بالادست

(0)
نویسنده:

3,640,000ریال

3,276,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
1524

علاقه مندان به این کتاب
21

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
2

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب بالادست

انتشارات آریانا قلم منتشر کرد:
خیلی وقت‌ها در زندگی، سوزن‌مان روی واکنش گیر می‌کند. دایم مجبوریم مدیریت بحران کنیم و به امور فوری‌وفوتی بپردازیم. به جای این‌که در بالادست به دنبال سرچشمه‌ی مشکلات بگردیم و آن را بخشکانیم، در پایین‌دست به آن‌ها، پینگ‌پونگی پاسخ می‌دهیم. به همین صورت، پلیس‌ها دنبال دزدها هستند؛ پزشکان بیماری‌های مزمن را درمان می‌کنند و کارمندان بخش خدمات مشتری، گِله‌گزاریِ ملت را رفع و رجوع می‌کنند. اما به راستی چرا تلاش‌های ما این‌قدر واکنشی‌ست تا پیش‌گیرانه؟
در زندگی شخصی و اجتماعی‌مان، تا کِی می‌خواهیم استخوان مشکلات را در گلو نگه داریم فقط به این دلیل که فراموش کرده‌ایم قادریم از بروز آن‌ها پیش‌گیری کنیم؟ کتاب «بالادست»، راه‌کارهای عملی پیش‌گیری از مشکلات را به ما می‌آموزد.
این کتاب به چند عامل ذهنی می‌پردازد که ما را به سمت پایین‌دست هُل می‌دهند. عواملی مثل «کورمشکلی» که ما را از درون، نسبت به مشکلات اساسی بی‌توجه می‌کند. نویسندۀ کتاب، متفکرانی را به ما معرفی می‌کند که از سد این موانع گذشته و با اتخاذ تفکر بالادستی، به موفقیت‌های چشم‌گیری رسیده‌اند.
برای مثال، یک وب‌سایت خدمات مسافرتی، تنها با اعمال چند تغییر ساده در سامانه‌ی رزرواسیون‌ش، موفق شد جلوی بیست میلیون تماس به خدمات پشتیبانی را بگیرد. یکی از نواحی شهری آموزش و پرورش، پس از آن‌که فهمید می‌تواند از کلاس نهم، احتمال ترک‌تحصیل دانش‌آموزان دبیرستانی را پیش‌بینی کند، آمار ترک‌تحصیل‌ش را به نصف تقلیل داد. یکی از کشورهای اروپایی با اقدامات فرهنگی، سوء مصرف الکل و مواد مخدر در میان نوجوانان‌ش را تقریبا به صفر رساند. یک سامانه‌ی اورژانس با تحلیل داده‌ها، مبادی تماس با اورژانس را پیش‌بینی و آمبولانس‌هایش را پیش‌دستانه در آن مناطق مستقر کرد و با این کار زمان اعزام را کوتاه کرد.
دَن هیث که پیش از این کتاب ایدۀ‌عالی مستدام را از او منتشر کرده‌ایم در کتاب بالادست با صدها نفر که هر یک با روش‌هایی نامتعارف، مشکلات بزرگی را حل کرده‌اند به گفتگو نشسته و دیدگاه‌های حاصل از این مصاحبه‌ها را کنار هم چیده است تا نشان دهد چطور می‌توان از بروز مشکلات پیش‌گیری کرد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب بالادست اثر دن هیث

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

بالادست از سایت گودریدز امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتابِ بالادست از سایت آمازون امتیاز 4.6 از 5 را دریافت کرده است.

