سوء‌ ظن (جیبی)

انتشارات ماهي منتشر کرد:
حوادث رمان سوءظن بلافاصله پس از قاضي و جلادش روي مي‌دهد. برلاخ در بيمارستان بستري است و مجله‌ي لايف را ورق مي‌زند. يک عکس در اين مجله توجهش را جلب مي‌کند و سوءظنش را برمي‌انگيزد. او گمان مي‌کند پزشکي از دارودسته‌ي جنايتکارهاي نازي اکنون در سوييس در مقام پزشکي صاحب‌نام به جنايت‌هايش ادامه مي‌دهد. برلاخ که با مرگ فاصله‌اي ندارد، بايد تکليف اين سوءظن را روشن کند.
محور دو رمان پليسي دورنمات قاضي و جلادش و سوءظن دو موضوع است: يکي آرزو را به‌جاي واقعيت گرفتن (و در حسرت دنيايي به‌سر‌بردن که بي‌‍معنا و غير‌عقلايي نباشد)، و ديگري کوشش براي حل مشکلي که دين هميشه با آن روبه‌رو بوده، يعني وجود خبث و شر ناب.
فردريش دورنمات، نمايشنامه‌نويس و رمان‌نويس سوئيسي، در پنجم ژانويه‌ي 1921 در شهر کوچکي در اطراف برن متولد شد. او در 13 سالگي با خانواده‌اش راهي پايتخت شد. در اين شهر پس از اتمام دوران متوسطه به دانشگاه رفت. پدرش کشيشي معتقد و متدين بود و بر اساس تاثيري که از او گرفته بود در رشته‌ي علوم ديني، فلسفه و ادبيات آلماني به تحصيل پرداخت. پس از تحصيل چندي در کش‌و‌قوس بود که نقاشي را حرفه‌ي خود قرار دهد يا نويسندگي. بهزودي حرفه‌ي نويسندگي را برگزيد، اما نقاشي را هم هرگز کنار نگذاشت. تابلوها و طرح‌هاي او آشکارا نشان مي‌دهد که تئاتر براي او پلي ميان نقاشي و ادبيات است. پس از چند سال وارد دانشگاه زوريخ شد و در رشته‌ي هنر و فلسفه ادامه تحصيل داد. اما پس از مدتي فشار مالي و فضاي کلي دانشگاه و پرداختن به ادبيات نمايشي او را از ادامه‌ي تحصيل بازداشت. نخستين نمايشنامه دورنمات در سال 1947 با عنوان اين نوشته شد عرضه شد. دورنمات در سال 1990 بر اثر حمله قلبي درگذشت
فروشگاه اينترنتي 30بوک