30بوک
کتاب عمومی
ادبیات
رمان خارجی
اگر من صورت تو را داشتم

اگر من صورت تو را داشتم

(0)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
875

علاقه مندان به این کتاب
5

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب اگر من صورت تو را داشتم

انتشارات آسیم منتشر کرد:
اگر من صورت تو را داشتم در شهری می گذرد که سال هاست از شهرهای رؤیایی نسل z است: سئول، چهار زن جوان در برابر ماجراجویی ها ،مقایسه ها، آزارها و لذت هایی قرار می گیرند و هر کدام تصمیماتی می گیرند که سرنوشت شان را به هر قیمتی عوض کند. فرهنگ حاکم، K-pop، سلبریتی، بده بستان های عاطفی، عشق ها و خیانت ها و دیگر واقعیت های زندگی آن ها را وامی دارد که تصمیم های سخت بگیرند. بهترین تصمیم چیست؟ فرار؟ بیخیالی؟ خوابیدن؟ جراحی زیبایی؟ تغییر چهره؟ مبارزه؟ یا هیچ کدام؟
پاسخی که این زن ها به آن می رسند شاید پاسخی ست که میلیون ها زن در سراسر جهان به آن رسیده اند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتابِ اگر من صورت تو را داشتم اثر فرانسیس چا

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتابِ اگر من صورت تو را داشتم از سایت گودریدز امتیاز 3.8 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتابِ اگر من صورت تو را داشتم از سایت آمازون امتیاز 4 از 5 را دریافت کرده است.

جوایزی که کتابِ اگر من صورت تو را داشتم از آن خود کرده است:

• بهترین کتاب به انتخاب تایم، بی‌بی‌سی، انِ‌پی‌آر

معرفی رمانِ اگر من صورت تو را داشتم:

رمانِ اگر من صورت تو را داشتم اثر فرانسیس چا نویسندهٔ اهل کره جنوبی است. این کتاب اولین بار در سال 2020 منتشر شد و در سراسر جهان با استقبال چشم‌گیری روبه‌رو شد و به لیست پرفروش‌ترین‌ها راه یافت. این رمان داستانِ چهار زن جوان است که راه خود را در دنیایی با استانداردهای زیبایی تعریف‌شده، فرهنگ حاکم در کره‌ جنوبی، دنیای کی‌-پاپ، عشق‌ها و خیانت‌ها به پیش می‌برند و پس از آزاردیدن تصمیم می‌گیرند سرنوشت‌شان را به هر قیمتی عوض کنند.

واکنش‌های جهانی به رمانِ اگر من صورت تو را داشتم:

«رمانِ اگر من صورت تو را داشتم، بسیار خواندنی است. نویسنده در این کتاب با تمرکزی بی‌وقفه، به برخی از تاریک‌ترین پیامدهای نابرابری جنسیتی در دنیای معاصر پرداخته است.» - بوک‌لیست

«این کتاب داستانی روشنگر و قدرتمند و بسیار امیدوارکننده دارد... فرانسیس چا شخصیت‌های کتابش را از موانع دلخراش و مختلف زندگی عبور می‌دهد تا ما را با عشق و خیانت روبه‌رو کند.» - پابلیشرز ویکلی

«فرانسیس چا در کتابِ اگر من صورت تو را داشتم تصویری قدرتمند و تحریک‌آمیز از جامعهٔ معاصر کره‌جنوبی به تصویر کشیده است، تصویری که شاید برای خودِ زنانِ آن کشور آشناتر باشد. در اصل اگر من صورت تو را داشتم رمانی دربارهٔ قدرت، روحیه و انعطاف‌پذیری زنانه و آرامشی است که گاهی اوقات دوستی می‌تواند برای زنان فراهم کند.» - واشنگتن پست

«شاید فکر کنید که این داستانی پیش‌پاافتاده دربارهٔ ثروت و جراحی پلاستیک و زندگی معمول زنانه و استانداردهای زیبایی است، اما اشتباه می‌‌کنید. وقتی در داستان پیش بروید متوجه می‌شوید که دنیای زنانه در این کتاب حاکم است.» -  نیویورک تایمز

چرا باید رمانِ اگر من صورت تو را داشتم را بخوانیم؟

رمانِ اگر من صورت تو را داشتم داستانی دوست‌داشتنی از دوستی و رفاقت زنانه است که نویسنده در پس زمینهٔ آن به موضوعاتی همچون تبعیض جنسیتی، نخبه‌گرایی و ناگفته‌های فرهنگ کره‌جنوبی پرداخته است.

