نظر خود را برای ما ثبت کنید
نشر چشمه منتشر کرد:
سوتلانا اَلکسیویچ (متولد 1948)، اولین نویسندهی اهل بلاروس که نوبل ادبیات بُرد، در پسران رویین از تهاجم خونینِ شوروی به افغانستان و سربازانِ کُشتهشدهای میگوید ه در تابوتهایی از جنس روی به وطنشان بازگشتند و شبانه، بیآنکه اجازهی گشودن تابوتهایشان داده شود، به خاک سپرده شدند. او پای غلیان تأثیرانگیز عواطف و روایات صریح مادران، فرزندان، پرستاران، پیادهنظامها و نیروهای اداری از جنگی مینشیند که هستیشان را میسوزاند اما بانیانش آن را عملیات «حافظ صلح» نامیدند و حتی جنگ بودنش را هرگز به رسمیت نشناختند.
سوتلانا الکسیویچ، آنطور که فیلیپ گورویچ در نیویورکر نوشته، در آثارش «نه در خدمت یک ایدئولوژی که در خدمت یک ایده است: گوش سپردنِ با دقت به مردمان عادیِ زمانهاش و به روی کاغذ آوردن شنیدههایش به گیراترین صورت ممکن.»
پسران رویین سومین کتاب از پنجگانهی صداهایی از آرمانشهرِ نویسنده است که چهار جلد دیگر آن به ترتیبِ سال انتشار از این قرارند: جنگ چهرهی زنانه ندارد، آخرین شاهدان، نیایش چرنوبیل و زمان دستدوم.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتاب پسران رویین از سایت گودریدز امتیاز 4.3 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب پسران رویین از سایت آمازون امتیاز 4.7 از 5 را دریافت کرده است.
سوتلانا الکسیویچ نویسندگی را با دو کتاب تحقیقی و مستندنگاری در مورد جنگ جهانی دوم آغاز کرد: «جنگ چهرهٔ زنانه ندارد» و «آخرین شاهدان». او اولین نویسندهای در تاریخ است که بهخاطر مستندنگاری برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. کتاب پسران رویین که در سال 1989 منتشر شد، مانند دیگر آثار او مستندنگاریای از جنگِ شوروی در افغانستان بین سالهای 1979 تا 1989 است. او در کتابِ پسران رویین با تعریفکردن خاطراتِ تأثیرگذار و صادقانهٔ سربازان، پرستاران، مادران و دختران، از تأثیرات ماندگارِ جنگ میگوید و دروغهای کشورش در مورد جنگ را برملا میکند؛ جنگی که دولت شوروی اساساً وجود آن را انکار میکرد.
«جنگ شوروی بین سالهای 1979 تا 1989 در افغانستان رخ داد و همانطور که الکسیویچ نویسندهٔ روسی در این تاریخ شفاهی بیان میکند، پسران، مردان و بسیاری از مردم عادی را از زندگی روزمرهشان دور کرد و به جهنم کثیفی انداخت. او این جهنم را از میان خاطرات وحشتناک افسران پیاده نظام، خلبانان هلیکوپتر، نیروهای پزشکی و افسران سیاسی که از مصیب جان سالم بهدر بردند و خاطرات بیوهها و مادران افسران مبارز و پسرانی که در تابوتهایی از جنس روی به خانه آورده بودند، روایت کرده است. هاینمان (کلوز کوارترز) در مقدمهٔ تکاندهندهٔ خود به شباهتهای عجیب جنگ شوروی در افغانستان و جنگ آمریکا در ویتنام اشاره میکند. الکسیویچ در این کتاب واقعیت سرباز بودن را به تصویر کشیده است؛ واقعیتی که پس از انتشار این کتاب هیچگاه فراموش نشد.» - پابلیشرز ویکلی
پسران رویین روایتی عجیب و تأثیرگذار از وحشیگریهای تکاندهندهٔ دوران جنگ است و سوتلانا الکسیویچ حقیقت جنگ شوروی و افغانستان را در این کتاب افشا میکند. اگر به خواندن کتابهای جنگی علاقه دارید و اگر دوست دارید بدانید جنگ چه تأثیری بر مردم و سرنوشتشان میگذارد حتماً این کتاب را بخوانید.
از سال 1979 تا 1989 یک میلیون سرباز شوروی در جنگی ویرانگر در افغانستان شرکت کردند و این جنگ پنجاههزار قربانی گرفت؛ جوانان و مردم بیگناه و دهها هزار نفر دیگر طی این جنگ کشته شدند و این جنگی بود که شوروی آن را انکار میکرد. پس از مدتی مردگان شوروی در تابوتهایی از جنس روی و مهروموم شده به وطن بازگردانده شدند و به همین دلیل به آنها پسران رویین میگفتند. سوتلانا طی این جنگ به افغانستان رفت و با اینکه مدت چندان زیادی در این کشور نماند اما همین برایش کافی بود تا با حقیقتهای این جنگ آشنا شود و هرگز آنها را فراموش نکند. سوتلانا الکسیویچ تنها نویسندهای بود که در آن دوران پُر از خفقان، تصمیم گرفت تابوها را زیر پا بگذارد و در کتاب پسران رویین افسانهٔ جنگ افغانستان، سربازان شوروی و جنگجویان آزادیبخش را ویران کرد. این کتاب پس از انتشار در اتحاد جماهیر شوروی جنجالبرانگیز شد و خشم بسیاری از افسران و بهخصوص سربازانی که از جنگ برگشته بودند را برانگیخت؛ چون آنها نهتنها در جنگی وحشیانه جنگیده بودند بلکه حالا حمایت مردم را نیز از دست داده بودند و دیگر سربازان افسانهای جنگ نبودند.
• کتاب پسران رویین با عنوان «پسرانی از جنس روی» نیز در ایران منتشر شده است.
• کتاب پسران رویین یک رسوایی واقعی در کشور سوتلانا الکسیویچ به راه انداخت. مدتی پس از انتشار نخستین چکیدهٔ کتاب پسران رویین در سال 1990 در روزنامهٔ کومسومولسکایاپراودا، سوتلانا رگباری از تهدیدها را دریافت کرد. افسران و سربازها تنها کسانی نبودند که در مقابل این کتاب جبهه گرفتند، کتاب باعث خشم ژنرالها نیز شد. برخی از آثار این نویسنده هنوز هم در سرزمینن مادریاش ممنوع است و او به دلیل نوشتن همین آثار مجبور شد که از زادگاهاش مهاجرت کند و هماکنون در سوئد زندگی میکند.
• جنگ چهره زنانه ندارد اولین اثر سوتلانا الکسیویچ، روزنامهنگار و نویسندهٔ اهل بلاروس است و در چند سال اخیر تبدیل به یکی از مشهورترین کتابها با موضوع جنگ شده است. او در این کتاب جنگ را از جنبهای متفاوت بررسی کرده است، جنگ از دید زنان. او از خاطرات و روایت زنان درگیر جنگ میگوید و به مخاطبین چهرهٔ واقعی جنگ را نشان میدهد.
• زمان دست دوم پنجمین اثر سوتلانا الکسیویچ نویسندهٔ روسی است که در آن داستانی دیگر از شوروی بعد از جنگ جهانی دوم را روایت میکند. او به سراغ افراد مختلفی رفته که در دورهٔ تغییر کمونیسم شوروی به حکومتی جدید زندگی میکردند و به مشاغل گوناگون پرداختهاند و به نوعی سقوط شوروی را به چشم دیده بودند و تجربههای این افراد را با خواننده به اشتراک گذاشتهاند.
• نیایش چرنوبیل (رویدادنامهٔ آینده) یکی از مشهورترین آثار سوتلانا الکسیویچ نویسندهٔ روسی است و او در این کتاب قصهٔ افرادی را روایت میکند که انفجار هولناک نیروگاه اتمی چرنوبیل در بلاروس تمام زندگیشان را تحت شعاع قرار داد. او در این کتاب با صدها نفر از مردم از جمله دانشمندان هستهای، آتشنشانها، زنان خانهدار و معلمها مصاحبه کرده است و نشان میدهد که این انفجار مخوف چگونه روح انسانها را نابود کرد.
• کتاب مهیای رقصی در برف اثر مانیکا زگوستووا نویسنده و مترجم اهل پراگ است. این کتاب روایتی تکاندهنده و الهامبخش از رنج و تابآوری زنان در در اردوگاههای کار اجباری استالین معروف به گولاگ است. این زنان واقعاً چطور توانستند در یک محیط خشن و وحشتناک دوام بیاورند؟
• مجمع الجزایر گولاگ جلد سوم سند روشن و محکمی از جنایات استالین و رژیم شوروی است. سولژنیتسین به پرده برداشتن از جنایات رژیم شوروی ادامه داد و در جلد سوم مجموعهٔ مجمعالجزایر گولاگ از فرارها، اعتصابها، شورشها و عصیانهای زندانیان در اردوگاههای کار اجباری گفت و در این کتاب به این سؤال پاسخ میدهد که آیا مرگ استالین پایان عمر گولاگ بود یا خیر.
سوتلانا آلکساندرونا اَلکسیویچ در سال 1948 به دنیا آمد. او روزنامهنگار، مقالهنویس، نویسنده و مورخ اهل بلاروس است که کتابهایش را به زبان روسی مینویسد. او در سال 2015 جایزۀ نوبل ادبیات را دریافت کرد و در واقع اولین نویسندۀ اهل بلاروس است که این جایزه را دریافت کرده است. اَلکسیویچ در غرب اوکراین از پدری بلاروسی و مادری اوکراینی به دنیا آمد و در بلاروس بزرگ شد. پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان به عنوان خبرنگار در چندین روزنامۀ محلی مشغول به کار شد. در سال 1972 از دانشگاه دولتی بلاروس فارغالتحصیل شد و خبرنگار یک مجلۀ ادبی در مینسک شد. او در طول حرفۀ روزنامهنگاریاش در نوشتن روایت بر اساس شهادت شاهدان تخصص پیدا کرد.. پس از آن دربارۀ چندین حادثۀ دراماتیک در تاریخ شوروی مثل جنگ جهانی دوم، جنگ افغانستان، انحلال اتحاد جماهیر شوروی و فاجعۀ شوروی نوشت. از دیگر آثار اَلکسیویچ که در ایران ترجمه شدهاند میتوان به صداهایی از چرنوبیل (تاریخ شفاهی یک فاجعۀ اتمی)، آخرین شاهدان، نیایش چرنوبیل (رویدادنامۀ آینده)، زمان دست دوم و روزگارِ رفته (آخرین سرخها) اشاره کرد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
شما می دونید زندگی با جنگ یعنی چی با خاطراتت؟ یعنی دیگه هرگز تنها نمیشی همیشه دونفری تو و اون منظورم جنگه... انتخابهای ما محدوده فراموش کنیم و ساکت بمونیم یا دیوونه بشیم و فریاد بزنیم گزینه ی دوم رو... هیشکی دوست نداره... نه تنها حکومت، بلکه نزدیکانت هم نمی خوان بشنوند؛ نزدیکترین کسانت
میتونستم نجات بدم ولی مجروح رو دیر می آوردند از سربازهایی که درست آموزش ندیده بودند فقط میتونستند زخم رو باندپیچی کنند میتونستم نجات بدم اما هر کاری میکردم نمیتونستم جراح مست رو بیدار کنم میتونستم نجات بدم... حتی تو گواهی مرگ هم نمی تونستیم حقیقت رو بنویسیم روی مین هزار پاره میشدند... از یه آدم گاهی فقط یه نصفه سطل گوشت میموند همین..
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
در محدوده ی اصابت بمب، اثری از هیچ موجود زنده ای باقی نخواهد ماند همه اندامهای داخلی انسان می ترکد، چشمها از کاسه در میآید در 1980 نیروی هوایی ما برای اولین بار از موشکهایی استفاده کرد که حاوی میلیونها سوزن ریز بود به این موشکها اصطلاحاً موشکهای سوزنی گفته میشد هیچ راه فراری از این سوزنها نیست انسان پس از اصابت بمب به صافی ای با سوراخهای ریز تبدیل میشود...