نظر خود را برای ما ثبت کنید
نشر چشمه منتشر کرد:
حکایت از عشق است و غنیشدن؛ حکایت زنی ایرانی، نهال تجدد (نویسنده، چینشناس)، از خانوادهای فرهیخته و مردی فرانسوی، ژان کلود کرییر (سناریست، نمایشنامهنویس، نویسنده) یکی از اینجا و دیگری از آنجا. کتاب بر دو بخش است: ایران و انیران. آنچه نویسنده از این سرزمین به همسر فرانسوی خود بخشیده است و آنچه او از غرب به دستهای نهال سپرده. آگاهی و کشش ژانکلود کرییر به فرهنگ ایرانزمین نهال را ایرانیتر میسازد و در خود او چنان تحولی به وجود میآورد که میگوید: «گاهی من چون یک ایرانی رفتار میکنم.
مولانا میگوید:
گاه منم بر درت حلقهی در میزنم
گاه تویی در برم حلقهی دل میزنی
حکایت از حلقهی در و دلزدن است و گشایش روزنهها، دروازهها، مرزها و کرانهها. سخن از آشتی، تبادل و تکامل است آن دم که فرهنگی غنی مهماندار تمدنی کهن میگردد. آن دم که هر یک چون «کبوتری پرزنان آهنگ بام» آن دگر میکند.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتاب ایرانیتر اثر نهال تجدد نویسنده و پژوهشگر ایرانی- فرانسوی است. خانم تجدد همسرِ ژانکلود کاریر فیلمنامهنویس مشهور فرانسوی است، حاصل این ازدواج پلی فرهنگی بود که دستاوردهای مکتوب بسیاری برای هر دو فرهنگ ایرانی و فرانسوی داشته است. نهال تجدد در کتاب ایرانیتر، کتابی که آن را بهدلیل بیماری همسرش بهفوریت و ضرورت نوشت، از خاطرات خودش و همسرش و تجربیاتشان در ایران میگوید. این کتاب زندگینگاره، زندگینامه و خاطرهپردازی نهال تجدد محسوب میشود.
«دو سه روزی است ژانکلود برگشته پاریس. آمده بود ایران برای نمایش طرحهایش در گالری دستان و سخنرانی در موزهی سینما و دایرةالمعارف بزرگ اسلامی. در ساختمان سیآیپیِ ایرانایر، شاید یکی از مرفهترین سالنهای پذیرایی فرودگاهها، از او جدا شدم. در این منزلگاه، مسافر همیشه خود منم، با هزار دلهره: اضافهبار، ممنوعالخروجی، بدحجابی، تأخیر در پرواز، و بیشتر و سختتر از همه، رفتن. میدانم پس از چند ساعت، فارسی نمیشنوم و هیچ کوهی چشمانداز را نمیبندد. میکوشم تمام حرفها را نه در خاطر، در دل نگاه دارم. همهی گفتوگوها گرانمایه میشوند: نقنق کودک بدخواب، نرخ صعودی دلار، افزایش عوارض خروج، خرابی شیلنگ دستشویی، نوسان شارژ موبایل. هر کلمه در گوشهوکنار قلبم جای میگیرد و رسوب میکند. پنج شش ساعت دیگر، همین آواها اما به زبان فرانسه. به کوهها خیره میشوم. از کودکی پیوند خاصی با آنها دارم. هر چه هست این کوههاست: بنیاد، اصل، ریشه، ایران. نبودنشان عزم است و کوچْ رفتن. کوهستانهای جاهای دیگر به نظرم مسخرهاند، حتی هیمالیا.»
«بهخوبی به یاد دارم که مادرم، هنگام مکالمهای تلفنی، یکباره گوشی از دستش افتاد: خبر سکتهی دکتر معین. باز یادم هست مادرم به دیدن او در اغما میرفت. استاد فروزانفر برخی جمعهها ناهار به منزل ما میآمدند. البته روی سخن ایشان با پدر بود، ولی با خالهی خوش دستوپنجه از خورش و پلو میگفتند، با باغبان از درخت بید، با من از مدرسه. من و باغبان و خاله بههیچوجه نمیفهمیدیم چگونه این مرد مهربان مایهی ترس و بیمِ کسان برجستهای است که در شهر مقام و منصبی دارند اما در دانشکدهی ادبیات، برابرِ استاد، موش میشوند. پنجشنبهها روز درس ایشان بود. اگر سیل و زلزله میآمد، اگر خود تب میکرد، اگر کسی میمُرد، مادرم کلاسِ پنجشنبه را میرفت. چراکه آنجا «هر اشکال که گویند جوابِ حاضر بیابند... و در هر چه ایشان را مشکل است. جوابدرجواب، قید در قید باشد... هر یکی سؤال را دَه جواب و حجب، که در هیچ کتابی مسطور نباشد به آن لطف و به آن نمک.» تجددِ رضا نهتنها مهین را از رفتوآمد با دانشجویان جوان بازنمیداشت بلکه برتریِ دانشگاه را به خوان و خانواده باور داشت و سالها و سالها در یک مرحله درجا زدن را به جان میپذیرفت.»
