نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات ماهی منتشر کرد:
سوءتفاهم، دومین نمایشنامهی آلبر کامو، در مسافرخانهای در قلب چکسلواکی میگذرد، مسافرخانهای که دو زن ادارهاش میکنند؛ مادری پیر و دخترش، مارتا. در آغاز نمایشنامه آن دو مشغول صحبت دربارهی ورود مسافری تازه هستند که میخواهند به او دارو بخورانند و همان شب در دریاچهی سد غرقش کنند، درست همانطور که با مسافران پیش از او کردهاند. اگرچه هویت مسافر بر تماشاگران آشکار است، مادر پیر و دخترش او را به جا نمیآورند. او در اصل فرزند مادر و برادر دختر است که بیست سال پیش پسری ولنگار بوده و خانه و کاشانهاش را ترک کرده است.
سوءتفاهم از لحاظ ساختار بازگشتی است به تئاتر یونان: آن حالت خشک آدمکوار دو زن، زنجیرهی مرگبار جنایتی که جنایتی دیگر را به دنبال میآورد، قتل در درون خانواده، پیشرفت توقفناپذیر و تعدیلناپذیر قصد و نیت نخستین، و درونمایهی بازشناسی.
(برگرفته از کتاب آلبر کامو از مجموعهی نسل قلم)
بخشی از معرفی کتاب سوءتفاهم در سایت معرفی و نقد کتاب تهران:
کامو معنای امری به نام «سوءتفاهم» را در همان ابتدا بهصورت ضمنی و در پس گفتوگوها برایمان تعریف میکند: شاید بیهوده میگوییم سوءتفاهم امری است که پیش میآید. مادر و مارتا سوءتفاهم را پیش میآورند و آن را ایجاد میکنند.
در سوءتفاهم، کامو به شکلی زیبا و بیرحمانه پرده از رنگهای خالی از حقیقتِ زندگیِ روزمره برمیدارد و جانِ زندگی انسان را در قالب داستانی زنده و محکم به تصویر میکشد
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
مگر می شود کتاب کامو نوشته باشد ودیهیمی مترجم باشد و بد باشد ...کتابی زیبا که تا پایان زمین نمی گذاری...