نظر خود را برای ما ثبت کنید
نشر چترنگ منتشر کرد:
چرا چوی هیونسو دریچههای آببند سد سریانگ را باز کرد تا روستا زیر آب برود و تقریباً نیمی از اهالی آن غرق شوند؟ هفت سالِ تاریک باید بگذرد تا پسرش، چوی سووُن، بتواند پرده از این راز بردارد و داستان را به پایان برساند. جانگ یوجانگ، نویسندۀ کتاب هفت سال تاریکی، در حال حاضر برجستهترین نویسندۀ ادبیات تریلر روانشناختی و جنایی در کرۀ جنوبی است و اغلب او را با استیون کینگ و ریموند چندلر مقایسه میکنند. آثار او به زبانهای چینی، ژاپنی، فرانسوی، آلمانی، تایلندی و ویتنامی ترجمه شدهاند. هفت سال تاریکی دومین کتاب جانگ یوجانگ است که به فارسی ترجمه شده است. پیشتر نشر چترنگ کتاب پسر خوب را از این نویسنده منتشر کرده است. هفت سال تاریکی را محمد عباسآبادی به فارسی برگردانده و نشر چترنگ آن را در 361 صفحه منتشر کرده است.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
هفت سال تاریکی از سایت گودریدز امتیاز 3.7 از 5 را دریافت کرده است.
هفت سال تاریکی از سایت آمازون امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.
جانگ یو جانگ نویسندهٔ کرهای است که داستانهای تعلیق و جنایی مینویسد. نزدیک به 2 میلیون نسخه از کتابهایش تاکنون در کره فروخته شده و کتابهایش در 19 کشور دیگر نیز منتشر شده است. رمان «پسر خوب» پنجمین رمان این نویسنده بود که پس از انتشار به زبان انگلیسی، در ایالات متحده با استقبال بینظیری مواجه شد. رمان هفت سال تاریکی جدیدترین اثر این نویسنده است که در سال 2020 منتشر شد. این رمان داستان پسری به نام سووُن است که پدرش به جرم قتل در زندان است. سووُن در سایهٔ جنایت پدرش زندگی میکند تا اینکه روزی متوجه میشود حقیقت دیگری نیز پشت این قتل پنهان است.
«جا یونگ جانگ یک نویسندهٔ بینالمللی است که طرفداران زیادی دارد. داستانهایش واقعاً غافلگیرکننده و رضایتبخش هستند. رمان هفت سال تاریکی یکی از بهترین داستانهای تعلیق روانشناختی است.» - لسآنجلس تایمز
«هفت سال تاریکی بهاندازهٔ رمان پسر خوب جذاب است و نویسنده بار دیگر ثابت کرد که کره جنوبی پایتخت نویسندگان جدید جنایینویس است.» - کرایمریدز
«رمان هفت سال تاریکی احساس عجیبی را به شما منتقل میکند. شرح غواصی شبانه در یک دهکده و زیر آب واقعاً شگفتانگیز بود. درعین حال نویسنده در این رمان به موضوعاتی مانند خشونت خانگی، اعتیاد به الکل و رویاهای شکسته پرداخته است.» - گاردین
«هفت سال تاریکی رمانی بهشدت گیرا است. طرح جوی این رمان واقعا جذاب است و داستان پرپیچوخم جایگاه نویسنده را به عنوان ملکهٔ جنایینویس کره جنوبی تثبیت کرد.» - پابلیشرز ویکلی
«هفت سال تاریکی کاوشی تاریک در ارتباطهای انسانی است و به زیبایی نوشته شده و طرفداران رمانهای جنایی را به وجد میآورد.» - بوکلیست
هفت سال تاریکی رمانی جذاب، تاریک و تکاندهنده است. نویسنده به طرز ماهرانه دو روایت را تعریف کرده است و آنقدر پیش میرود تا این دو روایت به هم گره میخورند. تروما و ماهیتگریزان حقیقت نیز در این رمان آشکار است و نویسنده هوشمندانه با کمک این دو موضوع، تعلیق این رمان را بیشتر کرده است. اگر به داستانهای تعلیق و جنایی علاقه دارید خواندن این کتاب را از دست ندهید.
«اول صبح 12 سپتامبر 2004 آخرینباری بود که قاطعانه طرف پدرم بودم. آنزمان از هیچچیز خبر نداشتم؛ نه از اینکه او را بازداشت کرده بودند، نه از اینکه مادرم مرده بود، نه از اینکه در طولشب چه اتفاقی افتاده بود. فقط وقتی آقای آن من را از انبار مزرعهٔ سِریانگ بیرون برد، مطمئن شدم اتفاق خیلی ناگواری رخ داده است. دو ماشین پلیس جادهٔ منتهی به مزرعه را مسدود کرده بودند و نور قرمز و آبی چراغهای چشمکزنشان درختان توسکا را کبود میکردند. حشرات به سرعت از میان نور حرکت میکردند. هوا هنوز تاریک بود و مه غلیظی جمع شده بود. آقای آن با نجوا گفت: «مواظبش باش، خب؟» منظورش تلفن همراهش بود که قبلاً آن را به من داده بود. مأموری ما را سوار ماشین پلیس کرد. هنگام رد شدن به طور گذرا چشمم به آن ویرانی افتاد: پل آسیبدیده، جادههای زیر آب، خیابانهای نابودشده، انبوه ماشینهای آتشنشانی و پلیس و آمبولانس و هلیکوپتری که در آسمان سیاه چرخ میزد. روستای سریانگ که طی دو هفتهٔ گذشته در آن سکونت داشتیم، کاملاً ویران شده بود. میترسیدم بپرسم چه اتفاقی افتاده است. جرئت نمیکردم به آقای آن نگاه کنم؛ میترسیدم به چیز خیلی بدی پی ببرم.»
«میدانستم که نمیتوانم گریه کنم. میبایست با خونسردی به آنها میگفتم دیشب چه اتفاقی افتاده تا بگذارند من و آقای آن برویم. آنوقت میتوانستیم برویم پدرم را پیدا کنیم و ببینیم مادرم صحیحوسالم است یا نه. به توضیحاتم گوش دادند.
همان کارآگاه گفت: «حالا بذار ببینیم درست متوجه شدهم یا نه. امشب با یه دختری که دو هفته پیش مرده، قایم موشکبازی کردی؟»
«قایمموشک نه. چراغ قرمز، چراغ سبز.»
دو کارآگاه با ناباوری نگاهم کردند. کمی بعد یکیشان من را به ورودی ایستگاه پلیس برد؛ عمو جونگو آمده بود من را با خودش به خانه ببرد، اما تعداد زیادی خبرنگار جلوی ورودی جمع شده بودند. کارآگاه آرنجم را گرفت و از بین جمعیت ردم کرد. همهجا دوربین فلش میزد. سرت رو بیار بالا! اینجا رو نگاه کن! آهای، بچه، دیشب بابات رو دیدی؟ موقع حادثه کجا بودی؟ سرم گیج میرفت. احساس میکردم میخوام بالا بیاورم. کارآگاه من را به سرعت جلو برد. به نظرم آمد که آقای آن صدایم میکند. آرنجم را از دست کارآگاه بیرون کشیدم و به عقب نگاه کردم و در آن دریای چهرهها دنبال آقای آن گشتم. در آن لحظه همهٔ دوربینها فلش زدند؛ من جزیرهای در دریای نور بودم. عمو جونگو در عقب ماشینش را باز کرد و من روی صندلی قوز کردم. سرم را بین زانوهایم گذاشتم و سعی کردم جلوی اشکهایم را بگیرم. مردم بعداً به وقایع آن شب، سانحهٔ دریاچه سریانگ میگفتند. به بابا میگفتند قاتل روانی. خبرش آنقدر صدا کرد که من هم به عنوان پسرش معروف شدم. یازده سالم بود.»
وقتی جسد دختر جوانی در دریاچهٔ سریانگ در مخزنی در یک روستای دورافتادهٔ کره جنوبی پیدا میشود، پلیس بلافاصله تحقیقات خود را آغاز میکند. در همان زمان، سه مرد که هر کدام قصد دارند کشف کنند در آن شب واقعاً چه اتفاقی افتاده است و همچنین سعی دارند رازهایشان را مخفی نگه دارند، درگیر یک بازی موش و گربهٔ پیچیده میشود. یونجه، پدر دختر و دو نگهبان در سد مجاور، که هر کدام چیزی برای پنهانکردن در شب مرگ دختر را دارند؛ درگیر این بازی پیچیده میشوند. پس از رو شدن حقیقت، یکی از نگهبانان به قتل محکوم میشود و به زندان میرود. به مدت هفت سال، پسرش سووُن، در سایهٔ جنایت تکاندهنده و غیرقابل توضیح پدرش زندگی میکند. او هفت سال بهخاطر اینکه پسر یک قاتل است طرد میشود و هفت سال است که پدرش به جرم قتل به زندان رفته است. تا اینکه سووُن بستهای را دریافت میکند و اطلاعات بیشتری از هفت سال گذشته و حقیقت پُشت مرگ دختر کشف میکند و متوجه میشود باید با خطری وحشتناک روبهرو شود. واقعیت این است شاید حقیقت همیشه آشکار شود، اما حقیقت همیشه شما را آزاد نمیکند.
• کتاب پسر خوب اثر معروفِ جانگ یو جانگ نویسندهٔ کرهای است. این رمان داستان پسری است که فکر میکند صرع دارد و دارو هم مصرف میکند و برای همین در خاطراتش بخشهای تاریک و گمشدهای دارد. یک بار که داروهایش را طبق دستور مصرف نمیکند، هوشیارتر میشود و دست به کارهایی میزند که عواقب خونینی در پی دارند.
• کتاب فداکاری مظنون ایکس اولین جلد از مجموعه کتابهای کارآگاه گالیله اثر نویسندۀ ژاپنی کیگو هیگاشینو است. این کتاب داستان یاسکو، مادری مهربان است که با تنها دخترش زندگی آرامی دارد تا اینکه سروکلۀ همسر سابق پیدا میشود. بعد از دقایقی هولناک که بر یاسکو و دخترش میگذرد، کمکی ناخوانده از همسایۀ ریاضیدانشان ایشیگامی به آنها میشود که پای کارآگاه کوساناگی را به ماجرا باز میکند.
جانگ یو جانگ در هامپیونگ کرهٔ جنوبی به دنیا آمد. او ابتدا بهعنوان پرستار آموزش دید و مشغول بهکار شد و اکنون نویسندهٔ برجستهٔ ژانر جنایی و روانشناختی است و داستانهای هیجانانگیزش را اغلب با آثار استفن کینگ و ریموند چندلر مقایسه میکنند. از این نویسنده تاکنون چهار رمان منتشر شده است و روزنامهٔ آلمانی Die Zeit او را یکی از ده رماننویس برتر جنایی سال 2015 معرفی کرد. آثار او تا به امروز به زبانهای چینی، ژاپنی، فرانسوی، آلمانی، تایلندی و ویتنامی ترجمه شده است و رمان پسر خوب اولین رمان این نویسنده است که به زبان انگلیسی ترجمه شد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.