نظر خود را برای ما ثبت کنید
نشر مون منتشر کرد:
برای تعیین ملکۀ بعدی سرزمین هونوکو قرار است رقابتی مرگبار برگزار شود. قوانین، ساده اما هولناک به نظر میرسند: زنده بیرون آمدن از اتاقهایی که هریک نمایندۀ یک فصل از سال هستند، و بعد هم ازدواج با شاهزاده. همه میتوانند شرکت کنند بهجز یوکایها؛ موجوداتی فراطبیعی که به شکل انسان درآمدهاند و امپراتور بهدنبال زندانی و نابود کردن آنهاست. مَری دختر جوانیست که نیمهانسان و نیمهیوکای است و چارهای جز شرکت کردن، زنده ماندن و پیروزی در این رقابت ندارد... . از متن کتاب «مری آرام به آن گوشه رفت و تروفرز سلاح خودش را انتخاب کرد. همیشه همان را برمیداشت: ناگیناتا. ازآنجاکه رقبایش فکر میکردند این سلاح مخصوص زنان است، هرگز آن را انتخاب نمیکردند. مادرش همیشه میگفت: «اگه با همۀ سلاحها تمرین کنی، هیچوقت روی هیچکدومشون مسلط نمیشی.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک
جنگجوی تمام فصلها از سایت گودریدز امتیاز 3.6 از 5 را دریافت کرده است.
جنگجوی تمام فصلها از سایت آمازون امتیاز 4.3 از 5 را دریافت کرده است.
• برندۀ جایزۀ کتاب فهرست ایندی برای کودکان و نوجوانان
جنجگوی تمام فصلها رمانی فانتزی اثر امیکو جین نویسندهٔ پرفروش نیویورک تایمز است. این کتاب در سال 2018 منتشر شد و نویسنده در این رمان، مضامینی مانند هویت، توانمندسازی و میراث فرهنگی را در هم آمیخته است. داستان در دنیایی رخ میدهد که نویسنده آن را با الهام از اسطورههای ژاپنی خلق کرده است، دنیایی که دختران در آن برای تبدیلشدن به ملکه با هم به رقابت میپردازند. راوی این داستان مَری است؛ یک نیمهانسان، نیمه یوکای (موجودی فراطبیعی) که قدرتهایی منحصربهفرد دارد. در این جامعه زنان باید وحشیانه با هم به رقابت بپردازند تا نشان بدهند که شایستهٔ ملکهشدن هستند اما هدف مَری تنها برندهشدن نیست. او امیدوار است که بتواند از این طریق با سیستم ظالمانهای که یوکایها را از سرزمین رانده مقابله کند و سیستمی را که به رقبای انسانیاش امتیازاتی ویژه و ناعادلانه میدهد، تغییر دهد.
«رمانی تاریک، جسورانه و بسیار خواندنی. جنگجوی تمام فصلها یک صدای جدید در دنیای فانتزی است.» - سی.جی. ردواین، نویسندهٔ پرفروش نیویورک تایمز و کتاب «ملکهٔ سایه»
«با اسطورهشناسی غنی و فضایی زیبا، جنگجوی تمام فصلها به تخیل شما میچسبد و شما را به یک سواری جادویی و خطرناک میکشاند.» - جوئل شاربونو، نویسنده
«دنیایی که امیکو جین ساخته باورنکردنی است و میراث ژاپنی او را منعکس میکند. شهر هونوکو و تمام جئزئیات این کتاب بسیار غنی است. داستانی پرجنبوجوش، عاشقانه، خانوادگی که شما را به سفری فراموشنشدنی میکشاند. این کتاب فانتزی قابل ستایش است.» - بوکلیست
«نویسنده از عناصر فولکلور ژاپنی برای خلق یک داستان جذاب استفاده کرده است و ساختارهای قدرت آسمان و زمین، مرد و زن، انسان و یوکای را نیز زیر سؤال میبرد. روایتی که طرفداران این ژانر را محیطی غیر غربی درگیر میکند.» - کایرکاس
نویسنده در این رمان به بررسی هویت فردی و فرهنگی پرداخته است و مبارزه برای رسیدن به برابری و اهمیت پذیرشِ خود واقعی در مواجهه با ناملایمات را نشان داده است. این کتاب شما را به سفری فانتزی و عاشقانه میبرد و داستانی براساس افسانههای ژاپنی برایتان تعریف میکند. اگر به داستانهای فانتزی و شرقی علاقه دارید حتماً این کتاب زیبا را بخوانید.
«در آن تاریکی صدای نفس کشیدن میشنید، اما صدای خودش نبود. مری سرش را کمی کج کرد. در آن سیاهی مطلق چیزی نمیدید، اما چشمانش را بست. این کار کمکش میکرد تمرکز کند. اینجا را خوب میشناخت، اتاقی که پنجرهای نداشت و دری که به هوا اجازهٔ ورود نمیداد. گاهی بوی ماندگی و کپکِ این اتاق به رؤیاهایش هجوم میآورد و از آنها کابوس میساخت. اینجا اتاق قتل بود و مری جلادش. نفسی کشید و هوای مانده را در ریههایش نگه داشت. آنجا، در گوشهٔ سمت راستش، دو قدم آنطرفتر، یکی انتظارش را میکشید. ترسیده بود. مری قدمی پیش نهاد. کفپوش زیر وزنش نالید.
صدای مردانهٔ تیزی بهزاری گفت:«خوا ـ ا ـ ا ـ هش میکنم.»
مری گفت: «نمیخوام آسیبی بهت بزنم. سعی کرد با لحنش قوّت قلب بدهد. حداقل نه به این زودی. دستی به دیوار کشید. انگشتانش به طاقچهٔ چوبی و بعد به کاغذ دور قاب بامبو کشیده شد. کبریتها کنار چراغ بود. یکی را برداشت و فتیلهٔ پنبهای را آتش زد و اتاق با شعلهای کمنور روشن شد. بوی روغن کلزا در هوا خزید. وقتی چشمانش به نور عادت کرد، مرد را دید که شلوار هاکاما و اورکت پوشیده بود؛ جامهٔ ساموراییها، یونیفرم نظامیان برجسته.»
«سامورایی با شمشیر کوچک حملهور شد، اما مری جاخالی داد. بهاندازهٔ تار مویی تا گیر افتادن فاصله داشت. خیلی نزدیک بود. ضربان قلبش از شدتِ ترس و هیجان تند شد. خوب آموزش دیده. قبل از اینکه سامورایی دوباره حمله کند، مری ناگیناتا را تابی داد و هر دو سلاح مرد را گیر انداخت. مرد که مجبور بود دست از مقاومت بردارد، شمشیرهایش را انداخت. شمشیرها چند قدم آنسوتر روی زمین افتاد. خوب آموزش دیده، اما نه به اندازهٔ من. مری نمیتوانست فرصتی به او بدهد تا نفسش را تازه کند و سلاحهایش را بردارد. تمومش کن. لگد محکمی زد. پای راستش به شکم مرد رسید. سامورایی نالهای کرد و خم شد. شکمش را گرفت و روی زمین افتاد. مری که نفسهایش به شماره افتاده بود و پیروزیاش حتمی شده بود، بالای سر مرد ایستاد. از بدنش گرما بیرون میزد. جانور درونش را حس کرد که بیدار میشد. چشمان قهوهایاش به مغاکهایی سیاه تبدیل میشدند. ماهیچههایش گرفت و دستهایش صاف شد و استخوانهایی بیرون زد. ناخنهایش به چنگالهایی تیز بدل شد. از پوست پشت دستش فلسهایی چرمی به رنگ زغال بیرون زد که مثل پوست کرگدن سفت و ضخیم بود، توجهی به درد زجرآور این تغییر شکل نکرد. تمرین کرده بود تا به آن توجهی نکند. سامورایی وحشتزده به او خیره شده بود. مری میدانست قیافهاش وحشتناک شده؛ هنوز بخشی از او انسان، اما چشمان و دستانش هیولاوار بود.»
«ساموراییها کاپارادم در اتاق زمستان انداختند. جانور ناله میکرد و دست و پاهای دراز و لاغرش مثل برگی خشک به داخل تاب میخورد. تارو که دوست نداشت آن صحنه را تماشا کند، رو به کاهنها کرد. همگی خالکوبی داشتند و جوهر لاجوردیرنگی بدنشان را پوشانده بود. حتی صورتهایشان علامتهای دائمی داشت و نفرینهای درهم و خطاطیشده رویشان نقش بسته بود. اگر یوکاییها صورتشان را لمس میکردند، میسوختند. ساموراییها با سروصدا میلهٔ چوب بلوط را برداشتند و زیر فشار چوب سنگین بر شانههایشان یک قدم پس رفتند. در به سرعت باز شد. دانههای برف هجوم آوردند و در گرمای تالار اصلی ذوب شدند. هوای سرد و یخی روی گونههای تارو نشست و او لبهایش را جمع کرد. حس کرد از انتهای اتاق پژواک خندههایش را شنیده؛ خندههایی که خیلی وقت بود از وجودش رخت بسته بودند. وقتی بچه بود، در زمینهای برفی بازی میکرد و در جنگل یخی پنهان میشد. اما حالا فقط مرگ به این مکان قدم میگذاشت. پشتسرش صدای قدمهایی منعکس شد. کاهنها و ساموراییها خودشان را روی زمین انداختند. سکوتی برقرار شد که با زمرمهٔ آرام کاهنها مختل میشد. تنها یک نفر بود که چنین واکنشی را برمیانگیخت. پدر تارو، امپراتور، فرمانروای مقدس انسانها و یوکاییها، پادشاه آسمانی، کنارش ایستاد.»
هر نسل، مسابقهای برای یافتن ملکهٔ بعدی هونوکو برگزار میکند. قوانین این مسابقه ساده است. باید از اتاقهای فصلی مسحور کاخ جانِ سالم بدر ببرید؛ زمستان، بهار، تابستان و پاییز را فتح کنید. آنوقت میتوانید با شاهزاده ازدواج کنید و ملکه شوید. هر کسی که بخواهد میتواند در این مسابقه شرکت کند ـ البته همه به جز یوکایها، هیولاهایی ماوراءالطبیعی و ارواحی که امپراتور انسانها به دنبال زندانی کردن و نابود کردنشان است. مَری دختری جوان است که تمام عمرش را صرف آموزش کرده است تا بتواند ملکه شود. برندهشدن برایش مانند آب خوردن بود اگر راز خطرناکی را پنهان نمیکرد. مَری نیمهانسان و نیمه یوکای است و میتواند تبدیل به یک هیولای وحشتناک شود. اگر کسی بفهمد زندگی او از بین خواهد رفت. درحالیکه مَری تلاش میکند هویت واقعیاش را مخفی نگه دارد، سرنوشتش به تارو و آکیرا گره میخورد. تارو شاهزادهای است که هیچ تمایلی ندارد که تاج و تخت امپراتوری را به ارث ببرد و البته آکیرا که یک نیمه انسان و نیمه یوکای راندهشده است. حالا مَری بین وظیفه و عشق، وفاداری و خیانت، انتقام و بخشش سرگردان است و انتخابهای این سه نفر سرنوشت کل هونوکو را رقم خواهد زد.
• کتاب دختر مهتاب اثر سو لین تن نویسندهٔ اهل مالزی است. او این کتاب را با الهام از داستانهای اساطیر چینی و افسانهٔ الههٔ ماه اثر چانگ نوشته است و داستان دختری به نام شینگیِن را روایت میکند که از قدرت خودش غافل است تا زمانی که مجبور میشود برای نجات جان مادرش، به تنهایی از پس مشکلات بربیاید. این کتاب ترکیبی از عشق، جادو، فقدان و قدرت است.
• کتاب قلب جنگجوی خورشید جلد دوم کتاب دختر مهتاب اثر سو لین تن نویسندهٔ اهل مالزی است. او در این جلد از داستان شما را به قلمرویی جاودانه و دنیایی از خدایان، جادو و موجودات افسانهای میکشاند و شما همراه با شخصیت اصلی این داستان شینگیِن (دختر الههٔ ماه و کمانداری فانی) وارد ماجراجوییهایی جذاب و خطرناک میشوید. رمان قلب جنگجوی خورشید مملو از جادو، اسطوره، دوستی و عشق است. گذشته، حال و آینده در این رمان درهم تنیده شده و رمان از دیدگاه شخصیتهای متعدد و افسانهای آن روایت میشود.
• کتاب دختری که به اعماق دریا افتاد اثر اکسی اوه نویسندۀ آمریکایی-کُرهای است که در سال 2022 منتشر شد. این داستان تخیلی و شگفتانگیز، داستان مردمی است که کنار دریا زندگی میکنند و هر سال برای اینکه گرفتار طوفانهای مرگبار و خشم خدای دریا نشوند، دختری را قربانی دریا میکنند. تا اینکه مینا برای نجات برادرش و نامزدش، خودش را به دریا میاندازد و زیر دریا با حقایق عجیب و باورنکردنیای روبهرو میشود.
امیکو جین نویسندهٔ پرفروش نیویورک تایمز است که داستانهای جالبی برای نوجوانان و بزرگسالان مینویسد. کتابهایش تاکنون به بیش از سی زبان زندهٔ دنیا ترجمه شدهاند و در برنامههای «صبح بخیر آمریکا» و «باشگاه کتاب ریس ویترسپون» معرفی شدهاند. همچنین آثارش در نشریاتی مانند «اینترتیمنت ویکلی»، «کوزموپولیتن»، «تایم» و «باستل» منتشر شدهاند. او هم اکنون با همسر و دو فرزندش در واشنگتن زندگی میکند.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.