نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارت میلکان منتشر کرد:
موجودات بهغایت باهوش، مکاشفهای است در باب رفاقت، سوگ و امید. داستانی دربارهی رابطهی نامتعارف زنی سوگوار با هشتپایی غولپیکر. توا سالیوان پس از مرگ همسر، در مقام نظافتچی شیفت شب آکواریوم خلیج سوول شروع به کار میکند. او سی سال تمام است که با مشغولبودن و مشغولماندن، رنجهای خود را تاب آورده است؛ درست از زمانی که پسر هجدهسالهاش، اریک، به شکل مرموزی در دریا ناپدید شد. زندگی توا وقتی تغییر میکند که با مارسلوس آشنا میشود؛ هشتپای غول آرامی که روزهای آخر عمر خود را در آکواریوم سپری میکند. هوش بالای مارسلوس در تصور هیچ انسانی نمیگنجد. مارسلوس از آدمها، همان موجوداتی که او را اسیر کردهاند، گریزان است. اما نجات او به دست توا، آغاز رفاقتی است که پرده از اتفاقات گذشتهی زندگی توا برمیدارد و آیندهای بسیار متفاوت از آنچه هر دو تصور میکردند، برایشان رقم میزند.
««گاهی با نگاهی دقیقتر به گذشته قادر به کشف آیندهای خواهیم بود که زمانی ناممکن به نظر میرسید. من اینجا تنها هستم، شاید تنهاییام کم میشد اگر کسی را داشتم که رازهایم را با او قسمت کنم. رازها همه جا هستند. بعضی آدمها مملو از رازند چطوری هاست که منفجر نمیشوند؟! شاید این همان ویژگی بارز گونهی انسانی است؛ مهارتهای ارتباطی افتضاح. ناگفته نماند که گونههای دیگر هم اوضاعشان بهتر نیست؛ اما حتی شاه ماهی هم میتواند بفهمد دستهای که به آن تعلق دارد به کدام جهت میچرخد تا در همان جهت همنوعانش را دنبال کند. این عجیب نیست که آدمها نمیتوانند از میلیونها کلمهای که دارند کمک بگیرند و به یکدیگر بگویند چه میخواهند؟! دریا هم رازدار خیلی خوبی است یکی از آن رازها را هنوز با خودم دارم رازی از اعماق دریا.»» (از متن کتاب)
«کتابی بیمانند و روشنی بخش.» - بوک لیست
«بهترین کتابها در باب سوگ راهی مییابند تا روشنایی را در عمق تاریکی سوگواری به تصویر بکشند موجودات به غایت باهوش درس بزرگی در این مسیر به خواننده میآموزد.» - مجلهی ماری کلر
فروشگاه اینترنتی 30بوک
موجودات بهغایت باهوش از سایت گودریدز امتیاز 4.4 را دریافت کرده است.
موجودات بهغایت باهوش از سایت آمازون امتیاز 4.6 را دریافت کرده است.
• کتاب برتر انجمن کتابخوانی بیبیسی
• کتابِ داستانی برتر سال 2022 گلامور
• برندهٔ جایزهٔ بهترین کتاب داستانی سال 2022 در گودریدز
• برندهٔ جایزهٔ بهترین رمان اول سال 2022
موجوداتِ بهغایت باهوش اولین رمان شلبی ون پلت نویسندهٔ آمریکایی است. این کتاب پس از انتشار در سال 2022 بلافاصله پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز شد و بیش از نیم میلیون نسخه در سرتاسر جهان به فروش رفت. داستانی جذاب و به یادماندنی در ستایش امید در کتاب «موجودات به غایت باهوش» خواهید خواند. بهنظر شما آیا یک اختاپوس و یک انسان میتوانند هیچوجه اشتراکی با هم داشته باشند؟ به نظر ما که نه؛ اما زمانی که این کارمندِ آکواریوم جانِ اختاپوس داستان را نجات میدهد دوستی خاصی بین آنها شکل میگیرد و اختاپوس با خوشحالی تمام از هشت بازو، سه قلب و مغز باهوشش کمک میگیرد تا معمای ناپدیدشدن پسر این کارمند آکواریوم را حل کند.
