نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات نون منتشر کرد:
ریچارد آزمن تهیهکننده، کمدین و نویسندهی انگلیسی است. او پس از بازدید از یک دهکدهی مجلل بازنشستگان، ایدهی نخستین رمانش با نام انجمن قتل پنجشنبهها به ذهنش رسید و در خفا مشغول نگارش شد. این کتاب در سال 2020 منتشر شد و در سه روز نخست انتشار 45هزار نسخه از آن به فروش رفت و رتبهی اول پرفروشهای ساندی تایمز را از آن خود کرد.
و حالا «مرگ آخرین شیطان» چهارمین رمان از مجموعهی پرفروش و رکوردشکن «انجمن قتل پنجشنبهها.»...
اخباری تکاندهنده به انجمن قتل پنجشنبهها میرسد.
دوستی قدیمی که در کار خریدوفروش عتیقهجات بود، کشته شده و بستهی خطرناکی که از آن محافظت میکرد، ناپدید شده است. اعضای انجمن آستینها را بالا میزنند و در این مسیر با جاعلان آثار هنری، کلاهبرداران اینترنتی و فروشندگان موادمخدر روبهرو میشوند و قلبشان نیز میشکند.
آدمها پشت سر هم کشته میشوند ولی بسته هنوز پیدا نشده و دردسرها تمامی ندارند. آیا این بار دیگر خبری از خوششانسی نیست؟ آخرین شیطانی که میمیرد، کیست؟
مجموعهی «انجمن قتل پنجشنبهها» ریتم تند آثار آگاتا کریستی و شخصیتهایی سرزنده مثل شخصیتهای آثار فردریک بکمن را دارد و دیالوگهای کوتاه و نیشدار، بافت روانشناختی، عمق هیجانی و صمیمیت و گرمای داستانش باعث میشود خواننده از پیگیری ماجراهای آن لذت ببرد.
«آزمن ناامیدتان نمیکند... تمام چیزهایی که طرفداران این مجموعه انتظارش را داشتند اینجاست: طنز، صمیمیت و انتظارات درهمبرهم... همراه با خنده و اندوه و پایانبندی بینظیر. همه باید مرتب چنین داستانهایی بخوانیم تا بتوانیم روحیهمان را حفظ کنیم.» - روزنامه گاردین
«پادشاه برحق ژانر جنایی.» - روزنامهی آی
«عمیقا تأثیرگذار... میتوان آن را یکی از بهترین آثارش نامید.» - نقد کتاب در نیویورک تایمز
فروشگاه اینترنتی 30بوک
مرگ آخرین شیطان از سایت گودریدز امتیاز 4.5 از 5 را دریافت کرده است.
مرگ آخرین شیطان از سایت آمازون امتیاز 4.7 از 5 را دریافت کرده است.
• نامزد دریافت جایزهٔ بهترین کتاب معمایی و هیجانانگیز گودریدز در سال 2023
مرگ آخرین شیطان چهارمین جلد از مجموعهٔ پرفروش و رکوردشکن «انجمن قتل پنجشنبهها» اثر ریچارد آزمن نویسنده و کمدین انگلیسی است و در سال 2023 منتشر شد. آزمن که همچنین یک تهیهکنندهٔ تلویزیونی است، سبک برنامههایش را در موضوع رمانهای خود نیز منعکس کرده است. او در مرگ آخرین شیطان دوباره به سراغ جامعهٔ بازنشستگانش رفته که در جنوب انگلستان زندگی میکنند و اغلب هر هفته برای حل معمایی دور هم جمع میشوند. معمولاً افراد این گروه با پروندههای خود یک ارتباطی دارند؛ این ارتباطات گاهی شخصی و گاهی جغرافیایی است و در طول تحقیقات خود به رازهای بسیاری نیز پی میبرند.
