گره استراتژی

گره استراتژی از سایت گودریدز امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.

گره استراتژی از سایت آمازون امتیاز 4.6 از 5 را دریافت کرده است.

گره استراتژی اثر ریچارد روملت استاد بازنشستهٔ دانشکدهٔ مدیریت کالیفرنیا در سال 2022 منتشر و یکی از برترین کتاب‌های تجاری سال فایننشال تایمز و گلوب‌اَند‌میل شد. روملت را یکی از تأثیرگذارترین متفکران جهان در زمینهٔ استراتژی و مدیریت می‌دانند. او در این کتاب پیشگامانه با تکیه بر دهه‌ها تجربهٔ حرفه‌ای و آکادمیک و از طریق داستان‌سرایی و مثال‌های جذابی از دنیای واقعی، اهمیت شناسایی و پرداختن به «اصل» مسائل و چالش‌هایی را که رهبران با آن مواجه هستند را برجسته کرده است. او در این کتاب دیدگاه‌های مرسوم در مورد استراتژی را به چالش می‌کشد و تأکید می‌کند که استراتژی مؤثر مستلزم درک واقعی و حل خلاقانهٔ مسئله است.

«تئوری کامل و پارادیم شکن برای انجام استراتژی و یک راهنمای اساسی برای تبدیل‌شدن به یک رهبر و استراتژیست موفق همین کتاب است.» - عیسی الصالح، مدیرعامل شرکت ولتا

«کتاب گره استراتژی نشان می‌دهد که چرا ریچارد روملت یک مرجع جهانی در زمینهٔ استراتژی است. این کتاب جدید شما را وارد موقعیت‌های استراتژی واقعی می‌کند، از کسب‌وکار استریمینگ نتفلیکس گرفته تا توسعهٔ دکترین نبرد ارتش ایالات متحده، و یک راهنمای بسیار خواندنی برای یکی از دشوارترین موضوعات است؛ این‌که چگونه هنگام مواجهه با چالش‌های پیچیده راهی رو به جلو ایجاد کنید.» - اندی دی برایانت، رئیس هیئت مدیرهٔ شرکت اینتل 

«راهنمایی روشن و شجاعانه در مورد مشکلات استراتژی مبنی بر استعارهٔ صعود.» - فایننشال تایمز

«روملت در کتاب جدید قدرتمند خود به ما می‌گوید که استراتژی جادو نیست. اما با این کتاب خود موفق شده همه را طلسم کند. به‌عنوان یک خواننده به معماهای خاص و لحظات شگفت‌انگیز هر داستان این کتاب کشیده شدم. به‌عنوان یک متخصص استراتژی، احساس می‌کردم به چالش کشیده شدم و الهام گرفتم که خود را به سطح بالاتری از تفکر سوق دهم. روملت با دورکردن ما از چارچوب‌های معمولی، ما را به یک شرکت استراتژیست بزرگ دعوت می‌کند که در آن کنجکاوی و خلاقیت را به کار می‌برد تا به عمق مشکل برسد و از قدرت خود برای رفع آن استفاده می‌کند.» - کریس بردلی، نویسنده

«ریچارد روملت متفکری است که بیشترین تأثیر را بر حرفه من و شرکت‌هایی که با آن‌ها سروکار داشته‌ام گذاشت. او کار را برای من لذت‌بخش‌تر می‌کند و کتابش با نام گره استراتژی، یک گام بزرگ رو به جلو است. در حال حاضر مفهوم اصلی، ارائهٔ استراتژی مناسب و قابل اجرا را بسیار آسان‌تر کرده است. این کتابی است که من به عنوان بهترین راه برای تبدیل شدن به استراتژیست‌ها به مردم خواهم داد.» - سیمون گالبریت، مدیرعامل و یکی از بنیانگذاران ردگیت

برای هر رهبر و مدیری که به‌دنبال درک عمیق‌تر تفکر استراتژیک است، این کتاب مملو از الهامات جدید و ایده‌های عملی خواهد بود. نویسنده در این کتاب به شما نشان می‌دهد که چگونه یافتن محور یک چالش، جوهر مهارت یک استراتژیست است و چگونه رهبران می‌توانند بر موانع غلبه کنند و بهترین مسیر را برای رسیدن به اهداف‌شان تعیین کنند. بینش‌های روملت چارچوب‌های جدید و نقشهٔ راه روشنی را به رهبران ارائه می‌دهد تا استراتژی‌هایی چنان قوی ایجاد کنند که نتایج تأثیرگذاری را به همراه داشته باشند.

«وقتی در فونتن‌بلوی فرانسه زندگی می‌کردم، ظهرها برای پیاده‌روی به جنگلی در‌آن حوالی می‌رفتم. جنگلی وسیع و قدیمی که به مدت پانصد سال شکارگاه پادشاهان فرانسه بوده است. با مساحتی قریب به دویست‌وشصت کیلومترمربع، امروزه مسیرهایی از دل آن می‌گذرد که اغلب محل گذر دونده‌ها، دوچرخه‌سوارها و افراد اهل پیاده‌روی است. اکثر دانشجویان اینسِیَد، دانشکدهٔ تحصیلات تکمیلی کسب‌وکار واقع در فونتن‌بلو، برای پیاده‌روی یا پیک‌نیک به این جنگل می‌روند، اما شاید کمتر کسی از‌ آنها بداند که تخته‌سنگ‌های برآمده از دلِ خاک آنجا بهترین سنگ‌نوردان را از سراسر دنیا به‌سوی خود می‌کشاند. هنگام پیاده‌روی‌هایم گاهی از کنار تخته‌سنگی رد می‌شدم که مسیر سنگ‌نوردی آن به طاق نشیمنگاه سگ معروف است. جنس‌ آن از ماسه‌سنگ است و از عالی‌ترین مسائل سنگ‌نوردی در دنیا به شمار می‌آید. وقتی روبه‌روی این تخته‌سنگ می‌ایستید، دیواره‌ای صاف و صیقلی به ارتفاع حدود 5/3 متر می‌بینید که به طاقی افقی در بالای سرتان به طول کمی بیشتر از 1 متر منتهی می‌شود. در منتهاالیه آن، بخش عمودی دیگری قرار دارد که به بالای طاق می‌رسد. در یکی از پیاده‌روی‌هایم، پایم را در جاپای بسیار کوچکی روی‌ آن تخته‌سنگ گذاشتم، سپس جاپای دیگری را امتحان کردم و بعدش کمی بیشتر از نیم متر لیز خوردم و جفت‌پا روی زمین فرود آمدم.»

«یکی از علایقی که ایلان ماسکِ کارآفرین مشتاقانه دنبال می‌کند مسکونی کردن مریخ است. به ذهنش رسید که با فرستادن محموله‌ای کوچک به مریخ این ایده را سر زبان‌ها بیندازد. طی سفری که سال 2001 به روسیه داشت، تلاش کرد یک راکت روسی قدیمی بخرد، ولی از سبک چانه‌زنی روس‌ها و سه‌برابر شدن قیمت در خلال مذاکرات ناراضی بود. کم‌کم توجهش به این مسئله جلب شد که چرا ارسال محموله‌های فضایی این‌قدر پرهزینه است. با بررسی مسئله، متوجه شد دلیل اصلی پرهزینه بودن ارسال محموله‌های فضایی این است که راکت‌ها قابلیت استفادهٔ مجدد ندارند. هر محموله به یک راکت نیاز دارد. ماسک به این نتیجه رسید که گرهِ مسئلهٔ هزینه در ورود مجدد راکت به جوّ است. چطور امکان دارد وقتی راکت با سرعتی نزدیک به بیست‌ونه‌هزار کیلومتر بر ساعت از فضا به سمت جوّ کشیده می‌شود به گلوله‌ای از آتش تبدیل نشود؟ شاتل‌های فضایی قدیمی، برای اینکه قابلیت استفادهٔ مجدد داشته باشند، روی بال‌های بزرگشان سی‌وپنج‌هزار قطعه کاشی عایق حرارتی داشتند. هر کاشی باید بدون کوچک‌ترین نقصی کار می‌کرد و پس از هر پرواز باید تک‌تک بازرسی و سپس در جای مخصوص خودشان چفت می‌شدند. قرار بود موشک‌های تقویت‌کننده هم قابلیت استفادهٔ مجدد داشته باشند، ولی در اثر سقوط در اقیانوس، آسیبشان به‌‌‌حدی شدید بود که امکان تعمیر و نوسازی‌شان وجود نداشت.»

«برای یافتن گره چالش، باید زیروبم عوامل سازندهٔ آن را درک کنید. برای رسیدن به تشخیص واضح، دو ابزار قدرتمند چارچوب‌بندی مجدد و مشابهت‌یابی را در اختیار دارید، به این معنا که بین چالش مشخصتان و موقعیت‌های مشابهی که دیگران در زمان‌ها و مکان‌های متفاوت با آنها روبه‌رو شده‌اند مطابقتی شکل دهید. مشابهتی که به‌درستی انتخاب شده باشد در را به روی دریافت بینش‌های جدید می‌گشاید. درعین‌حال، بزرگ‌ترین مانع برای رسیدن به تشخیص واضح در هر موقعیتی احتمال گیر افتادن ما در تله‌های پنهان مشابهت‌یابی و خطای شناختی ناخودآگاه است. چه در سیاست و چه در زندگی شرکتی، در فضای ارتباطی‌ای به سر می‌بریم که دیدگاه‌هایمان و باورهای کنونی‌مان را تقویت می‌کند. تشخیص واضح به معنای درک صددرصد دقیق واقعیت نیست و نمی‌تواند هم باشد. دنیای واقعی بسیار پیچیده‌تر از آن است که بشود کامل درکش کرد. در تلاشمان برای ساختاربندی هر موقعیت و درک آن، دست به ساده‌سازی می‌زنیم. اغلب، برای این ساده‌سازی، برخی حقایق و مفاهیم را متناسب‌تر از بقیه در نظر می‌گیریم. روش دیگر ساده‌سازیْ با استفاده از قدرت مشابهت‌یابی است: مشابهت‌یابی با موقعیتی که آن را می‌شناسیم یا با چارچوب‌ها و نظریه‌ها و الگوهای آشنا. برای رسیدن به تشخیص واضح باید از مفاهیم، مشابهت‌ها، چارچوب‌ها، الگوها و دیگر فرضیاتی که برای ساده‌سازی و ساختاربندی موقعیت استفاده می‌کنید آگاه باشید.»

آنچه بسیاری از کسب‌وکارها، سازمان‌های دولتی و نظامیان به عنوان استراتژی مورد استفاده قرار می‌دهند ترکیبی نامناسب از آرزوها و مجموعه‌ای از سیاست‌های نامنسجم است. مفهوم پیشرفتِ ریچارد روملت این است که رهبران زمانی به استراتژیست‌های مؤثری تبدیل می‌شوند که به جای اهداف بر چالش‌ها تمرکز کنند و در کتاب گرهٔ استراتژی، به نقطهٔ اصلی چالش‌‌های پیش‌روی چنین افرادی اشاره می‌کند. جنبه‌ای که هم می‌توان به آن غلبه کرد و هم بیشترین نوید را برای پیشرفت می‌دهد و نشان می‌دهد برای حل این چالش‌ها چه اقدامات قاطع و منسجمی را می‌توان انجام داد. روملت با داستان‌سرایی‌های خود ماهیت مهارت‌های یک استراتژیست را نشان می‌دهد. او به شما نشان می‌دهد که چگونه ایلان ماسک به هستهٔ اصلی موفقیت اسپیس ایکس دست یافت و این‌که چگونه ارتش آمریکا با نقاط ضعف استراتژی نبرد خود کنار آمد.

استراتژی چالش‌محور و گره
۱. دوراهی کارولین: چگونه استراتژی خلق کنم؟
۲. گره‌گشاییِ چالش: یافتن‌گره و استفاده از آن
۳. استراتژی سفر است
۴. جایی که می‌توانید در آن پیروز شوید: چالش استراتژیک قابل رسیدگی
۵. چالش رشد
۶. چالش قدرت
۷. خلق اقدام منسجم
تشخیص چالش
۸. مسئله چیست؟ تشخیص از طریق چارچوب‌بندی مجدد و مشابهت‌یابی
۹. تشخیص از طریق مقایسه و چارچوب‌ها
۱۰. از ابزارهای تحلیلی تیز با احتیاط استفاده کنید
گذر از گره
۱۱. در جست‌وجوی عامل برتری
۱۲. نوآورای کردن
۱۳. چالش ناکارآمدی سازمان
حواس پرتی‌های پرزرق‌وبرق
۱۴. با تعیین اهداف آغاز نکنید
۱۵. استراتژی را با مدیریت اشتباه نگیرید
۱۶. نتایج مالی جاری را با استراتژی اشتباه نگیرید
۱۷. برنامه‌ریزی استراتژیک: موفقیت‌ها و شکست‌ها، استفاده‌ها و سوءاستفاده‌ها

• کتاب استراتژی خوب استراتژی بد اثر دیگری از ریچارد روملت استراتژیک مشهور است. او در این کتاب با بیان انبوهی از مثال‌ها، ویژگی‌های اساسی‌ای را مشخص می‌کند که استراتژی‌های قدرتمند را از استراتژی‌های ضعیف تمیز می‌دهند و برای ایجاد استراتژی‌ای که واقعاً ارزش نام استراتژی را دارد، مخزنی از اندرزها را ارائه کرده است. این کتاب یکی از درخشان‌ترین کتاب‌ها در زمینهٔ استراتژی و نقطهٔ عطفی در تئوری و میدان عمل استراتژی است.