نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات نسل نواندیش منتشر کرد:
اصول اساسی تحول
برای رسیدن به تحول، باید به «اصول اساسی تحول» توجه کنیم. اگر این سه اصل را بهدقت درک کرده و بپذیریم، بسیار امیدوارتر و مثبتتر مسیر تحول را طی خواهیم کرد.
اصل اول: هیچچیز ثابت نیست.
باید بدانیم که در زندگی، تضادها در کنار هم به کار میروند، اما هیچکدام از آنها ثابت نیستند؛ مانند موفقیت و شکست، فرصت و تهدید، رونق و رکود، آرامش و بحران، سود و زیان، شادی و غم، سلامتی و بیماری و... . همه و همه تضادهایی هستند که ثابت نیستند.
جملۀ «هیچچیز ثابت نیست» این پیام را به مخاطب منتقل میکند که تنها چیز ثابت در دنیا «تغییر و تحول» است. بنابراین، به این نتیجه میرسیم که از آنچه «داریم و هستیم» ناامید نباشیم و سرمست و مغرور نیز نشویم. وقتی بپذیریم که هیچچیز ثابت نیست، خواهیم دید که خیلی از انسانهایی که امروز از نامداران و نیکنامان جامعۀ جهانی هستند، قبلاً افراد گمنامی بودهاند که از هیچ به همه چیز رسیدهاند. فرایند تحول و فرایند هستی از هیچ به همه چیز و از همه چیز به هیچ، از نیستی به هستی و از هستی به نیستی است.
مطمئناً روزهای زیبا و شیرینی در زندگی هرکدام از ما وجود داشته است که هنوز با یاد آنها، لبخند روی لبانمان جاری میشود. همینطور روزهای سخت و طاقتفرسایی را در زندگی گذراندهایم که با یاد آنها، چشمهایمان را میبندیم و سعی در دور کردنشان از ذهن داریم. اما کدامیک از آنها ماندگار و ثابت بودند؟
معنای «از کجا آمدهایم و به کجا میرویم» چیست؟ یعنی از هیچ به همه چیز رسیدهایم و از همه چیز به هیچ؛ پس دلیلِ اینهمه غرور چیست؟
زمانیکه در اوج موفقیت، جوانی و شادابی هستیم، با اندیشیدن به این موضوع که این شرایط همیشگی است، مغرور نشویم. همینطور زمانیکه واقعاً تنها و بیپناه شدیم، ناامید نشویم.
جذابیت زندگی در ناشناختهها و حتی گاهی محدودیتهاست. اصل اول به ما میگوید که هیچچیز ثابت نیست. پیام مهمی در دل این اصل نهفته است: اکنون که هیچچیز ثابت نیست، پس با آموختن «مدیریت تحول»[1] از غرق شدن میان امواج وحشی اتفاقات روزمره جلوگیری کنیم. مطالعه در مسیر مدیریت و فرایند تحول، شما را آمادۀ برخورد با بیثباتیها میکند و این توانایی را به شما خواهد بخشید تا بیثباتیها را مدیریت کنید و از این بیثباتیها و از آنجا و آنچه هستید به اینجا و آنچه نیستید دست یابید؛ مدیریت تحول یعنی همین!
بهعبارتدیگر، مدیریتِ جابهجایی در اندازه و سطوح مختلف، همراه با علم و دانش، فرایند، ساختار، ابزار و راهکارهای تعریفشده را اداره کنیم و رها نشویم. این تعریف به ما میگوید که هنرِ اداره کردن تحول، مدیریت تحول است.
در اصل اول، از اصلِ «هیچچیز ثابت نیست» به «مدیریت تحول» رسیدیم.
اصل دوم: هیچکس کامل نیست.
این اصل بسیار امیدوارکننده است؛ زیرا برای حرکت کردن در مسیر تحول دچار پدیدۀ خودکمتربینی، ناامیدی، عدم خودباوری و سستی میشویم و با دانستن این اصل، میپذیریم که تنها ما دارای ضعف، اشکال و گرفتاری نیستیم، بلکه هیچ انسانی کامل نیست. بزرگترین استادان، مربیان و راهنمایان جهانی نیز کاستیهایی دارند.
شناخت کاستیها و مهمتر از آن، آشنایی با نوع کاستیها، راه غلبه بر آنهاست.
اصل دوم منتج از اصل اول است. همانطور که میدانیم، همه چیز در حال تغییر و تحول است؛ ازجمله تحوّلات علمی، تکنولوژی، اقتصادی، اجتماعی و... . آنقدر همه چیز در حال تغییر و تحول است که اگر تا لحظۀ پیش، نسبتاً کامل بودیم، از این لحظه به بعد دیگر کامل نیستیم. ما همیشه شاهد یک شکاف تحول هستیم؛ بین تحوّلاتی که شکل میگیرد و تحوّلاتی که در زندگی شکل میدهیم. این فاصله و شکاف همیشه برای جوامع، بنگاهها، نهادها و انسانها وجود دارد؛ بنابراین، هیچکس کامل نیست.
آیا میتوانیم بدون نقص باشیم؟ خیر! همۀ ما کمبودها و مشکلاتی داریم و وقتی این را پذیرفتیم که همه مثل ما هستند، امیدوارانهتر در مسیر تحول قدم برمیداریم.
درمورد این اصل که «هیچکس کامل نیست» باید نوعی مدیریت که در بین ژاپنیها به مدیریت «کایزن» معروف است انجام دهیم که درواقع بهپویی مستمر و دائمی است؛ یعنی هرروز بهتر و امیدوارتر از دیروز. پس باید بیشتر از دیروز در مسیر تحول گام برداریم.
دنیای امروز، دنیای یادگیری و فراگیری، بهکارگیری آموختهها و نتیجهگیری از آنها است؛ پس با یادگیری و فراگیری تازهها و بهکارگیری آنها نتیجهای بهتر و بیشتر در زندگی و کسبوکار خواهیم داشت. اگر هر فرد همین فرایند را برای تحوّلات زندگی خود، بهدرستی تعریف و استفاده کند، قطعاً نسبت به گذشته میتواند زندگی بهتر، جذابتر، مفیدتر و مؤثرتری داشته باشد. تحول واقعی نیازمند این فرایند است و لازمۀ این فرایند «یادگیری و فراگیری» است.
توجه داشته باشید که «بهپویی مستمر» یا «کایزن» به دو مورد نیاز دارد:
1. یادگیری؛
2. فراموش کردن و کنارگذاری.
این دو مورد به معنای یادگیری تازههای ارزنده و سازنده و کنارگذاری کهنههای بازدارنده است.
برای این یادگیری و کنارگذاری به مهارت دیگری با عنوان «مهارت گزینش تازههای ارزنده و کهنههای سازنده» نیاز داریم.
نباید هر نویی را چشمبسته پذیرفت و هر کهنهای را چشمبسته کنار گذاشت؛ درواقع مهارت در گزینش درستها است. هرچیز جدیدی را که بهدرد میخورد انتخاب کنید و هرچیز قدیمی و کهنه را که هنوز مؤثر و مفید است درست بهکار بگیرید و از هرچیزی غربالشده بهره ببرید.
بعضی وقتها کنارگذاری هم مربوط به کهنهها میشود و هم مربوط به تازهها. هر تازهای را نپذیرید؛ چون ممکن است با شرایط، فرهنگ و زندگی شما همخوانی نداشته باشد. هر کهنهای را نیز صرفاً بهدلیل اینکه سنتی است کنار نگذارید؛ چون ممکن است بسیار مفید باشد. حالا باتوجهبه آنچه گفته شد، چه اندازه دارای مهارت گزینش هستید؟ چقدر در مسیر تحول و بهبودی مستمر، مهارت گزینش این عوامل را از هم دارید؟ یکی از مهارتهایی که باعث موفقیت افراد میشود، توجه به همین نکات است.
