نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات نون منتشر کرد:
قطار سریع السیر شینکانسن تریلری جذاب و نفسگیر است با طنزی سیاه از نویسندهی پرفروش ژاپنی کوتارو ایساکا که پنج آدمکش حرفهای را با اهداف و انگیزههای گوناگون در سفری خطرناک با قطار دنبال میکند. نانائو ملقب به کفشدوزک که خود را بدشانسترین آدمکش دنیا میداند برای مأموریت سادهای سوار قطار سریع السیر شینکانسن از توکیو به مقصد موریوکا میشود؛ او باید چمدانی را بردارد و در ایستگاه بعدی پیاده شود؛ اما خبر ندارد که دو آدمکش بسیار خطرناک با نامهای مستعار لیمو و نارنگی نیز دقیقا دنبال همان چمدان هستند. ساتوشی معروف به شاهزاده که چهره دانش آموزی پاک و معصوم و ذهن و روان آدمکشی شرور و حیله گر را دارد نیز سوار همین قطار است و آدمکش دیگری با انگیزه انتقام جویی در پی اوست.
قطار سریعالسیر شینگانسن اثری بدیع است با طنزی خاص و حیرتانگیز و پیچوخمهای بسیار که خواننده را به سفری پرماجرا میبرد.
کوتارو ایساکا نویسندهی ژاپنی داستانهای معمایی و جنایی است. او که دانشآموخته رشتهی حقوق از دانشگاه توهوکو است، جوایز گوناگون فراوانی را به دست آورده است. از جمله جایزهی معمایینویسان ژاپنی، جایزه پرفروشترین اثر سال جایزهی یوشیکاوا ایجی و… او در سال 2022 برندهی جایزهی منتقدان استرند در بخش بهترین اثر نخست نویسنده شده است. تاکنون از چهارده داستان او فیلم و سریال ساخته شده است از جمله همین اثر که فیلم موفق قطار سریع السیر با حضور برد پیت و سندرا بولاک اقتباسی از آن است.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
قطار سریعالسیر شینکانسن از سایت گودریدز امتیاز 3.8 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب قطار سریعالسیر شینکانسن از سایت آمازون امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.
• برندۀ جایزۀ منتقدان Strand برای بهترین رمان اول
• برندهٔ جایزهٔ University Readers
کتاب قطار سریعالسیر شینکانسن رمانی است طنز، تاریک و مهیج اثر نویسندهٔ ژاپنی کوتارو ایساکا. نسخهٔ اصلی این رمان ابتدا در سال 2010 به زبان ژاپنی منتشر شد. این رمان داستان چندین قاتل است که سوار قطار سریعالسیری میشوند و هر کدام مأموریت متفاوتی دارند و بهنوعی به هم مرتبط هستند. این رمان بسیار مورد استقبال منتقدین قرار گرفت و در سال 2018 نمایشی ژاپنی و در سال 2022 فیلمی آمریکایی با اقتباس از این رمان ساخته شدند. کتاب حاضر ترجمهای از متن انگلیسی این اثر با عنوان Bullet train است که در سال 2022 منتشر شد.
«کتابی عالی برای تعطیلات، چرا که فعلوانفعالات درآن بسیار سریع رخ میدهد؛ دقیقا مثل قطار سریعالسیر در عنوان کتاب، ایساکا بیتردید شما را تا پایان داستان به حدسزدن وامیدارد.» - کلایدر
«ایساکا تعلیق را در سرتاسر داستان بالا نگه میدارد. طرفداران داستانهای حادثهای پیچیده، محسورِ خواهند شد.» - پابلیشرز ویکلی
«ایساکا برخلاف هر داستان جنایی دیگری که در قفسههای کتاب میبینید، داستان جنایی نامتعارفی را با ریتمی سریع و طنزآلود خلق کرده است.» - یورمانی گیک
کتاب قطار سریعالسیر شینکانسن یکی از پرفروشترین و هیجانانگیزترین رمانهای ژاپنی است. کتابی جدی و مرگبار با پیچشهای باورنکردنی که شما را کنجکاوانه تا انتها با خود میکشاند؛ بنابراین اگر به رمانهای ماجراجویانه علاقه دارید خواندن این رمان جذاب را از دست ندهید.
«ایستگاه توکیو غلغله است. از آخرینباری که یوئيچی کیمورا اینجا بوده مدتها میگذرد، بنابراین مطمئن نیست که ایستگاه همیشه تا این اندازه پُر از ازدحام بوده باشد. اگر کسی به او میگفت که رویداد خاصی درحال برگزاری است، باور میکرد. مردمی که دستهدسته میآیند و میروند و تحت فشار قرارش میدهند، او را یاد برنامهای تلویزیونی میاندازند که با واتارو تماشا کرده بود؛ برنامهای دربارهٔ پنگوئنها که همگی تَنگ هم چپیده بودند. کیمورا فکر میکند: دستکم پنگوئنها یه بهونهای دارن، چون جایی که زندگی میکنن بدجوری سرده. صبر میکند تا فضایی میان سیل جمعیت باز شود. از میان سوغاتیفروشیها و کیوسکها میانبُر میزند و سرعت گامهایش را بیشتر میکند. از یکسری پلکان کوتاه بالا میرود و به دستگاه کنترل تردد قطار سریعالسیر شینکانسن میرسد. هنگام گذر از گیت اتوماتیک دچار اضطراب میشود و در فکر است که نکند در اینجا اسلحهٔ سبک توی جیب کتش بهنحوی شناسایی شود، و درحالیکه نیروهای امنیتی گروهگروه دوروبرش میچرخند، گیت را محکم میکوبد و میگذرد، اما اتفاقی رخ نمیدهد. سرعت گامهایش را کم میکند و به صفحهٔ نمایش چشم میدوزد تا سکوی قطارش، هایاته، را چک کند. افسر پلیسِ یونیفرمپوشی به نگهبانی ایستاده، اما انگار هیچ توجهی به او ندارد. بچهای با کولهپشتیاش با او برخورد میکند و از کنارش میگذرد؛ بهنظر هشت یا نهساله میرسد. کیمورا به واتارو فکر میکند و سینهاش فشرده میشود. پسر زیبایش را تصور میکند که بیهوش و بدون واکنش روی تخت بیمارستان خوابیده.»
«حباب احساساتِ درون سرش دیگر بیربط بهنظر میرسد و میترکد. دستش را در جیب ژاکت ورزشی سیاهش میکند و اسلحه را درمیآورد، سپس لولهٔ باریکی را از ساک کاغذی بیرون میکشد. آن را سر لولهٔ اسلحه جا میاندازد و میپیچاند تا در جای خود قرار بگیرد. صدای شلیک را کاملاً از بین نمیبرد، اما برای تفنگ ۲۲ی کوچکی مثل این، صدا را تا حد کلیک مختصری خفه میکند، و سبکتر از گلولهٔ یک تفنگ اسباببازی است. یک بار دیگر به آینه نگاه میکند، سری بهتأیید تکان میدهد، سپس اسلحه را در ساک کاغذی میگذارد و از روشویی دور میشود. زن مهمانداری دارد چرخ خوراکیها را آماده میکند، و چیزی نمانده کیمورا با او شاخبهشاخ شود. تا میخواهد فریاد بزند «تکونش بده»، چشمش به بطریهای آبجوی روی چرخ میافتد و پس میرود. حرف پدرش بهسرعت از ذهنش میگذرد: «یادت باشه، با یه جرعه کارِت تمومه. الکلیسم واقعاً هیچوقت از بین نمیره. یه جرعه که بخوری، درست برمیگردی سر خونهٔ اولت.» وارد واگن چهار میشود و شروع میکند به طیکردن راهروی آن. مردی که تازه در سمت چپ واگن سرجای خود نشسته، هنگام عبور کیمورا با او برخورد میکند.»
«حالا نارنگی به مردی که روی صندلی وسطی نشسته است اشاره میکند؛ مردی جوانتر، در اوایل دههٔ بیستسالگیاش با موهایی بلند، که بین آن دو گیر افتاده. او چپوراست به لیمو و نارنگی نگاه میکند. از دیشب که نجاتش دادند خیلی بهتر بهنظر میرسد. طناب پیچشده و کتکخورده پیدایش کردند؛ بیاختیار داشت می لرزید. اما هنوز یک روزِ تمام نگذشته که انگار کاملاً به حالت طبیعی برگشته. نارنگی فکر میکند: شاید هیچ دغدغهٔ درونیای نداره؛ موضوعی که اغلب دربارهٔ افرادی که داستان نمیخوانند مصداق دارد، یعنی از درون خالی و تکرنگاند، بنابراین بدون هیچ مشکلی میتوانند رویکردشان را تغییر بدهند. چیزی را قورت میدهند و بهمحض پایینرفتن از گلویشان، بهکلی فراموشش میکنند. ذاتاً عاری از حس همدلیاند. چنین افرادی بیشتری نیاز را به مطالعه دارند، اما در بیشتر موارد، دیگر خیلی دیر شده. نارنگی ساعتش را نگاه میکند.»
