شکست بخور

شکست بخور از سایت گودریدز امتیاز 3.7 از 5 را دریافت کرده است.

شکست بخور از سایت آمازون امتیاز 4 از 5 را دریافت کرده است.

شکست بخور اثر نیل برتون روان‌پزشک و فیلسوف انگلیسی است که برای نوشتن کتاب‌های متعدد برندهٔ جایزهٔ نویسندگان انجمن پزشکی بریتانیا شده است. این کتاب در سال 2010 منتشر شد. نویسنده در این کتاب از موضوعات مختلفی همچون آزادی، ترس، شجاعت و حتی مرگ استفاده کرده است و با ترکیب‌کردن فلسفه و روان‌پزشکی سعی دارد مفهوم موفقیت را زیرسوال ببرد و خواننده را به شناخت برساند و مفهوم واقعی موفقیت و رسیدن به خوشبختی را توضیح دهد.

«ترکیبی فوق‌العاده گسترده از روان‌شناسی و فلسفه که بیشتر رفتارهای انسان از جنون گرفته تا شادی و معنای زندگی را پوشش داده است ... کتابی بسیار درخشان و خواندنی. نیل برتون که قبلاً چندین جایزه بُرده است برای نوشتن این کتاب شایستهٔ دریافت جایزهٔ دیگری است.» - انجمن پزشکی بریتانیا

«فرض اصلی کتاب این است که تعریف ما از موفقیت عمیقاً ناقص است و تنها ما را به اهداف نادرست مادی، شهرت، قدرت و لذت‌گرایی می‌رساند. درمقابل، برتون استدلال می‌کند که سنت‌های فلسفی و معنوی غرب تا حدی زیادی با این موضوع موافق بوده‌اند که خوشبختی واقعی پذیرش «شکست» است؛ که ما محدود و فانی هستیم و در معرض شکست‌های مکرر و پیش‌بینی‌نشده‌ای قرار خواهیم گرفت که بهتر است در مواجهه با آن‌ها صداقت، صبر و اعتدال به خرج دهیم.» - گرت ساوتول، فیلسوف و نویسنده

«نیل برتون در کتاب شکست بخور دیدگاهی منحصربه‌فرد داشته است... او کاوش جذابی در موضوعات مختلف از شجاعت تا مرگ و جنون گرفته ارائه کرده و به خواننده تحلیلی از موضوعات مختلف ارائه داده است.» - بوک‌لایف

«برتون کتابش را براساس تجربه نوشته است و شما تمام تجربیاتش را در کتاب احساس می‌کنید. او بسیار دلسوزانه شما را به مسیری هدایت می‌کند که سال‌ها به دنبال آن بودید.» - تامی راگلز

«همه‌گیری ویروس کرونا،‌ همه‌چیز را به هوا پرتاب کرد و مکانیسم‌های مقابله‌ای ما را تحت‌فشار قرار داد و ما را مجبور کرد دوباره مفروضات، اولویت‌ها و کل شیوهٔ زندگی‌مان را بررسی کنیم. اما بحران فرصت بسیار خوبی نیز به وجود آورد و این کتاب به‌موقع، برای روشن‌کردن راه نوشته شد.» - دکتر کریس چوپدار، روانپزشک بالینی

کتاب شکست بخور برخلاف دیگر کتاب‌های خودیاری، یک راهنمای روشنگر دربارهٔ زیبایی و اهمیت شکست خوردن در زندگی است. این کتاب شما را وادار می‌کند تا زندگی و اهداف خود را دوباره بررسی کنید و شاید بتوانید معنای واقعی خوشبختی را در بین صفحات این کتاب پیدا کنید. این کتاب دیدگاه شما را به مفاهیم مختلف زندگی تغییر خواهد داد.

«عصر روز یکشنبه، کارگزار بورس که بیست‌وچهار سال داشت، وارد رستورانی مجلل در پشت‌بام ساختمانی بلند در لندن شد و یک لیوان نوشیدنی سفارش داد. سپس از نرده‌ها بالا رفت و با لیوانی که در دستش بود، به آغوش مرگ پرید. او دانشجوی دانشگاه آکسفورد بود و زندگی پرچنب‌وجوشی داشت. عضو مشهورترین اتحادیهٔ آکسفورد (انجمن بحث و مناظره) و انجمن کارآفرینان و در نوشتن مقالات دانشجویی فعال بود. گویندهٔ رادیو هم بود و با افراد مشهور مصاحبه می‌کرد. پس از اینکه در مراسم تقدیر از برترین فارغ‌التحصیلان بریتانیا مقام دوم را کسب کرد، در مصاحبه با روزنامه‌ای گفت: «از وقتی در دانشگاه پذیرفته شدم، فهمیدم برای رسیدن به اهداف و موفقیت‌های تازه هیچ محدودیتی وجود نداره و اگه مهارت‌های مدیریت مؤثر زمان رو هم یاد بگیری، می‌تونی دستاوردهای باورنکردنی‌ای داشته باشی.» بعد از فارغ‌التحصیل‌شدن از آکسفورد، در یکی از بانک‌های سرمایه‌گذاری کار خود را به‌عنوان کارگزار سهام آغاز کرد و در کنار آن شرکتی در زمینهٔ مدیریت کلاب‌های شبانه نیز تأسیس کرد. برخی روزها را در خانه‌اش در لندن می‌گذراند و برخی دیگر را در پنت‌هاوسی که به‌تازگی در کوستا دل سول اسپانیا خریده بود. زندگی‌اش را رؤیایی توصیف می‌کرد. به‌گفتهٔ یکی از دوستانش، چند ساعت قبل از آن رویداد ناگوار «کاملاً عادی» به نظر می‌رسید.»

«همان‌طور که روش‌های کاملاً متفاوتی برای دیدن یا شنیدن موضوعی یکسان وجود دارد، تفکر دربارهٔ جهان هستی نیز به روش‌های گوناگون و منحصربه‌فردی صورت می‌گیرد. در بطن جهان‌بینی مدرن و غربی، انسان خودش را موظف می‌داند که مدام مشغول فعالیت باشد. به‌این‌ترتیب، غربی‌ها حتی برای اوقات‌فراغتشان با فعالیت‌های مشخصی برنامه‌‌ریزی می‌کنند و تسلیمِ انجامِ آن می‌شوند تا حتماً آن را در فهرست ذهنی یا واقعی‌شان تیک بزنند. باید قیافهٔ آن‌ها را ببینید وقتی به‌زحمت در گردش‌های خانوادگی، مراسم فرهنگی، برنامه‌ٔ ورزشی خسته‌کننده یا حتی وعدهٔ عصرانه شرکت می‌کنند تا متوجه شوید که هدفشان در زندگی آن‌قدرها هم لذت بردن از زمان حال نیست؛ بلکه تلاش برای تمام کردن فهرست بی‌سروته فعالیت‌ها و آمادگی برای‌ آينده‌ای است که هر لحظه دورتر می‌شود و احتمالاً هیچ‌وقت هم نمی‌رسد. اگر حالشان را بپرسید، احتمالاً با لبخندی مصنوعی پاسخ می‌دهند: «ممنون، خوبم و البته سرم بسیار شلوغ است!» در‌حالی‌که بیشتر مواقع نه‌تنها حالشان اصلاً‌ خوب نیست، بلکه گیج و خسته هستند و حتی اگر ناراحت نباشد، قطعاً احساس خوشحالی هم نمی‌کنند.»

«ملانی کلاین این پدیده را دفاع مانیک (شیدایی) می‌نامد: تمایل به منحرف‌کردن ذهن خودآگاه، هنگام مواجهه با افکار و احساسات تهدیدکننده، با سیلی از فعالیت‌های مختلف یا افکار و احساسات متضاد. مثال کلی و گسترده از دفاع مانیک همان فردی است که تمام وقتش را با سیل عظیمی از کارها پُر می‌کند و تحمل کوتاه‌ترین زمان بیکاری و فراغت را ندارد. از جمله نمونه‌های دیگر و عمومی‌تر می‌توان فردی اجتماعی را در نظر گرفت که پشت‌سرهم در مهمانی و مناسبت‌های مختلف شرکت می‌کند یا پسربچه‌ای لوس که می‌دود و با اشتیاق فریاد می‌زند که سوپرمن است یا نوجوانی با عزت‌نفس پایین که با کوچک‌ترین اشاره‌ای به رابطهٔ جنسی مثل دیوانه‌ها می‌خندد. در کتاب خانم دلوی نوشتهٔ ویرجینا وولف، کلاریسا دلوی برای اینکه درگیر فکرکردن به زندگی نشود، مهمانی‌های بزرگ ترتیب می‌دهد و بر سر جزئيات آن حساسیت‌های وسواس‌گونه به خرج می‌دهد. وولف این تلاش را به شکل سرزنش‌آمیزی توصیف می‌کند: «برگزاری جشن‌های متعدد برای سرپوش گذاشتن بر سکوت.» اساس و ماهیت دفاع مانیک جلوگیری از ورود احساس درماندگی و ناامیدی به بخش خودآگاه ذهن، با اشتغال آن به احساسات متضاد، فعالیت‌های هدفمند و تلاش برای کنترل تمام جزئیات است.»

امروزه ما بیشتر انرژی و زمان خود را صرف تعقیب و رسیدن به «موفقیت» می‌کنیم، موفقیتی که اغلب جامعه برایمان تعریف کرده است و حتی فرصت کمی برای فکرکردن و احساس‌کردن و ارتباط برایمان باقی می‌ماند و گاهی ما به عمیق‌ترین شکل ممکن در رسیدن به این موفقیت شکست می‌خوریم. اما واقعیت این است که انسان‌ها همه شکست می‌خورند. نیل برتون در کتاب شکست بخور به بررسی همین مسئله و هنر شکست‌خوردن پرداخته است و همچنین معنای موفقیت را توضیح داده و به شما نشان می‌دهد چگونه می‌توان به موفقیت واقعی رسید.

سقراط به ما هشدار داده بود که یک زندگی پرمشغله ممکن است به‌طرز شگفت‌آوری خسته‌کننده باشد. نیل برتون نیز کتاب شکست بخور را با کمک همین ایده نوشته است و با تعریف کردن داستانی دربارهٔ یک دلال 24سالهٔ موفق بورس که در سال 2009 از سقف یک رستوران پایین پرید، این کتاب را شروع می‌کند. او با تعریف کردن روایت‌های مختلف از فلسفه، ادبیات و روان‌پزشکی ادعای کتاب را هدایت می‌کند تا تعریفی جامع از موفقیت به خواننده بدهد. از نظر نیل برتون موفقیت اغلب براساس معیارهای بیرونی مانند میزان حقوق دریافتی یا دارایی‌های مالی اندازه‌گیری می‌شود و سپس با کمک داستانی از تولستوی، سعی می‌کند به خواننده هشدار بدهد. برتون در سراسر کتاب از مفاهیم «بورژوایی» و «طبقهٔ متوسط» استفاده کرده است تا تعریف دقیقِ موفقیت در ذهن ما را تغییر بدهد. همچنین نویسنده در این کتاب از زندگی فیلسوف برتر قرن نوزدهم سورن کیرکگارد بهره برده تا سطوح خودآگاهی را به خواننده نشان بدهد.

• کتاب اطلس دل  اثری از برنه براون نویسنده و مددکار اجتماعی است. او که در طول دو دههٔ گذشته با تحقیقات گسترده‌اش بسیاری را با زندگی، فرهنگ و زبان آشنا کرده است در این کتاب شما را به سفری در احساس و تجربه می‌کرد و معنای انسان‌بودن را دوباره تعریف کرده است.

• کتاب هنر انبه خوردن اثر دنیل لافریر نویسنده و گزارشگر فرانسوی اهل هائیتی است. این کتاب مجموعه‌ای از جستارهای به هم پیوستهٔ طنز و گاهی شاعرانه و درعین‌حال انتقادی این نویسنده دربارهٔ کیفیت از دست رفتهٔ زندگی در جهان معاصر است. او سعی دارد در این کتاب به خوانندگان نشان دهد که چه فرصت‌هایی را برای زندگی‌کردن به واسطهٔ دنیای پر هرج‌ومرج امروز از دست می‌دهند.