«کتاب موجودات بهغایت باهوش، رمانی دوستداشتنی، فریبنده و بسیار جذاب، خاطرهانگیز و لطیف است.» - واشنگتن پست
«پرترهٔ زیبای ون پلت از یک زن بیوه که با یک هشت پای باهوش ارتباط برقرار میکند، با طنزی صمیمانه به تصویر کشیده شده و بهطرز شگفتانگیزی خواندنی است. بهرغم رابطهٔ نامتعارفی که در هستهٔ این داستان وجود دارد، رمان مانند یک مراقبه میماند که غم و اندوه و پیوندهایی که ما را سرپا نگه داشته را نشان میدهد.» - مجلهٔ اله
«این کتاب مملو از عشق و طنز بود. عاشقش شدم. داستان آن تا مدتها ذهن شما را درگیر خود میکند.» - روث هوگان
«شما نمیتوانید این کتاب را تا زمان تمام شدنش زمین بگذارید. حتی وقتی کتاب را نخوانید هم آن را با خودتان اینور و آنور خواهید برد.» - جیمی فورد
«کتابی اصیل و واقعاً تأثیر گذار.» - هلن هوآنگ
این رمان داستانی عجیب و غیرمتعارف دارد، داستان دوستی بین یک موجود دریایی که به هوش بالا معروف است و یک انسان که نویسنده سعی دارد در خلالِ آن به خواننده یادآوری کند که گاهی باید حتماً نگاهی عمیق به گذشته انداخت و بدین ترتیب آینده را کشف کرد. اگر طرفدار داستانهایی مانند مردی به نام اُوِه بودید، حتماً این کتاب را هم بخوانید.
«تاریکی با من جور است. هر روز غروب، منتظر میمانم صدای خاموشی چراغهای سقفی به گوش برسد و نوری نماند جز نور آکواریوم اصلی. عالی نیست؛ اما آنقدر که باید، خوب است. کمابیش تاریک است، مثل عمق میانی دریا. پیش از اینکه اسیر و زندانی شوم، آنجا زندگی میکردم. چیزی از آن دوران به یاد ندارم؛ اما هنوز میتوانم جریان بیوقفهٔ آب سرد را در ذهن بچشم. تاریکی در خونم جاری است. میپرسید که هستم؟ نامم مارسلوس است؛ اما بیشترِ آدمها مارسلوس صدایم نمیکنند. معمولاً میگویند: «اون پسر...» مثلاً میگویند: «اون پسر رو ببینین. بفرما، اینجاست. فقط پاهاش از پشت سنگ پیداست.» من هشتپای غول آرامم. این را از روی پلاک روی دیوار کنار آکواریومم میدانم. میدانم چه فکری در سر دارید. بله، میتوانم بخوانم. میتوانم کارهای زیادی انجام دهم که هیچ انتظارش را ندارید. حقایق دیگری نیز بر روی پلاک حک شده: اندازهام، رژیم غذایی ایدئالم و جایی که اگر اسیر اینجا نبودم، در آن میزیستم. پلاک به مهارت ذهنی و گرایشم به زیرکی نیز اشاره میکند که آدمها بهدلایلی آن را شگفتآور میدانند. روی پلاک نوشته شده: «هشتپاها موجوداتِ بهغایت باهوشی هستند.» همچنین، پلاک به آدمها هشدار میدهد حواسش به قدرت استتارم باشد و از آنها میخواهد با دقت بیشتری مرا جستوجو کنند؛ چراکه ممکن است خود را با ظاهر شنها تطبیق داده باشم.»
«خرچنگ، صدف، میگو، گوشماهی، صدفماهی، صدف آبالون، ماهی، تخمِ ماهی. بنا به نوشتهٔ پلاک کنار آکواریومم، رژیم غذایی هشتپای غول آرام همین است. از قرار معلوم، دریا باید بوفهٔ دلپذیری باشد با تمام این غذاهای لذیذ و صد البته رایگان. اما غذایی که اینجا برایمان فراهم میشود، چیست؟ ماهی خالمَخالی، لوزیماهی و مهمتر از همه، شاهماهی. شاهماهی، شاهماهی، مدام و مدام شاهماهی. موجودات متعفنی هستند، ماهیهای لغزانِ کوچکِ حالبههمزن. شک ندارم دلیل وفورشان در اینجا هزینهٔ اندکشان است. کوسههای آکواریوم اصلی به پاداشِ کسلکنندهبودنشان، ماهی هامورِ تازه دریافت میکنند و من شاهماهیای نصیبم میشود که یخش تازه آب شده. حتی گاهی هنوز هم کمابیش منجمد است. برای همین است که وقتی میخواهم بافت محشر صدف تازه را مزهمزه کنم، وقتی مشتاقم خُردشدنِ خرچنگی در پوستهاش را زیر منقارم حس کنم، وقتی دلم برای خوردن گوشت شیرین و سفت خیار دریایی غنج میزند، باید کنترل اوضاع را به بازوهای خود بسپارم. گاهی اساراتگرانم اگر بخواهند مرا به همکاری در روند معاینهٔ پزشکی راضی کنند یا برای شرکت در یکی از بازیهایشان به من رشوه بدهند، یک گوشماهی آغشته به ترحم به آکواریومم میاندازند. تری هم گهگاه بیدلیل یکی دو صدفی مهمانم میکند.»
