آزادی دوم جسورانهتر و شورشیتر است. پیادهروی صرفاً «قطع ارتباطی» موقت با زندگی روزمره را میسر میکند چند روزی گریختن از آن شبکهی تودرتو، تجربهی کوتاهِ بیرونبودن از سیستم و پرسهزدن در راههای نرفته. اما میتوان گسستی تمامعیار را هم انتخاب کرد.
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات ماهی منتشر کرد :
«با پیادهروی از ایدهی هویت، از وسوسهی کسیبودن، یا اسم و گذشتهای داشتن میگریزیم… آزادیِ برآمده از پیادهروی در کسینبودن است؛ زیرا بدنی که پیاده میرود گذشته یا پیشینهای ندارد، تنها گردابی است در جریان بسیار کهن زندگی.»
کتاب حاضر با پیادهرفتن از منظرهای گوناگون -زیارت، گردش، راهپیمایی اعتراضی، طبیعتگردی، پرسهزنی- سروکار دارد و اینکه هر یک چه از ما میگویند؛ و نیز از سلوک مشاهیری سخن میراند که پیادهرفتن جزو لاینفک زندگیشان بوده است: تورو و شوق زیر پا گذاشتن جنگل والدن و غرقشدن در حیات وحش؛ رمبو و پیادهرفتن به منزلهی ابراز خشم؛ دونروال و پرسهزدن برای فرار از ماخولیا؛ روسو و راهرفتن برای فکرکردن؛ نیچه و کوهپیمودن برای فلسفیدن؛ کانت و قدمزدن برای فراغت از فلسفیدن و حفظ سلامت؛ گاندی و راهپیماییکردن برای اعتراض مسالمتآمیز. آری، «هنگامی که بر پای خود بایستیم، دیگر آنجا که هستیم نمیمانیم.»
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
فلسفهی پیادهروی از سایت گودریدز امتیاز 3.8 از 5 را دریافت کرده است.
فلسفهی پیادهروی از سایت آمازون امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.
فلسفهی پیادهروی اثر فردریک گرو متفکر برجستهٔ فرانسوی است که اولینبار در سال 2008 به زبان فرانسه منتشر شد. این کتاب پس از انتشار یکی از ده اثر پرفروش سال فرانسه شد. نویسنده در این اثر از فلسفهٔ راههای مختلفی میگوید که برای رسیدن به مقصدهایی مانند گردشگاهها و گردش در طبیعت برمیگزینیم و آنچه این مسیرها دربارهٔ ما میگوید را فاش میکند. گرو در این کتاب به بررسی فلسفههای خلاقانه نویسندگان، هنرمندان و متفکرانی مانند نیچه، رَمبو، نروال و کانت میپردازد که به شدت تحتتأثیر عمل سادهٔ پیادهروی قرار گرفته بودند و از تأثیر پیادهروی بر زندگی و آثار آنها میگوید.
«تصمیم به پیادهروی بیشتر در سال جدید ممکن است مانند این باشد که به خودتان قول میدهید بیشتر استراحت کنید و بهجای کار، بیکار باشید. اما بسیاری از افراد باهوش نمیتوانند به مسئله اینگونه نگاه کنند... فردریک گرو در این کتاب به این پرسش پاسخ میدهد که چرا مولدترین نویسندگان و فیلسوفان مانند روسو، کانت، نیچه و بسیاری دیگر، راهروانی خستگیناپذیر بودهاند.» - کریستوفر کالدول، فایننشال تایمز
«کتاب فلسفهی پیادهروی تأیید پرشوری بر زندگی ساده و لذتبردن از چیزهای ساده است. این کتاب زیبا نوشته شده: واضح، ساده و دقیق.» - کارول کادوالدر، آبزرور
«فیلسوف مشهور فردریک گرو، به پیادهروی میاندیشد و آن را دنیویترین شیوهٔ جابهجایی یا ورزش میخواند و از جایگاه واقعی آن در الهامبخشیدن به خلاقیت، برانگیختن آزادی و آرامکردن روح آشفته میگوید.» - بوکلیست
«فلسفهی پیادهروی کتابی زیبا و الهامبخش است و نویسنده در آن به موضوعی پرداخته که اغلب نادیده گرفته میشود.» - پابلیشرز ویکلی
آیا تابهحال به مدتی طولانی پیادهروی کردهاید و حین پیادهروی به تأمل پرداختهاید؟ بهنظرتان پیادهروی عملی بسیار ساده است یا ممکن است روی زندگی و ذهن شما تأثیر خاصی داشته باشد؟ این کتاب مناسب هر کسی است که دوست دارید با فلسفهٔ پیادهروی و زندگی فیلسوفان مختلف و تأثیر پیادهروی بر ذهن آنها آشنا شود.
«نخستین آزادیْ آزادی تعلیق است که پیادهروی یا حتی گردشی ساده و کوتاه به ارمغان میآورد: زمینگذاشتن بار نگرانیها، لَختی فراموشکردن کار و بار. تصمیم میگیرید دفتر کارتان را ترک کنید، بیرون بروید، قدمی بزنید، به چیزهای دیگر فکر کنید. اگر این گشتوگذار طولانیتر باشد و چند روز طول بکشد، فرایند رهایی را بیشتر حس میکنید: از قید و بندهای کار میگریزید، یوغ روزمرگی را از گردن وامینهید. اما پیادهروی چگونه میتواند بیش از سفری طولانی این احساس آزادی را به وجود آورد؟ زیر سفر بالاخره قید و بندهای دیگری دارد که به همان اندازه خستهکنندهاند: وزن کولهپشتی، مسافت میان ایستگاهها، نامعلوم بودن آبوهوا (بیم باران، توفان، گرمای کُشنده)، جا و مکانِ بدون امکانات، و چیزهایی از این قبیل... تنها پیادهروی است که میتواند ما را از توهم ضرویات آزاد کند. اما پیادهروی هم ضرورتهای قدرتمند خویش را دارد. برای پیمودن مسیری معین باید ساعتها پیاده بروید و گامهای زیادی بردارید؛ فرصت آزادیِ عمل محدود است، در مسیرهای یک باغ پرسه نمیزنید تا راه از پیش مشخص باشد، باید بر سر هر دوراهی مسیر درست را انتخاب کنید وگرنه پشیمان خواهید شد.»
«برای کسی که هرگز تجربهی پیادهروی نداشته است، توصیف سادهی وضعیت پیادهروندهها بیدرنگ چیزی بیمعنا، نوعی انحراف، شکلی از بندگی خودخواسته جلوه میکند. زیرا شهرنشینان بهطور طبیعی تمایل دارند چنین فعالیتهایی را نوعی محرومیت تلقی کنند، حال آنکه پیادهروندگان رهایی از شبکهی تودرتوی مبادلات و تقلیلنیافتن به نقطهی اتصالی در شبکهی بازتوزیع اطلاعات، تصاویر و کالاها را نوعی آزادی میدانند؛ از نظر آنها آزادی این است که دریابیم همهی این چیزها تا جایی واقعی و مهم هستند که ما آنها را واقعی و مهم بپنداریم. در این لحظات ازهمگسسته، نهتنها دنیایمان از هم نمیپاشد، بلکه پیوندهای یادشده ناگهان قید و بندهایی پرزحمت، خفقانآور، و بسیار محدودکننده جلوه میکنند. پس آزادی همانا یک لقمه نان و یک جرعه آب خنک و چشمانداز گشودهی دشت و صحراست. آری، کسی که از آزادی تعلیق به وجود آمده خوشحال است که پا در مسیر گذاشته، اما راه بازگشت را نیز با خوشحالی خواهد پیمود. پیادهروی موهبتی گذراست، آزادیای است که گریزی کوتاه یا چندروزه به ارمغان میآورد. وقتی برمیگردید هیچچیز واقعاً تغییر نکرده است. تمام سکونها و لَختیهای سابق یکباره برمیگردند: سرعت، غافلشدن از خود، غفلت از دیگران، هیجان و خستگی ملالآور.»
«آخرین آزادی پیادهرونده از همه نامعمولتر است. این یکی، بعد از بازیابی لذتهای ساده و تسخیر دوبارهی جانور بدوی، مرحلهی سوم است: آزادی روگردانی. هاینریش زیمر، یکی از بزرگترین نویسندگانی که دربارهی تمدنهای هندی نوشته، در جایی گفته است که فلسفهی هندو در سفر عمر چهار مرحله از هم تفکیک میکند. مرحلهی اول مرحلهی شاگرد یا محصل یا مرید است. بر این اساس، در بامداد زندگی، وظایف اصلی فرد عبارتاند از اطاعت از فرامین استاد، فراگیری درسهای او، پذیرای نقد بودن و سرنهادن به اصول وضعشده. این زمان زمان دریافت و پذیرش است. در مرحلهی دوم، فرد، که اکنون بالغ شده است، در نیمروز زندگی، آقای خانه میشود، ازدواج میکند و مسئولیت خانواده را برعهده میگیرد: تا آنجا که میتواند حساب اموال را نگه میدارد، وجوهات دینی را میپردازد، تجارت یا حرفهای پیشه میکند، تن به قیود اجتماع میسپارد و دیگران را هم به این کار وامیدارد. میپذیرد نقابهایی اجتماعی را به صورت بزند که نقشش را در جامعه و خانواده تعیین میکنند. بعد از آن، در عصرگاه زندگی، وقتی فرزندان از آبوگِل در آمدند، فرد میتواند همهی وظایف اجتماعی و هزینههای زندگی و دغدغههای اقتصادی را وانهد و گوشهی عزلت بگزیند.»
چه برای خودتان در خیابانها پرسه بزنید، چه در مسیری هدفمند راه بروید، هنگام راه رفتن به یک جانور دوپای متحرک تبدیل میشوید که میتوانید لحظهای از تعهدات خود جدا شوید. فردریک گرو اما پا فراتر از این میگذارد و از تاثیر پیادهروی بر عالم ادبیات و فلسفه میگوید، از سرگردانی ادیبانی همچون کرواک و گینزبورگ میگوید. او معتقد است با پیادهروی از خودِ ایدهٔ هویت، وسوسهٔ کسی شدن، داشتن نام و حتی تاریخچه فرار میکنید... آزادی در پیادهروی این است که کسی نباشید؛ چون هنگام پیادهروی بدن تاریخچهای ندارد و میتوان مانند یک گرداب در جریان زندگی سرگردان شد. فردریک گرو در این کتاب داستانهای حزنانگیز زندگی را با تأملات خود دربارهٔ پیادهروی ترکیب کرده است و از زندگی و تأثیر پیادهروی بر زندگی فیلسوفان و نویسندگان بزرگی مانند روسو، نیچه و کانت میگوید. گرو در کتاب فلسفهی پیادهروی توجهٔ خود را به متفکرانی معطوف کرده است که راهرفتن را امری محوری در عمل خود میدانستند. او به شما نشان میدهد که روسو چگونه راه میرفت تا فکر کند درحالیکه نیچه برای بازیابی سلامت و رهایی از میگرن ناتوانکنندهاش راه میرفت و برای نوشتن در دامنهٔ کوه سرگردان بود. در مقابل کانت، برای فرار از اجبار تفکر، هر روز، دقیقاً در ساعت مشخصی، در زادگاهاش پیادهروی میکرد و آرتور رَمبو در پاریس قدم میزد تا خلاقیت خود را رها کند.
1. پیادهروی ورزش نیست
2. آزادیها
3. چرا من چنین پیاده روندهی خوبی هستم، نیچه
4. بیرون
5. آهستگی
6. عطش گریز، رمبو
7. تنهاییها
8. سکوتها
9. رویاهای بیداری یک پیاده رونده: روسو
10. ابدیتها
11. فتحش حیات وحش، تورو
12. انرژی
13. زیارت
14. تولد دوباره و حضور
15. رهیافت کلبی
16. حالات خوشی
17. پرسههای مالیخولیایی، نروال
18. گردش روزانه، کانت
19. گردشها
20. بوستانهای عمومی
21. فلانور شهرنشین
22. نیروی جاذبه
23. اولیهها
24. عارف و سیاستمدار، گاندی
25. تکرار
• کتاب پیادهروی و سکوت در زمانهٔ هیاهو اثر ارلینگ کاگه مجموعهدار آثار هنری و نویسندهٔ نروژی است. او که شیفتهٔ پیادهروی و دلسپردن به سکوت است، توانست در چالش سهقطب شرکت کند و پای پیاده قلهٔ اورست را فتح کرد. او در این سفرها به خودشناسی رسید و معتقد است پیادهروی و سکوت در دل طبیعت، مراقبهای برای ورزیدگی ذهن است و در این کتاب از فلسفهٔ خود دربارهٔ پیادهروی میگوید.
• پیادهروی با نیچه (در مسیر خودیابی) اثر جان کاگ نویسنده و فیلسوف آمریکایی است. این کتاب داستان دو سفر فلسفی ساخته و پرداختهٔ ذهن نویسنده است که در آن عازم قلههای سوئیس و بالاتر از سیلز ماریا میشود و بهجایی میرود که نیچه کتاب «چنین گفت زرتشت» را نوشته است. هر داستان سفری که در این کتاب آمده جستوجوی خرد در هستهٔ فلسفهٔ نیچه است.
فردریک گرو فیلسوف فرانسوی سال 1965 به دنیا آمد. او متخصص آثار میشل فوکو و یکی از سردبیران بنیادی است که مقالات فوکو را ساماندهی و منتشر میکنند. فردریک گرو مدرک دکترایش را در رشتهٔ فلسفه اخذ کرده و استاد دانشگاه ساینسپرو است. تحقیقات او بر فلسفهٔ معاصر فرانسه و بهویژه میشل فوکو متمرکز است که آن را چندین دوره در کالج دوفِرانس تدریس کرده است. کتاب فلسفهی پیادهروی او برای اولینبار در سال 2008 در فرانسه منتشر شد و به چندین زبان مختلف ترجمه شد. جان هاو این کتاب را به انگلیسی ترجمه کرد و نسخهٔ انگلیسی آن در سال 2014 منتشر شد. فردریک گرو تاکنون جوایز زیادی دریافت کرده است. از جمله این جوایز میتوان به جایزهٔ بوردین از آکادمی علوم اخلاقیات و سیاست در سال 2007 و جایزهٔ لیسندو فلسفه در سال 2019 اشاره کرد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
آزادی دوم جسورانهتر و شورشیتر است. پیادهروی صرفاً «قطع ارتباطی» موقت با زندگی روزمره را میسر میکند چند روزی گریختن از آن شبکهی تودرتو، تجربهی کوتاهِ بیرونبودن از سیستم و پرسهزدن در راههای نرفته. اما میتوان گسستی تمامعیار را هم انتخاب کرد.
در حین پیادهروی فقط میتوانیم به قدمهای ثابت و منظم خودمان اتکا کنیم، همگی بیدرنگ سبب میشوند امکاناتی مثل فراوانی اقلام موجود (کالا، حملونقل، شبکهی توزیع) و دسترسی آسان به وسایل و تجهیزات (به قصد برقراری ارتباط، خرید، جابهجایی) اموری دستوپا گیر به نظر برسند.
راجع به سختیها حرف نمیزنم، هر چند معجزهی واقعی این است که سختیها نه مانع شادکامی بلکه علت آناند. میخواهم بگویم مسائلی که حین پیادهروی نمودار میشوند، مسائل مثل اینکه دیگر گسترهی انتخاب خوردنیها و نوشیدنیها نامحدود نیست، اینکه تابع وضع اجتنابناپذیر آبوهواییم.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
کتابی خواندنی و آموزنده که منو وادار کرد بیشتر پیادهروی کنم. این کتاب در مورد جوهرهٔ راهرفتن، تجربهٔ پیادهروی و دلیل پیادهروی فیلسوفان مشهور جهان است.
نیچه، گاندی وخیلیهای دیگه توی این کتاب هستن و نویسنده از پیادهروی این افراد و تأثیر اون گفته و اینکه بعضی از اونها دوست داشتن تنهایی راه برن، برخی با عصا، برخی با دست در جیب و همین رو تحلیل کرده.
بهندرت کتابی پیدا میکنم که خوشم بیاد چندبار بخونمش اما این یکی از اون کتابهاست. من خودم عاشق راهرفتنم ولی هیچوقت فکر نکردم چجوری راه رفتن میتونه توی طرز فکر آدم تأثیر بذاره.