30بوک
کتاب عمومی
فلسفه
عرفان
پدیدارشناسی ادراک

پدیدارشناسی ادراک

(1)

7,600,000ریال

6,080,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
3528

علاقه مندان به این کتاب
37

می‌خواهند کتاب را بخوانند
3

کسانی که پیشنهاد می کنند
3

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب پدیدارشناسی ادراک

انتشارات نی منتشر کرد:
پدیدارشناسی ادراک در زمره‌ی مهم‌ترین متون جنبش پدیدارشناسی و فلسفه‌ی قرن بیستم جای دارد. این اثر کلاسیک، که اکنون به هشتاد سال پس از انتشار به فارسی درآمده است، نمونه‌ای است کم‌نظیر از رویکرد پدیدارشناسانه به قلم فیلسوفی که بنیادکاوانه در تجربه‌ی زیسته و زیست‌جهان نقب می‌زند تا از کار ادراک و ساختارها و مقومات آن سردرآورد. در نظر او، پدیدارِ ادراک بنیادی‌ترین سطح تماس و مراوده‌ی ما با جهان است که سطوح دیگر تجربه و فرهنگ و شناخت و فهم و تعقل قائم به آن‌اند و در نهایت از آن قوت و قوّت می‌گیرند. ادراک پدیداری پرمایه است که روشن‌سازی پدیدارشناسانه‌اش (هم از حیث مُدرِک یا سوژه‌ی بدنمند و هم از حیث مُدرَک یا جهانی که به ادراک درمی‌آید) گاه مفهوم‌پردازی‌ها و صورت‌بندی‌های بدیعی می‌طلبد و گاه مستلزم بازنگری در مفهوم‌پردازی و صورت‌بندیِ بسیاری از پدیدارهای دیگری است که در تاریخ فلسفه مطرح بوده‌اند. به این ترتیب مرلوپونتی در ضمنِ بررسی ادراک، پدیدارهایی چون بدن و بدنمندی، احساس، زبان، فضا و فضامندی، زمان و زمانمندی، جهان، آزادی، اگزیستانس، دیگری، چیز یا شیء، سوژه و سوبژکتیویته و بیناسوبژکتیویته، تاریخ و تاریخمندی، و کوگیتو را نیز موضوع بازاندیشی قرار می‌دهد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نویسنده
    • مترجم
    • نشر
    • شابک
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • رقعی
    • گالینگور
    • 664 صفحه
    • 876 گرم
    • 2
    • 1403

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب پدیدارشناسی ادراک اثر موریس مرلوپونتی

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

پدیدارشناسی ادراک از سایت گودریدز امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

پدیدارشناسی ادراک از سایت آمازون امتیاز 4.3 از 5 را دریافت کرده است.

معرفی کتاب پدیدارشناسی ادراک:

پدیدارشناسی ادراک کتابی از موریس مرلوپونتی فیلسوف نامدارِ فرانسوی است که اولین‌بار در سال 1945 منتشر شد. مرلوپونتی در این کتاب بر مبنای رساله‌اش در مورد «تقدم ادراک» توضیح داده است. این اثر مرلوپونتی را به عنوان فیلسوفی برجسته معرفی کرد و بیانیهٔ اصلی اگزیستانسیالیسم فرانسوی در نظر گرفته شد. مرلوپونتی صدای رسای فلسفه و تفکر جدید در اروپای پس از جنگ بود و با شکستن تصویر غالب اگزیستانسیالیسم و پدیدارشناسی در آن زمان، به یکی از برجسته‌ترین متفکران قرن بیستم تبدیل شد.

واکنش‌های جهانی به کتاب پدیدارشناسی ادراک:

«پدیدارشناسی ادراک سهم بسیار مهمی در پدیدارشناسی ایفا کرده است.» - هلموت آر. واگنر

«این کتاب اثر اصلی مرلوپونتی است و  بحث آن در مورد موضوعاتی مانند رابطهٔ بدن با تجربهٔ فضایی و جنسیت فراتر از «محدودهٔ پدیدارشناسی» می‌رود.» - ریانون گلدتورپ

«در حالی‌که سنت فلسفی ما معمولاً «معقول» را منفعل و بی‌اثر می‌داند، مرلوپونتی پیوسته آن را با صدایی فعال در پدیدارشناسی ادراک توصیف می‌کند. مرلوپونتی از چیزهای درک شده به عنوان موجودات و از کیفیات محسوس به عنوان قدرت نام می‌برد.» - دیوید آبرام، فیلسوف

«پس از انتشار کتاب به این نتیجه رسیدم که در آن «دوگانه انگاری سوژه ـ ابژه از نظر پدیدارشناسی ابتدایی» به کار رفته و نویسنده «از واژگان نسبتاً سطحی روان‌شناختی» که می‌خواهد جایگزین واژگان سخت شوند، برای نوشتن این کتاب استفاده کرده است.» - استیون پریست، فیلسوف

ال گور معاون رئيس‌جمهور آمریکا در مصاحبه‌ای در سال 1998 با منتقد لوئیس مناند در نیویورکر، کتاب پدیدارشناسی ادراک را بسیار الهام‌بخش نامید.

چرا باید کتاب پدیدارشناسی ادراک را بخوانیم؟

مرلوپونتی در این کتاب مفهوم پدیدارشناسی را توضیح داده و بر بدن به عنوان مکان اصلی شناخت جهان تأکید کرده است و معتقد است که بدن ادراک‌کننده و جهان درک شدهٔ آن را نمی‌توان از یکدیگر جدا کرد. متن این کتاب بسیار تخصصی است، بنابراین اگر اطلاعات کافی از پدیدارشناسی و فلسفه دارید، این کتاب را بخوانید.

جملات درخشانی از کتاب پدیدارشناسی ادراک:

«وقتی شروع به بررسی ادراک می‌کنیم، مفهوم احساس را در زبان می‌یابیم، که از قرار معلوم روشن و سرراست است: من سرخ، آبی، گرم یا سرد را احساس می‌کنم. با این حال، خواهیم دید که این مبهم‌ترین مفهومی است که وجود دارد و تحلیل‌های کلاسیک، به سبب پذیرش آن، پدیدار ادراک را درنیافته‌اند. ممکن است در ابتدا احساس را نحوهٔ متأثیر شدنم و تجربهٔ حالتی از حالات خودم بدانم. شاید رنگ خاکستری‌ای که بلافاصله بعد از بستن چشم‌هایم مرا فرامی‌گیرد یا صداهایی که «در سرم» زنگ می‌زنند وقتی که در حالت نیمه‌خواب به سر می‌برم، حاکی از این باشند که حس کردن محض چگونه چیزی می‌تواند باشد. من دقیقاً تا جایی حس می‌کنم که با محسوس یکی باشم، تا جایی که محسس دیگو جایی در جهان عینی نداشته باشد، و تا جایی که محسوس هیچ دلالتی برای من نداشته باشد. این یعنی تصدیق کنیم که احساس را باید ماقبل هرگونه محتوای کیفی جست، زیرا سرخ و سبز برای آن‌که به عنوان دو رنگ از یکدیگر متمایز شوند، باید پیشاپیش، حتی بدون مکان‌یابی دقیق، صحنه‌ای را پیش روی من شکل دهند و، بنابراین، دیگر خود من نباشند. احساس محض عبارت خواهد بود از تجربه کردن «شوکی» یکپارچه، آنی، و نقطه‌ای. از آن‌جا که نویسندگان این نکته را تصدیق می‌کنند، ضرورتی ندارد که نشان دهیم این تصور با هیچ‌چیزی در تجربهٔ ما انطباق ندارد و برای حیواناتی نظیر میمون‌ها یا مرغ‌ها ساده‌ترین ادراکاتِ بالفعلی که می‌شناسیم با نسبت‌ها سروکار دارند نه با حدهای مطلق.»

«بنابراین، از این‌که احساس را به صورت انطباع محض تعریف کنم دست می‌شویَم. اما دیدنْ داشتنِ رنگ‌ها یا نورهایی است، شنیدن داشتن صداهایی است، حس کردن داشتن کیفیاتی است؛ آیا برای آن‌که بدانیم حس کردن چیست کافی نیست که رنگ سرخ را دیده باشیم یا نت لایی را شنیده‌ باشیم؟ ـ رنگ سرخ و رنگ سبز احساس نیستند؛ محسوس‌اند، و کیفیتْ عنصری از آگاهی نیست؛ خاصه‌ای از عین است. کیفیت، به جای آن‌که وسیله‌ای صرف برای تحدید احساس‌ها در اختیارمان بگذارد، همان قدر غنی و مبهم است که عین یا کل صحنهٔ ادراکی، مشروط به این که کیفیت را در خود تجربه‌ای که آن را منکشف می‌کند ملاحظه کنیم. این لکهٔ سرخی که من روی قالیچه می‌بینم تنها در صورتی سرخ است که سایه‌ای که روی آن افتاده به حساب آید؛ کیفیتِ آن تنها در نسبت با بازی نور نمودار می‌شود و، بنابراین، تنها در مقام عنصری در نوعی پیکربندی فضایی. به‌علاوه، رنگ تنها در صورتی متعین است که بر سراسر سطحی دامن بگسترد؛ سطحی که بیش از حد کوچک باشد توصیف‌ناپذیر خواهد بود. و آخر این‌که این رنگ سرخ عیناً همان که هست نمی‌بود اگر «سرخ پشمیِ» یک فرش نبود. بنابراین، تحلیلْ دلالت‌های مستقر در هر کیفیت را منکشف می‌کند.»

«چون جهانِ عینی داده شده است، فرض می‌شود که جهان پیام‌هایی را به اندام‌های حسی انتقال می‌دهد که بنابراین باید رسانده شود و سپس باید رمزگشایی شوند به نحوی که متن اصلی را در ما بازتولید کند. نتیجه این است که علی‌الاصول تناظری نقطه به نقطه و پیوستگی ثابتی میان محرک و ادراک ابتدایی وجود دارد. اما این «فرضیهٔ ثبات» با داده‌های آگاهی تعارض پیدا می‌کند، و همان روان‌شناسانی که آن را فرض می‌گیرند سرشت نظری‌اش را هم تصدیق می‌کنند. از باب نمونه، شدت صدا تحت شرایطی خاص باعث می‌شود که ارتفاع صدا از دست برود؛ اضافه کردن خطوط جنبی دو شکلی را که به طور عینی مساوی‌اند نامساوی می‌کند؛ و پهنه‌ای رنگی برای ما سراسر دارای رنگی یکنواخت نمودار می‌شود در حالی که آستانه‌های رنگی نواحی مختلف شبکیه می‌بایست آن را در جایی سرخ و در جایی دیگر نارنجی و در برخی موارد حتی بی‌رنگ کنند. آیا این مواردی را که در آن‌ها پدیدار تابع محرک نیست باید در چارچوب قانون ثبات نگه داشت و از طریق عوامل افزوده ـ توجه و حکم ـ تبیین کرد یا خود این قانون را باید مردود شمرد؟ وقتی سرخ و سبزی که با هم ظاهر می‌شوند خاکستری‌ای حاصل می‌آورند، تصدیق می‌شود که ترکیب مرکزی محرک‌ها ممکن است بلافاصله به احساسی مجال دهد متفاوت با آنچه محرک‌های عینی اقتضا می‌کنند.»

پدیدارشناسی چیست؟

پدیدارشناسی رویکردی فلسفی است که از کانت و هگل و به‌ویژه ادموند هوسرل آغاز شد و علیه تفکر دکارتی که ذهن و بدن را جدا می‌انگارد، مطرح شد. پدیدارشناسی تأکید دارد که ذهن، بدن و محیط بیرون کاملاً به یکدیگر متصل هستند. شاید عجیب باشد که نیم قرن پس از آثار اولیهٔ هوسرل هنوز هم چنین سؤالی مطرح است و همه به دنبال مفهوم پدیدارشناسی می‌گردند اما واقعیت این است که هیچ‌کس تاکنون نتوانسته به این سؤال پاسخی بدهد. پدیدارشناسی مطالعهٔ ذات است؛ و براساس آن، همهٔ مشکلات به یافتن تعاریفی از ماهیت‌ها می‌رسد: برای مثال جوهر ادراک، یا جوهر آگاهی. اما پدیدارشناسی همچنین فلسفه‌ای است که ماهیت‌ها را به هستی بازمی‌گرداند و انتظار ندارد از نقطهٔ آغازی غیر از «واقعیت» انسان و جهان، به درکی از انسان و جهان دست یابد.

در کتاب پدیدارشناسی ادراک چه می‌خوانیم؟

مرلوپونتی در کتاب پدیدارشناسی ادراک تلاش می‌کند تا پدیدارشناسی را تعریف کند که به گفتهٔ خودش هنوز تعریف مناسبی برایش در نظر گرفته نشده است. او ادعا می‌کند که پدیدارشناسی دارای یک سری از تضادهای ظاهری است که شامل این واقعیت می‌شود که تلاش می‌کند تا فلسفه‌ای ایجاد کند که علمی سخت‌گیرانه باشد و درعین‌حال گزارشی از فضا، زمان و جهان را که مردم آن‌ها را تجربه می‌کنند ارائه می‌دهد. مرلوپونتی در کتاب پدیدارشناسی ادراک در کنار ایده‌های هوسرل، هایدگر و سارتر ایستاده است بااین‌حال سهم خودش در این مبحث بسیار تعیین‌کننده‌ است چون او این سنت و سنت دیگر پیشینیان فلسفی به‌ویژه دکارت و کانت را برای مقابله با بُعد نادیده‌گرفته شده به میان کشیده است: بدن زیسته و جهان پدیداری. مرلوپونتی با ترسیم مسیری جسورانه بین تقلیل‌گرایی علم از یک سو و روشنفکری از سوی دیگر، استدلال می‌کند که ما باید بدن را نه یک واحد بیولوژیکی یا فیزیکی صِرف در نظر بگیریم، بلکه باید آن را بدنی در نظر بگیریم که موقعیت و تجربهٔ فرد را در جهان می‌سازد. مرلوپونتی در ادامه این کتابِ خواندنی را با مطالعات جذاب در مورد موارد معروف تاریخ روان‌شناسی و عصب‌شناسی و همچنین پدیده‌هایی مانند سندرم اندام فانتوم، سیناستزی و توهم به پیش می‌برد.

اگر از خواندن کتاب پدیدارشناسی ادراک لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• کتاب الفبای پدیدارشناسی اثر دن زهوی یکی از متخصصان برجستهٔ پدیدارشناسی است. این کتاب درآمدی کوتاه و تأمل برانگیز بر جنبش فلسفی مهم قرن بیستم است. این کتاب هیجان‌انگیز باب آشنایی با مفاهیم اساسی پدیدارشناسی را می‌گشاید، مفاهیمی که برای فهم اندیشمندان بزرگی همچون هوسرل، هایدگر و مولوپونتی اهمیت دارند. 

• کتاب پدیدارشناسی و علوم انسان اثر دیگری از موریس مرلوپونتی فیلسوف مشهور فرانسوی است. این اثر درس گفتارهایی از این فیلسوف است که در دانشگاه سوربن ارائه کرده بود. او در این درس‌گفتارها کوشیده است از تاریخ قصدی یک بحران بگوید، بحرانی که با ظهور علوم انسان در اواخر سدهٔ نوزدهم به اوج خود رسیده بود.

• کتاب جنبش پدیدارشناسی اثر هربرت اسپیگلبرگ فیلسوف آمریکایی است که نقش برجسته‌ای در جنبش پدیدارشناسی ایالات متحده داشت. این کتاب درآمدی جامع و کم نظیر است که به یکی از جریان‌های فلسفی مهم این روزگار نگاهی انداخته است. 

دربارۀ موریس مرلوپونتی‌: فیلسوف فرانسوی

پديدارشناسي ادراک

موریس ژان ژاک مرلوپونتی فیلسوفِ پدیدارشناسی فرانسوی در 1908 به دنیا آمد و در 1961 از دنیا رفت. الهام‌بخش او ادموند هوسرل و مارتین هایدگر بودند. تشکیل معنا در تجربهٔ انسانی علاقهٔ اصلی او بود و در مورد ادراک، هنر، سیاست، مذهب، زیست‌شناسی، روان‌شناسی و روان‌کاوی، زبان، طبیعت و تاریخ می‌نوشت. او سردبیر اصلی مجلهٔ « Les Temps modernes» بود؛ مجله‌ای چپ‌گرا که با ژان پل سارتر و سیمون دوبووار در سال 1945 تأسیس کرد. او تنها پدیدارشناس اصلی نیمه اول قرن بیستم بود که به‌طور گسترده با علوم درگیر شد و از طریق این مشارکت آثارش در پروژهٔ طبیعی‌سازی پدیدارشناسی تأثیرگذار شدند و در نتیجه امروزه پدیدارشناس‌ها از نتایج روان‌شناسی و علوم‌شناختی استفاده می‌کنند. مرلوپونتی زمانی که پنج ساله بود پدرش را از دست داد و در کنار کسانی مانند ژان پل سارتر، سیمون دوبووار، سیمون ویل، ژان هیپولیت و ژان وال به تحصیل پرداخت. او در سال 1929 مدرک کارشناسی ارشدش را از دانشگاه پاریس دریافت کرد و به تحصیل در رشتهٔ فلسفه پرداخت. مرلوپونتی به عنوان یک کاتولیک رومی بزرگ شد. او با نویسنده و فیلسوف اگزیستانسیالیست مسیحی گابریل مارسل دوست بود و برای مجلهٔ چپ‌گرای «اسپریت» مقاله می‌نوشت اما در سال 1937 کلیسای کاتولیک را ترک کرد چون احساس می‌کرد سیاست سوسیالیستی او با دکترین اجتماعی و سیاسی کلیسای کاتولیک سازگار نیست.

آثار و فعالیت:

مرلوپونتی ابتدا بین سال‌های 1931 تا 1933 به تدریس در لیسه دو بووه پرداخت و سپس بورسیه‌ای برای انجام تحقیقات دریافت کرد. پس از آن از سال 1934 تا 1935 در لیسه دو شارتر به تدریس پرداخت و در این مدت در سمینارهای تأثیرگذارِ الکساندر کوژم در رابطه با روان‌شناسی گشتالت شرکت کرد. در تابستان 1939 زمانی که فرانسه علیه آلمان نازی اعلام جنگ کرد، او در خط مقدم ارتش فرانسه خدمت کرد و در ژوئن 1940 در نبرد مجروح شد. پس از بازگشت به پاریس در پاییز 1940 با سوزان جولیبوآ روانکاو لاکانی ازدواج کرد و یک گروه مقاومت زیرزمینی با ژان پل سارتر تأسیس کرد. او در جریان آزادی پاریس در تظاهرات مسلحانه علیه نیروهای نازی شرکت کرد و بین سال‌های 1945 تا 1952 به تدریس در دانشگاه‌های لیون و سوربن پرداخت. او از سال 1952 تا زمان مرگش کرسی فلسفه در کالج دو‌فرانس را در اختیار داشت و همین او را تبدیل به جوانترین فردی کرد که کُرسی رشتهٔ فلسفه را در اختیار داشت.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (1)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • محمد رضا جاوید
    • پاسخ به نظر

    یکی از دیگر از آن کتاب های خوب و درجه یک که متاسفانه قربانی ترجمه فاجعه شده است...

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی