مدخل ایرانراه

(0)
نویسنده:

1,360,000ریال

1,224,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
51

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب مدخل ایرانراه

انتشارات پیله منتشر کرد:
هرچند که مساله اصلی این کتاب، روایتی نوین از ایران، برای ایفای نقش در آینده جامعه ایرانی است و بنا دارد تا از طریق طرح مساله کجاستی و تشریح مفهوم مکان به این مهم دست‌یابد، اماشکل‌گیری این مساله در ذهن نویسنده، صرفا برخاسته از یک سلسله مطالعات یا تجربیات دانشگاهی و آکادمیک نبوده‌است، بلکه ماحصل مواجهه و هم‌زیستی با جامعه است.

دغدغه‌های جامعه مدت‌هاست که از ارزش ویژه‌ای برای من برخوردار است و این مساله مرا سوق داد تا به ایران بیندیشم و اندیشیدن به ایران را یک ضرورت درنظر بگیرم. به‌نظرم می‌آید که جامعه صاحب عقلانیت است. عقلانیتی که فارغ از عقلانیت ارسطویی یا عقلانیت معاش‌اندیش است.

خاستگاه مشخصی را نیز نمی‌توان برای عقلانیت اجتماعی درنظر گرفت، اما هرچه هست، ردپای آن را می‌توان در تصمیم‌گیری‌های جمعی دید. موافقت‌ها و مخالفت‌هایی که با یک پدیده یا حادثه در سطح جمعی شکل می‌گیرد و ما نمی‌توانیم توضیح دقیقی از نقطه شروع آن ارائه دهیم. این عقلانیت جمعی همانی است که باعث می‌شود ما در یک مقطع زمانی مشخص، هم جامعه را ستایش کنیم و هم نکوهش.

گاهی مواجهه جامعه با یک پدیده را آن‌چنان هوشمندانه بدانیم که شایسته تقدیر است و گاه کاملا بالعکس، آن را بدترین تصمیم ممکنه تلقی کرده و به تیغ انتقاد بگیریم. مطالبات، گرایش به یک جریان خاص، استقبال از یک نوع تفکر، اعتراضات و نوع مواجهه با مسائل و مشکلات کشور، همه و همه از جمله تصمیم‌گیری‌های جمعی است که برخاسته از عقلانیت جامعه به‌حساب می‌آیند و قابلیت دارند با بخشی از آن‌ها همدلی و با بخشی دیگر مخالفت کرد.

در این میان یکی دیگر از تصمیمات جمعی روزگار امروز ایرانی‌ها، مساله مهاجرت است. مهاجرت‌هایی که هرکدام با شیوه‌ها و هدف‌های متفاوت شکل می‌گیرند، اما آن‌قدری زیاد شده‌اند که بشود به‌عنوان یک دغدغه یا به‌مثابه یک مساله از آن یاد کرد.

مهاجرت با تمام فراز و فرودهایی که در زیست فردی، خانوادگی و یا اجتماعی انسان‌ها ایجاد می‌کند، هیچ‌گاه جنبه‌ای از جذابیت برای من نداشته‌است، اما در این‌جا نه مجالی برای بیان دلایل آن دارم، و نه اساسا برای مخاطبان اهمیتی خواهد داشت که نظر شخصی من علیه یا له یک رخداد چه باشد؟

مساله من نوع و هدف مهاجرت‌ها در ایران است. سوال این است که چه‌تعداد از این سفرها به قصد انتقال دانش نوین به کشور انجام می‌شود؟ یا چه‌تعداد از آن‌ها با علم به وجود موقعیت بهتر کاری صورت می‌پذیرد؟ (موقعیت بهتری که رنج حاصل از چنین جدایی را موجه سازد.)

مشخصا آمار دقیقی در این رابطه ندارم، اما باتوجه به برخی از اخبار (منجمله آمار بازگشت‌ها یا آمار مربوط به ورود ارز از طریق افراد مهاجرت کرده به کشور) می‌توان استنباط کرد که بسیاری از این مهاجرت‌ها از اساس برای انقطاع کامل از ایران، صورت گرفته‌اند

در این‌خصوص می­توان دو نوع جهان‌بینی را جعل کرد: “جهان بینی از” و “جهان‌بینی به”. به‌طورکلی این دو واژه “از” و “به” مساله‌ساز هستند، این‌که بیش‌تر کجا مورد استفاده قرار می‌گیرند و چه پیش‌زمینه‌ای را در اندیشه شکل می‌دهند: گریختن از و مشتاق بودن به، ترسیدن از و مایل بودن به، دل‌بریدن از و دل‌سپردن به، چشم‌دزدیدن از و چشم دوختن به، تنفر از و عشق به… این واژگان و ترکیبات محصول نوعی جهان‌بینی است که مبتنی بر این دو واژه‌اند.

انتقاد و امید و دلسردی و دلگرمی ما در زیستمان، محصول نوع جهان‌بینی ماست، “از”ها بیشتر ما را از جهان دور می‌کنند و “به”ها بیش‌تر به جهان نزدیکمان می‌کنند. برای من همواره این جای سوال بود که مهاجرت‌ها در ایران با کدام جهان‌بینی است؟ او که با جهان‌بینی “از” می‌رود، از مکانی خود را خارج ساخته اما معلوم نیست در چه مکانی ورود خواهدیافت، و او که با جهان‌بینی “به” می‌رود، مکانی را برای رفتن برگزیده و آن‌جا را ترجیح داده. اندیشیدن به چنین مساله‌ای نخستین جرقه‌ها را برای طرح پرسش از جامعه ایران در من ایجاد نمود.

پرسشی که شاید برای مهاجرین با جهان‌بینی به، چندان مورد توجه نباشد، اما شاید برای دو گروه بتواند کارساز افتد، نخست آنان‌که در اندیشه رفتن و مهاجرت نیستند و دوم برای آنانی که “جهان‌بینی از” دارند. شاید بتوانند از لابه‌لای خطوط این کتاب، دریابند که ایران هم‌چنان می‌تواند امکانات بسیاری برای رشد و تعالی زندگی فردی و جمعی ایشان داشته باشد، و صرفا نیازمند فهمی متفاوت‌تر از ایران دارند تا بدانند دست‌هاشان خالی نیست و می‌توانند کاری کنند.

بدانند که علی‌رغم نیش و کنایه‌هایی که سال‌هاست، افرادی چه در داخل و چه خارج از کشور نثار آن‌ها کرده‌اند و ایران را به مثابه کشوری ازدست‌رفته و جامانده جلوه داده‌اند، هم‌چنان می‌شود به آینده اندیشید و ایران را صاحب آینده دانست. نیش و کنایه‌هایی که ایرانی‌ها را استبداد پذیر، زوال‌یافته، ملت بی‌سواد و یا ملت بی‌تربیت دانسته‌اند و همواره درصدد بودند که جامعه ایران را با مفاهیم شکست‌خوردگی پیوند بزنند. اما به قول حافظ می‌توان فارغ از چنین نگاه‌های غیرمنصفانه‌ای برای زیست بهتر تلاش کرد.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نویسنده
    • نشر
    • شابک
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • رقعی
    • شومیز
    • 136 صفحه
    • 158 گرم
    • 1
    • 1403

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی