نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات دیوار منتشر کرد:
در روانشناسی حساس بودن به این معناست که فرد تجربهها و محیط پیرامونش را عمیقتر و دقیقتر پردازش میکند تقریباً از هر سه نفر یک نفر از نظر احساسی و جسمی کمی حساستر به دنیا میآید. حساسیت یکی از ویژگیهای ضروری و طبیعی انسان است اما اکثر مردم هنوز آن را درک نکردهاند.
ما معتقدیم افراد بسیار حساس همان رهبران شفادهندگان و رؤیاپردازانی هستند که دنیایمان در حال حاضر بیش از هر چیز نیاز دارد؛ کافی است بتوانیم نقاط قوتشان را شناسایی کنیم حساسها معمولاً باطنی پیچیده دارند و افکار و احساساتشان بسیار عمیق است. با خواندن این کتاب شاید برای اولین بار متوجه شوید که حساساید اگر چنین است به جمع ما خوش آمدید.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
حساسها از سایت گودریدز امتیاز 4.1 از 5 را دریافت کرده است.
حساسها از سایت آمازون امتیاز 4.5 از 5 را دریافت کرده است.
حساسها (قدرت پنهان آدمهای بسیار حساس در جهان پیچیدهی امروز) اثر جن گرانمن و آندره سولو در سال 2023 منتشر شد. جن گرانمن و آندره سولو بنیانگذاران انجمن آنلاینِ «پناهگاه افراد حساس» هستند که در کنار آن نشریهای نیز برای افراد بسیار حساس منتشر میکنند. گرانمن و سولو در این کتاب تحقیقات علمی، گزارشها و داستانهای مختلف دیگر افراد را با هم ترکیب کردهاند تا خوانندگان را با قدرت پنهان و واقعی افراد بسیار حساس آشنا کنند. نویسندگان در این کتاب ابزارها و بینشهایی را در اختیار شما قرار میدهند تا بتوانید به عنوان یک انسان حساس در این دنیای پرسروصدا و پیچیدهٔ امروز پیش بروید.
«کتاب حساسها، کتابی بسیار مهم است. این کتاب طرز تفکر ما در مورد حساس بودن ـ خودمان یا شخص دیگری ـ را تغییر میدهد و قدرت پنهان چنین ویژگیای را روشن میسازد.» - سوزان کین، نویسندهٔ کتاب تلخ و شیرین و قدرت سکوت
«گرانمن و سولو گزارشهای علمی، بیانیهها و مشاوره را ماهرانه با هم ترکیب کردهاند و یک پروندهٔ جالب در مورد قدرت پنهان آدمهای بسیار حساس در دنیای پرسروصدای امروز نوشتهاند.» - کال نیوپورت، نویسندهٔ کتاب کار عمیق
«این کتاب علمی و جذاب از گرنمن و سولو، مانند یک جشن میماند. این کتاب برای هر کسی است که میخواهد دنیا را عمیقاً احساس و درک کند.» - دکتر الن هندریکسون، نویسندهٔ کتاب چگونه خودتان باشید
«نگاهی منظم و متفکرانه به حساسبودن و آدمهای حساس که مؤسسین یک جامعهٔ آنلاین پرطرفدار آن را نوشتهاند. این کتاب غنی از اطلاعات برای افراد حساس است.» - جودیت اورلوف، نویسنده
«گرنمن و سولو، به طرز ماهرانهای در این کتاب سوءتفاهمها در مورد افراد حساس را برطرف میکنند. استدلال نویسندگان مستدل و درست است و آنها راههای جالبی را نشان میدهند که خوانندگان میتوانند به کمک آنها این ویژگی را بدون نادیدهگرفتن چالشهای آن مهار کنند. این کتاب به خوانندگان امکان میدهد تا حساسیت خود را تبدیل به یک نقطهٔ قوت کنند.» - پابلیشرز ویکلی
اگر زیاد میشنوید که حساس هستید و بهتر است دست از حساسیت بردارید، یا به شما میگویند انقدر حساس نباش، اگر خودتان را جزو افراد بسیار حساس میدانید و حس میکنید مجبور هستید همیشه آن را از دیگران و اطرافیان پنهان کنید، یا حتی فردی حساس دوروبر خودتان دارید، این کتابی است که از شما حمایت خواهد کرد یا نظرتان را نسبت به افراد بسیار حساس تغییر خواهد داد.
«سال 1903 بود. پیکاسو در مولنروژ رقصید، چراغ کابارههای شبانه روشن شدند و شهرهای اروپا به عصری جدید قدم گذاشتند. ترامواها مسافران را به سمت خیابانهایی پُر از کالسکه میبردند، تلگرافها با مکانهای دور ارتباط برقرار میکردند، خبرهای داغ در عرض چند دقیقه در سراسر قارهها منتشر میشدند و تکنولوژی توانست ذرهذره از طریق گرامافونهایی که آهنگهای درخواستی را برای مهمانیها پخش میکردند به خانههای مردم قدم بگذارد. این آهنگها گاهی پیشدرآمدی برای یک بعدازظهر دلانگیز در سینما بودند و گاهی هم بهانهای برای دور شدن از صدای گوشخراشی که نشان میداد لولههای فاضلاب مدرن در خیابانها در حال نصباند. حتی حومهی شهر نیز شلوغ و پُرهیاهو بود چرا که کشاورزان برای اولینبار در حال استفاده از تجهیزات مکانیزه بودند. زندگی به پیش میرفت، همهچیز در حال تغییر و پیشرفت بود و همه بر این باور بودند که این شرایط خوب به نظر میرسد. شهر درسدن آلمان نیز نمیخواست عقب بماند. رهبرانش خواهان به نمایش گذاشتن پیشرفتهایشان بودند و میخواستند دیگر شهرها را الگو قرار دهند. رأیگیریها انجام شد، کمیتهها تشکیل شد و یک نمایشگاه و مجموعهای از سخنرانیهای عمومی در سطح شهر برگزار شد. یکی از سخنرانانْ جامعهشناسی پیشکسوت به نام گئورگ زیمل بود. اگرچه زیمل امروزه برای همه شناختهشده نیست، در زمان خودش فردی تأثیرگذار بود.»
«نگرانی بخصوص زیمل این بود که مردم چگونه با چنین چیزی کنار آمدهاند. آن مردمانی که بیشازحد تحریک شده بودند نمیتوانستند به هر اطلاعات جدیدی واکنش معنادار نشان دهند و مستعد این بودند که به افرادی «دلسرد» یا، به بیانی سادهتر، بیتفاوت تبدیل شوند. آنها یاد گرفتند که احساسات خود را سرکوب کنند، با یکدیگر بدهبستان داشته باشند و به هر چیزی کمتر اهمیت بدهند. شاید هم مجبور بودند اینگونه رفتار کنند. بههرحال آنها هر روز اخبار وحشتناکی از سراسر جهان میشنیدند، مثل خبر فوران آتشفشان پله، که در عرض چند دقیقه موجب مرگ 28 هزار نفر شد، یا اخبار ادوگاههای کار اجباری بریتانیا در افریقا. بههرحال آنها همان کسانی بودند که به افراد بیخانمان تنه میزدند و به افراد غریبهای که در ترامواها گیر کرده بودند هیچ اهمیتی نمیدادند. پس چگونه میتوانستند با هر که روبهرو میشوند همدلی یا حتی قدردانی سادهای را ابراز کنند؟ در عوض بهناچار درِ قلبشان را به روی هر چیز غیرضروری بستند. دنیای پرتوقع بیرونی آنها موجب نابودشدن دنیای درونیشان و، به همراه آن، موجب نابودشدن توانایی برقراری آنها شده بود. زیمل هشدار داد که با زندگی کردن تحت فشار چنین بار اضافهای بهیکباره با «ویرانی و سرکوب مواجه خواهیم شد.» همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، سخنان او در اتبدا با تمسخر مواجه شدند، اما بهمحض انتشار تبدیل به مشهورترین مقالههای او شدند.»
«با توجه به این تعاریف، به نظر منطقی میآید که وقتی شما را فردی حساس خطاب میکنند ناراحت میشوید. نمونهیبارز: زمانی که این کتاب را تألیف میکردیم، دوستان و دیگر افراد کنجکاو از ما میپرسیدند که موضوع این کتاب چیست، ما پاسخ میدادیم: «افراد بسیار حساس». گاهی اوقات مردم هیجانزده میشدند، چرا که میدانستند این اصطلاح به چه معناست، آنها با اشتیاق میگفتند: «این دقیقاً منم! شما دارید من را توصیف میکنید.» اما در اکثر مواقع مردم تصور اشتباهی از موضوعی که در مورد آن صحبت میکردیم داشتند و تصورات اشتباهشان در مورد موضوع حساسیت مشخص میشد. برخی تصور میکردند که موضوع کتاب ما این است که چگونه جامعهی ما از نظر سیاسی بیشاز حد اصلاح شده است. عدهای دیگر فکر میکردند که ما توصیههایی را ارائه میدهیم دربارهی اینکه چگونه کمتر مورد آزار قرار بگیرید. بعدتر از دوستی که نویسنده است خواستیم تا نسخهی اولیهی کتابمان را بخواند و نظرش را بگوید. او در حین خواندن کتاب متوجه شد که خودش فردی حساس است و همچنین رفتارهای مردی که بهتازگی با او قرار میگذارد نیز با توصیف «افراد حساس» مطابقت دارد. این آشکارسازی برایش بهشدت قابل تصدیق بود. با اینحال وقتی موضوع را با دوستش مطرح کرد پسر حالتی تدافعی به خود گرفت و پاسخ داد: «اگر کسی من را حساس خطاب کند عمیقاً آزرده میشوم.»»
هر کسی ممکن است سرِ چیزهای مختلف حساسیت به خرج بدهد اما تقریباً از هر سه نفر، یک نفر ژنهایی دارد که باعث میشود هم از نظر جسمی و هم از نظر احساسی بیش از دیگران حساس باشد. چنین افراد حساسی، کسانی هستند که قبل از صحبتکردن مکث میکنند و قبل از عمل بسیار فکر میکنند؛ آنها با جزئیات ظریف هماهنگ میشوند و ارتباطاتی را برقرار میکنند که شاید دیگران نتوانند. این افراد چه درونگرا باشند و چه برونگرا، تمایل دارند همیشه در هر مسئلهای خلاقیت به خرج بدهند و عمیق شوند و با اینحال جامعه به آنها میگوید که حساسیت خود را باید پنهان کنند. برای بسیاری از مردم واژهٔ حساس ممکن است ناخوشایند بهنظر برسد؛ چیزی شبیه به نقطهضعف. حساسیت بهعنوان یکی از ابعاد شخصیت انسان شهرتی منفی پیدا کرده است. این ویژگی گاهی به اشتباه به مفهوم ضعف ربط داده میشود، گاهی هم به آن به چشم یک نقص نگاه میکنند؛ نقصی که باید برطرف شود. حالا در کتاب حساسها، نویسندگان به شما میآموزند که چگونه پتانسیل این قدرت کمارزش را رها کنید و از آن در مهمترین زمینههای زندگی خود مثل دوستی، روابط صمیمی، محلکار، رهبری و ارتباطات بهره ببرید. جن گرانمن و آندره سولو از طریق تحقیقات جذاب و داستانهای تخصصی به شما نشان میدهند که راه پیشرفت بهعنوان یک فرد حساس پنهانکردن این ویژگی نیست، بلکه در آغوش گرفتن آن است.
• کتاب زندگیهای پنهان درونگرایان اثر دیگری از جن گرانمن روزنامهنگار و معلم آمریکایی است. او با مطالعه و تحقیقات مختلف متوجهٔ دنیای پنهان درون خود و تمام درونگراها شد و در این کتاب راهنما آن دنیای پنهان را برای همه فاش کرده است. مهمترین نکتهای که جن گرانمن سعی دارد در این کتاب مطرح کند این است که شما بهعنوان یک درونگرا ایرادی ندارید و اشکالی ندارد که جمعهشب بهجای رفتن به مهمانی در خانه بمانید. درونگرانبودن پدیدهای کاملاً عادی و طبیعی است.
• کتاب آدم بسیار حساس اثر الین ان. آرون روانشناس و نویسندهٔ تحقیقات بالینی آمریکایی است. این کتاب برای افراد بسیار حساس است، برای کسانی که خیلی سریع بابت هر چیزی تحریک میشوند. نویسنده در این کتاب نشان میدهد که حساسیت بالا درواقع یک ویژگی شخصیتی است و همچنین توضیح میدهد که چه چیزی باعث حساسیت بالا میشود و چطور میتوان با اثرات منفی این ویژگی مقابله کرد.
جن گرانمن بزرگترین انجمن درونگرایان و افراد بسیار حساس در جهان را اداره میکند. او در سال 2013 وبلاگی شخصی با عنوان «درونگرای گرامی» به راه انداخت تا در جامعهای که ظاهراً برای برونگرایان طراحی شده است، زندگی درونگرایانهاش را بازگو کند. مقالههای او دربارهٔ درونگرایان در انتشاراتی چون هافینگتن پست، ثاث کاتالوگ، انقلاب خاموش سوزان کین و مایتی چاپ شده است. او معلم و روزنامهنگار مجلات نیویورک تایمز، واشنگتن پست و بیبیسی است. از زمانی که پذیرفت یک درونگرا است کتابهای زیادی خواند و کتابهای زیادی در همین زمینه نوشت. او اکنون با پسرش در مینهسوتا زندگی میکند.
آندره سولو یکی از بنیانگذارن و سردبیر انجمن «پناهگاه افراد حساس»؛ بزرگترین وبسایت جهان برای افراد حساس است. او خود محقق و شخص حساسی است و کتاب حساسها را با همکاری جن گرانمن نوشته است. سولو تاکنون چندین مقاله با موضوع حساسبودن برای مجلههایی همچون «سایکولوژی تودی»، «فوربز» و «کورآتز» نوشته است و دیگر مقالاتش در مجلهها و نشریاتی همچون «هافپست»، «واشنگتن پست»، «ووگ»، «اماسانبیسی» و «تلگراف» منتشر شدهاند و پادکستهای متعددی نیز داشته است. او یک سخنران مشتاق است و بیشتر در مورد افراد حساس و رهبری حساس صحبت میکند.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.