نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات مون منتشر کرد:
سال هاست که سفر میروم و مینویسم. در آغاز هر سفر، دوستانم و بسیاری از کسانی که کارهایم را دنبال میکنند از من میپرسند که مقصدم کجاست و من مقصدم را میگویم واکنشها معمولاً متفاوت است. بعضیها هیجان زده میشوند و میگویند که دوست دارند یک روز به آنجا بروند و خیلیها هم سری تکان میدهند و برایم آرزوی موفقیت میکنند.
اما درباره ژاپن انگار جریان فرق میکند. تقریباً همه کسانی که به آنها میگویم عازم ژاپن هستم اول با تعجب میپرسند: «واقعاً؟»
و بلافاصله میگویند که چقدر دوست دارند دربارهی ژاپن بیشتر بدانند. خیلی از آنها اعتراف میکنند که بزرگترین آرزویشان دیدن ژاپن است.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
دو دستی، سفرنامهٔ منصور ضابطیان نویسنده، روزنامهنگار، مجری، پادکستر و تهیهکنندهٔ ایرانی به ژاپن است که سفرنامههای جالب و خواندنی بسیاری تاکنون منتشر کرده است. این کتاب حاصل مشاهدات شخصی و شنیدن روایت ژاپنیها و خارجیهایی است که در روزهای اقامتش در ژاپن با آنها دیدار کرد.
سفر به بیرون مرزها میتواند یکی از لذتبخشترین تجربههای زندگی باشد با اینحال شاید ما نتوانیم در طول زندگیمان به کشورهای زیادی سفر کنیم. خواندن سفرنامه گرچه شاید مانند سفر کردن نباشد، اما میتواند شما را با جنبههای ناشناختهٔ کشوری دیگر آشنا کند و میتوانید کشوری دیگر را از دریچه چشم نویسندهٔ سفرنامه تجربه کنید. اگر به سفرنامه علاقهمند هستید حتماً کتاب دو دستی و دیگر سفرنامههای منصور ضابطیان را بخوانید. نثر طنز و جذاب منصور ضابطیان سفرنامههایش را دوچندان زیباتر کرده است.
«اگر بخواهم چشمهایم را ببندم و ژاپن را با یک کلمه به یاد بیاورم، نخستین کلمه «احترام» است. رفتار ژاپنیها در هر شرایطی، حتی زمانی که با یک مجرم برخورد میکنند، احترامآمیز است. بخشی از این احترام در بازی ژاپنیها با دستهایشان معنی پیدا میکند. آنها در دادن و گرفتن هر چیزی از دو دستشان استفاده میکنند. استفاده از یک دست توهینآمیز تلقی میشود، درست مثل اینکه ما در ایران چیزی را جلوی کسی پرت کنیم. وقتی شما در یک فروشگاه خرید میکنید، باید پولتان را با دو دست در سینی کوچکی که روی پیشخان است، بگذارید. بعد فروشنده سینی را با دو دست برمیدارد، پولتان را در صندوق میگذارد و بقیهٔ پول و رسیدتان را در سینی گذاشته و با دو دست تقدیمتان میکند. آنها وقت احترام گذاشتن خم میشوند و اینکه دو دستشان را چگونه در این تعظیم جلوی سینه یا در مقابل بدن نگه دارند، معناهای مختلفی دارد. وقتی به یک مصاحبهٔ شغلی میروند، بسته به اینکه خانم یا آقا هستند، باید دو دستشان را در شکلهای متفاوتی قرار دهند... همهٔ اینها باعث شد تا از میان دهها اسمی که برای کتاب پیش رو داشتم، این اسم را انتخاب کنم.»
«میخواهم از قصهٔ هتلهایی که در ژاپن رفتهام، شروع کنم و اول از قصهٔ هتلی در فرودگاه هانِهدا بگویم که نخستین جایی بود که در ژاپن توانستم در آنجا بخوابم. اما قبل از آن باید بگویم که ساعت 12 شب به توکیو میرسیدم و این یعنی اینکه برای رفتن به شهر باید تاکسی میگرفتم، چون مترو و اتوبوس در آن ساعت شب کار نمیکرد. هزینهٔ رفتن از فرودگاه به مرکز شهر، حدود 200 دلار است. اما اگر شب را در یکی از هتلهای کابینتی فرودگاه بخوابم، باید فقط 70 دلار پرداخت کنم. پس عاقلانه است که چند ساعتی را در فرودگاه بخوابم و ده صبح فردا که وقت چکاوت است، سوار مترو شوم و بروم توکیو تا چند شبی را در یک هتل در مرکز شهر اقامت کنم. فرودگاه حتی در این ساعت شب هم شلوغ و پرتردد است. با اینکه همهٔ اطلاعات موردنیاز را قبلاً روی اپ مربوطه بارگزاری کردهام، اما با اینحال باید توی صفی بایستم که مربوط به گرفتن عکس و اسکنشدن صفحهٔ اول پاسپورت است.»
منصور ضابطیان سالهاست که به سفر میرود و مینویسد و بسیاری با سفرنامههایش آشنا هستند. در آغاز هر سفر دوستان و آشنایانش از او میپرسند که مقصدش کجاست و معمولاً هر کسی واکنش متفاوتی به جوابِ او نشان میدهد. برخی میگویند دوست دارند مانند او یک روز به آن کشور سفر کنند و خیلیها هم سری تکان میدهند و برایش آرزوی موفقیت میکنند اما دربارهٔ ژاپن جریان فرق میکرد. تقریباً همهٔ کسانی که میفهمیدند او قصد دارد به ژاپن سفر کند بسیار تعجب میکردند و بلافاصله میگفتند که چقدر دوست دارند دربارهٔ ژاپن بیشتر بدانند و خیلیها اعتراف کردند که بزرگترین آرزویشان دیدن ژاپن است. برای ما ایرانیها، ژاپن جدا از آنچه بهعنوان یک کشور مدرن مهم است، جنبههای نوستالژیک هم دارد. کودکی بسیاری از ما با کارتونها و مجموعههای تلویزیونی ژاپنی گذاشته و هنوز هم بسیاری مجموعهٔ تلویزیونی «سالهای دور از خانه» با شخصیت «اوشین» را به یاد دارند. سامورائی، تویوتا، یاکوزا، سوشی، هوندا، موچی، کُشتی، سومو، سونی، کوروساوا، هیروشیما، کوه فوجی، هاراگیری، انیمه، اوریگامی و … همه و همه جزو چیزهای معروفی هستند که آوازهشان را در عمرمان از ژاپن شنیدهایم و حالا در کتاب دو دستی میتوانید از نزدیک آنها را لمس کنید. منصور ضابطیان در پاییز سال 1402 عازم سفری یک ماهه به ژاپن شد و در کتاب دو دستی از سفرش به این کشور میگوید و عکسهای این سفر را با علاقهمندان به اشتراک گذاشته است.
• کتاب نوشابهٔ زرد سفرنامهٔ منصور ضابطیان به کانادا است. او که از دوران کودکی به کانادا علاقه داشت در سال 1401 به این کشور سفر کرد و تجربیات و عکسهای سفرش به این کشور را در این کتاب با علاقهمندان به اشتراک گذاشته است و با زبانی طنز و خواندنی از سفرش به کانادا میگوید.
• کتاب استامبولی سفرنامهٔ خواندنی منصور ضابطیان به ترکیه است. او سعی کرده است در این کتاب از تجربههای شخصیایش در سفر به ترکیه بگوید و خوانندگان را بیشتر با جنبهٔ فرهنگی و اجتماعی ترکیه آشنا کند تا بتوانید این شهر را از زوایای دیگری نیز ببینید.
منصور ضابطیان روزنامهنگار، کارگردان، مجری، پادکستساز و تهیهکننده است که در سال 1349 به دنیا آمد. او در سال 1369 مدرک کاردانیاش را در رشتۀ علوم آزمایشگاه از دانشگاه علوم پزشکی گیلان دریافت کرد و پس از چند سال رشتۀ تحصیلی خود را تغییر داد و به تحصیل در رشتۀ سینما پرداخت. حرفهاش را با روزنامهنگاری شروع کرد و مصاحبهها و گزارشهای مختلفی برای مجلههایی مثل حیات نو، چلچراغ، گزارش فیلم و کلک نوشت. در سال 1378 کار در تلویزیون را با برنامۀ «سبد» آغاز کرد و برنامههای «مردم ایران سلام»، «جغرافیای فریاد»، «فرش واژه»، «نقره»، «رادیو هفت» و «صد برگ» معروفترین آثار تلویزیونی او است. او به کشورهای مختلفی سفر کرده و سفرنامههایش حاوی شرح سفرهایش در قالب مصاحبه، گزارش و خاطرات است. او با افراد سرشناسی مثل لی یونگ آئه و نجف دریابندری مصاحبه کرده است. ضابطیان دو سال پیدرپی برندۀ جایزۀ قلم بلورین بهترین گفتوگوی سال و جایزۀ قلم بلورین بهترین گزارش سال در جشنوارۀ مطبوعات شد. از دیگر سفرنامههای منصور ضابطیان میتوان به «مارک و پلو»، «برگ اضافی»، «سباستین»، «چای نعنا»، «موآ»، «بیزمستان»، «سه رنگ» و «استامبولی» اشاره کرد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
خیلی خوب و خواندنی بود
خیلی جذاب با متنی دلنشین که شمارو به سفری به قلب سرزمین آفتاب میبره داستان دلنشین و خودمانی و بی تکلف پیش میره
مثل سایر کتابهای آقای ضابطیان خواندنی است.