«خاله جین کِی به این حال افتاد؟ به این حالی که خود آن را گِردآوری مینامد. وقتی کامرون کودکی درحال رشد بود، او هرگز چنین اوضاعی نداشت. گاهی اوقات کامرون از محلهٔ قدیمیشان در مودِستو میگذرد، از همان خانهٔ دوخوابهای که خاله جین او را در آن بزرگ کرد. آن خانه همیشه تمیز بود. چند سال قبل، خاله جین آن را فروخت تا هزینههای پزشکی مربوط به تابستان قبل را پرداخت کند. از قرار معلوم، مشتخوردن و از حالرفتن در پارکینگ دِلز سالن هزینهٔ هنگفتی دارد. خاله جین در آن اتفاق حتی مقصر هم نبود. تعدادی از اراذل غریبه دردسر درست کرده بودند و او فقط تلاش کرده بود اوضاع را آرام کند. بهطریقی نامعلوم، مشتی به کنار سرش خورده و روی آسفالت فرود آمده بود. حال آن اتفاق، ضربهٔ مغزی سخت، شکستگی لگن و ماهها درمان فیزیکی و کاردرمانی بود. کامرون شغل مناسبی را در شرکتی تعمیراتی که میتوانست به کارآموزی منتهی شود، رها کرده بود تا از او مراقبت کند. روی کاناپهاش میخوابید تا وقت خوردن داروهایش را به یادش بیاورد و او را به مطب متخصص آسیب مغزی در شهر اِستوکتون ببرد. هر روز بعدازظهر، آهسته تا ورودی خانه میرفت و در را برای پستچی باز میکرد تا خاله جین از آمدنش خبردار نشود. موجودیِ رقتانگیز حساب پساندازش فقط تا مدتی جوابگوی مأموران مالیات بود.»
توا سالیوان پس از مرگ شوهرش بهعنوان نظافتچی شروع به کار در شیفت شبِ یک آکواریوم میکند. از زمانی که پسر هجدهسالهاش اریک، بیش از سی سال پیش به طرز مرموزی در یک قایق ناپدید شد او سر خود را گرمِ کار میکند و اینگونه سعی میکند ذهن خود را آرام کند. تا اینکه یک شب او با مارسلوس آشنا میشود، یک اختاپوس غولپیکر اقیانوس آرام که در یکی از آکواریومها زندگی میکند. این اختاپوس همه چیز را میبیند اما امکان ندارد حتی یکی از هشت بازوی خود را برای آسیب رساندن به صیادانش بلند کند؛ به زودی دوستی عجیب و عمیقی بین مارسلوس و توا برقرار میشود. مارسلوس که شَمّ کارآگاهیاش همیشه فعال است با دودوتا چهارتا کردن متوجه میشود که چه اتفاقی برای پسر توا افتاده است و حالا مارسلوس از هر ترفندی استفاده میکند تا قبل از اینکه خیلی دیر شود، حقیقت را برای توا آشکار کند.
• کتاب مردی به نام اُوِه اثر فردریک بکمن نویسندهٔ سوئدی است که بسیار پرفروش شد و خوانندگان را غافلگیر کرد. این کتاب داستان مردی به نام اُوه است که همسرش را از دست داده و حالا بسیار سختگیر و بداخلاق شده است. او اصول ثابتی دارد و همسایهها اصلاً از او خوششان نمیآید تا اینکه نقلمکان همسایهای جدید، زندگی او را کاملاً دگرگون میکند.
• در کتابخانه پیدایش خواهی کرد اثر میچیکو آئویاما نویسندهٔ ژاپنی است. این کتاب داستان یک کتابدار عجیب است که با توصیههای خود زندگی شخصیتهای مختلف این کتاب را دگرگون میکند و نویسنده قصد دارد در این کتاب به شما نشان بدهد یک کتاب عالی تا چه حد میتواند بر زندگی یک فرد تأثیر بگذارد.
• کتاب چطور زندگی میکنید؟ اثر گنزابورو یوشینو نویسندهٔ ژاپنی است. این رمان داستان پسری پانزدهساله به نام کاپر است که رنج زندگی زودتر از موعد به سراغش میآید. او که پدر و مادرش را از دست میدهد مجبور میشود حالا با داییاش زندگی کند و با سختیهای زندگی روبهرو شود و سعی میکند معنای زندگی را با کمک عمویش کشف کند.
• کتاب سم هستم، بفرمایید اثر داستین تاو نویسندهٔ آمریکایی – ویتنامی است. این کتاب داستان دختری هفدهساله به نام جولی است که تمام آيندهاش را با دوستپسرش برنامهریزی کرده است اما او را در یک حادثه اتفاقی از دست میدهد و پس از آن زندگیاش دگرگون میشود.
شلبی ون پلت در شمال غربی اقیانوس آرام به دنیا آمد و در همانجا هم بزرگ شد. کتابِ موجوداتِ بهغایت باهوش اولین کتاب این نویسنده است که بسیار پرفروش شد و همچنین به زبانهای مختلف از جمله اسپانیایی، آلمانی، دانمارکی و فرانسوی ترجمه شد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.