

زندگی خوب و بسنده
انتشارات بیدگل منتشر کرد:
ما در جهانی زندگی میکنیم که یکسر حول برتریجویی میگردد. گویی همواره ناگزیریم درمیان ثروتمندترین، قدرتمندترین یا مشهورترین افراد جایی برای خودمان بیابیم. این کتاب شرح میدهد که هیچکس از این نظم اجتماعی رقابتمحور نفعی نمیبرد و زیستن راه و رسم دیگری هم دارد: زندگی خوب و بسنده برای همه.
آورام آلپرت نشان میدهد که دغدغه برتریجویی ما را دچار تنش و اضطراب بیوقفه میکند، به روابطمان آسیب میرساند، به نابرابری گسترده سیاسی و اقتصادی دامن میزند و محیط زیستمان را به ویرانی میکشاند. آلپرت توضیح میهد که چطور میتوانیم از جهانبینی برتری جویی دست بکشیم و جامعهای بسازیم که در آن همه بتوانند شکوفا شوند و ببالند. وقتی کمتر درگیر رقابت با یکدیگریم، میتوانیم معنا و هدفی تازه در زندگی بیابیم، نیازهای مادی و عاطفیمان برآورده میشود و از فراغت بیشتری در زندگی بهره میبریم. با این همه آلپرت آرمان شهری دروغین را وعده نمیدهد، بلکه تأکید میکند که زندگی هرگز نمیتواند بهتر از خوب و بسنده باشد چون به ناگزیر همیشه با حوادث و مصیبتهایی مواجهیم که مهارشان از دستمان خارج است. بنابراین دیگر نباید انسانها را به دو دسته برندگان و بازندگان تقسیم کنیم و باید مطمئن شویم همه از منزلت و کفایت سهمی برابر ببرند. کتاب روشنگر و بحث برانگیز زندگی خوب و بسنده نشان میدهد که چطور میتوانیم به جای اینکه در گیرودار رقابت نفسگیر برای رسیدن به رأس هرم یکدیگر را از میدان به در کنیم با همکاری هم زندگی خوب و بسندهای برای همه به ارمغان آوریم.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
معرفی کتاب زندگی خوب و بسنده اثر آورام اَلپرت
امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
جوایزی که کتاب زندگی خوب و بسنده از آن خود کرده است:
معرفی کتاب زندگی خوب و بسنده:
واکنشهای جهانی به کتاب زندگی خوب و بسنده:
«این کتاب را در زمان مناسبی خواندم و بهنظرم این کتاب پادزهر جوامع و سیستمهای امروزه است... این یک کتاب فلسفی و تقریباً سیاسی است که به شما از راههایی متفکرانه تغییر زندگی را نشان میدهد.» - آلیسون استونر، مجلهٔ نیویورک
«دیدگاه اَلپرت در کتاب زندگی خوب و بسنده، انرژیبخش است.» - لیلی مایر، مجلهٔ آتلانتیک
چرا باید کتاب زندگی خوب و بسنده را بخوانیم؟
جملات درخشانی از کتاب زندگی خوب و بسنده:
«چند نفر از کسانی که این ایدهها را با آنها در میان گذاشتهام از من پرسیدهاند که چرا بهجای گذر از برتریجویی، نمیکوشم تعریف تازهای از برتری را جا بیندازم و آن را خوشرفتاری با یکدیگر، احترام به توانمندیهای هم و کمک به شکوفایی همدیگر توصیف کنم. پرسش بجایی است. اگر هم شما ترجیح میدهید سخنان این کتاب را بازتعریفی از برتری برداشت کنید، من حرفی ندارم (و البته نمیتوانم حرفی داشته باشم)، اما صرفنظر از یکدندگیام، بنا به دلایلی هدفم بازتعریف برترینگی نیست. هرقدر هم که وضع جهان، خودمان و یکدیگر را بهبود ببخشیم به کمال نمیرسیم و جهانبینی خوبوبسندهٔ من هم بر مبنای این واقعیت شکلگرفته که زندگی فقط میتواند بسنده باشد و چارهای نداریم جز اینکه زندگیکردن با مصیبتها، حوادث و کاستیهایش را بیاموزیم. حتی اگر روزی جهان بسندهای را بسازیم که در این کتاب از آن دفاع میکنم ـ جهانی که در آن همه زندگی خوبی داشته باشند و معنا و هدفی برای زندگی بیابند، توانمندیهای منحصربهفرد و کاستیهای یکدیگر را با آغوش باز بپذیرند، نظم اجتماعی در خدمت تضمین منزلت و کفایت برای همه باشد و از منابع طبیعیمان مراقبت و حیاتمان را حفظ کند ـ باز هم از احتمال عشق نافرجام، خیانت در جبهههای سیاسی و بلایای طبیعی در امان نخواهیم بود و ناچاریم با آنها کنار بیاییم.»
«به نظرم نکتهٔ مهم در اندیشهٔ وینیکات این است که بسنده بودن با آنکه بار سنگینی از دوش ما برمیدارد، کار بسیار دشواری است. این کار ما را وادار میکند در مورد میل غریزی و عمیقمان برای عشقورزی به کودکانمان و حمایت بیوقفه از آنها تردید کنیم. اما از سوی دیگر از بار اضطرابها و زحمتهایمان هم میکاهد ـ چه آنهایی که سنگینیشان را در عمق وجودمان احساس میکنیم و چه آنهایی که حین تلاش بیپایان برای رسیدن به کمال بر دوش دیگران میگذاریم. وینیکات نشان میدهد که رهایی از این فشارها به معنای فرار از مسئولیتهایمان در قبال یکدیگر نیست، بلکه به این معناست که سعی کنیم روابطمان را به طریقی معنادارتر پیش ببریم. پژوهش او نشان میدهد که وقتی از بسندگی حرف میزنیم، منظورمان فقط مادیات نیست. در همین راستا، دو روانشناس به نامهای روی باومایستر و مارک لیری در مقالهٔ معروفشان با عنوان «نیاز به تعلق داشتن» عنوان میکنند: «انسان میلی فراگیر به برقراری و حفظ دستکم تعدادی حداقلی از روابط میانفردیِ پایدار، مثبت و اثرگذار دارند». به گفتهٔ آنها این میل تا سرحد تبدیلشدن به یک «نیاز» پیش میرود، زیرا ما نمیتوانیم فقط بعد مادی زندگی انسان را در نظر بگیریم. ناگفته پیداست که ما بدون غذا و سرپناه نمیتوانیم زنده بمانیم، اما، بنا بر «نظریهٔ تعلق»، بدون یکدیگر نه میتوانیم نیازهای مادیمان را برآورده کنیم و نه شکوفایی تمامعیار را تجربه کنیم.»
تحلیلی بر کتاب زندگی خوب و بسنده:
اگر از خواندن کتاب زندگی خوب و بسنده لذت بردید، از مطالعۀ کتابهای زیر نیز لذت خواهید برد:
• کتاب حسرت (در ستایش زندگی نازیسته) اثر آدام فیلیپس روانکاو مشهور است. حسرت کتابی متحولکننده دربارهٔ زندگی نازیسته است، زندگیای که در پَس ذهنمان آرزو میکنیم میتوانستیم در آن زندگی کنیم و آنچه این زندگیهای نازیسته میتواند به ما بیاموزد.
دربارۀ آورام اَلپرت: نویسنده و مدرس

شاید بپسندید














از این مترجم













