نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات هوما منتشر کرد:
آگوست 1939 لندن برای جنگ آماده میشود زیرا نیروهای هیتلر سراسر اروپا را تسخیر کردهاند. گریس پنت همیشه آرزو داشته است به شهر نقل مکان کند اما در بدو ورود به لندن با پناهگاهها و پردههای ضخیم پنجرهها روبه رو میشود. اینها آن چیزی نیستند که او انتظارش را داشت. او مطمئناً هرگز تصور نمیکرد که در کتاب فروشی قدیمی و غبارآلود در قلب لندن مشغول به کار شود.
هنگام قطع برق و با شروع حملات هوایی نیروهای آلمانی گریس قدرت کتاب خواندن را در وجود خود کشف میکند تا مردم را به روشی که هرگز در خواب هم نمیدید دور هم جمع کند، قدرتی که حتی بر تاریکترین شبهای لندن جنگ زده پیروز میشوند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتاب آخرین کتابفروشی لندن از سایت گودریدز امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب آخرین کتابفروشی لندن از سایت آمازون امتیاز 4.5 از 5 را دریافت کرده است.
رمان آخرین کتابفروشی لندن اثر مدلین مارتین نویسندهٔ رمانهای تاریخی - عاشقانه است که در سال 2021 منتشر شد. مارتین این کتاب را با الهام از تاریخ واقعی جنگ جهانی دوم و معدود کتابفروشیهایی نوشت که از بمباران هوایی در خلال جنگ جهانی دوم جان سالم بدر برده بودند. این رمان داستانی جاودانه از فقدان در زمان جنگ، عشق و قدرت ماندگار ادبیات است.
«رمان آخرین کتابفروشی لندن، داستانی متفاوت و دگرگونکننده است که به شما نشان میدهد ادبیات چه تأثیر شگرفی بر تاریکی میگذارد. مدلین مارتین در این کتاب داستانی از کتابفروشیهایی تعریف میکند که در زمان جنگ جهانی دوم توانستند امید و پناهگاهی برای مردم باشند.» - کیم میشل ریچاردسون، نویسنده
«رمان آخرین کتابفروشی لندن داستانی زیبا از عشق، دوستی و بقا در پسزمینهٔ لندن در دوران جنگ جهانی دوم است.» - جیلیان کانتور، نویسندهٔ پرفروش یواِساِی تودی
«من این داستان را بلعیدم! من عاشقِ شخصیت گریس و مغازهٔ کتابفروشیاش شدم! آخرین کتابفروشی لندن مانند نامهای عاشقانه است که قدرت کتابها برای متحدکردن ما را نشان میدهد. نویسنده نشان میدهد که کتابها میتوانند دنیایی را که در حال فروپاشی است نجات دهند. این برداشت جالب از آنچه در طول جنگ جهانی دوم رخ داد، باید مادلین مارتین را به بالاترین ردیف رماننویسان داستان تاریخی برساند. من خواندن آن را به شدت توصیه میکنم.» - کارن روباردز، نویسنده
«آخرین کتابفروشی لندن ترکیبی جذاب از عشق، جنگ و تراژدی است. هر کسی عاشق کتاب خواندن باشد، با این کتاب اشک خواهد ریخت.» - بوکلیست
داستان این رمان در لندن و در طول بمباران این شهر طی جنگ جهانی دوم رخ میدهد. این رمانْ داستان کشف لذت مطالعه است. نویسنده در این کتاب زنی را به تصویر کشیده که کمکم عاشق کتاب خواندن میشود و در این کتابفروشی به شکوفایی و رشد میرسد. داستان بسیار ساده و خواندنش بسیار لذتبخش است و شما طی مطالعهٔ این رمان با لندن و مردم آن در دورانِ جنگ جهانی دوم نیز آشنا میشوید.
«گریس بِنت همیشه آرزو داشت در لندن زندگی کند. او هرگز تصور نمیکرد روزی این تنها چارهی او باشد، آن هم در آستانهی جنگ. قطار در ایستگاه فَریندگدن توقف کرد؛ نام آن بهوضوح درون دایرهی قرمز، روی نوار آبی آویزان از دیوار، نوشته شده بود. مردم روی سکو منتظر ایستاده و مشتاق بودند به محض پیاده شدنِ افراد داخل قطار، بلافاصله سوار شوند. آنها لباسهایی با برشهای تروتمیز و بهروز و شیک به سبک شهری پوشیده بودند، با طرحهایی بسیار پیچیدهتر از لباسهای روستای دِریتن، نورفِک. اضطراب، توأم با اشتیاق، درون گریس را لرزاند. به ویو که کنارش نشسته بود، نگاه کرد و گفت: «رسیدیم.» دوستش با صدای تیکْ درِ رژ لبش را بست و با لبهای قرمز و براقش، لبخندی تروتازه تحویل او داد. بعد از پنجره بیرون را نگاه کرد و یکییکی، تبلیغاتِ روی دیوار شطرنجی خمیده را خواند و گفت: «بالاخره بعد از این همه سال که داشتیم، تونستیم بیاییم لندن.» فوراً دست گریس را گرفت و کمی فشار داد و گفت: «حالا دیگه لندن هستیم.» وقتی آنها دخترکانی صاف و ساده بودند، ویو برای اولینبار به نقلمکان کرد از درِیتن کسلکننده و زندگی بسیار هیجانانگیز در شهر اشاره کرد.»
«همهچیز در آشپزخانهی کوچک و باریک، به اندازهی ورودی خانه مرتب بود. خورشید روی پیشخوان سفید تمیز تابیده بود و چند ظرف مرتب و منظم توی جاظرفی گذاشته شده بودند تا خشک شوند. حولههای لیمویی رنگ از چنگک جاظرفی آویزان بود و عطر غذایی که روی گاز میجوشید، وسوسهانگیز بهنظر میرسید. او میز کوچکی با چهار صندلی سفید را به گریس و ویو نشان داد و کتری را از روی اجاق گاز برداشت و گفت: «حالا که ممکنه هرلحظه جنگ شروع بشه، عموت زمانی خوبی رو برای ادعای مالکیت خونه انتخاب کرده.» کتری را بهطرف سینک برد و شیر آب را باز کرد. سپس با انزجاری آشکار از فشار شدید آب گفت: «هورِس همیشه همینطور بدذات بود. بئاتریس دائم نگران بود که یه روزی این کارو بکنه، اما مریضیش انقدر ناگهانی بود که...» خانم وِدِرفورد همانطور که سطح آب را توی کتری تماشا میکرد، نگاهی به گریس انداخت و گفت: «نباید همینطوری وراجی کنم، تو تازه از راه رسیدی. خیلی خوشحالم که اینجا میبینمت. فقط کاش تو وضعیت بهتری بودیم.» گریس لب پایینش را گاز گرفت. نمیدانست چه بگوید. ویو بلافاصله گفت: «خانم وِدِرفورد، خونهتون خیلی قشنگه.» گریس نگاهی سپاسگزارانه به ویو انداخت و او نیز با چشمکی فریبنده، پاسخش را داد.»
«کالین لبخندی سریع و عذرخواهانه به گریس و ویو زد، سپس گربه را بغل گرفت و از آشپزخانه بیرون رفت. خانم وِدِرفورد همانطور که رفتن او را تماشا میکرد، با مهربانی سرش را تکان داد و گفت: «من به دیدن آقای اِوِنز میرم تا ببینم تو مغازهش یه کار درستوحسابی برای تو داره یا نه.» سپس دوباره روی صندلی نشست و با آهی بلند به باغچه خیره شد. گریس از پنجره بیرون را نگاه کرد. کنار تودهای غمانگیز و بزرگ از گلهای از ریشه درآمده و تعدادی ورقهی آلومینیومی، سوراخی توی زمین کنده بودند. به احتمال زیاد، تازه شروع به ساخت پناهگاه اندرسون کرده بودند. گریس در درِیتِن نظیر این پناهگاهها را ندیده بود، چون احتمال بمباران آنجا زیاد نبود، اما شنیده بود که در چندین شهر، ساخت این پناهگاهها را شروع کردهاند. در صورت حملهی هیتلر به بریتانیا، قرار بود پناهگاههای کوچک را توی باغچهها حفر کنند تا مردم برای حفظ جانشان آنجا پناه ببرند. ستون فقرات گریس از شدت ناراحتی لرزید. بعد از این همه مدت انتظار، بالاخره زمانی راهی لندن شدند که جنگ داشت آغاز میشد. اکنون در شهری بودند که هدف اصلیِ بمباران بود. نه اینکه خیال بازگشتن به درِیتِن را داشته باشد. او ترجیح میداد با خطر روبهرو شود، اما جایی باشد که دوستش داشته باشند تا اینکه با دشمنی و خصومت عمویش دستوپنجه نرم کنند.»
داستان رمانِ آخرین کتابفروشی لندن از آگوست سال 1939 شروع میشود. لندن زیر بارِ جنگ قریبالوقوع با آلمان سوتوکور شده است چون نیروهای هیتلر همچنان سراسر اروپا را درمینوردند. گریس بنت، دختری جوان و آمادهٔ شروعی تازه در خیابانهای شهر شلوغی است که همیشه آرزویِ رسیدن به آن را داشت. او حالا کیلومترها از زادگاه و گذشتهٔ پردردسرش در حومهٔ شهر دور شده است. گریس با آرزوی کار کردن در فروشگاهی بزرگ به لندن آمده است و هرگز تصور نمیکرد که در یک کتابفروشی نامتعارف در قلب شهر استخدام شود چون او هرگز چندان اهل مطالعه نبود. او غرق سازماندهی این کتابفروشی بهمریخته میشود و زمانی برای خواندن کتابهایی که میفروشد ندارد. اما وقتی کسی یکی از کتابها را به او هدیه میدهد، او به سمت دنیای باورنکردنی ادبیات کشیده میشود. بمباران شروع میشود و یک حملهٔ ویرانگر اکثر کتابخانهها و کتابفروشیهای لندن را ویران میکند. بهطور معجزهآسایی کتابفروشی گریس از طوفان بمباران و آتش جان سالم بهدر میبرد. از میان خاموشیها و حملات هوایی، گریس همچنان به ادارهٔ مغازه ادامه میدهد و آرامشش را در قدرت کلمات و داستانسرایی مییابد و دیگران را نیز به این دنیای معجزهآسا میکشاند، دنیایی که او هیچگاه تصور نمیکرد بتواند متحد شود. او نیرویی را مییابد که حتی بر تاریکترین شبهای لندن جنگزده غلبه میکند.
• ایوان اثر ولادیمیر باگامولاف نویسندهٔ روسی است. این رمان داستان زندگی کودکی به نام ایوان است که در جریان جنگ جهانی دوم در عملیاتهای تجسس و شناسایی دشمن شرکت میکند و زودتر از آنچه باید با مصائب جنگ و ویرانی آشنا میشود.
• کتاب دزد اثر مارکوس زوساک نویسندهٔ استرالیایی است. این کتاب که فیلمی پرفروش نیز بر اساس آن ساخته شده است، داستانِ دختری به نام لیزل است، فرزند زنی کمونیست که مادرش به اردوگاه کار اجباری فرستاده شده و لیزل هم تحت سرپرستی خانوادهای قرار گرفته است. او سعی میکند در طی جنگ کتابها را از کتابسوزی نجات دهد و با کمک پدرخواندهٔ مهربانش به مطالعهٔ کتابهایی که دزدیده بپردازد.
• رمان گربهای که کتابها را نجات داد اثر سوسوکه ناتسوکاوا نویسندهٔ ژاپنی است. این کتاب در ژانر فانتزی و رئالیسم جادویی نوشته شده و داستان پسری است که کتابفروشی پدربزرگش را به ارث میبرد و حالا باید کتابفروشی را که در شرف تعطیل شدن است با کمک گربهای جادویی نجات دهد.
• کتابِ اگر من صورت تو را داشتم اثر فرانسیس چا نویسندهٔ اهل کره جنوبی است. این کتاب پس از انتشار در سراسر جهان با استقبال چشمگیری روبهرو شد و به لیست پرفروشترینها راه یافت. این رمان داستانِ چهار زن جوان است که راه خود را در دنیایی با استانداردهای زیبایی تعریفشده، فرهنگ حاکم در کره جنوبی، دنیای کی-پاپ، عشقها و خیانتها به پیش میبرند و پس از آزاردیدن تصمیم میگیرند سرنوشتشان را به هر قیمتی عوض کنند.
• کتابِ بادام اثر وون پیونگ سون نویسنده و فیلمنامهنویس کرهای است. این کتاب داستان پسری به نام یونجائه است که به بیماری آلکسی تایمیا مبتلاست. او نمیتواند هیچ احساسی را درک کند یا احساس خاصی از خود بروز بدهد. یونجا با مادر و مادربزرگش زندگی میکند و آنها همهجوره به او کمک میکنند تا بتواند در جامعه دوام بیاورد اما روزی که مادر و مادربزرگش قربانی یک جنایت میشوند زندگی او برای همیشه تغییر میکند.
• کتاب چطور زندگی میکنید داستان زندگی پسری مدرسهای است که در ژاپن و پیش از وقوع جنگ جهانی زندگی میکند و سعی دارد با زورگویی مقابله کند. قهرمان این داستان به شما شجاعت را نشان میدهد و نویسنده در این کتاب بزدلی، طبقات اجتماعی و اخلاقیات پرداخته است.
• کتاب وانیل و شکلات اثر نویسندهٔ معروف ایتالیایی ازووا کاساتی مودینیانی است که تاکنون جوایز زیادی برده است. این رمان تبدیل به یکی از پرفروشترین کتابهای ایتالیا شد و داستان زنی است که در سیسالگی پس از ضربههای متعدد همسرش به پوچی میرسد و تصمیم میگیرد برای یافتن معنای واقعی زندگی همسر و فرزندانش را ترک کند.
• کتاب در کتابخانه پیدایش خواهی کرد رمانی جذاب از میچیکو آئویاما نویسندهٔ ژاپنی است. داستان این کتاب حول محور چند شخصیت میچرخد که همگی چیزی را از زندگی خود از دست دادهاند و با توصیههای کتابدار و مطالعهٔ کتابی متفاوت زندگیشان دگرگون میشود.
مدلین مارتین نویسندهٔ پرفروش نیویورک تایمز و یواِساِی تودی است و داستانهای تاریخی و عاشقانه مینویسد. او در فلوریدا زندگی میکند و به شدت به تاریخ علاقهمند است و هر روز در مورد تاریخ تحقیق میکند و معتقد است علاقهاش به تاریخ به این دلیل است که پدرش ارتشی بوده و بیشتر دوران کودکی خود را در یک محیط نظامی گذرانده است.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
داستانی بسیار زیبا عالی خیلی قشنگ بود