دخمه

انتشارات روزگار منتشر کرد: سيپريانو کوزه‌گري است که در دهکده‌اي در جوار يک شهر، سفارشات مجتمع بزرگ، حفاظت شده و مدرني را به انجام مي‌رساند. ناگهان مديريت اين مجتمع به او اطلاع مي‌دهد ظروف سفالين وي ديگر نمي‌توانند براي مشتريان مقبول باشند. آن‌ها ديگر به محصولات جديدي تمايل دارند که با زندگي مدرن آن‌ها سازگاري داشته باشد. اين شوک شيرازه زندگي وي را بهم مي‌ريزد و در فشار ياس و نوميدي ناگهان با همفکري دخترش به اين نتيجه مي‌رسد که خط توليد را به سمت توليد عروسک‌هاي سفالين تغيير دهد. اين پيشنهاد از سوي مديريت مجتمع مرکزي مورد پذيرش قرار مي‌گيرد و زندگي آن‌ها با هدف جديدي به تکاپو مي‌افتد. ساراماگو فارغ از فراز و فرودهاي کتاب تلاش دارد از هر فرصتي استفاده کرده آرمان‌هاي زيبا را در قالب جملات فلسفي از زبان شخصيت‌هاي داستان انتقال دهد. براي نمونه به پاره‌اي از آن‌ها مي‌توان در زير اشاره نمود: در مسير طولاني درياي زندگي، انحرافي کوچک از راه اصلي، که براي يک نفر مي‌تواند به خوشبختي منجر شود، ممکن است براي ديگري، برخورد با طوفاني کشنده باشد. همه مثل همه‌چيز زندگي، آن‌چه را که کاربرد ندارد، به دوري مي‌اندازد، حتي آدم‌ها را...دقيقا حتي آدم‌ها را... مرا هم همين‌طور...وقتي که ديگر به درد نخورم، مرا به دور مي‌اندازند، زندگي همين است. اگر قرار است چاقويي در شکمت فرو کنند، لااقل کار را با همان قيافه قاتلانه و نفرت‌انگيز انجام دهند، نه اين‌که همزمان به تو لبخند بزند و اميدواري بيهوده بدهند و مثلا بگويند: نگران نباش چيزي نيست. شش تا ضربه هم بخوري، مثل قبل سالم خواهي بود. فروشگاه اينترنتي 30بوک