نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات هوپا منتشر کرد:
روزی از روزها، آلیس، که حوصلهاش سر رفته است، خرگوشی جلیقهپوش را در مزرعه دنبال میکند، درون گودالی میافتد و یکی از غریبترین ماجراهای عمرش را تجربه میکند. ماجرایی که نهتنها گذر زمان بر جذابیت آن سایه نینداخته است، بلکه پس از 150 سال از زمانی که لوئیس کرول آن را نوشت، بر محبوبیتش افزوده شده است. در تاریخ ادبیات کودکونوجوان هیچ کتابی مشهورتر از آلیس در سرزمین عجایب نیست؛ کتابی خوشخوان اما پیچیده، با منطقی غریب که لایههای عمیق آن بزرگسالان را هم مجذوب کرده است.کریس ریدل با نقاشیهای استثناییاش اعجاب این کتاب را دوچندان کرده و حالوهوایی تازه و بهروز به آن بخشیده است.
در ترجمهی فارسی هم تلاش بر این بوده که کشف و درک شگفتیهای آلیس در سرزمین عجایب برای خوانندگان فارسیزبان سادهتر شود و شعرها و شوخیهایش به گوششان آشناتر باشد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
آلیس در سرزمین عجایب از سایت گودریدز امتیاز 4 از 5 را دریافت کرده است.
آلیس در سرزمین عجایب از سایت آمازون امتیاز 4.3 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب آلیس در سرزمین عجایب رمانی است انگلیسی که لوئیس کرول ریاضیدان و استاد دانشگاهِ آکسفورد ابتدا آن را برای کودکان نوشت. آلیس در سرزمین عجایب اولین بار سال 1865 منتشر شد و پس از انتشار نقدهای مثبتی دریافت کرد و اکنون یکی از شناختهشدهترین آثار ادبی دوران ویکتوریا است. روایت، ساختار، شخصیتها و تصاویر این کتاب تأثیر گستردهای بر فرهنگ و ادبیات عامه، بهویژه ژانر فانتزی گذاشت. آلیس در سرزمین عجایب ماجرای دختری به نام آلیس است که از لانهٔ خرگوشی وارد دنیایی خیالی میشود، سرزمینی که همه چیزش غیرعادی است و آلیس از هیچ چیز غیرعادی چندان تعجب نمیکند. این کتاب نمونهای از ژانر بیمعنیگویی در ادبیات است. کتاب پیشرو با تصویرگریهای درخشان کریس ریدل سال ۲۰۲۰ به عنوان یکی از پرفروشترینها دوباره به ویترین کتابفروشیها راه یافت. به باور بسیاری از منتقدان ترجمه آبتین گلکار یکی از معدود ترجمههایی از این رمان است که حق مطلب در آن ادا شده است.
کتاب آلیس در سرزمین عجایب یکی از کتابهایی است که در وهله اول باهدف شادی و سرگرمی کودکان نوشته شد، اما بعدها تفسیرها و تاویلهای بسیاری از آن استخراج شد، رمانی که اکنون دیگر در رسته ادبیات کودک قرار نمیگیرد و بسیاری از بزرگسالان و اهل فن آن را میخوانند و صدها مقاله درباره لایههای زیرین این داستان به ظاهر فانتزی نوشته شده است. نویسنده در این داستان منطق را به بازی گرفته و همین باعث محبوبیت ماندگارِ این داستان بین کودکان و چهبسا بزرگسالان شد. تصاویر، داستان جذاب و ترجمهٔ خواندنی این کتاب هیچگاه از ذهن شما نخواهد رفت.
«گرمای هوا خوابآلودش کرده و مغزش را از کار انداخته بود. ولی باز داشت سعی میکرد سبکسنگین کند و ببیند لذت درست کردن یک حلقه گل مینا ارزشش را دارد که به خودش زحمت بدهد و بلند شود و گل بچیند یا نه، که ناگهان یک خرگوش سفید با چشمهای صورتی دوید و از کنارش رد شد. تا اینجا هیچ چیز خیلی عجیبی در کار نبود. آلیس حتی وقتی شنید که خرگوش زیر لب به خودش میگوید: «ای خدا! ای خدا! حتماً دیر میرسم!» باز توجهش خیلی جلب نشد (بعدها که به این قضایا فکر میکرد، به نظرش میرسد که از اینیکی باید تعجب میکرد، ولی در آن لحظه همهچیز انگار کاملاً طبیعی بود)، اما وقتی خرگوش جدیجدی ساعتی از جیب جلیقهاش درآورد و به آن نگاه کرد و بعد سرعتش را بیشتر کرد، آلیس از جا پرید و این فکر از ذهنش گذشت که تابهحال خرگوشی ندیده که جلیقه داشته باشد یا ساعتی از جلیقه بیرون بکشد. درحالیکه در آتش کنجکاوی میسوخت، دنبال خرگوش به آنسوی مزرعه دوید و در آخرین لحظه توانست او را ببیند که بهسرعت در سوراخ بزرگی زیر بوتههای حصار ناپدید شد. یک لحظه بعد، آلیس هم بهدنبال خرگوش به پایین سرازیر شد و هیچ فکر نکرد قرار است چه معجزهای اتفاق بیفتد که او را دوباره از سوراخ بیرون بیاورد.»
«آلیس از بیکاری دوباره به حرف زدن افتاد: «به نظرم امشب بدون من حسابی به داینا بد بگذرد! (داینا اسم گربه بود) امیدوارم نعلبکی شیر عصرانهاش را یادشان نرود. داینای عزیزم! دلم میخواست تو هم این پایین پیشم بودی! ترسم این است که توی هوا موش پیدا نکنی، ولی شاید بتوانی خفاش بگیری. خفاشها خیلی شبیه موش هستند، ولی نمیدانم گربه میتواند خفاش بخورد یا نه.» آلیس در اینجا دوباره چرتش گرفت و خوابآلود پشتسرهم به خودش میگفت: «گربه خفاش میخورد؟ گربه خفاش میخورد؟» و گاهی هم «گربه کفاش میخورد؟» و چون برای هیچکدام از سؤالها جواب پیدا نمیکرد، خیلی هم فرقی نمیکرد کدام را بپرسد. احساس میکرد خواب دارد بر او پیروز میشود و تازه داشت خواب این را میدید که دستدردست داینا قدم میزند و خیلی جدی از او میپرسد: «راستش را بگو، داینا: تا حالا خفاش خوردهای؟» که ناگهان بوم، بوم! روی کپهای بزرگ خشک و شاخه فرود آمد و سقوطش به پایان رسید.»
«تولهسگ غولآسایی با چشمان گرد و بزرگش به او خیره شده بود و یک پنجهاش را با شک و تردید جلو میکشید تا آلیس را لمس کند. آلیس، با لحنی که میخواست دل سگ را به دست بیاورد، گفت: «طفلک کوچولو!» و تمام تلاشش را کرد که برای او سوت بزند، ولی در همانحال از این فکر هم وحشت داشت که مبادا سگ گرسنه باشد، چون در اینصورت ممکن بود بیاعتنا به چربزبانیهای آلیس او را بخورد. آلیس، بدون اینکه چندان متوجه باشد چهکار دارد میکند، تکهچوب کوچکی را از زمین برداشت و آن را بهطرف سگ گرفت. سگ جَستی زد و چهار دستوپایش را به هوا بلند کرد و با پارس شادمانهای بهسمت چوب یورش برد و دانمود کرد که میخواهد با دندان خرش کند. آلیس جاخالی داد و برای اینکه زیر دستوپای او نماند پشت یک ساقهی باباآدم پناه گرفت، ولی همینکه از آنطرف ساقه سرک کشید، سگ دوباره بهسمت چوب جست زد و آنقدر برای گرفتنش عجله داشت که کلهپا شد. آلیس، که به نظرش میرسید این کار مثل بازی با کرگدنی است که هر لحظه ممکن است او را زیر پاهایش له کند، دوباره دور ساقه چرخید. آنوقت دیگر تولهسگ حسابی به بازیگوشی افتاد و مدام به چوب یورش میآورد؛ کمی میدوید جلو و بعد کلی میرفت عقب و تمام این مدت هم دست از پارس گوشخراشش نمیکشید. بازی آنقدر ادامه پیدا کرد که بالأخره سگ خسته شد و نفسزنان خودش را روی زمین ولو کرد. زبانش از دهان بیرون افتاده بود و چشمان درشتش نیمهباز بود.»
نوشتن داستان آلیس در سرزمین عجایب زمانی به کرول الهام شد که به همراه کشیش هنری لیدل و سه دختر جوانِ او به رودخانهٔ آیسیس رفتند. سفر آنها از فولیبریج آکسفورد آغاز شد و در آکسفوردشایر به پایان رسید. در طول سفر کرول داستانی را برای دختران تعریف کرد که در دفتر خاطراتش آن را به عنوان «ماجراهای آلیس در زیرِ زمین» ثبت کرده بود. یکی از دختران لیدل با نام آلیس از کرول خواست که این داستان را بنویسد. کرول گرچه نسخهٔ اولیهٔ این داستان را گم کرده بود اما روز بعد شروع به نوشتن نسخهٔ خطی این داستان کرد. دختران و کرول یک ماه بعد زمانی که او طرح داستان آلیس را شرح داد سفر دیگری با قایق بر روی رودخانه داشتند و درنهایت دو سال بعد نسخهٔ پیشنویس این رمان به دستِ آلیس لیدل رسید. گرچه کرول تصویرگریهای خود را به نسخهٔ اصلی اضافه کرد، اما در زمان انتشار به او توصیه شد که یک تصویرگر حرفهای پیدا کند تا تصاویر برای مخاطبان جذاب باشد.
آلیس دختر کوچکی است که بیحوصله کنار ساحل رودخانه نشسته که ناگهان خرگوش سفیدی را میبیند که یک جلیقه پوشیده و ساعت جیبیای در دست دارد و ناله میکند که دیر خواهد رسید. آلیس با تعجب او را تا سوراخی تعقیب میکند و بهدنبال خرگوش وارد سوراخ میشود و پس از یک سقوط طولانی امنوامان روی زمینی فرود میآید. داخل اتاق یک میز است که آلیس کلید کوچکی بر روی آن پیدا میکند و دری بسیار کوچک را پیدا میکند که پشت آن یک باغ است. درحالیکه آلیس با خود فکر میکند چگونه میتوان از این در گذشت، یک بطری پیدا میکند که روی آن نوشته شده «مرا بنوش.» آلیس بخشی از محتویات بطری را مینوشد و در کمال حیرت آنقدر کوچک میشود که میتواند از در بگذرد اما کلید را روی میز گذاشته و حالا دستش به کلید نمیرسد. آلیس متوجهٔ تکه کیکی شده که روی آن نوشته «مرا بخور» و پس از خوردن آن فوقالعاده بزرگ میشود. آلیس ناراحت شده و اشک میریزد و خرگوش سفید ناگهان وحشتزده فرار میکند و یک بادبزن و یک جفت دستکش از دستش میافتد. آلیس از بادبزن برای خودش استفاده میکند و یک بار دیگر کوچک میشود ولی حالا در استخری از اشکهای خودش شناور است.
فصل اول. ته سوراخ خرگوش
فصل دوم. برکهی اشک
فصل سوم. داستان دمموشی و مسابقهی چپاندرراست
فصل چهارم. خرگوشی یک بیل کوچک میفرستد تو
فصل پنجم. پند گرفتن از کرم ابریشم
فصل ششم. خوک و فلفل
فصل هفتم. عصرانهی دیوانهها
فصل هشتم. زمین کروکت ملکه
فصل نهم. ماجرای شیرگاونهنگ
فصل دهم. رقص خرچنگی
فصل یازدهم. کیکها را کی دزدیده؟
فصل دوازدهم. شهادت دادن آلیس
• کتاب آلیس در سرزمین عجایب به 174 زبان ترجمه شده است.
• میراث این کتاب اقتباسهایی برای صفحه نمایش، رادیو، هنر، باله، اپرا، موزیکال، پارکهای موضوعی، بازیهای رومیزی و بازیهای ویدیویی است.
• کرول در سال 1871 دنبالهای با عنوان «آن سوی آينه» برای این کتاب نوشت.
• کتاب شازده کوچولو اثر آنتوان دوسنت اگزوپری و یکی از پرخوانندهترین کتابهای دنیا است. این کتاب مصور و رنگی داستان یک پسرک موطلایی به نام شازده کوچولو است که از اخترک ب-612 یعنی خانهاش سفر کرده تا سرتاسر جهان را بگردد و در این سفر با آدمهای بسیاری آشنا میشود. مخاطب این کتاب هم کودکان و هم بزرگسالان هستند و نویسنده در خلالِ داستانِ این کتاب به مفاهیم عمیقی همچون زندگی و معنای آن میپردازد.
• کتاب کورالین اثر نیل گیمن نویسندهٔ انگلیسی است. این رمان فانتزی و ترسناک برندهٔ جایزهٔ هوگو، جایزهٔ نبولا و جایزهٔ برام استوکر شد و در فهرست 100 کتاب برتر قرن بیست و یکم قرار گرفت. کورالین داستان دختری به نام کورالین جونز است که با پدر و مادرش به یک آپارتمان جدید نقلمکان میکند. او به عنوان یک دختر ۱۱ ساله بسیار کنجکاو و ماجراجو است و خیلی زود از محیط جدیدی که در آن قرار گرفته خسته میشود. تا اینکه در یک روز بارونی او یک در عجیبوغریبی پیدا میکند که به یک دیوار آجری باز میشود و پس از محو شدن دیوار، او خود را در دنیایی موازی مییابد.
چارلز لاتویچ دادسون در سال 1832 به دنیا آمد و در سال 1989 از دنیا رفت. او نویسنده، شاعر، ریاضیدان و عکاس بود و او را با نام هنریاش لوئیس کرول میشناسند. برجستهترین آثارش آلیس در سرزمین عجایب و دنبالهٔ آن با عنوان «آن سوی آینه» است که بهخاطر بازی با کلمات، منطق و ژانر فانتزیاش بسیار مورد توجه قرار گرفت. کرول جزو خانوادهای از کلیساهای انگلیکان بود و رابطهای طولانی با کلیسای مسیح در آکسفورد داشت، جایی که بیشتر عمرش را در آنجا گذراند، تحصیل کرد و به تدریس پرداخت. آلیس لیدل، دختر هنری لیدل کشیش کلیسای مسیح، را الهامبخش اصلی داستان آلیس در سرزمین عجایب میدانند گرچه کرول خودش همیشه این موضوع را انکار کرد. کرول که مشتاق معما ساختن بود جدول کلمات نردبانی را ابداع کرد که در ستون هفتگی مجلهٔ «ونیتی فِیر» بین سالهای 1879 و 1881 منتشر شد. کرول در کودکی دچار تب شد و شنوایی یک گوشش را از دست داد. در 17 سالگی دچار حملهٔ شدید سیاه سرفه شد که همین احتمالاً دلیل ضعف مزمن قفسهٔ سینهٔ او بود. او در اوایل کودکی لکنت زبان نیز گرفت و این لکنت تا آخر عمر با او بود. او از دوران جوابی شعر میسرود و داستانهای کوتاه مینوشت و بعداً داستانهایش را برای مجلات مختلف ارسال کرد و به موفقیتی نسبی دست یافت. بین سالهای 1854 تا 1856 آثارش در نشریات ملی آن دوران منتشر شد. بیشتر آثارش طنز بودند و در مارس 1856 اولین اثر خود که شعری عاشقانه بهنام «انزوا» بود را با نام مستعارش لوئيس کرول منتشر کرد که بازی با نام واقعی خودش بود و همین باعث شهرت او شد. زندگی کرول با وجود ثروت و شهرت فزایندهاش تغییر چندانی نکرد. او تا سال 1881 به تدریس در کلیسای مسیح ادامه داد و تا زمان مرگش در آنجا اقامت داشت. او در اولین موزیکال آلیس در سرزمین عجایب که در 30 دسامبر 1886 در تئاتر شاهزاده ولز بر روی صحنه رفت نیز حضور داشت. آخرین رمانش با عنوان «سیلوی و برونو» در سال 1889 و جلد دوم آن در سال 1893 منتشر شد اما پیچیدگی این اثر ظاهراً مورد توجهٔ خوانندگان معاصر قرار نگرفت و هیچگاه به موفقیت کتابهای آلیس نرسید.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.