«چنان مجذوب سایهی درخت، وزش نسیم و آبی آسمان شد که شروع کرد به ترسیم نقشهی خانهای قدیمی با اندرونی و بیرونی، ستون و حوض، حیاط و جویبار. کم مانده بود به جای آرامگاه شاه نعمتالله و حمام باغ شازده سراغ معاملات ملکی برویم و زمین بخریم. در اصفهان و کاشان و یزد هم دچار چنین هیجاناتی شد: خانهای قاجاری پشتِ مسجد شیخ لطفالله، باغی پُردرخت در جوار فین کاشان یا سرایی زرتشتی در کوچهی آشتیکنان یزد. برای ژانکلود موضوع جدی بود. زندهکردن خانهای ویران، آنهم با رعایت نقشورسم بومی، امری خیر بود مثل کمک به بیماران و بیبضاعتها. در اصفهان کار به مهندس و دلال هم کشید. روی پشتبام قدم میزد، با نگاهش گنبد مسجد شاه و شیخ لطفالله را نوازش میکرد و خود را مجسم: جبهای بر دوش، نشسته یا لمیده بر مسند پییر لوتی. ژانکلود در خواب و نقش بود و من در بیداری و حساب. با عقل جور درنمیآمد. عاقلان ارز خارج میکردند، عاشقان... این آرزو را از او راندم. او همچنان خوابِ خانهای در اصفهان میدید و رؤیای رنجشِ دوستانی که در جوابِ «برای تعطیلات کجا میروید؟»، به جای مالدیو و سِیشِل در اقیانوس هند، قرار بود بشنوند: «خانهام در اصفهان.»»
در کتابِ ایرانیتر نهال تجدد از خاطرات خودش و همسرش در سفر به ایران میگوید، کلود کارییر سال 2021 در فرانسه درگذشت. کتابِ ایرانیتر به دو بخشِ ایران و انیران تقسیم شده است. نویسنده در بخش «ایران» از کسان و جاهایی میگوید که بدون حضور خودش، ژانکلودِ فرانسوی هیچگاه نمیتوانست آنها را بشناسد. در بخش «انیران» از کسان و جاهایی در ایران میگوید که بدون همسرش برای او دستنیافتنی میماند.
• عارف جانسوخته داستان شورانگیز زندگی مولانا اثر نهال تجدد است. مولانا یکی از مشهورترین عرفای ایران است و جایگاه او در ادبیات فارسی بسیار بالا است و به همین دلیل زندگیاش همیشه مورد توجهٔ همگان قرار گرفته است. نهال تجدد سالهای زیادی از عمرش را به مطالعهٔ زندگی مولانا پرداخته و در این کتاب با دیدگاهی متفاوت، از زندگی مولانا میگوید.
• مِلِک گرسنه حکایت کودکی شمس تبریزی و برخورد و آمیختن او با مولانا اثر نهال تجدد است. شمس تبریزی شخصیت شگفتانگیزی دارد و نویسنده با تکیه بر مقالات شمس تبریزی، واقعهها و تحولات زندگی او را از دید خودِ شمس بیان کرده است.
نهال تجدد در سال 1338 به دنیا آمد. او نویسنده و پژوهشگر ایرانی و همسر ژانکلود کاریر فیلمنامهنویسِ مشهور فرانسوی است. نهال تجدد در دههٔ 70 برای یادگیری فرهنگ و ادبیات چین به فرانسه رفت و مدرک دکترای زبان و ادبیات چینی خود را از مؤسسهٔ ملی زبانها و تمدنهای شرقی اخذ کرد و هماکنون در فرانسه زندگی میکند. پدر و مادرش از پیشگامان نمایشنامهنویسی در ایران بودند اما او اکثر آثارش را به زبان فرانسوی مینویسد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.