گورهای گاوچران

(2)

1,800,000ریال

1,620,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
421

علاقه مندان به این کتاب
5

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب گورهای گاوچران

انتشارات چشمه منتشر کرد:
روبرتو بولانیو (2003) - (1953) که خود را بیشتر شاعر می‌دانست تا داستان نویس، در دههٔ پنجم و آخر زندگی صرفاً به این دلیل که در برابر آیندهٔ مالی خانواده‌اش احساس مسئولیت می‌کرد به داستان نویسی روی آورد اما همین دورهٔ کوتاه بود که نامش را بر سر زبان‌ها انداخت و شهرتی جهانی برایش رقم زد. کارآگاهان وحشی و 2666 از مطرح‌ترین رمان‌هایش جوایز ادبی مهمی همچون «جایزهٔ رومولو گلگوز» و جایزهٔ ملی حلقهٔ منتقدین کتاب را برایش به ارمغان آوردند. بولانیو متولد شیلی بود اما از آنجا که با نویسندگان هموطن هم عصرش سر سازگاری نداشت، بیشتر عمر را در رفت و آمد میان مکزیک و اسپانیا گذراند با این حال منتقد نیویورک تایمز او را مهم‌ترین صدای ادبی معاصر امریکای لاتین نامیده است.
گورهای گاوچران مجموعه‌ای است از سه داستان نیمه بلند گورهای گاوچران نوشته شده بین سال‌های 1995 تا 1998 کمدی وحشت فرانسوی (2002) تا (2003) و سرزمین پدری (1993) تا (1995) که پس از مرگ نویسنده منتشر شد. هر سه‌ی این داستان‌ها خصایصی را در بردارند که نثر بولانیو به آنها شهره بود.
روایت نیمه شخصی داستان چندلایه شوخ طبعی و هیجانی که به این سادگی‌ها رهایتان نمی‌کند چنان که منتقد لس آنجلس ری ویو آو بوکس می‌نویسد «نثر او جهانی و پرمایه خلاق و سکرآور پر طراوت و برآمده از احساس است.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب گورهای گاوچران اثر روبرتو بولانیو

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

گورهای گاوچران از سایت گودریدز امتیاز ۳.۶ از ۵ را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

گورهای گاوچران از سایت آمازون امتیاز ۴.۴ از ۵ را دریافت کرده است.

معرفی رمان گورهای گاوچران:

گورهای گاوچران مجموعه‌ای از ۳ داستان کوتاه اثر نویسندهٔ اهل شیلی روبرتو بولانیو است. این کتاب پس از مرگ او در سال ۲۰۱۷ منتشر شد. عنوان سه قطعه کوتاه این کتاب «گورهای گاوچران»، «کمدی وحشت فرانسوی» و «سرزمین پدری» است. داستان‌های این رمان حول محور مضامینی مانند مرگ، از دست‌ دادن و پیچیدگی‌های حافظه می‌چرخند. او داستان‌های این کتاب را با لحنی متفکرانه نوشته و به بررسی چگونگی تأثیر تجربیات شخصی بر خلاقیت و شرایط انسانی می‌پردازد. 

واکنش‌های جهانی به رمان گورهای گاوچران:

«بولانیو با انرژی محض و حس بداهه‌، نثرهای جدیدی را خلق کرده است و طرح‌های جدیدی را برای داستان‌ها و رمان‌ها از طریق ترکیب‌های غیرمنتظره ایجاد می‌کند.» - نقد کتاب نیویورک 

«آثار بولانیو دروازه‌ای به ادبیات (و زندگی ادبی مملو از خطرات و ماجراجویی‌ها) برای بسیاری از نویسندگان جوان مشتاق است. به نظر می‌رسد خوانندگان رمان‌هایش به شیوه‌ای غیرقابل توصیف حتی پیش از فرارسیدن ماجراهای قریب‌الوقوع داستان، متوجه می‌شوند که در این زندگی چه چیزی در انتظارشان است. آثار این نویسنده جهانی، اعتیادآور، پرجنب‌وجوش و درونی است.» - نقد و بررسی کتاب‌های لس‌آنجلس

«حدوداً ۱۰ سال طول کشید تا نویسنده بتواند نوشته‌های کتاب «گورهای گاوچران» را تکمیل کند و این رمان حاوی بسیاری از سنگ‌های محکی است که آثار بولانیو با آن‌ها شناخته شده بود. یک روایت نیمه اتوبیوگرافیک به زبان طنز و تکه‌تکه  که چنان شما را محو خود می‌کند که انگار هرگز نمی‌خواهد رهایتان کند.» - بررسی کتاب شیکاگو 

«رمان گورهای گاوچران شایسته، عجیب، شوخ و جذاب و البته درخشان است.» - مجلهٔ گاردین

«آثار درخشان بولانیو با یک ستارة درخشان دیگر گسترش می‌یابد. گورهای گاوچران از سه داستان مجزا و درعین‌حال با موضوع مرتبط تشکیل شده است... سبک بی‌نظیر بولانیو و بینش تحسین‌برانگیزش برای طرفداران و خوانندگان جدید نیز جذاب خواهد بود.» - بوک‌لیست

چرا باید رمان گورهای گاوچران را بخوانیم؟

مانند دیگر آثار بولانیو، این رمان نیز حسی از تحقیق وجودی و تأثیر رویدادهای گذشته هم بر افراد و هم بر روایت‌های فرهنگی گسترده‌تر را به تصویر می‌کشد. این رمان لایه‌های نمادینی دارد و خوانندگان را به تأمل در ماهیت هنر، زندگی و پیوندهای بین آن‌ها دعوت می‌کند.

جملات درخشانی از کتاب گورهای گاوچران:

«اسمم آرتور است و اولین‌باری که فرودگاه را از نزدیک می‌دیدم سال ۱۹۶۸ بود. نوامبر یا دسامبر بود، شاید هم اواخر اکتبر. پانزده سالم بود، نمی‌دانستم مکزیکی‌ام یا شیلیایی، و برایم زیاد هم مهم نبود. می‌خواستیم برویم مکزیک تا با پدرم زندگی کنیم. دوبار سعی کردیم شیلی را ترک کنیم. بار اول نشد، ولی بار دوم موفق شدیم. بار اول مادر و خواهرم و مادربزرگم و چند نفر دیگر، که یادم نمی‌آید کی بودند، داشتند با هم حرف می‌زدند که مرد غریبه‌ای به طرفم آمد و کتابی به‌ام داد. صورتش را دیدم. سرتاپایش را ورانداز کردم، چون قدش خیلی بلند بود. لبخند زد و با حرکت سر (در تمام این مدت حتی یک کلمه هم حرف نزد) از من خواست هدیه‌ی غیرمنتظره‌اش را قبول کنم. حتی چهره‌اش را هم فراموش کرده‌ام. اما چشم‌هایش برق می‌زد (البته گاهی فکر می‌کنم عینک تیره‌ای زده بود که هم چشم‌ها و هم نصف بیش‌تر صورتش را پوشانده بود)، پوست صورتش صاف و کشیده بود و به‌دقت اصلاحش کرده بود. یک‌دفعه ناپدید شد. یادم می‌آید روی یکی از چمدان‌ها نشستم و شروع کردم به خواندن کتاب. دفترچه‌ی راهنمای فرودگاه بین‌المللی بود.»

«مادرم شیلیایی و پدرم مکزیکی بود. من در شیلی به دنیا آمده و تمام عمرم را آن‌جا گذرانده بودم. نقل‌مکان از خانه‌مان در شیلی به خانه‌ی پدرم بیش‌تر از آن چه حاضر بودم اعتراف کنم وحشت‌زده‌ام کرده بود. علاوه‌براین، داشتیم آن‌جا را ترک می‌کردیم بدون این‌که خیلی از کارهایی را که می‌خواستم انجام دهم انجام داده باشم. قبل از رفتن‌مان سعی کردم با نیکانور پارا ملاقات کنم و به مونیکا بارگاس عشق بورزم. حالا که این‌ها را به یاد می‌آوردم دندان‌هایم را به هم می‌فشارم، شاید هم این‌طور تصور می‌کنم که دارم دندان‌هایم را به هم فشار می‌دهم. آن روزها هواپیماها خطرناک بودند، ولی سفر واقعی و ماجراجوییِ بزرگْ سفر با هواپیما بود که چیزی از آن نمی‌دانستم. هیچ‌کدام از معلم‌هایم سوار هواپیما نشده بودند، هم‌کلاسی‌هایم هم همین‌طور. بعضی‌شان اولین رابطه‌شان را برقرار کرده بودند، ولی هیچ‌کدام سوار هواپیما نشده بودند. مادرم می‌گفت مکزیک کشور فوق‌العاده‌ای است. تا آن زمان فقط در شهرستان‌های کوچک جنوب شیلی زندگی کرده بودیم. سانتیاگو، که چند روز قبل از پروازمان، به آن‌جا رفته بودیم، در نگاهم کلان‌شهری از‌ آرزوها و کابوس‌ها بود.»

«مادرم خیلی کار می‌کرد. نمی‌دانم در کارش خوب بود یا نه، ولی هر دو سه سال به پُست جدید و استان جدیدی منتقل می‌شد و به این ترتیب بود که بخش‌های بایگانی (معمولاً حُسن‌تعبیری بود برای دفتر اصلی و کوچک و مخروبه‌ی بیمارستان) همه‌ی بیمارستان‌های جنوب شیلی را گشتیم. ریاضی‌اش عالی بود. مادرم را می‌گویم. خودش هم می‌دانست. با لبخند می‌گفت «ریاضیم عالیه.» ولی همیشه یک جور پریشانی در لحنش بود. همین ریاضی باعث شده بود با پدرم در کلاس‌های آمار پیشرفته و فشرده‌ای آشنا شود که در مکزیک برگزار می‌شد. مادرم حامله به شیلی بازگشت و خیلی زود من به دنیا آمد. پدرم برای دیدنم به شیلی آمد و وقتی رفت، مادرم خواهرم را حامله بود. هیچ‌وقت از ریاضی خوشم نیامده. سفر با قطار را دوست داشتم، سفر با اتوبوس را دوست داشتم و دلم می‌خواست تمام شب بیدار بمانم، دوست داشتم خانه‌ی جدیدی را کشف کنم که آن‌جا زندگی می‌کردیم، ولی از مدرسه‌های جدید خوشم نمی‌آمد. خط اتوبوسی بود به نام بیاسور که از بزرگراه پان‌امریکن به پوئرتو مونت می‌رفت.»

خلاصه‌ای از قطعه اول: گورهای گاوچران

قطعه گورهای گاوچران داستان آرتور بلانو است؛ یک شاعر نوجوان و مشتاق. داستان با آرتور، مادر و خواهر کوچک‌ترش شروع می‌شود که پس از آن‌که با سوارشدن‌شان به هواپیما ممانعت به عمل می‌آید، منتظر یک پرواز هستند تا به مکزیک بروند. درحالی که آن‌ها در خانه دوست مادرش منتظر رسیدن زمان پرواز بعدی هستند، او خاطراتی از مادرش، خانه‌دارشان سلستینا و پدر مکزیکی‌اش را که عمدتاً غایب بوده است مرور می‌کند. زمانی که به مکزیک می‌رسند؛ آرتور بیشتر وقت خود را به گشت‌وگذار در کتابفروشی‌ها و تماشای فیلم می‌گذراند اما صبح‌ها به دیدن مردی می‌رود که به او «گراب» می‌گوید؛ او اهل سونورا است، ایالتی که پدربزرگ آرتور در آن زندگی می‌کند. آرتور زمانی که مرد بیمار می‌شود از او مراقبت می‌کند و  پس آن‌که گراب یک چاقوی دسته استخوانی به او می‌دهد و ناپدید می‌شود، اطلاعاتی از زادگاه‌اش به دست می‌آورد. سپس آرتور از دبیرستان اخراج می‌شود و مدتی را در سونورا کار می‌کند و بعد به مکزیکوسیتی باز می‌گردد و به خانواده‌اش اعلام می‌کند قصد دارد به انقلاب شیلی بپیوندد.

خلاصه‌ای از قطعه دوم: کمدی وحشت فرانسوی

در پورت‌هوپ و در گویان فرانسه؛ یک ناحیه فرادریایی فرانسه، گروهی از دوستان راجر بولامبا ورزشکار سابق و حالا یک شخصیت ادبی محلی، در خانهٔ خورشید هنگام خورشیدگرفتگی کنار هم جمع می‌شوند. راوی دیودوروس پیلون هفده‌ساله در هنگام غروب از گروه جدا می‌شود و از راه میانبری به سمت خانه می‌رود. هنگام قدم‌زدن در خیابان اِلم، صدای زنگ تلفن عمومی باجه‌ای را از آن طرف خیابان می‌شود و هنگام زنگ دهم گوشی تلفن را برمی‌دارد. او با یکی از اعضای ناشناس یک گروه سورئالیست مخفی صحبت می‌کند. این عضو توضیح می‌دهد که گروه از تلفن‌های عمومی برای انتخاب اعضای جدید استفاده می‌کند. سپس برایش داستان آندره برتون را تعریف می‌کند که چطور پنج جوان سورئالیست را انتخاب کرد تا ده سال را در فاضلاب‌های پاریس بگذرانند و این‌که چطور این مردان به هستهٔ این گروه تبدیل شدند و ...

اگر از خواندن کتاب گورهای گاوچران لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• کتاب ۲۶۶۶ یکی از جاه‌طلبانه‌ترین و آخرین اثر روبرتو بولانیو نویسندهٔ شیلیایی است. این رمان در سال ۲۰۰۴ به‌عنوان رمان پس از مرگ نویسنده منتشر شد و حول محور یک نویسندهٔ آلمانی گریزان و قتل‌های حل‌نشده و پی‌درپی زنان در سانتا ترزا می‌چرخد، شهری خشونت آمیز که از سیوداد خوارز الهام گرفته شده و زنان را در آن‌جا به قتل می‌رسانند. به‌علاوه نویسنده در این رمان از جنگ جهانی دوم در جبهه شرقی نیز صحبت کرده است.

• کتاب شبانه‌های شیلی اثر دیگری از روبرتو بلانیو نویسندهٔ شیلیایی است. این کتاب  از زبان سباستین اورتیباکروا، منتقد، شاعر و کشیش، خطاب به خواننده‌ای وحشت‌زده که ارواح را به آغوش کشیده است. جوانی زال، آرام و بی‌سروصدا به روایت اورتیبا می‌پیوندد تا کشیش پیر را متقاعد کند که دست به افشاگری‌های تلخ در مورد زندگی و کارش و روزگارش بزند. اعترافات، شایعات، شعر و شکنجه از مضامین اصلی این رمان است. 

• کتاب کارآگاهان وحشی اثر دیگری از روبرتو بولانیو نویسندهٔ اهل شیلی است. این رمان داستان جست‌وجوی یک شاعر مکزیکی در دهه ۱۹۲۰ است که دو شاعر مکزیکی دیگر در دهه ۱۹۷۰ ماجراجویی‌هایش را روایت می‌کنند. این کتاب به چندین زبان ترجمه شده و در سال ۱۹۹۸ برنده جایزهٔ هرالدی شد. 

دربارۀ روبرتو بولانیو‌: نویسندهٔ اهل شیلی

گورهاي گاوچران

روبرتو بولانیو اوالوس رمان‌نویس، داستان‌نویس، شاعر و مقاله‌نویس شیلیایی در ۱۹۵۳ به دنیا آمد و در ۲۰۰۳ درگذشت. در سال ۱۹۹۹ بولانو جایزهٔ «رومولو گالیگوس» را برای رمان «کارآگاهان وحشی» دریافت کرد و در سال ۲۰۰۸ پس از مرگش برندهٔ جایزهٔ «حلقه ملی منتقدان کتاب» برای رمان «۲۶۶۶» شد که مارسلا والدز، عضو هیئت مدیره حلقه ملی منتقدان، آن را «اثری غنی و خیره‌کننده توصیف کرد» و گفت که مطمئناً خوانندگان و محققان را برای قرن‌ها به خود جذب خواهد کرد. نیویورک تایمز او را «مهم‌ترین صدای ادبیات آمریکای لاتین نسل خود» توصیف کرد. آثار بولانیو تاکنون به زبان‌های متعددی از جمله انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، لیتوانیایی و هلندی ترجمه شده است. او در زمان مرگش ۳۷ قرارداد نشر در ده کشور جهان داشت. پس از مرگ این فهرست به کشورهای بیشتری از جمله ایالات متحده افزایش یافت و به ۵۰ قرارداد و ۴۹ ترجمه در دوازده کشور جهان رسید که همهٔ این‌‌ها برای پیش از انتشار جاه‌طلبانه‌ترین رمانش «۲۶۶۶» بود. به‌علاوه آثار این نویسنده نقدهای خوبی هم از سوی نویسندگان و هم از سوی منتقدان ادبی دریافت کرده است و به‌عنوان یکی از نویسندگان بزرگ آمریکای لاتین در قرن بیستم در کنار سایر نویسندگانی همچون لوئیس بورخس می‌درخشد.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (3)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • برهان جعفری
    • پاسخ به نظر

    اولین داستانشو بیشتر دوست داشتم. داستان مردی به نام آرتور که یکی از شاعرهای رئالیست هستش و یک‌جور زندگینامه از دوران کودکی آرتور در جنوب شیلی هستش قبل از این‌که به کودتای پینوشه برسه.

  • تصویر کاربر

    • افرا فرهامه
    • پاسخ به نظر

    سه داستان کوتاه بسیار خوندنی. من سبک این داستان‌ها رو دوست داشتم و نحوهٔ بازی نویسنده با داستان‌ها و کلمات واقعاً جادویی بود. مشتاقم کرد رمان‌های بیشتری از بولانیو بخونم

  • تصویر کاربر

    • مهرناز بهروش
    • پاسخ به نظر

    من با کتاب کارآگاهان وحشی طرفدار این نویسنده شدم و این کتاب بعد از مرگ نویسنده منتشر شده. داستان‌ها مربوط به یک شاعر جوانه که جهان رو کشف می‌کنه و از طریق عشق و شعر راهش رو پیدا می‌کنه.

بریده ای از کتاب (3)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • برهان جعفری
    • 0

    واکنش مادرم هم عجیب بود وانمود می‌کرد نمی‌داند دارد چه اتفاقی می‌افتد و او هم به دوروبرش نگاه می‌کرد. انگار او هم دنبال همان زنی می‌گشت که همه دنبالش می‌گشتند، ولی نه با شوروشوق بقیه‌ی مسافران پرواز سانتیاگو ـ لیما کیتو ـ مکزیکوسیتی. برای لحظه‌ای فکر کردم می‌تواند قسر دربرود.

  • تصویر کاربر

    • افرا فرهامه
    • 0

    سفر با قطار را دوست داشتم، سفر با اتوبوس را دوست داشتم و دلم می‌خواست تمام شب بیدار بمانم، دوست داشتم خانه‌ی جدیدی را کشف کنم که آن‌جا زندگی می‌کردیم، ولی از مدرسه‌های جدید خوشم نمی‌آمد. خط اتوبوسی بود به نام بیاسور که از بزرگراه پان‌امریکن به پونرو مونت می‌رفت.

  • تصویر کاربر

    • مهرناز بهروش
    • 0

    مادرم خیلی کار می‌کرد. نمی‌دانم در کارش خوب بود یا نه، ولی هر دو سه سال به پُست جدید و استان جدیدی منتقل می‌شد و به این ترتیب بود که بخش‌های بایگانی (معمولاً حُسن‌تعبیری بود برای دفتر اصلی و کوچک و مخروبه‌ی بیمارستان) همه‌ی بیمارستان‌های جنوب شیلی را گشتیم. ریاضی‌اش عالی بود. مادرم را می‌گویم.

عیدی