من آدم کشته ام

(0)

2,750,000ریال

2,475,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
2843

علاقه مندان به این کتاب
46

می‌خواهند کتاب را بخوانند
4

کسانی که پیشنهاد می کنند
2

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب من آدم کشته ام

انتشارات ماهی منتشر کرد:
آه، خواننده‌ی محترم، بد دردی است نویسنده‌ی روس بودن… مدام می‌نویسی و می‌نویسی و خودت هم نمی‌دانی چرا می‌نویسی. خواننده لابد در این‌جا پوزخند می‌زند و می‌گوید مگر به خاطرش پول نمی‌گیری؟ آه، خواننده‌ی محترم، اصلاً پول چیست؟ فرض کن پول گرفتی، بعد هیزم خریدی و یک جفت چکمه هم برای زنت. تمام می‌شود و می‌رود. پول نه آرامش روحی می‌آورد، نه اندیشه‌های جهان‌شمول. و البته اگر همین حساب حقیرانه و منفعت‌جویانه را هم کنار بگذاریم، نویسنده لابد تفی به تمام ادبیات می‌انداخت و همان دستی را که قلم تویش بود قلم می‌کرد و دست از نوشتن برمی‌داشت. خواننده‌های ما هم خیلی بی‌محابا شده‌اند. از رمان‌های فرانسوی و امریکایی آویزان می‌شوند و به دنبال پرواز شتابان خیالات هستند. ولی از کجا می‌شود پرواز شتابان خیالات را پیدا کرد، وقتی اصولاً در زندگی واقعی روسیه خبری از این چیزها نیست؟ در انقلاب، هم شتاب داریم هم خیالات شکوهمند. ولی بیا و درباره‌اش بنویس. می‌گویند واقعی نیست. می‌گویند ایدئولوژیِ نوشته‌ات همچین تعریفی ندارد… در نتیجه معلوم می‌شود تو هیچ مایه‌ی تسلی خاطری نداری. نه پول، نه شهرت، نه احترام. ولی چه می‌شود کرد؟ زندگی خیلی مضحک است. حیات بر روی زمین کار ملال‌آوری است.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتابِ من آدم کشته‌ام اثر جمعی از نویسندگان روسی

مجموعه داستان من آدم کشته‌ام، شامل ۲۶ داستانِ کوتاه از 18 نویسندهٔ پرآوازهٔ روسی است که با ترجمهٔ آبتین گلکار منتشر شده است. برخی داستان‌های این مجموعه در اوایل قرن بیستم نوشته شده‌اند و برخی داستان‌های دیگر این کتاب مربوط به سال‌های اخیر است. از جمله نویسندگانی که اثر یا آثارشان در این مجموعه به چاپ رسیده می‌توان به آندری پلاتونوف، ایوان بونین، لودمیلا اولیتسکایا، میخاییل بولگاکوف، یوگنی زامیاتین و نینا بربروا اشاره کرد. در واقع تنوع نویسندگان این مجموعه سبب شده است خواننده با سیر تحول داستان‌نویسان روسی آشنا شود، اغلب داستان‌های من آدم کشته‌ام در زمره بهترین آثار نویسندگان‌شان هستند، داستان‌های کوتاه درخشانی که آینه تمام نمایی است از ادبیات روسیه و هر خواننده‌ای را غافلگیر می‌کند.

چرا باید کتابِ من آدم کشته‌ام را بخوانیم؟

داستان‌های کوتاه، ساده و روانِ این مجموعه شما را با ادبیات روسیه در 120 سال اخیر آشنا خواهد کرد. بنابراین اگر به داستان‌های کوتاه علاقه دارید خواندن این مجموعه را از دست ندهید.

جملات درخشانی از کتابِ من آدم کشته‌ام:

بخشی از داستان تکفیر اثر آلکساندر کوپرین: 
«این زن لاغر و ریزنقش و زردچهره، شاگرد سابق مدرسه‌ی مذهبی، با شوهرش فوق‌العاده سختگیرانه و جدی رفتار می‌کرد. زمانی که مدرسه می‌رفت، آن‌جا این عقیده حاکم بود که همه‌ی مردها پست‌فطرت و دروغگو و مستبد هستند و باید با آن‌ها خشن بود. ولی سر شمّاس به‌ هیچ‌وجه مستبد نبود. او در کمال صداقت از همسر خود، که کمی عصبی و کمی غشی بود، می‌ترسید. آن‌ها بچه نداشتند؛ زن شمّاس باردار نمی‌شد. شمّاس حدود صد و پنجاه کیلو وزن خالص داشت، قفسه‌ی سینه‌اش مثل بدنه‌ی اتومبیل بود، صدای هراس‌انگیزی داشت و در عین حال از همان بزرگ‌منشی مهربانانه‌ای برخوردار بود که افراد فوق‌العاده نیرومند در برخورد با افراد ضعیف‌تر از خودشان نشان می‌دهند. سر شمّاس باید مدتی طولانی روی صدایش کار می‌کرد تا روی فرم بیاید؛ کار نفرت‌انگیز و طولانی و عذاب‌آوری که هر کس جلو جمع آواز خوانده باشد مسلماً با آن آشناست: باید گلو را گرم کرد، اسید بوریک قرقره کرد و بخور داد. پدر الیمپی، همان‌طور که در رختخواب بود، صدایش را امتحان کرد: «ئویا... هوووم! ئویااااا... هاله‌لویا، هاله‌لویا... همانا... هوممم!... ما ـ ما... مام ـ ما...» بعد با خود گفت: «صدایم در نمی‌آید.»»

بخشی از داستان مامای اثر یِوگنی زامیاتین:
«اوضاع کشتی آشکارا بر وفق مراد نبود؛ شاید مسیر را گم کرده‌اند. شاید جایی در ته کشتی شکافی نادیدنی پیدا شده است و تهدید نفوذ اقیانوس چند‌ش‌آورِ خیابان‌ها به درون کشتی وجود دارد. جایی در بالا و راست و چپ، درِ کابین‌ها را منقطع و با دلهره می‌زنند؛ جایی در پاگردهای نیمه‌تاریک صحبت‌های آهسته و فروخورده‌ای در جریان است و گرومب‌گرومب تخت کفش‌هایی که به‌سرعت در پله‌ها می‌دوند، به‌سوی پایین، به‌سوی کابین اجتماعات، کلوپ ساختمان. آن‌جا آسمان گچ‌کاری‌شده غرق در ابرهای صاعقه‌بار تنباکو بود. جریان هوای داغ و خفقان‌آوری در سکوت از دریچه‌ی تهویه جریان داشت و زمزمه‌ی کسی به‌زحمت شنیده می‌شد. یلیسِی یلیسِئیچ زنگوله را به صدا درآورد، خم شد، چین به پیشانی انداخت ـ در آن سکوت صدای قرچ‌قروچ شانه‌هایش هم به گوش می‌رسید ـ فرنیز نامرئی ارمیتاژ را بالا برد و آن را روی کله‌هایی که پایین بودند انداخت: «آقان، بنا به منابع موثق، امشب تفتیش داریم. همهمه، غژغژ صندلی‌ها، کله‌هایی مثل تیر بالا آمد، انگشتان نگین‌دار، زگیل‌ها، روبان‌ها، خط‌ریش‌ها. و بهمنی از ابرهای تنباکو بر اطلس خمیده جاری شد.»

بخشی از داستان مسابقه‌ی آوازه‌خوان‌ها اثر سیگیزموند کرژیژانوفسکی: 
«یکی از اعضای هیئت داوران خم شد و آب‌جوش را از خواننده‌ی آبی‌رنگ به همسایه‌ی او ریخت و آن را روی توری چراغ‌نفتی گذاشت. این یکی کتری آینه‌ایِ شکم‌گنده‌ی چاق و چله‌ای بود با ته‌رنگ‌های مسی و قرمز. کوزه‌های دهان‌گشادی درست مانند همین را می‌شد از بازارهای میرعرب و کشمش‌بازار در ازبکستان خرید. خپله‌ی فلزی حاضران را زیاد منتظر نگذاشت. پهلوهای گردش را بالای آب‌جوش به داخل خم کرد و با صدای ترکیدن حباب‌های مدوّر به قُل‌قُل شادمانه‌ای افتاد. صدایش بم و خفه بود: مانند صدای باس نقش‌های کمیک. از نتی به نت دیگر کله‌معلق می‌زد و در سطح ملودی ابتدایی و شادی شناور بود و آبتنی می‌کرد. خنده‌ای به بینیِ آنا آلکساندروونا چین انداخت. خنده‌ی مردی که در کنج سایه‌پوش نشسته بود هم آشکارا ترکید. صاحب آوازخوان مسی با اشاره‌ی سرِ داوران شرکت‌کننده را از صحنه پایین آورد. دقیقه‌ای نور تالار را کامل روشن کردند. مهمان‌ها سیگارهایشان را آتش زدند. جعبه‌ی شیرینی دور چرخید. پس از آن‌که نور کم و متمرکز شد، سومین رقیب پا به توری نقش و نگاردار گذاشت. کتری سفیدِ گلودرازی بود که پهلوی چپش کمی قُر شده بود. دماغ سه‌گوش و کوتاه آن‌که مغرورانه بالا رفته بود از بالا به پایین به شنوندگانی می‌نگریست که کنار حلقه‌ی زرد و آتشین چراغ‌نفتی گرد آمده بودند.»

تحلیلی بر داستان‌های مختلفِ کتاب من آدم کشته‌ام‌:

ادبیات داستانی روسیه نه تنها با رمان‌های ادیبان سرشناسی همچون داستایفسکی و تولستوی ماندگار شده است، بلکه سنت داستان‌کوتاه‌نویسی هم تاثیر به سزایی در جهانی‌شدن آن داشته است. بی‌شک رمان‌های داستایفسکی همان‌قدر خوانده شده‌اند که داستان‌های کوتاه آنتوان چخوف. در کتاب من آدم کشته‌ام می‌توان با گستره و تنوع دنیای ادبیات روسی آشنا شد. بازهٔ زمانی‌ برخی از داستان‌ها به دهه‌های آغازین قرن بیستم بازمی‌گردد و برخی مربوط به همین سال‌های اخیر است. نویسندگانِ داستان‌های مختلفِ این کتاب، حتی از لحاظ مکانی نیز اشتراک خاصی با هم ندارند؛ برخی تمام عمر را در روسیه و شوروی سپری کرده‌اند و برخی دیگر به دلایل مختلف مهاجرت کردند و آثارشان را در سرزمینی دیگر خلق کرده‌اند. در میان این داستان‌ها از لحاظ سبکی هم نثر ساده و نزدیک به زبان کوچه و خیابان مانند آثار میخاییل زوشنکو پیدا می‌شود و هم می‌توانید از خواندن داستان‌هایی با سبک آوانگارد و پرآرایه و پیچیده مانند آثار یِوگِنی زامیاتین و یوری تینیانوف لذت ببرید. شاید تنها چیزی که این داستان‌ها را به‌هم پیوند داده مترجم آن، آقای آبتین گلکار باشد، که در هر یک از داستان‌ها چیزی دیده که شاید به دل خوانندهٔ ایرانی خوش نشیند و آن‌‌ها را گرد هم آورده است.

بخشی از فهرست داستان‌‌های کتابِ من آدم کشته‌ام

سخن مترجم 
معرفی نویسندگان
• آلکساندر کوپرین
تکفیر
• آرکادی آورچنکو
ملتِ این‌در و آن‌در زن
نکاتی تازه درباره‌ی چخوف
• یِوگِنی زامیاتین
غار
مامای
• ایوان بونین
نقاش مجنون
• سیگیزموند کرژیژانوفسکی
انگشت‌های فراری
کوادارتورین
مسابقه‌ی آوازه‌خوان‌ها
• میخاییل زوشِنکو
شب هولناک
• میخائیل بولگاکوف
من آدم کشته‌ام

اگر از خواندن مجموعه داستان‌های من آدم کشته‌ام لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• مجموعهٔ نامرئی مجموعه‌ای از 25 داستان کوتاه از 26 نویسندهٔ آلمانی زن است که با ترجمهٔ علی اصغر حداد منتشر شده است. با مطالعهٔ داستان‌های این مجموعه می‌توانید با سبک داستان‌نویسی نویسندگان زن آلمانی در دوران مختلف آشنا شوید و از خواندن داستان‌های این مجموعه لذت ببرید.

• یادداشت‌های یک پزشک جوان  اثر میخائیل بولگاکف نویسندهٔ روسی است. داستان این کتاب بر اساس واقعیت نوشته شده و تجربه‌های خودِ نویسنده در زمانی است که به حرفهٔ پزشکی مشغول بوده و در این داستان دوران سیاه روسیه را به تصویر کشیده است.

دربارۀ آبتین گلکار: مترجم کتابِ من آدم کشته‌ام

من آدم کشته ام

آبتین گلکار سال 1356 در تهران به دنیا آمد. او مترجم، پژوهشگر زبان و ادبیات روسی و استادیار دانشگاه تربیت مدرس است. او دورهٔ کارشناسی را در دانشگاه تهران در سال 1379 گذراند و دورهٔ کارشناسی ارشد و دکترایش را در دانشگاه ملی تاراس شفچکو کی‌یف گذرانده و مدرک دکترا در رشتهٔ ادبیات روسی دارد. ترجمهٔ او از کتابِ «استالین» اثر ادوارد رادزینسکی برندهٔ جایزهٔ سی‌وسومین دورهٔ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال 1394 شد. از دیگر آثار ترجمه شده‌اش می‌توان به «قلب سگی» اثر میخائیل بولگاکف، «بازرس» اثر نیکلای گوگول، «مرده متحرک» اثر لی‌یف نیکالایویچ تولستوی، «شرورترین دختر مدرسه» اثر انید بلایتون و «اتاق شماره 6» اثر آنتوان پاولوویچ چخوف اشاره کرد.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی