

انتشارات صاد منتشر کرد :
من یک دانشجوی خوابگاهی بودم در خوابگاه طرشت 3؛ یکی از خوابگاههای پسرانۀ دانشگاه شریف در غرب تهران. دانشجوها در محوطۀ خوابگاه، تجمّع کرده بودند: یک تجمّع اعتراضی به وضعیت. حدود سالهای 84 یا 85 بود. بیشتر اعتراضشان متوجه خدماتی بود که باید دانشگاه به دانشجوها میداد. جمعیت زیادی جمع شده بودند. محوطۀ دانشگاه، محوطۀ بزرگی نبود و دانشجوها، بارهاوبارها سر تا ته محوطه را از میان بلوکهای 2 و 3 خوابگاه رفتند و شعار دادند. همینطور دست میزدند و فریاد میزدند. من هم کنار جمعیت ایستاده بودم. یک شعار جدّیشان که در خاطر من حک شده است و بعید است روزی از خاطرم برود، این بود: آب، غذا، اینترنت! آب، غذا، اینترنت! شعار عجیبی بود. همانموقع هم با خودم فکر میکردم که بدانند یا ندانند، دارند شعار عجیبی میدهند. شعار، زیادهخواهانه نبود؛ عجیب بود.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