مهارت دیگر که آموختن آن بسیار مفید است، کنار گذاشتن، نادیده گرفتن و حتی فراموش کردن است. تا چه اندازه میتوانیم بعضی از عواملی را که به درد ما نمیخورند فراموش کنیم؟ این یکی از موانع اساسی تحوّلات است؛ بهویژه برای انسانهایی که بیشازحد عاطفی هستند. در مسیر تحول نیاز است که در بعضی مواقع، چیزهایی را که قبلاً به آنها خیلی دلبسته بودیم کنار بگذاریم. آیا واقعاً میتوانیم یا فقط حرفش را میزنیم؟ متأسفانه اکثر ما در دل بستن، سریع عمل میکنیم و در دل گسستن، باید مدتها وقت صرف کنیم. یکی از عوامل موفقیت، دل گسستن از چیزهایی است که برایمان مهم هستند.
برای تحول به مهارتهای زیادی نیاز داریم و نباید بهراحتی از بهپویی بگذریم. بهپویی به معنای تکنیکهای بهتر، روشهای مؤثرتر، مهارتهای تازهتر و فنون جدید است. صحبت دربارۀ بهپوییِ مستمر است، بدون توجه به معانی آن. برای رسیدن به بهپویی مستمر، باید نوع نگاه خود را تغییر داد و واقعبینانه به همه چیز نگریست.
متأسفانه بیشتر افراد خود را اسیرِ دو نگرش نیمۀ پر و نیمۀ خالی کردهاند. بارها دیده و شنیدهاید که لیوانی را تا نصفه آب میکنند و به مردم نشان میدهند و میپرسند: «درون لیوان چه چیزی میبینید؟» بعضی میگویند که نصفش پر است و عدهای هم بیان میکنند که نصفش خالی است. اینگونه افراد به دو گروه تقسیم میشوند: آنهایی که نیمۀ پر لیوان را میبینند، انسانهای خوشبین و مثبتنگر نامیده میشوند و آنهایی که نیمۀ خالی لیوان را میبینند، انسانهای بدبین و منفینگر.
چرا فکر میکنید فقط این دو وجه وجود دارد؟ این لیوان، وجه سومی نیز دارد: هیچ صفتی به این لیوان ندهیم؛ یعنی نیمۀ پر و نیمۀ خالی نگوییم و فقط بگوییم که لیوان نیمه است. عنوان یک لیوان نیمه که نه بدبینی میشود و نه خوشبینی، واقعبینی است. واقعیت را باید دید. کسی که میخواهد تحول ایجاد کرده و مسیر بهبودی مستمر را طی کند، نیازمند نگرش واقعبینانه است. نگرش واقعبینانه یعنی بگوییم: «زندگی، کسبوکار، خانواده و خود من، لیوانی نصفه هستیم.» هر زمان که مغرور میشویم به نیمۀ خالی زندگی فکر کرده و برای پر کردن نیمۀ خالی تلاش کنیم که این، آغاز تحول است. هر زمان که مغموم و ناامید میشویم به نیمۀ پُر زندگی فکر کنیم که انگیزهای برای تحول خواهد بود؛ پس واقعبینی، آماده شدن و انگیزه دادن برای تحول است.
متأسفانه خیلی از ما انسانها، در زندگی واقعبین نیستیم و اَدای آن را درمیآوریم. از مشخصههای فرد واقعبین، انتقادپذیری است. فرد انتقادپذیر علاقهمند است با حقایق روبهرو شود و از برملا شدن ضعفهایش نگران نمیشود. از اینکه دیگران او را نقد کنند، نگران نیست و درنتیجه، آنچه انجام میدهد، برای بهبود، سازندگی، مفید و مؤثر بودن است.
فراموش نکنیم که در تمام مسیر تحول و بهبودی مستمر، کلمۀ «بهپویی» به معنای پویش و بهتر شدن است. پس لازمۀ «بهپویی» داشتن روحیۀ پویندگی، پویایی و جستوجوگری همراه با تحقیق و حرکت است و همۀ این کلمات با صفت «بهتر» معنای نابتری پیدا میکند؛ یعنی پویندگی بهتر، پویایی بهتر و... .
برای تحول، نباید محدودهای کوچک قائل شد؛ تحول باید مستمر و بیمرز باشد. انسان موجودی پویاست که برای حفظ پویاییاش باید همیشه خود را آمادۀ تحول بداند. زمانیکه این پیامها را داخل خودِ واژهها ببینیم بهپویی مستمر شکل میگیرد؛ آنوقت خواهید دید که هرروز عمر و هرلحظۀ آن، فرصت تحول است.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.