«آزمن ناامیدتان نمیکند... تمام چیزهایی که طرفداران این مجموعه انتظارش را داشتند اینجاست: طنز، صمیمیت و انتظارات درهمبرهم... همراه با خنده و اندوه و پایانبندی بینظیر. همه باید مرتب چنین داستانهایی بخوانیم تا بتوانیم روحیهمان را حفظ کنیم.» - روزنامهٔ گاردین
«پادشاه برحق ژانر جنایی.» - روزنامهٔ آی
«عمیقا تأثیرگذار... میتوان آن را یکی از بهترین آثارش نامید.» - نقد کتاب در نیویورک تایمز
«طنزِ کتابِ مرگ آخرین شیطان بسیار قوی است چون این گروه بازنشسته و کارآگاهان آماتور با قاچاقچیان مواد مخدر، دلالان عتیقه و چیزهای مختلف دیگری درگیر میشوند.» - مجلهٔ پیپل
«چه چیزی مجموعه داستانهای انجمن قتل پنجشنبهها را جذاب کرده است؟ پاسخ ساده است، آنها واقعاً خوب هستند. متن این کتاب بسیار دلپذیر و ایدهای جدید است. آزمن منصفانه با ذهن خواننده بازی میکند و با دقت مظنونهای احتمالی را کنار هم قرار داده است. پایان اجتنابناپذیر کتاب هم پایان دقیقی است که از یک کتاب جنایی میخواهید. بزرگترین نقطه قوت آزمن درآمیختن مهارتهای کریستی و همتایان دوران طلاییاش با طنز است.» - اسکوئیر
«ممکن است کارآگاهان مسن دیگری در سریالهای تلویزیونی و کتابها ظاهر شده باشند، اما شوخطبعی، هوش و انسانیت شخصیتهای مجموعهٔ «انجمن قتل پنجشنبهها» از همهٔ آنها بالاتر است.» - وال استریت ژورنال
«وقتی آزمن داشت جلد دوم این مجموعه را مینوشت به ما و بسیاری از خوانندگان دیگر اطمینان داد که به نوشتن داستانهای خندهدار و شیرین این کارآگاهان بازنشسته ادامه خواهد داد. و خب کتاب مرگ آخرین شیطان پاسخ زیبای او به این انتظار است.» - مجلهٔ اِله
«راز فروش بالای سومین کتاب «انجمن قتل پنجشنبهها» خنده و طنز داستان بود... کتاب جدید آزمن به آرامی پیش میرود و شخصیتها در موقعیتهای جالب و طنزی گرفتار میشوند.» - پابلیشرز ویکلی
آزمن در مجموعه داستانهای انجمن قتل پنجشنبهها از ریتم تند و جذاب آگاتا کریستی استفاده کرده و شخصیتهایی سرزنده مانند آثار بکمن را خلق کرده است. دیالوگهای کوتاه و نیشدار، بافت روانشناختی، عمق هیجانی و صمیمیت و گرمای داستانش باعث میشود خواننده از پیگیری ماجراهای آن لذت ببرد. اگر به رمانهای جنایی و معمایی علاقه دارید کتابِ جدید آزمن را از دست ندهید.
«اعضای گروه، روز کریسمس را دور از هم سپری کردند. برای الیزابت سخت بود. امیدوار بود آن روز اتفاق جالبی بیفتد و به شوهرش، استیون، زندگی و شفافیت ببخشد و یاد خاطرات سالهای قبل بیفتد. ولی نه. حالا برای استیون، کریسمس مثل تمام روزهاست؛ صفحهای سفید در انتهای کتابی قدیمی. الیزابت به سال پیش رو فکر میکند و میلرزد. همه قرار گذاشتند روز باکسینگ در رستوران جمع شوند. جویس دقیقهٔ نود پرسید میتواند مروین را هم دعوت کند. چند ماهی میشود که در کوپرزچیس است و فعلاً دوست و رفیقی پیدا نکرده. جویس گفت: «امسال تنهای تنهاست.» همه قبول کردند که او هم بیاید. ران گفت: «کار خوبیه.» ابراهیم هم اضافه کرد که در کوپرزچیس هیچکس نباید در کریسمس احساس تنهایی کند. الیزابت به نوبهٔ خودش روح سخاوتمند جویس را تحسین کرد. مروین در برخی زوایا چهرهٔ جذابی داشت که اغلب، جویس به خاطرش دست و پایس را گم میکرد. صدای گرفته و لهجهٔ ولزیاش، ابروهای سیاهش، سبیلش و موهای سفیدش. روزبهروز سلیقهٔ جویس دست الیزابت میآید. ظاهراً «هر کسی که جذابیت قابلقبولی دارد» حساب است. ران گفت «شبیه آدمبدهای سریالهای آبکیه» و الیزابت حرفش را قبول داشت.»
«معمولاً وقتی محموله تخلیه میشود، میچ مَکسوِل کیلومترها دورتر است. چرا باید خطر کند و وقتی مواد در انبار است به آنجا برود؟ ولی بنا به دلایل مشخص، این محموله معمولی نیست. با توجه به شرایط کنونی، هر چه پای آدمهای کمتری وسط باشد، بهتر است. تمام مدت با انگشتانش ضرب گرفته؛ جز لحظهای که میخواهد ناخنهایش را بجود. به اضطراب عادت ندارد. تازه روز باکیسنگ هم هست و میچل نمیخواست در خانه باشد. راستش نیاز داشت بیرون بزند. بچهها مشغول بازی بودند و او و پدرزنش سر یکی از بازیگران سریال به ماما زنگ بزن: نسخهٔ مخصوص کریسمس به جان هم افتادند. فعلاً پدرزنش با فک شکسته در بیمارستان هِمِلهِمپستد بستری است. همسرش و مادرزنش، میچ را مقصر میدانند، اگرچه او دلایلشان را درک نمیکند. پس به این نتیجه رسید که احتیاط شرط عقل است و صدها کیلومتر راند تا به ساسکس شرقی بیاید و خودش بر اوضاع نظارت کند. میچ اینجاست تا مطمئن شود یک ظرف ساده که حاوی صدهزار پوند هروئین است، مستقیماً از کامیون به کشتی منتقل شود. پول زیادی نیست ولی موضوع چیز دیگری است. محموله از گمرک رد شده. موضوع همین است. انبار در منطقهای صنعتی است و سرسری در مزرعهای قدیمی ساخته شده که حدود پنج کیلومتر تا ساحل جنوبی فاصله دارد.»
«هروئین داخل یک ظرف سفالی کوچک است که در ظاهر، قدیمی به نظر میرسد. شبیه آتوآشغالهای باغبانی است تا اگر فضولی کسی گل کرد، متوجه اصل موضوع نشود. مثل وسیلهای کسلکننده است. همیشه همین کلک را میزنند. در مزرعهای در هلمند، هروئین را داخل ظرف گذاشتهاند و درش را بستهاند. یکی از افراد میچ ـ قرعه به نام لِنی افتاد ـ به افغانستان رفت تا بر کار نظارت کند و مطمئن شود هروئین خالص است و کسی تقلب نمیکند. ظرف سفالی با نظارت لنی به شهری در مولداوی رسید که در آنجا، همه سرشان در کار خودشان است. بادقت بین صدها گلدان جاسازی شد و توسط مردی به نام گَری، اروپا را زیر پا گذاشت. گری سابقهدار است و چیز زیادی برای از دست دادن ندارد. میچ در دفترش است، در طبقهای کاذب در گوشهٔ انبار. خالکوبی «خدا افراد کوشا را دوست دارد» روی بازویش است. میخاراندش. اِوذتون ۲ـ0 از مَن سیتی عقب است؛ اجتنابناپذیر ولی کلافهکننده است. یک بار کسی به میچ پیشنهاد داد به ائتلافی برای خرید باشگاه فوتبال اورتون بپیوندد. وسوسهکننده بود که صاحب بخشی از باشگاهی شود که در کودکی عاشقش بود. این رؤیای تمام عمرش بود ولی هر چه بیشتر کسبوکار مربوط به فوتبال را بررسی کرد، بیشتر به این نتیجه رسید که باید به هروئین بچسبد. پیام همسرش، کِلی، میرسد.»
آزمن در این رمان که چهارمین جلد از مجموعهٔ « انجمن قتل پنجشنبهها» است، بیشتر از نسخههای قبلی بر محدودیتهای فیزیکی کارآگاهان خود تمرکز کرده است. این کارآگاهان که در دوران پیری خود به سر میبرند انعطافپذیری جسمانی زیادی ندارند. او همچنین در این جلد بر موضوعاتی مانند تدبیر افراد سالمند، دوستی، رفاقت در دوران پیری، چالشها و خطرات درگیر شدن در تحقیقات جنایی، زوال عقل و مرگ تمرکز کرده است. این رمان با پیشدرآمدی آغاز میشود و شما آخرین لحظات زندگی یک عتیقهفروش سالخورده را شاهد هستید که آخرینبار در جلد سوم این کتاب با عنوان «گلولهای که خطا رفت» ظاهر شده بود. اخبار ناراحتکنندهای به گوش الیزابت، جویس، ران و ابراهیم، شخصیتهای اصلی رمان میرسد. یک دوست قدیمی به قتل رسیده است و حالا بستهٔ ویژهای که از آن مراقبت میکرده ناپدید شده است. جویس، الیزابت، ران و ابراهیم با صراحت و شوخطبعی خود، حالا در جایی سرک میکشند که به آن تعلق ندارند. اعضای انجمن آستینها را بالا میزنند و در این مسیر با جاعلان آثار هنری، کلاهبرداران اینترنتی و فروشندگان موادمخدر روبهرو میشوند و قلبشان نیز میشکند. زمانی که چند نفر دیگر نیز به قتل میرسند آنها گیج میشوند و نمیدانند به چه کسی باید اعتماد کنند. نهتنها مشکل حل نشده بلکه حالا چند نفر دیگر نیز به قتل رسیدهاند، آیا آنها دیگر قرار نیست در حل این پرونده شانسی داشته باشند؟ و آخرین شیطانی که میمیرد کیست؟
• کتاب انجمن قتل پنجشنبهها اولین کتاب ریچارد آزمن برای این مجموعه است. این کتاب آغاز کار بازنشستگان آزمن است که در یک اتاق دور هم جمع میشوند تا دربارهٔ جنایتهای حل نشده صحبت کنند. تا اینکه یک بساز بفروش محلی به قتل میرسد و عکسی مرموز کنار جسد پیدا میشود و این بازنشستگان سعی میکنند این پروندهٔ قتل را حل کنند.
• کتاب مردی که دوبار مُرد دومین جلد از مجموعهٔ ریچارد آزمن است. این بار چهار عضو بازنشسته دور هم جمع میشوند تا داستان و معمای الیزابت را حل کنند. الیزابت از همکار قدیمیاش نامه دارد، مردی که خیلی خوب او را میشناسد. او مرتکب اشتباه بزرگی شده و به کمک الیزابت نیاز دارد؛ درگیر الماسهای دزدی و یک گروه جنایتکار خشن شده و حالا جانش در خطر است. آیا آنها میتوانند جای الماسها را پیدا کنند و جان الیزابت را نجات بدهند؟
ریچارد توماس آزمن نویسنده، مجری تلویزیونی، تهیهکننده، رماننویس و کمدین انگلیسی در 1970 به دنیا آمد. او خالق و یکی از مجریان سابق یک مسابقهٔ تلویزیونی در شبکهٔ بیبیسی وان بوده است. آزمن قبل از اینکه مدیر خلاق شرکت تولید تلویزیونی اِندمول انگلستان شود، در هتتریک پروداکشنز کار میکرد و برنامههای جالبی برای شبکههای تلویزیونی میساخت. آزمن زمانی که هنوز در مدرسه تحصیل میکرد اولین تجربهٔ پخش خود را بهعنوان مشارکتکنندهٔ دائمی با رادیو بیبیسی ساسکس تجربه کرد. از سال 1989 تا 1992 او در کالج ترینیتی کمبریج سیاست و جامعهشناسی خواند. او نویسندهٔ رمان پرفروش «انجمن قتل پنجشنبهها» است که در سال 2020 منتشر شد. این کتاب داستان دهکدهای مجلل است که چند نفر از بازنشستگان آن در کنت گرد هم میآیند تا پروندههای جنایی را حل کنند. بیش از یک میلیون نسخه از این کتاب تنها در بریتانیا به فروش رفت. دومین جلد از این مجموعه با عنوان «مردی که دوبار مُرد» در سال 2021 منتشر شد و در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار گرفت.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.