صریحترین شکل ممکن حرفهایش را بیان کرده است. او به شما کمک میکند تا با واقعیتهای زندگی کنار بیایید و ایدئولوژیهایی که در این کتاب بیان کرده است تا همیشه با شما خواهند ماند.
• مقدمهای کوچک اما مهم
• فصل اول: تو محصولی
• فصل دوم: خودت میدانی که میخواهی خاص باشی
• فصل سوم: عدمپذیرش با ما چه میکند؟
• فصل چهارم: آدمها عجیباند
• فصل پنجم: آیا شکست گند میزند به حالت؟
• فصل ششم: پیداکردن عشق اعصاب آدم را خرد میکند
• فصل هفتم: چگونه «خودِ» تو میمیرد؟
• فصل هشتم: گور بابای خوشحالی
• فصل نهم: رضایت را انتخاب کن، نه خوشحالی را
• فصل دهم: گور بابای خوشحالکردن دیگران
• فصل یازدهم: تو کشوری
• فصل دوازدهم: گور بابای قهرمانانت
• فصل سیزدهم: تحسین کن؛ هرگز دنبال نکن
• فصل چهاردهم: کثافتهای اینترنتی
• فصل شانزدهم: چند چیز ساده که هرگز نباید فراموش کنی
• یادداشتها
• اوضاع خیلی خراب است اثر مارک منسن وبلاگنویس و کارآفرین آمریکایی و نویسندهٔ کتابِ «هنر ظریف رهایی از دغدغهها» است. او در این کتاب به اضطراب و نگرانیهای زندگی مدرن پرداخته است و با توصیفات ماهرانهاش نشان میدهد که تلاش جنونآمیز مردم امروز برای رسیدن به شادی، چطور تنها سبب از بین رفتن شادی و اهداف آنها شده است. او در این کتاب با دیدگاهی جدید به گرم شدن زمین، شکست دولتها، رکود اقتصادی، نارضایتی دائمی مردم و دیگر مسائل اجتماعی میپردازد.
• روانشناسی حماقت اثر جمعی از متخصصان علوم مختلف مانند روانشناسان، روانپزشکها و استادان حوزهٔ ارتباطات، عصبشناسان و دیگر متخصصان است. این افراد میکوشند به پرسشهایی پیرامون جنبههای مختلف حماقت پاسخ دهند. و نشان دهند آیا رابطهای میان الگوی مصرف و حماقت وجود دارد؟
شُوِتاب گنگوار در سال 1990 در هند به دنیا آمد. او رماننویس، سخنران و مشاور حل مسئله است و بیش از دو میلیون دنبالکننده در یوتیوب دارد. او در اینستاگرام مسائلی را که مردم برایش میفرستند حل میکند و تا جایی که بتواند دربارهٔ آنها ویدئو میسازد. او این کار را هدف زندگیاش میداند که واقعاً به زندگیاش معنا میبخشد. اولین کتابِ این نویسنده «هزاران نامهٔ عاشقانه» بود اما رکترین کتاب ممکن بود که باعث شهرت او شد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.