ساتوشی معروف به شاهزاده، شبیه یک بچه مدرسهای بیگناه است اما درواقع او یک قاتل شیک و فریبنده است. خوراکش خطر کردن است و هیچگاه دست رد به یک بحث فلسفی خوب نمیزد، مثلاً او دوست دارد بداند آیا واقعاً کشتن اشتباه است؟ فرزندِ کیمورا به لطف شاهزاده در کما بهسر میبرد و کیمورا رد او را تا قطار سریعالسیری گرفته که از توکیو به سمت موریوکا میرود تا انتقامش را بگیرد. اما کیمورا به زودی متوجه میشود که آنها تنها مسافران خطرناک این قطار نیستند. نانائو با نام مستعار کفشدوزک، خود را بدشانسترین قاتل جهان میداند. رئيس کفشدوزک که زنی جوان و مرموز به نام ماریا است او را به این قطار سریعالسیر فرستاده تا یک چمدان پُر از پول را بدزدد و در اولین ایستگاه از قطار پیاده شود. دو قاتل خطرناک دیگر نیز با نامهای مستعار لیمو و نارنگی در حال سفر به موریوکا هستند و همین چمدان دست همه را رو میکند. چرا همهٔ آنها سوار این قطار شدهاند و چه کسی قرار است از این قطار جان سالم بدرد ببرد؟
در سال 2022 یک فیلم کمدی-اکشن آمریکایی با نام Bullet train یا قطار سریعالسیر به کارگردانی دیوید لیچ و بازی برد پیت در نقش یک قاتل، بر اساس همین کتاب ساخته و اکران شد.
• کتاب قتل در قطار سریعالسیر شرق رمانی پلیسی و جنایی اثر آگاتا کریستی نویسندهٔ انگلیسی و خالق شخصیت معروف هرکول پوآرو است. او در این کتاب به داستان قتلی در قطار سریعالسیر لوکس در دههٔ 1930 میپردازد که با بارش برفی سنگین متوقف میشود. قتلی در این قطار رخ میدهد و هرکول پوآرو که یکی از مسافرین این قطار است تلاش میکند تا به رازِ پشتِ این قتل پی ببرد.
• کتاب قتل سریعالسیر توکیو اثر سیچو ماتسوموتو نویسندهٔ ژاپنی است که برای نوشتن داستانهای پلیسی در ژاپن به شهرت رسیده است. این کتاب از جایی شروع میشود که جسد یک زوج جوان در ساحل صخرههای خلیج هاکاتادر پیدا میشود. بسیاری گمان میکنند که این خودکشی عشق است و پلیس بسیار سریع پرونده را مختومه اعلام میکند اما در این میان بازرسی باتجربه که کاملاً متقاعد نشده، به تحقیق بیشتر در این مورد میپردازد و نقاط مبهم پرونده را به هم متصل میکند تا پی میبرد که این پرونده درواقع یک قتل است.
کوتارو ایساکا سال 1971 در شهر ماتسودو در استان چیبای ژاپن به دنیا آمد. او نویسندهٔ ژاپنی است که بیشتر برای نوشتن داستانهای رازآلود و مانگاهای مجموعهٔ هیتمن به شهرت رسید. ایساکا پس از فارغالتحصیلی از دانشکدهٔ حقوق دانشگاه توهاکو، بهعنوان مهندس مشغول به کار شد. در سال 2000 او برای اولین رمانش برندهٔ جایزهٔ معمایینویسان ژاپن شد و پس از آن به یک نویسندهٔ تماموقت تبدیل شد. در سال 2002 رمان دیگرش با نام «زندگی سرسبز» مورد تحسین بسیاری از منتقدان قرار گرفت و نامزد دریافت جایزهٔ نائوکی جوریوکوپیرو در سال 2003 بود و موفقیت عمومی را برای این نویسنده به ارمغان آورد. اثر بعدی این نویسنده برندهٔ بیستوپنجمین جایزهٔ یوشیکاوا ایجی برای نویسندگان جدید شد. رمانهای دیگرش با عنوان «کودکان (2004)»، «ملخ (2004)»، «شینیگامی نو سیدو (2005)» و «ساباکو (2006)» همگی نامزد دریافت جایزهٔ ناتوکی شدند. ایساکا تنها نویسندهٔ ژاپنی بود که هر چهار سال یک بار نامزد دریافت جایزهٔ پرفروشترین کتابهای ژاپنی میشد و سرانجام در سال 2008 برندهٔ جایزهٔ «خواب طلایی» شد. تاکنون میلیونها نسخه از کتابهای این نویسنده در سراسر جهان به فروش رفته است.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.