معرفی کتابِ بالادست:

کتاب بالادست اولین کتابی است که دن هیث نویسنده و سخنران آمریکایی به تنهایی منتشر کرده، پیش از این او با همکاری برادرش چیپ هیث کتاب‌های بسیاری منتشر کرده بود. دن هیث بالادست را سال ۲۰۲۰ منتشر کرد، او در این کتاب با یک رویکرد پیشگیرانه سراغ یکی از دغدغه‌های امروز بشری رفته است، اینکه چگونه می‌توان مشکلات را قبل از وقوع شناسایی و رفع کرد. او برای  نوشتن این کتاب بیش از 300 مصاحبه انجام داده  و در واقع این اثر را با تکیه بر تجربه‌های واقعی آدم‌های معمولی نوشته است. هیث معتقد است باید مقدار بیشتری از انرژی‌تان را چه به شکل فردی، چه سازمانی، چه ملی و چه جهانی به سمت بالادست انتقال دهید. کتابِ بالادست پس از انتشار پرفروش‌ترین کتابِ وال‌استریت ژورنال شد.

واکنش‌های جهانی به کتابِ بالادست:

«دن هیث آغازگر نهایی است و قدرت پیشگیری را به‌همگان معرفی کرده است، اثری که شایستهٔ جایگاه برجسته‌ای در قفسهٔ کتاب هر انسانی است. کتاب بالادست مملو از داستان‌هایی روشن و مثال‌های عملی است و می‌توان گفت یکی از کتاب‌های کمیاب دنیای تجارت است که می‌تواند دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کند.» - دنیل اچ پینک، نویسندهٔ کتاب قدرت پشیمانی

«کتاب بالادست ترکیبی از تحقیقات و داستان‌گویی است. این کتاب اطلاع‌رسانی می‌کند، درگیر می‌کند و مهم‌تر از همه سرگرم‌کننده است. اگر می‌خواهید مشکلات ناگهانی را متوقف کنید و از وقوع آن‌ها در وهلهٔ اول جلوگیری کنید پس باید آنچه که دن هیث می‌گوید را بخوانید.» - چارلز داهیگ، نویسندهٔ کتاب قدرت عادت

چرا باید کتابِ بالادست را بخوانیم؟

چرا ما به جای جلوگیری از مشکلات، به سراغ حل آن‌ها می‌رویم و حتی گاهی با وقوع این مشکلات غافلگیر می‌شویم؟ نویسنده در کتاب بالادست به بررسی نیروهای روانی‌ای پرداخته که ما را به سمت پایین دست می‌راند. ‌هیث شما را با تفکراتی متفاوت آشنا می‌کند تا بتواند ذهنیت شما را تغییر دهد و آن را به سمت تفکر بالادست بکشاند.

جملات درخشانی از کتابِ بالادست:

«سال 2012 بود و رایان اونیل، رئیس گروه تجربهٔ مشتری وب‌سایت مسافرتی اکسپیدیا، مشغول بررسی داده‌های مرکز تماس شرکت بود. یکی از آمارهایی که محاسبه کرده بود چنان پرت می‌زد که در کَتش نمی‌رفت. از هر 100 نفر مشتری‌ای که از طریق وب‌سایت اکسپیدیا سفر خود را رزرو کرده بودند ـ اعم از پرواز، هتل یا خودروی کرایه‌ای ـ‌ 58 نفر برای دریافت خدمات پس‌ازفروش به مرکز تماس زنگ زده بودند. بی‌شک، سلف‌سرویس‌ بودن مزیت اصلی وب‌سایت‌های خدماتی آنلاین سفر است؛ یعنی، هیچ تماسی لازم نیست. پمپ‌بنزینی را تصور کنید که اجازه می‌دهد کارت اعتباری خود را همان‌جا جلوی پمپ بکشید و بنزین بزنید ـ اما 60٪ از مواقع، یک جای کار بلنگد و مجبور شوید داخل مغازه بروید و از صندوق‌دار کمک بخواهید. این حکایت اکسپیدیا بود. مرکز تماس اکسپیدیا، از دیرباز، بر پایهٔ افزایش کارایی و رضایت مشتری اداره می‌شد. کارکنان مرکزْ آموزش می‌دیدند تا ـ در کوتاه‌ترین زمان ممکن‌ ـ مشکل مشتری را حل‌وفصل و او را با ارائهٔ خدمات باکیفیت راضی کنند. تماس‌های کوتاه هزینه‌ها را به کمترین حد ممکن می‌رساند. اونیل می‌گفت، «همه‌چیز را از دریچهٔ هزینه‌ها می‌دیدیم. تلاش می‌کردیم هزینه را کم کنیم. مثلاً، چطور تماس ده‌دقیقه‌ای را به تماس دودقیقه‌ای تبدیل کنیم؟ اما سؤال اصلی این بود: چرا دو دقیقه؟ چرا اصلاً‌ تماس، حالا هر چند دقیقه که می‌خواهد باشد؟» وقتی سال‌های سال منفعلانه به مشکلات واکنش نشان دهید، ممکن است یادتان برود که شاید بتوان از بروزشان پیشگیری کرد.»

«تلاش برای کاهش حجم تماس‌‌ها در اکسپیدیا نمونه‌ای از مداخلهٔ بالا‌دستی موفق به حساب می‌آمد. اقدامات پایین‌دستی واکنش‌های منفعلانه‌ای به مشکلات‌اند که پس از بروز به آنها نشان می‌دهیم. اما تلاش‌های بالادستی بر پیشگیری از بروز مشکل متمرکزند. می‌توانید تماس مشتری را پاسخ دهید، گله‌گزاری‌اش را دربارهٔ اینکه نتوانسته برنامهٔ سفرش را پیدا کند بشنوید و مشکل را حل‌وفصل کنید (اقدام پایین‌دستی) یا با خاطرجمع‌شدن از اینکه مشتری برنامهٔ سفرش را همان ابتدا دریافت خواهد کرد، درمجموع نیاز به تماس را از میان بردارید (اقدام بالادستی). بی‌شک همهٔ ما دوست داشتیم در دنیای بالادست زندگی می‌کردیم، دنیایی که در آن به‌جای واکنش منفعلانه به مشکلات از بروز آنها پیشگیری می‌شد. چه چیز بین ما و این رؤیا فاصله می‌اندازد؟ وقتی دوباره به مورد موفق اکسپیدیا نگاه می‌کنیم، مشکل می‌توان فهمید که چرا این‌قدر طول کشید تا اقدام کنند. چطور شرکت به جایی رسیده بود که 20 میلیون نفر برای دریافت برنامهٔ سفرشان مجبور بودند به خدمات مشتریان زنگ بزنند؟ آیا نباید، مثلاً، وقتی تعداد تماس‌ها 7 میلیون بود زنگ خطر، آن‌هم با صدایی بلند، به صدا در می‌آمد؟ مدیران ارشد اکسپیدیا آدم‌های سهل‌انگاری نبودند. آنها از حجم انبوه تماس‌ها آگاه بودند، اما مسئله این بود که طوری سازمان‌دهی شده بودند که این آگاهی خود را نادیده بگیرند.»

«اگر می‌شد فرض کرد که همهٔ راهکارهایمان عملی‌اند و جواب می‌دهند، آنهایی را ترجیح می‌دادیم که بالادست‌ترند ـ راهکارهایی که به موجبشان، بچه‌‌های کمتری بزهکار می‌شدند. بااین‌حال، باید توجه داشت که این راهکارهای بالادستی معمولاً پیچیده‌تر و مبهم‌تر هم هستند. به این فکر کنید: ترمبلی پیشنهاد می‌کند جوری محیط را بهتر کنیم که مادر باردار در معرض عوامل خطر (فقر، عصبانیت و افسردگی) کمتری قرار گیرد، چون این یعنی پایین آمدن ریسک گرایش‌های پرخاشگرانهٔ فرزند، که این امر خود می‌تواند موجب کاهش احتمال ارتکاب اعمال مجرمانه شود. شاید 18 سال بعد، فرزند آن زن به جای خالی کردن خانه‌های مردم در دانشگاه ثبت‌نام کند و دنبال درس‌ومشق برود. تلاش‌های پایین‌دستی سریع و ملموس‌اند و دامنهٔ اثرشان کم است. اما تلاش‌های بالادستی آهسته‌تر و مبهم‌ترند و دامنهٔ اثرشان گسترده‌تر است ـ ولی اگر افاقه کنند واقعاً‌ گل خواهند کاشت. این‌جور تلاش‌ها می‌توانند خیروبرکتی عظیم و دیرپا در پی داشته باشند. خب، کدام مسیر راه درست است، بالادست یا پایین‌دست؟ آیا باید جلوی دزدی را با آژیر بگیریم ـ یا با رسیدگی و مراقبت از مادر کودکی که در آینده ممکن است «بزهکار» شود؟ نخستین و بهترین پاسخ این است: اصلاً چرا باید بین این دو یکی را انتخاب کنیم؟ اگر شرکت‌ها می‌توانند برای جلوگیری از قطعی شبکه‌شان چندین لایهٔ حفاظتی تدارک ببینند، ما هم بی‌تردید می‌توانیم روی لایه‌های مختلف حفاظتی سرمایه‌گذاری کنیم تا جلوی بزه و دیگر مشکلات مهم را بگیریم.»

بالادست یعنی چه؟

بسیاری از ما گهگاهی در زندگی، در چرخهٔ واکنش گیر می‌افتیم. ما آتش را خاموش می‌کنیم، با شرایط اضطراری برخورد می‌کنیم و درواقع در پایین‌دست می‌مانیم و مشکلات را یکی پس از دیگری مدیریت می‌کنیم اما هرگز راه خود را به سمت بالادست باز نمی‌کنیم تا بتوانیم جلوی مشکلات را پیش از وقوع بگیریم. پلیس‌ها، سارقان را تعقیب می‌کنند، پزشکان بیماران مبتلا به بیماری‌های مزمن را درمان می‌کنند و نمایندگان مرکز تماس، به شکایت‌ مشتریان رسیدگی می‌کنند اما حقیقت این است که بسیاری از جرایم، بیماری‌های مزمن و شکایت مشتریان قابل پیشگیری هستند و می‌توان با تفکر بالادست بر آن‌ها غلبه کرد. پس چرا تلاش‌های ما تا این حد به سمت واکنش و رفع‌ورجوع منحرف شده است؟

در کتابِ بالادست چه می‌خوانیم؟

اکثر ما با این جمله که «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد» موافق هستیم اما کارهایمان با آن هم‌خوانی ندارند. کتابِ بالادست به پدیدارشناسی این موضوع پرداخته و راه‌حل‌هایی به دست می‌دهد تا به سرچشمه بروید و مشکلات را از ریشه بخشکانید. درواقع این کتاب سفری را برایتان ترسیم کرده که در آن مشکلات را پیش‌ازآنکه رخ دهند، حل کنید. دن هیث کتاب را با این پرسش آغاز می‌کند که چرا به دنبال خشکاندن ریشهٔ مشکلات نمی‌رویم و هربار واکنشی و منفعلانه با مشکلات روبه‌رو می‌شویم. او سه مانع را بر سر راه تفکر بالادستی شناسایی می‌کند:
• ندیدن یا تظاهر به ندیدن مشکل؛
• مشکل را می‌بینیم اما فکر می‌کنیم ما مسئول حل آن نیستیم؛ و
• مشکل را می‌بینیم و می‌دانیم که مشکل ماست، اما آن‌قدر درگیر روزمرگی‌ها و
مسائل کوچک و بزرگ زندگی هستیم که فرصت نمی‌کنیم آن را حل کنیم. 

در بخش دیگری از کتاب، نویسنده بر پرسش‌هایی تأکید کرده که باید پیش از شروع پاسخی مناسب برایشان یافت. در خلال طرح این پرسش‌ها، چندین و چند مثال از افراد موفق آورده شده است که به درک بهتر موضوع کمک می‌کند. درنهایت، کتاب با بررسی حالت‌های حدی موضوعات و سناریوهایی که احتمال رخدادشان اندک اما اثرشان بسیار است خاتمه می‌یابد و نویسنده یادآور می‌شود که چطور هرکدام از ما، در مقام انسان‌های معمولی و نه رهبران و مدیران کسب‌وکار، می‌توانیم مطالب مطرح‌شده در کتابِ بالادست را در زندگی شخصی خود پیاده کنیم.

فهرست مطالبِ کتابِ بالادست

فصل ۱. عزیمت به‌سوی بالادست
۱/ سه‌ مانع بر سر راه تفکر بالادستی
فصل ۲. کورمشکلی
فصل ۳. فقدان مالکیت
فصل ۴. تونل‌زنی
۲/ هفت پرسش برای رهبران بالادستی
فصل ۵. چطور کسانی را که راستِ کارند دور هم جمع کنید؟
فصل ۶. چطور سیستم را تغییر خواهید داد؟
فصل ۷. تکیه‌گاه اهرم را در کجا می‌توانید پیدا کنید؟
فصل 8. چطور صدای آژیر هشدار زودهنگام را پیش از وقوع مشکل بشنوید؟
فصل ۹. از کجا بفهمید که دارید به نتیجه می‌رسید؟
فصل ۱۰. چطور از شر شدن اجتناب خواهید کرد؟
فصل ۱۱. چه کسی بابت چیزی که رخ نمی‌دهد پول خواهد داد؟
۳/ خیلی بالادست‌تر
فصل ۱۲. مشکل جوجه کوچولو؛ تهدیدهای دور و نامحتمل
فصل ۱۳. خود شما، بالادست
گام‌های بعدی 
خلاصهٔ کتاب
پیوست: گسترش برنامه‌ها در بخش اجتماعی
پی‌نوشت‌ها
دربارهٔ نویسنده

حواشی حول محور کتاب

کتاب بالادست با عنوان «یک گام جلوتر» نیز ترجمه و منتشر شده است.

اگر از خواندن کتابِ بالادست لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• کتاب قدرت عادت اثری از چارلز داهیگ روزنامه‌نگار و نویسندهٔ آثار غیرداستانی است. او در این کتاب نحوهٔ ساخت و شکل‌گیری عادت‌ها و نحوهٔ تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آن‌ها بر زندگی را بررسی کرده است و در این کتاب به تفضیل از عادت‌ها، مقاله‌های تحقیقی و پژوهش‌های پزشکی در این مورد شروع کرده است.

• کتاب قدرت پشیمانی اثر دنیل اچ پینک نویسندهٔ آمریکایی است. او در این کتاب از فلسفه‌ای می‌گوید که بسیاری از مردم براساس آن زندگی می‌کنند و به شما نشان می‌دهد که زندگی بدون پشیمانی شعاری مزخرف و خطرناک است. او معتقد است تصمیم گرفتن ملزم به فدا کردن انتخاب‌های دیگر است و درنهایت هر انتخابی ممکن است باعث پشیمانی شود.

دربارۀ دن هیث‌: سخنران و نویسندهٔ آمریکایی

بالادست

دن هیث سخنران و پرفروش‌ترین نویسندهٔ آمریکاییِ مرکز CASE در دانشگاه دوک است. او به همراه برادرش چیپ هیث تاکنون کتاب‌های زیادی را منتشر کرده است. کتابِ «بالادست» اولین اثری است که دن هیث آن را به‌تنهایی نوشته است. از سال 2007 تا 2011 برادران هیث ستونی برای مجلهٔ «فست کمپانی» می‌نوشتند. کتاب آن دو با عنوان «Made to stick» برترین کتاب تجاری سالِ 2007 شد و به مدت ۲۴ ماه در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های «بیزینس ویک» باقی ماند و به 29 زبان زندهٔ دنیا ترجمه شد. در سال 2018 دن هیث میزبان فصل اول انتخاب‌شناسی ـ پادکستی در مورد اقتصاد رفتاری ـ بود.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی