نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات پیدایش منتشر کرد:
جک همیشه ترجیح میداد که به سفرهای دریایی طولانی برود تا از پدربزرگ مستبدش دور بماند. اما عاقبت پدربزرگ میمیرد و با تقسیم ارثیه، جک وارث ثروت هنگفتی میشود؛ ثروتی که درهای دنیایی جدید را به روی جک باز میکند. اما جک چیز زیادی دربارهی قوانین و آداب زندگی جدیدش نمیداند و این گونه است که آیوی میپذیرد آداب و رسوم دنیای جدید را به جک بیاموزد؛ دنیایی که همهچیز دارد: ثروت، تجملات، حسادت، توطئه، هیجان، … و البته عشق.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتابِ نجیبزادهی جذاب من از سایت گودریدز امتیاز 3.9 از 5 را دریافت کرده است.
کتابِ نجیبزادهی جذاب من از سایت آمازون امتیاز 4.5 از 5 را دریافت کرده است.
نانسی کمپل آلن نویسندهٔ رمانهای عاشقانه است که با نوشتن مجموعهٔ «عاشقانههای عجیب» به شهرت رسید. جلد دیگری از مجموعهٔ عاشقانههای عجیب با نام نجیبزادهٔ جذاب من در سال 2016 منتشر شد. این جلد از مجموعهٔ عاشقانههای عجیب ماجرای کاپیتانی بهنام جک الیوت است که دوست دارد برای همیشه در دریا بماند اما مجبور میشود بهخاطر مادر و خواهرش و به دست آوردنِ ارثیه، شرایط پدربزرگش را بپذیرد و وارد دنیای اشرافزادگان شود.
«اگر به شکوه و عظمت داستانهای قدیمی و خانوادههای سلطنتی علاقه دارید، کتابِ نجیبزادهی جذاب من را بخوانید. نانسی کمپل آلن شخصیتهای دوستداشتنی و باورپذیری در این کتاب خلق کرده است و با نثر سادهاش، به خوانندگان فرصت میدهد تا به دلِ تاریخ و خانوادههای اشرافی سفر کنند.» - کُمپَس بوک
«رمانی دلچسب، شیرین و یادآور رمانهای کلاسیک. در این کتابِ جذاب، با دو شخصیت آشنا میشوید که عاشق هم میشوند اما همزمان از هم خجالت میکشند و پس از مدتی مجبور میشوند برای بههم رسیدن چالشهای زیادی را پشتسر بگذارند.» - بوکلیست
«هواداران رمانهای عاشقانۀ خوشایند، از خواندنِ داستانِ نجیبزادهٔ جذاب من لذت خواهند برد. نویسنده در این کتاب بانویی شایسته به نام آیوی و ملوانی عجیب به نام جک را به تصویر کشیده است. آیوی که به رفتار محتاطانهاش شهرت دارد به هیچوجه فروتن نیست. او دختری مستقل است که هیجان را وارد داستان میکند. با وجود محدودیتهای اجتماعی بین آیوی و جک دوستیای قوی برقرار میشود اما آن دو باید با مشکلات، شایعات و حسادت مقابله کنند.» - پابلیشرز ویکلی
نانسی کمپل آلن با ثنری جذاب مینویسد و احساسات انسانی، تأثیر حرص و طمع و قدرت عشق را در کتابِ نجیبزادهٔ جذاب من به تصویر کشیده است. مجموعهٔ عاشقانههای عجیبِ او هر کدام کتاب و داستانی مجزا دارد و شما را به دنیای داستانهای عاشقانهٔ عجیبوغریب میکشاند. این رمان مناسب نوجوانان بالای شانزده سال و بزرگسالانی است که به رمانهای عاشقانه و کلاسیک علاقه دارند.
«کلارنس فادلستون، مشاور حقوقی ارل استنزورث، در درگاه میخانهی تیلی ایستاد و کیف دستیاش را به سینهاش فشرد. با برداشتن کلاهش، سرِ درحال طاس شدنش را به نمایش گذاشت که زیر نور لرزان لامپ، برق میزد و عینک گردی را که به پایین سُر خورده بود، روی تیغهی بینیاش گذاشت. بسیار خوب! فقط کافی بود به داخل میخانه برود، نوهی فاسد ارلِ پیر را پیدا کند و با هم آن محل را ترک کنند. اگر همهچیز خوب پیش برود، نوهی ارل تا یک ساعت دیگر در حال لذت بردن از یک فنجان چای گرم در خانه خواهد بود. غروب، جای خود را به تاریکی شب داده و هوای سرد بهاری را سردتر از قبل کرده بود. این اسکله محل مناسبی برای آدمی متشخص، آن هم بدون سلاح گرم و آمادهی شلیک، نبود. بانویی، کلارنس میدانست که این عنوان تناسب چندانی با آن زن ندارد، در حالیکه برای جمع اوباشی آبجو میریخت که نزدیک در نشسته بودند، با صدای گوشخراشی خندید و در میان نگاههای هرزه و شوخیهای نابجا به دور میز چرخید. وقتی کلارنس را دید که از جایش تکان نمیخورد، از حرکت ایستاد.»
«بیشک این مرد، نوهی استنزورث بود. با همان شانههای عریض، همان خصوصیات چهره. فک استخوانی، صورت زاویهدار و ابروهای کمانی که با اخمی آنها را در هم کشیده بود. حتی همان طرز نشستن. تنها تفاوت چشمگیر بین این دو نفر، این بود که شخصی که جلو کلارنس بود در اوج تندرستی بود، هر چند تا حدودی... ژولیده به نظر میرسید. اما ارل پیر در بستر مرگ بود. این مرد حدوداً سیساله بود و ورزیده، درحالیکه رئیس کلارنس پیر و فرسوده و رو به زوال بود. کلارنس، با این فکر خودش را جمع و جور کرد و آمادهی صحبت شد: «آقای الیوت، با شما صحبتی دارم.» دریانورد، پیراهن سفید کهنهای بر تن داشت، با یقهی باز و چرکین و درحالیکه یکی از پیشخدمتها از بالای شانهاش ورقهای توی دستش را دید میزد، روی آنها متمرکز شد. آقای الیوت بدون اینکه سرش را بلند کند گفت: «ونسا، امیدوارم فکر کمککردن به رقیبم به سرت نزنه!» دختر با درنگ گفت: «عزیزم، چرا من باید همچین کاری بکنم؟» و یک قدم به عقب برداشت.»
«جک الیوت چهره در هم کشید و کلارنس که بالاخره حس میکرد، برگ برنده را در دست گرفته، با شجاعت ادامه داد: «و هرچند بهسختی کار میکنین؛ اما دستمزد کمکناخدا در یک کشتی بازرگانی، هرقدر هم که با تجربه باشه، کفاف بدهیهای سرسامآور رو نمیده.» الیوت، آرنجهایش را روی میز گذاشت. به جلو خشم شد و گفت: «خانوادهی من به تو هیچ ربطی نداره، کرم کوچولو! و اگر یه بار دیگه سمت من بیای، جوری ریزریزت میکنم که حتی ماهیها هم نتونن بخورنت.» کلارنس، با اضطراب آب دهانش را قورت داد؛ اما تسلیم نشد. «پدربزرگ شما در بستر مرگه و من فقط یه پیامرسونم و اینجام تا به شما بگم، اگر فردا رأس ساعت هشت صبح، با ارل ملاقات نکنین، مهلت بدهیهای مادرتون بهسرعت سر میرسه. ارل بدهیها رو از طلبکارها خریده و حالا فقط ایشون طلبکار شماست.» جک الیوت ساکت ماند. بهدنبال انقباض عضلات فکش، چشمهای نافذ و تمام اجزای چهرهاش، حالت درندگی به خود گرفته بود.»
بانو آیوی کارلایل واقعاً شخصیتی برازنده دارد، او در زندگیاش را مطابق با قوانین سختگیرانهٔ جامعه پیش میبرد و وانمود میکند که از این بابت خوشحال است. از زمانی که خواهرش خانواده را شرمنده کرده است، او حس میکند وظیفهاش این است دختری لایق باشد و همه در جامعه او را بانویی لایق بدانند. او آنقدر نقش خود را جدی گرفته است که حتی بهطور مخفیانه دستورالعملهای آموزشی در مورد درست رفتار کردن در جامعه مینویسد تا به دختران جوان کمک کند بتوانند در جامعه سربلند باشند. جک الیوت شخصیت دیگرِ این رمان است، او همیشه ترجیح میدهد در دریا باشد و دلش میخواد کاپیتان کشتی خودش باشد، تا اینکه مجبور شود اشتباهات پدربزرگش، ارل فقید استنزورث را رفعورجوع کند. اما پس از مدتی پدربزرگش میمیرد و جک متوجه میشود که پدربزرگش او را وارث خود نامیده اما با یک شرط، جک باید اشراف جامعه را تحتتأثیر قرار دهد و با آنها بجوشد وگرنه مادر و خواهرش مجبورند در فقر زندگیشان را بگذرانند. آیا میتوان یک کاپیتان خشن را به یک نجیبزاده تبدیل کرد؟ خوشبختانه، ایوی، نوهٔ دوستِ عزیز مادربزرگِ مرحومِ جک، حاضر میشود به او آداب معاشرت بیاموزد تا اون بتواند به راحتی در میانِ اشراف بُربخورد. جک خیلی زود متوجه میشد که چالش او دوام آوردن در این سبک زندگی نیست، بلکه باید بتواند از توطئههایی که علیه او انجام میشود در امان بماند و آیا جک میتواند خود را از وسوسهٔ عشق به معلمش دور کند؟
• کتاب از قاهره با عشق، کتابی دیگر از مجموعهٔ عاشقانههای عجیب اثر نانسی کمپل آلن است. این جلد داستان دختری به نام ولنتاین بیکر دختر جوان انگلیسی است که زندگیای یکنواخت در روستا دارد و اصلاً از این زندگی راضی نیست و دوست دارد ماجراجویی را تجربه کند. تا اینکه دخترخالهاش که در ایتالیا زندگی میکند به او پیشنهاد میکند که با او به مصر برود.
• کتاب دیو کوکی و دلبر، کتابی دیگر از مجموعهٔ عاشقانههای عجیب اثر نانسی کمپل آلن است. این کتاب داستان دختری به نام لوسی است که به عمارت بلکول میرود تا به دخترعموی بیمارش کمک کند. او نمیداند که این عمارت چقدر عجیب است و تمام موجودات عجیب و غریب در این عمارت ساکن هستند.
• کتاب خفتهی زیبا، کتابی دیگر از مجموعهٔ عاشقانههای عجیب اثر نانسی کمپل الن است. این کتاب داستان دکتری به نام ایلا کوپر است که نفرین شده و هر شب به خوابی شبیه مرگ فرو میرود و این نفرین پس از یک سال قرار است برای همیشه روی او بماند. بنابراین دکتر کوپر تصمیم میگیرد راهی برای درمان خود بیابد و بنابراین راهی سفرِ پرخطری میشود.
نانسی کمپل الن نویسندهٔ کتاب نجیبزادهٔ من است که تاکنون یازده رمان از او در ژانرهای عاشقانه و تاریخی منتشر شده است. نانسی مدرک کارشناسیاش را در رشتهٔ آموزش از دانشگاه ایالتی وبر دریافت کرد. در سال 2005 کمپل الن برندهٔ جایزهٔ بهترین کتابِ ایالت یوتا شد. او از زمان انتشار اولین کتابش در سال 1999 در کنفرانسها و رویدادهای نویسندگی متعددی حضور داشته است.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.