جملات درخشانی از کتابِ اگر من صورت تو را داشتم:

«سوجین خیلی اصرار دارد توی آرایشگاه کار کند. کیوری را از اتاق آخر راهرو دعوت کرده به آپارتمان ما و سه‌تایی مثلثی نشستیم رو زمین و از پنجره به ردیف تابلوهای بارها تو خیابان نگاه می‌کنیم. مردهای مست تلوتلوخوران به این فکر می‌کنند که سری بعدی را توی کدام بار سر بکشند. دیروقت است و ما داریم توی لیوان‌های کوچک ‌یک‌بار مصرف سوجو سرمی‌کشیم. کیوری تو آژاکس، گران‌ترین سال نانهیون کار می‌کند. مردها مشتری‌هاشان را می‌آورند آنجا که تو اتاق‌های تاریک و پشت میزهای سنگ‌مرمری در مورد کار و بار بحث کنند. سوجین به من گفته که این مردها حاضرند چقدر پول بدهند تا دخترهایی مثل کیوری تمام شب کنارشان بنشینند و برای‌ آنها لیکور بریزند. ولی برای من باور کردنش خیلی سخت است. قبل از اینکه کیوری را ببینم، چیزی راجع به سالن‌های پر از اتاق نشنیده بودم. اما حالا که چشمم دنبال آنهاست، تو هر طرف خیابان یکی ازشان هست. از بیرون تقریباً دیده نمی‌شوند. تابلوهای معمولی که بالای راه‌پله‌های تاریک آویزان شده‌اند. دنیای زیرزمینی که در آن مردها پول می‌دهند تا شاهانه با آنها رفتار بشود. سوجین می‌خواهد آنجا عضو بشود. به خاطر پولش. حالا داری از کیوری می‌پرسد که کجا چشم‌هاش را عمل کرده.»

«من و سوجین سه سال است که توی یک آپارتمان زندگی می‌کنیم. ما دورهٔ راهنمایی و دبیرستان توی چیانگ‌جو هم‌مدرسه‌ای بودیم. مدرسهٔ ما غیرانتفاعی بود، واسه همین دوره‌اش فقط دو سال بود. سوجین همان را هم تمام نکرد. همیشه وسوسهٔ این را داشت که برود سئول و از یتیم‌خانه‌ای که در آن بزرگ شده بود، فرار کند. بعد از سال اول رفت که توی یک مؤسسهٔ تخصصی مو شانس خودش را امتحان کند. استعداد کارکردن با قیچی را نداشت. کلاه‌گیس هم حسابی گران بود. همین شد که از آنجا هم زد بیرون. البته قبلش به من گفت که بیام به جای او بایستم. من حالا برای خودم یک آرایشگر تمام‌عیار شده‌ام و گاهی وقت‌ها سوجین سر ساعت ده صبح میاد به سالنی که کار می‌کنم. قبل از اینکه برود سر کارش تو سالن ناخن، موهایش را می‌شویم و سشوار می‌کشم. چند هفته پیش کیوری را به عنوان مشتری جدید آورد پیش من. برای آرایشگاه‌های کوچک، داشتن مشتری از بین دخترهایی که توی سالن‌های اتاقدار کار می‌کنند، خیلی اتفاق بزرگی است. چون این دخترها هر روز مو و صورتشان را حرفه‌ای آرایش می‌کنند و این خودش کلی پول است. تنها چیزی که در مورد کیوری من را اذیت می‌‌کند، این است که گاهی وقت‌ها با من که حرف می‌زند صدایش را خیلی بالا می‌برد. البته سوجین بهش گفته که من کر نیستم. بعضی وقت‌ها هم شنیدم که وقتی پشتم بهش است، دربارهٔ شرایط من تو سالن با بقیه حرف می‌زند. ولی فکر می‌کنم منظوری ندارد.»

«چند بار در ماه هم نانا، شاگرد اول کلاس که گوشهٔ دلخواه خودش را به ما داده بود؛ بهمان سر می‌زد و سهم خودش را می‌گرفت. او یکی از اعضای معروف مافیای ایلجین بود و در طی یک‌سری جنگ‌های افسانه‌ای، کل منطقه را فتح کرده بود. البته در جنگ آخر انگشت کوچکش شکست بود، و تا زمانی که خوب بشود؛ حکومتش را به ما سپرده بود. با اینکه در توالت مدرسه تو گوش دخترها می‌زد، من را دوست داشت. چون من تنها عضوِ مافیای مدرسه بودم که دوست‌پسر نداشت. همیشه بهم می‌گفت: «تو خوب می‌دانی چه چیزی تو زندگی مهم است.» «تو پاکی، و این خیلی باارزش است.» من عمیقاً تشکر و تعظیم می‌کردم و او من را می‌فرستاد که سیگار بخرم. مردی که توی فروشگاه آن گوشه کار می‌کرد، بهش سیگار نمی‌فروخت؛ چون از صورتش خوشش نمی‌آمد. فکر می‌کنم چرا سوجین این‌قدر نگران قیافه‌اش است. چون در گوشهٔ لورینگ بزرگ شده که همه تو چیانگ‌جو آن را به عنوان سیرک می‌شناسند. در ضمن یتیم‌خانه معمولاً پر از عقب‌مانده‌ها و آدم‌های بدقیافه بود. سوجین می‌گفت پدر و مادرش وقتی خیلی کوچک بوده، مرده‌اند؛ اما این اواخر به فکرم رسید که دختری جوان‌تر از الآن من و خودش؛ یک جایی او را سر راه گذاشته باشد. شاید هم مادرش یکی از همین دخترهای سالن‌های اتاقدار باشد.»

تحلیلی بر رمانِ اگر من صورت تو را داشتم‌:

براساس آمارها کرهٔ جنوبی بالاترین نرخ جراحی پلاستیک در جهان را دارد، به‌طوری که یک سوم زنانِ این کشور تا 30 سالگی زیر تیغ جراحی رفته‌اند. جراحی پلک و زاویه‌دادن به فک از محبوب‌ترین جراحی‌ها است و بهبود ظاهری و فیزیکی فقط برای چشم‌و هم‌چشمی و زیباتر شدن نیست، بلکه راهی برای زنان این کشور است تا بتوانند در بازار کارِ پر رقابتِ این کشور به جایی برسند. همین موضوع پس‌زمینهٔ جذابِ داستان فرانسیس چا شده است، او که به‌عنوان سردبیر مجلهٔ «سفر و فرهنگ» برای سی‌اِن‌اِن کار می‌کرد، در این رمان داستان چهار زن را دنبال می‌کند که در این شهر رقابتی و مصرف‌گرا زندگی می‌کنند.

خلاصهٔ رمانِ اگر من صورت تو را داشتم:

کیوری زنی زیباست که به‌سختی در یک سالن کار پیدا کرده است، البته این یک سالن معمولی نیست، یک بار انحصاری است که تاجران خود را در این اتاق حین نوشیدن سرگرم می‌کنند. کارکردن در این سالن فرصتی دست‌نیافتنی برای زنان است چون دستمزد بالایی دارد و فقط ده ‌درصد از زیباترین زنان موفق می‌شوند در این سالن کار کنند. البته حقیقت این است که زندگی کیوری با بدهی گره خورده است و او مجبور است به هر قیمتی در این سالن کار کند. گرچه کیوری همیشه با همه سخت و سرد برخورد می‌کند و حتی به این ویژگی‌اش افتخار می‌کند اما یک اشتباه در مقابل یک مشتری، باعث می‌شود زندگی‌‌اش تغییر کند و معیشت او به‌خطر بیفتد. هم اتاقی‌ او، سوجین، هنرمندی بااستعداد است که در یک یتیم‌خانه بزرگ شده است اما برای تحصیل در رشتهٔ هنر در نیویورک بورسیهٔ‌ تحصیلی گرفته است. پس از پایان تحصیلاتش به کُره برگشته است و با یک وارث فوق‌العاده ثروتمند از بزرگ‌ترین شرکت‌های کره وارد رابطه می‌شود. در پایین راهروی آپارتمانشان آرا زندگی می‌کند، یک آرایشگر که دو مشغلهٔ ذهنی دارد؛ او عاشق یکی از پسران یک گروه موسیقی کی-پاپ است و دوستی صمیمی دارد که به‌شدت مشغول کار است تا برای جراحی پلاستیک پول جمع کند، چیزی که چندان برای کسی غیرمعمول نیست. وونا، یک طبقه پایین‌تر از آپارتمان کیوری زندگی می‌کند، تازه ازدواج کرده و سعی دارد بچه‌دار شود. او همسرش را بر این اساس انتخاب کرده که مادرش مُرده باشد چون از روابط سمی مادرشوهر و عروس وحشت دارد و حالا نگران از دست دادن نوزاد و شغلش است. اما او و همسرش نمی‌دانند با این وضع سخت اقتصادی چطور باید از عهدهٔ تربیت و آموزش این بچه بربیایند. زندگی این چهار زن در طول داستان به‌هم گره می‌خورد و دوستی بین‌ آن‌ها در بوتهٔ‌ آزمایش قرار می‌گیرد. این چهار زن سعی می‌کنند نجات‌دهندهٔ زندگی خود و یکدیگر باشند.

اگر از خواندن کتابِ اگر من صورت تو را داشتم لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• نسیمی که بر ستاره‌ای وزید اثر جونگ میونگ لی نویسندهٔ اهل کره‌ جنوبی است. این کتاب داستان مردمانی است که عاری از انسانیت بودند. داستان این کتاب راجع به دو نفر است که در زندان فوکوئوکا با هم آشنا می‌‌شوند. راوی در سلول باریک خود شاهدِ زندگی این دو نفر است که در حیاط زندان غرق در نور خورشید می‌‌چرخند. 

• پسرِ خوب اثر جانگ یو جانگ نویسندهٔ اهل کره جنوبی است. این کتاب داستانِ پسری به نام هان یوجین است که فکر می‌کند بیماری صرع دارد و برای همین دارو مصرف می‌کند و به‌خاطر عوارضِ دارو خاطراتش را از دست می‌دهد و برای همین یادش نمی‌آید دست به چه کارهای وحشتناکی زده است تا این‌که با پیدا کردن یادداشت‌های مادرش متوجه می‌شود واقعیت با آنچه در ذهن خود ساخته بسیار تفاوت دارد.

• کتاب یاد او اثر کالین هوور نویسندهٔ داستان‌های عاشقانه است. او در این کتاب داستان دلخراش و درعین‌حال امیدوارکنندهٔ زنی به نام کنا را تعریف کرده است که پس از آزادی از زندان به دنبال رستگاری و آرامش می‌گردد و می‌خواهد شروعی دوباره داشته باشد اما نمی‌داند گاهی کینه‌ها به هیچ قیمتی رفع نمی‌شوند. 

دربارۀ فرانسیس چا‌: نویسندهٔ اهل کره جنوبی

اگر من صورت تو را داشتم

فرانسیس چا در مینه‌سوتا به دنیا آمد و در 4 سالگی همراه با خانواده‌اش به تگزاس نقل‌مکان کرد، سپس در 8 سالگی به هنگ کنگ رفت و در 11 سالگی در کره جنوبی ساکن شد. او مدرک کارشناسی ارشدش را در رشتهٔ ادبیات داستانی از دانشگاه کلمبیا اخذ کرد و در آنجا بورسیه شد. او به‌عنوان دستیار سردبیر مجلهٔ تجاری مؤسسات تحقیقات اقتصادی در سئول به فعالیت پرداخت و پس از آن سرویراستار مجلهٔ «سفر و فرهنگِ» سی‌ان‌ان در سئول و هنگ‌ کنگ شد. پس از آن به تحصیل در رشتهٔ مطالعات رسانه‌ای و نویسندگی خلاق پرداخت و اکنون کارگاه داستان‌نویسی را در دانشگاه کلمبیا برگزار می‌کند. او با نوشتن کتابِ «اگر من صورت تو را داشتم» به شهرت رسید. این کتاب پس از انتشار تبدیل به پرفروش‌ترین کتاب نشریات مختلف شد و به ۱۱ زبان زندهٔ دنیا نیز ترجمه شد.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی