نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات پرکاس منتشر کرد:
کتاب اشتباه میکردم مجموعه داستانهایی واقعی است که در کلینیک مشاوره و یا در جلسات آموزش اولیا بیانشده است؛ هر داستان اشاره به یک مشکل رفتاری در خانواده و بین اعضای آن در نقشهای مختلف دارد؛ پدری که فکر میکند همه مثل او باید زندگی کنند، مادری که خود را مراقبی بیبدیل برای فرزند خود میداند، جاریی که حسادتهایش به خانواده شوهر باعث معلولیت شوهر میشود و…
روایت داستانهای این کتاب به ما این هشدار را میدهد که مراقب باشیم فکر نکنیم که درست عمل میکنیم، گاهی تصوری که ما از رفتارمان داریم و فکرش را هم نمیکنیم که داریم اشتباه میکنیم سرنوشت خانواده و عزیزانمان را به آنچه نمیخواهیم میکشاند.
« لانه دیو» داستان دختری است که پس از ازدواج و وارد شدن به خانوادۀ همسر، تمام رفتارها و صحبتهای آنان را با نیت بد و هدفی شوم میپندارد . که همین موضوع باعث به وجود آمدن مشکلاتی در زندگی زناشوییاش میشود …
«ایکاش بهموقع بچه میشدم» داستان پدری است که میخواهد فرزندانش که کودک و نوجوان هستند، کاملاً مشابه او که مرد مسن و مقیدی است، رفتار کنند و تمام علاقهها و تفریحات فرزندانش به چشمش مسخره میآید، او با زور و اجبار آنها را وادار به انجام کارهای موردپسند خودش میکند که همین کار باعث میشود تا به فرزندانش آسیبهایی روحی و جسمی جدیای وارد شود .
«دست بالای دست» داستان مردی است که همسر خود را بهشدت محدود کرده و او را حتی از خانوادهاش هم دور کرده و همۀ رفتوآمدهای همسرش را منع کرده است …
«دست تاوان حسد» داستان زن جوانی است که گرفتار حسادت به زنهای همسن خود شده است و هیچچیز او را خوشحال و راضی نمیکند . او همیشه در حال رقابت با دیگران است و نمیتواند از داشتههایش لذت ببرد…
«اطاعت از شوهر» روایتی است از زندگی زنی که همیشه بدون چونوچرا از حرف و دستورات شوهرش پیروی کرده و فرزندانش را نیز همینگونه تربیتکرده است . این رفتار آنان تا جایی پیش میرود که مرد خانواده به یک دیکتاتور تبدیل میشود .
«از مقامم چگونه عزل شدم؟» نگرانیهای پدری است که خانوادهاش او را نادیده میگیرند و به تعبیر خودش مترسکی با نام پدر یا یک دستگاه خودپرداز است نه یک پدر عزیز و محترم… او به دنبال علت این اتفاق و راهحلش است.
«من مجنون با ژولیت ازدواج کردم» داستان پسری است که قبل از ازدواج تصور میکرده تاریخ مصرف غیرتی شدن و حساسیتهای شوهرانه گذشته است، اما بعد از ازدواج دچار بدگمانیهایی میشود …
«پسرم آیا پسر است؟» اشتباهات مادری را بیان میکند که به خاطر تربیت بسیار محتاطانه، نگرانیها و مراقبتهای بیشازحد در تربیت پسرش، باعث شده رفتارهای او دخترانه شود که همین موضوع باعث دردسر این پسر میشود …
«قهر چقدرش خوبه؟» داستان خانمی است که مدام با همسرش قهر میکند و این قهرهای طولانی و کشدار باعث آسیبِِ روحیه همسرش و خراب شدن رابطهشان میشود …
«خانواده محل مباحثه است یا مفاهمه؟» از زبان جوانی است که از نوجوانی همۀ اهداف خود را با مذاکره و آوردن دلیل و منطق پیش برده و حالا که ازدواجکرده است نیز، قصد دارد تمام مشکلات میان خود و همسرش را از طریق مباحثه و استدلال حل کند، غافل از اینکه زندگی زناشویی گاهی نیازمند آن است که همسر خود را درک کنیم …
و سایر داستانهایی که اشتباهاتی را بیان میکند که ممکن است همۀ ما در زندگی به آن دچار شویم…
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.