

دود (پالتویی)
انتشارات افق منتشر کرد:
رمان دود، نوشتۀ خوسه اوبِخِرو از همان صفحۀ اول با یک سؤال و با یک ضربۀ سهمگین آغاز میشود. جدای از برداشت ما از جهانِ پیرامونمان، ارتباطمان با دیگر انسانها و واکنشهامان در کشاکش یک بحران تمامعیار، دود ما را با بزرگترین ترسمان و ناشناختهترین دشمنمان آشنا میکند: ترس از آخرالزمان و دشمنی به نام طبیعت.
خوسه اوبخرو در این رمان کوتاه، که در سال 2021 منتشر شده، پس از تجربۀ انسان با پدیدۀ پندمیک کووید 19، فضایی آخرالزمانی خلق کرده که ما، در مقام خواننده، چارهای نداریم جز اینکه خودمان را به جای شخصیتهای کتاب بگذاریم و یک سؤال مهم بپرسیم: اگر ما بودیم، چه میکردیم؟
زنی و کودکی و گربهای در جنگل در کلبهای زهواردررفته زندگی میکنند. زنْ مادرِ کودک نیست، اساساً ارتباطی میان آنها نیست. جهان نابود شده و همهچیز شدیداً خشن و بیرحم و غریب است. کسی به دیگری رحم نمیکند و زنده ماندن به آزمونی روزمره تبدیل شده است. زن و کودک باید در برابر عوامل بیرونی، طبیعتِ خشن یا انسانهای سودجو و هراسان، طاقت بیاورند، هر چه که باشد. تصاویرِ طرحشده در رمان مطلقاً شباهتی با جهانِ امروز ما ندارد. خشونت، برهنه و وقیح، چشم در چشم حیات دوخته.
مردی به این خانوادۀ بینسب سرمیزند و گاهی برایشان آذوقه میآورد. یک بار مادری وحشی و ترسان از مرگِ نوزادش به آن حمله میآورد در آرزوی غذا. یک بار مردی متجاوز و دیوصفت سراغشان میآید. آنچه همیشه زنده است و روشن، غریزۀ بقاست؛ زنده ماندن و طاقت آوردن و روز دیگری را به چشم دیدن.
در دوردستها، در شهرها، به نظر میرسد که تلاطمهای عجیبی در جریان است و همین، تهدیدی بهمراتب بزرگتر برای ساکنان کلبۀ جنگلی است. خوزه اوجرو ما را با این شخصیتهای تنها و بدونِ روح و بدونِ نام آشنا میکند و ما را وامیدارد در مورد معنای زندگی فکر کنیم، پیوندهایی که ما را با اطرافیانمان متحد میسازند، و آنچه توانایی انسان است برای زنده ماندن در موقعیتهای نامطلوب.
نثر موجز، کوبنده، مستقیم و صادقانۀ نویسنده در کتاب دود داستانی خارقالعاده خلق میکند. خوسه اوبخِرو نمیخواهد درس بدهد، پندواندرزی ندارد، قصهگوست. از زمانهای میگوید که انسان دوباره برای بقا به دامان طبیعت بازگشته و همه به فکر خویشتنِ خویشاند. اما هر چه نباشد، انسان تا همیشه از تنهایی گریزان است، اما راه فراری از آن ندارد.
خوسه اوبِخِرو در سال 1958 در مادرید به دنیا آمد. او در اسپانیا تاریخ و جغرافیا خواند و سپس به دانشگاه مصرشناسی بن رفت. در سال1988 به بروکسل نقل مکان کرد و تا سال2001 به عنوان مترجم برای اتحادیه اروپا کار کرد. او اکنون عمدتا در مادرید زندگی میکند. او شاعر است و تا کنون از او ده رمان، داستان کوتاه، مقاله و نمایشنامه نیز منتشر شده است. دود در سال 2021 منتشر شد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
دربارهی کتاب
این رمان با یک سوال بزرگ آغاز میشود که نه تنها برای شخصیتها بلکه برای خود خواننده نیز به پرسشی اساسی تبدیل میشود: «اگر ما در این وضعیت بودیم، چه میکردیم؟» در دنیای آشفته و آخرالزمانی که نویسنده خلق کرده، ارتباط ما با طبیعت و دیگر انسانها به جایی میرسد که ترس از نابودی همهچیز، از جمله خودِ انسان، به شدت محسوس به شمار میرود.
خوسه اوبخرو در این رمان کوتاه و تأثیرگذار، فضای وحشتزا و آخرالزمانی را پس از تجربهی جهانی ویروس کووید 19 تصویر میکند. در این جهان، خشونت و بیرحمی جایی برای احساس امنیت نمیگذارند و هر روز، یک آزمون تازه برای بقا است. شخصیتهای اصلی کتاب، یک زن، یک کودک و یک گربه هستند که در کلبهای در دل جنگل زندگی میکنند. روابط میان آنها پیچیده و گمشده است و هیچگونه پیوند خانوادگی و انسانی مشخصی وجود ندارد. در این دنیای بیرحم، تنها چیزی که اهمیت دارد، بقای فردی است.
«دود» در این رمان نه تنها بهعنوان یک نماد از آلودگی محیطزیست و بحرانهای جهانی عمل میکند، بلکه بهعنوان یک عنصر روانشناختی نیز بهطور مستقیم بر شخصیتها و ذهنیتهایشان تأثیر میگذارد. فضای سرد و بیرحم جنگل و تهدیدات دائمی از سوی طبیعت و انسانهای سودجو، خواننده را در موقعیتهای دشوار قرار میدهد که هیچ راهحل آسانی برای آنها وجود ندارد. هر شخصیت با ترسها و دغدغههای درونی خود دستوپنجه نرم میکند و این کشمکشهای روانی در کنار بحرانهای زیست محیطی باعث میشود تا رمان به یک نقد عمیق اجتماعی و فلسفی تبدیل شود.
خوسه اوبخرو در این کتاب به ما یادآوری میکند که در دنیای امروز، جایی که بحرانهای زیست محیطی و اجتماعی روزبهروز شدت میگیرند، انسانها باید با هراس از آیندهای تاریک و بیپایان روبهرو شوند. رمان «دود» این سوال اساسی را مطرح میکند که چه چیزی انسانها را قادر میسازد تا در شرایط سخت و غیرقابل پیشبینی زنده بمانند و چگونه روابط انسانی میتواند در این مسیر نقشآفرینی کند.
تحلیل و نقد کتاب
ساختار پیچیده و فلسفی اثر
یکی از ویژگیهای برجستهی «دود» ساختار پیچیده و لایهلایهای آن است که به خواننده اجازه میدهد هر بخش از کتاب را به شکل متفاوتی تفسیر کند. اوبخرو از زبان و نمادهایی استفاده میکند که در نگاه اول شاید ساده به نظر برسند، اما در بطن خود، مفاهیم عمیقتری دارند. این پیچیدگیها باعث میشود که خواننده در طول داستان دائماً سؤالات فلسفی و انسانی به ذهنش خطور کند. مفاهیم کلیدی مانند «دود» که در ابتدا ممکن است بهعنوان یک نماد ساده از آلودگی هوا تلقی شود، در واقع در سطحی عمیقتر به موضوعات متعددی مانند ترس از آینده، از دست دادن ارتباط با طبیعت، و ناتوانی بشر در مقابله با بحرانهای جهانی اشاره دارد. این درک پیچیده از جهان و انسان، نقطهضعف نیست، بلکه ویژگیای است که کتاب را برای مخاطب جدی و اندیشمند جذاب میکند.
دلهره و اضطراب در فضای رمان
فضای رمان «دود» بیشتر بر مبنای دلهره و اضطراب قرار دارد. داستانی که در آن شخصیتها با ترسهای درونی خود و تهدیدات خارجی دست و پنجه نرم میکنند، به ویژه در شرایط محیطی و زیست محیطی بحرانی، احساسی از بیپناهی و ناامیدی در خواننده ایجاد میکند. این حس اضطراب از طریق توصیفات فضای جنگل و طبیعت بیرحم به طور مؤثری منتقل میشود. این ویژگیهای دلهرهآور نه تنها داستان را جذاب و هیجانانگیز میکند، بلکه بهخوبی تجربه انسان معاصر را از بحرانهای جهانی و تغییرات محیطی به تصویر میکشد.
خواننده در طول کتاب با کاراکترهایی مواجه میشود که به طور مستمر در حال مبارزه با احساسات و بحرانهای درونی خود هستند. این مبارزه در پسزمینهی بحرانهای زیست محیطی رخ میدهد و نشاندهندهی تقابل بین انسان و طبیعت است. «دود» در این رمان نه تنها بهعنوان یک عامل خارجی (آلودگی هوا) بلکه بهعنوان یک عامل روانشناختی درونی شخصیتها نیز شناخته میشود که بر روابط انسانی و تعاملات آنها تأثیر میگذارد.
معنای نمادین دود
یکی از نقدهای جالبی که دربارهی این رمان مطرح شده است، استفادهی نمادین از «دود» است. در این کتاب، «دود» بهعنوان نماد آلودگی و بحران زیست محیطی شناخته میشود، اما در عین حال نمادهای دیگری را نیز به همراه دارد. «دود» به عنوان یک تهدید غیرقابل کنترل و در عین حال چیزی که در بسیاری از بخشهای زندگی انسانها حضور دارد، نشاندهندهی عدم کنترل انسان بر بحرانهای جهانی است. این «دود» نه تنها بر طبیعت، بلکه بر روان انسانها نیز تأثیر میگذارد و از آن بهعنوان یکی از بزرگترین تهدیدات بشری یاد میشود.
از این رو، نقدهای مختلف بر نمادگرایی «دود» در این رمان تأکید دارند. این نماد در طول داستان تکرار میشود و به عنوان یک عنصر تهدیدآمیز، در مواجهه با مشکلات زیست محیطی، نقش اساسی ایفا میکند.
پایان باز و چندگانه
یکی از ویژگیهای دیگری که باعث جذب نقدهای مختلف به این کتاب شده، پایان باز و چندگانهی آن است. پایان کتاب به طور عمدی ناتمام و مبهم است، به گئنهای که خواننده مجبور میشود خود به تحلیل وضعیت نهایی شخصیتها و پیامهای کلی داستان بپردازد. این پایان باز برای کسانی که به دنبال قطعیت در داستان هستند، ممکن است گیجکننده و ناراضیکننده باشد، اما برای خوانندگانی که به دنبال تفکر عمیقتر و تفسیرهای متعدد هستند، این پایان میتواند بهعنوان یک عنصر جذاب و پیچیده تلقی شود.
نقد از منظر روانشناختی
در نهایت، «دود» میتواند از منظر روانشناختی نیز تحلیل شود. شخصیتها در این رمان دائماً با احساسات ناامیدی، اضطراب و ترس دست و پنجه نرم میکنند، که این ویژگیها بیشتر از تغییرات زیستمحیطی نشأت نمیگیرند، بلکه از مواجهه با تهدیدات غیرقابل کنترل انسان در برابر طبیعت و آیندهای نامعلوم ناشی میشوند. این جنبه از رمان به ویژه برای خوانندگان علاقهمند به تحلیل روانشناختی شخصیتها و شرایط انسانی جالب است.
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
کتاب «دود» (Humo) نوشتهی خوسه اوبخرو، یک رمان فلسفی و اجتماعی است که برای خوانندگانی مناسب است که به موضوعات زیست محیطی، بحرانهای اجتماعی و تأثیرات انسانی بر طبیعت علاقه دارند. در اینجا به برخی از گروههای خاصی اشاره میکنیم که ممکن است این کتاب برای آنها مناسب باشد:
- علاقهمندان به ادبیات فلسفی و اجتماعی: اگر شما علاقهمند به ادبیات فلسفی هستید که مفاهیم عمیق و نمادین را بررسی میکند، «دود» میتواند انتخاب خوبی باشد. رمان به شکلی پیچیده و چندلایه به مسائلی چون بحرانهای زیستمحیطی، تغییرات اقلیمی و تاثیرات آنها بر زندگی انسانها میپردازد. خوانندگان علاقهمند به تحلیلهای اجتماعی و فلسفی از شرایط انسانی میتوانند از این کتاب لذت ببرند.
- طرفداران ادبیات انتقادی و آگاهیبخش: «دود» از آن دست کتابهاست که به طور مستقیم به نقد مشکلات و بحرانهای جهانی مانند آلودگی هوا و تخریب محیط زیست میپردازد. بنابراین، کسانی که علاقهمند به آگاهیبخشی و نقد اجتماعی در قالب ادبیات هستند، این کتاب میتواند برایشان جذاب باشد.
- خوانندگان علاقهمند به داستانهای دلهرهآور و روانشناختی: رمان «دود» فضایی دلهرهآور و گاهی ترسناک دارد و برای کسانی که از داستانهای با جو روانشناختی و شخصیتهای پیچیده لذت میبرند، مناسب است. در این کتاب، شخصیتها با ترسهای درونی خود و تهدیدات خارجی روبهرو هستند و این تأثیرات بر روان آنها به خوبی روایت میشود.
- افرادی که به سبکهای نوشتاری پیچیده و انتزاعی علاقه دارند: اگر شما از سبکهای نوشتاری پیچیده و انتزاعی لذت میبرید، این کتاب به شما توصیه میشود. زبان و ساختار روایی اوبخرو ممکن است برای برخی خوانندگان چالشبرانگیز باشد، ولی کسانی که از رمانهای بههمریخته و لایهلایه لذت میبرند، این اثر مناسبشان خواهد بود.
- علاقهمندان به ادبیات اسپانیایی معاصر: اگر شما به ادبیات اسپانیایی معاصر علاقه دارید، «دود» یکی از بهترین انتخابهاست. خوسه اوبخرو، به عنوان یکی از نویسندگان برجسته در ادبیات اسپانیا، این کتاب را به شکلی نو و معاصر نوشته است که میتواند برای خوانندگان علاقهمند به فرهنگ و ادبیات اسپانیایی جذاب باشد.
معرفی کتاب مشابه
کتاب «دنیای قشنگ نو» (Brave New World) نوشتهی آلدوس هاکسلی، یکی از آثار کلاسیک ادبیات علمی - تخیلی و فلسفی است که بهطور خاص به مسائلی مشابه با «دود» از خوسه اوبخرو میپردازد. در این رمان، هاکسلی جهانی آیندهنگر را به تصویر میکشد که در آن انسانها تحت کنترل و نظارت شدید اجتماعی و علمی قرار دارند. در دنیای قشنگ نو، که تحت عنوان یک جامعهی مدرن و پیشرفته معرفی میشود، انسانها در شرایطی زندگی میکنند که از هر گونه آزادی فردی و طبیعی محروماند. در این جامعه، تمام جنبههای زندگی انسانها توسط فناوری و علم مهندسی اجتماعی کنترل میشود و هیچگونه درد، رنج یا بحران اجتماعی وجود ندارد. اما این جهان از نظر معنایی خالی و بیروح است. افراد در آنجا بهطور مصنوعی شاد و راضی نگهداشته میشوند و بحرانهای زیستمحیطی و طبیعی نادیده گرفته میشود.
در مجموع، دنیای قشنگ نو یک اثر انتقادی و فلسفی است که به مسائلی چون آزادی، کنترل اجتماعی، روابط انسانی و...میپردازد و از این رو شباهتهای زیادی با «دود» دارد. این کتاب برای خوانندگانی که به تفکر فلسفی و تأمل در مورد آیندهی بشر و چالشهای جهانی علاقهمندند، کتابی مناسب و جذاب است.
دربارهی نویسنده
خوسه اوبخرو (José Ovejero) نویسنده، مترجم، و شاعر اسپانیایی است که در تاریخ ۲۶ ژوئیه ۱۹۵۸ در مادرید متولد شد. او از جمله نویسندگان برجسته اسپانیا است که آثارش بهطور گستردهای در سطح بینالمللی شناخته شده و مورد توجه قرار گرفتهاند. اوبخرو ابتدا در رشتههای فلسفه و ادبیات تحصیل کرده و همین تحصیلات علمی باعث شکلگیری تفکر فلسفی عمیق در آثار او شده است. او همچنین بهعنوان مترجم و استاد ادبیات در دانشگاههای مختلف فعالیت کرده است.
آثار اوبخرو بیشتر به مسائل انسانی و اجتماعی پرداخته و بهویژه در تحلیل روابط انسانها و چالشهای روانی و اجتماعی، مهارت خاصی دارد. در بسیاری از رمانهای او، مفاهیم فلسفی و اجتماعی بهطور ظریف و نمادین با داستانهای جذاب ترکیب میشوند. اوبخرو در آثار خود به مشکلات و بحرانهای اجتماعی، جنگها، مهاجرت، و تأثیرات آنها بر زندگی فردی و جمعی انسانها پرداخته است.
از جمله آثار معروف او میتوان به رمانهای من بودم (Yo Fui) و سختتر از مرگ (Más Allá de la Muerte) اشاره کرد که در آنها نه تنها به مباحث اجتماعی و روانشناختی پرداخته بلکه از فضای فلسفی برای بیان موضوعات پیچیده استفاده کرده است.
رمان «دود» (Humo)، که در سال 2021 منتشر شد، یکی از آثار جدید و شناختهشده اوست. خوسه اوبخرو علاوه بر نویسندگی، در عرصهی ترجمه نیز فعالیت دارد و آثار نویسندگان مختلفی را به اسپانیایی ترجمه میکند. سبک نوشتاری او به دلیل پیوند عمیق آن با مفاهیم فلسفی و انتقادی، جایگاهی ویژه در ادبیات اسپانیایی معاصر دارد.
سخن پایانی
کتاب «دود» نوشتهی خوسه اوبخرو، با ارائهی داستانی نمادین و فلسفی، به خوبی دغدغههای انسان معاصر را در زمینهی بحرانهای زیست محیطی و تأثیرات آن بر طبیعت و روان انسانها بازتاب میدهد. این رمان با پیچیدگیهای معنایی و فضای دلهرهآور خود، خواننده را به تفکر عمیق در مورد آیندهای که در انتظار بشر است، میکشاند. اوبخرو با استفاده از نماد «دود»، که بهعنوان یک تهدید جهانی شناخته میشود، علاوه بر نقد اجتماعی، به پرسشهایی اساسی دربارهی روابط انسان با طبیعت و جهان پیرامون پرداخته است.
این رمان جذاب و خواندنی برای کسانی که علاقهمند به تحلیلهای فلسفی و اجتماعی هستند و به مسائلی چون تغییرات اقلیمی و بحرانهای زیستمحیطی توجه دارند، بسیار مناسب است. این اثر نهتنها بهعنوان یک داستان ادبی جذاب، بلکه بهعنوان یک فراخوان به اندیشیدن و عمل کردن در برابر بحرانهای جهانی، اهمیت بسیاری دارد. بهویژه در دنیای امروز، کتاب حاضر میتواند الهامبخش باشد تا انسانها به مسئولیتهای خود در قبال کرهزمین و آیندهی نسلهای آینده بیشتر بیندیشند.
در نهایت، اگر به دنبال کتابی هستید که شما را به تفکر وادار کند و در عین حال دغدغههای عمیق انسانی را مورد بررسی قرار دهد، این رمان میتواند انتخاب مناسبی باشد.
در بخشی از کتاب میخوانیم
میگفتند زنبورها دارند ناپدید میشوند، اما بعضی صبحها آنقدر زیادند که اگر بخواهیم از کلبه خارج شویم، مجبوریم چشمها و دهانمان را ببندیم و راه برویم تا زنبور نرود داخلشان. راستش چارهای نیست و الان خودم تنها میروم چون دفعهی آخری که با بچه از کلبه زدیم بیرون هفت هشت تا زنبور رفتند توی آستین و یقهی پیراهنش و بازوها و سینهاش را نیش زدند. اول جیغی بلند کشید؛ تک جیغی که به نظر میرسید بیشتر از سر غافلگیری است تا درد. بعد زد زیر گریه. هق هقش معمولاً زیاد طول نمیکشد. علاوه بر این، خیلی جا خورد وقتی تف انداختم روی زمین و با انگشتانم تکه گلی کوچک درست کردم تا بعد از اینکه نیشها را با نناخن درآوردم، روی جای گزیدگیها بمالم. برایش توضیح دادم که گل سم را میمکد. از آن زمان به بعد، اگر مجبور بشوم وسط ابر زنبورها بروم بیرون تا هیزم بشکنم یا لجنِ داخل لولهی درب و داغانی را که به مخزن فاضلاب میرسد تمیز کنم، بچه، درحالیکه پیشانیاش را چسبانده به پنجره، میماند توی کلبه. با اینکه لوله را بارها و بارها تعمیر میکنم، اما جاهای زیادی از آن شکسته و گلولای بالاخره نفوذ میکند داخلش و آنجا سفت میشود و راه دستشویی را میبندد.
شاید بپسندید














از این مترجم













