قدرت نه گفتن

قدرت نه گفتن از سایت گودریدز امتیاز ۴.۲ از ۵ را دریافت کرده است.

قدرت نه گفتن از سایت آمازون امتیاز ۴.۶ از ۵ را دریافت کرده است.

قدرت نه گفتن کتابی غیرداستانی اثر درک سیورز نویسنده و فیلسوف آمریکایی است که در سال ۲۰۲۰ منتشر شد. این کتاب تلفیقی از بینش و خِرد‌ی است که نویسنده در طول سال‌ها به عنوان یک تاجر و انسان آموخته است. سیورز یک مینیمالیست است و این در کتاب قدرت نه گفتن نیز مشهود است. نویسنده در این کتاب به خوانندگان نشان می‌دهد که چطور می‌توانند افکار خود را دوباره تعریف کنند و با تغییر تمرکز به جای بله گفتن به همه چیز، از قدرت نه گفتن بهره ببرند.

«درک سیورز یکی از انسان‌های مورد علاقهٔ من است و من اغلب برای مشاوره با او تماس می‌گیرم. او را به عنوان یک برنامه‌نویس، فیلسوف، استاد و کمدین در نظر بگیرید. شاید لازم باشد جلد بعدی کتابم را به ایده‌های درک سیورز اختصاص دهم. این کتاب آن‌قدر عالی است که نمی‌توانم تنها به قسمتی از آن اشاره کنم.» - تیم فریس، نویسندهٔ کتاب هفتهٔ کاری چهار ساعته

«کتابی کوچک و فریبنده پُر از خِرد بی‌پایان. هر فصل این کتاب درس زندگی است. داستان‌های این کتاب به من کمک کردند تا مفیدترین مدل‌های ذهنی را به طور کامل در ذهنم شکل بدهم و هر روز از آن‌ها استفاده کنم.» - فرانک کوریگان، اقتصاددان

«نمی‌دانم چطور از این کتاب صحبت کنم. این کتاب مفیدترین و آموزنده‌ترین اطلاعات را درون خود جا داده است و تاکنون کتابی مانند این نخوانده‌ام. درک سیورز یک فیلسوف واقعی در زمان ما است.» - کریس پِری

«این کتاب یکی از بهترین سورپرایزهایی بود که در این مدت داشتم. شما حتی به ذهن‌تان هم نمی‌رسد که بعد از خواندن کتاب‌های بزرگ‌ترین متفکران، واقعاً چیز جدیدی برای یادگیری داشته باشید اما کتاب قدرت نه گفتن برعکس آن را به شما ثابت می‌کند. این یکی از آن کتاب‌هایی است که خواندن آن را به همه توصیه می‌کنم.» - رومولو گومز نونس، کارآفرین

«من مقالات این کتاب را در جلسات هیئت مدیره، مراقبه و حتی برای کودکانم نقل می‌کنم. این فصل‌های کوتاه به راحتی در تمام جنبه‌های زندگی قابل استفاده هستند. سادگی آن‌ها بسیار عمیق و لذت‌بخش است. من چند تا از این کتاب‌ها را خریدم تا با دوستانم به اشتراک بگذارم ولی فکر کنم به اندازه کافی نخریدم.» - آستین ماس، سوئیت‌واتر ساند

«وقتی مطمئن نیستم چه کار کنم، این کتاب را باز می‌کنم و یک فصل از آن را برای یافتن پاسخ می‌خوانم. همهٔ ما یک سیستم دارید که به بهترین نحو ما را رو به جلو می‌کشاند، اما زندگی باعث می‌شود این راه را در میان ترس، عادت‌ها و عدم اطمینان گم کنیم. کتاب قدرت نه گفتن نوعی ابزار فوق‌العاده است که به شما کمک می‌کند ذهن‌تان را پاک کنید و چیزهایی که فکر می‌کردید قبلاً می‌دانستید را دوباره کشف کنید. به شدت خواندن آن را توصیه می‌کنم.» - مانی والارینو، نوازنده

بعد از خوردن یک وعده‌ٔ غذایی حجیم چه حسی دارید؟ وقتی آن‌قدر سیر شده‌اید که چیز دیگری نمی‌خواهید. آیا تابه‌حال فکر کرده‌اید که این احساس در دیگر بخش‌های زندگی‌تان چگونه است؟ ما برای جلب‌توجه کارهای زیادی می‌کنیم تا احساس ارزشمندی یا تحسین کنیم. اما اگر آن‌قدر مورد توجه و ستایش بودید که نیاز بیشتری نداشته باشید، چه؟ آن‌وقت چه‌کار می‌کردید؟ یا چه کاری را دیگر انجام نمی‌دادید؟ آیا تابه‌حال به این موضوع فکر کرده‌اید کاری که می‌کنید، ارزش انجام دارد یا نه؟ با خواندن فصل‌های کوتاه این کتاب می‌توانید بسیاری از نقاط مبهم زندگی خود را روشن کنید و قدرت نه گفتن را یاد بگیرید.

«می‌توانید زمانتان را به‌صورت محلی یا جهانی متمرکز کنید. اگر بومی باشید، روی جامعه‌تان تمرکز می‌کنید و کارها را حضوری انجام می‌دهید. پس زمان کمتری برای تمرکز بر بقیهٔ دنیا دارید. اگر جهانی باشید، برای کل دنیا مؤثر خواهید بود. اما در این صورت زمان کمتری برای حضور در جامعهٔ بومی خود دارید. هیچ‌کدام از این روش‌ها درست یا غلط نیستند، اما باید از موازنهٔ آن‌ها آگاه باشید. من سه سال، در وودستاک نیویورک زندگی می‌کردم. شرکتم را در آنجا کاملاً آنلاین راه‌اندازی کردم. هیچ‌وقت کسی را وودستاک ملاقات نکردم. آنجا فقط زندگی می‌کردم، اما روابط اجتماعی نداشتم. تمرکزم در سطح جهانی بود که به رشد سریع کسب‌وکارم کمک کرد. سپس سه سال، در پورتلند اورگان زندگی کردم. در تمام ساعت‌های بیداری با بازدهی بالا مشغول کار بودم. دوستان خیلی خوبی در سراسر جهان پیدا کردم، تمرکزم هنوز در سطح جهانی بود. بعد از آن سه سال، در سنگاپور زندگی می‌کردم و تصمیم گرفتم برخلاف قبل عمل کنم تا به طور کامل با جامعهٔ محلی در ارتباط باشم. درِ خانه‌ام به روی همه باز بود و به هر درخواستی جواب مثبت می‌دادم با صدها نفر ملاقات می‌کردم و به هر رویدادی که امکان داشت می‌رفتم.»

«به این موضوع فکر کردم، اما به نظرم اشتباه بود. افرادی که می‌خواهند زبان یاد بگیرند یا کسب‌وکاری ایجاد کنند، اما هنوز شروع نکرده‌اند، چطور؟ افرادی که می‌خواهند سیگار را ترک کنند یا از شغل خود استعفا دهند، اما هنوز نتوانسته‌اند، چه؟ گفت: «اگه واقعاً می‌خواستن این کارو بکنن، انجامش می‌دادن. تو از سال ۲۰۰۸، دربارهٔ ایدهٔ شرکت جدید صحبت می‌کنی، اما هرگز شروعش نکردی. با بررسی کارهات و شناختی که ازت دارم، می‌تونم بگم که واقعاً نمی‌خوای یه شرکت دیگه راه بندازی. در واقع همین زندگی ساده‌ای رو که داری، ترجیح می‌دی. تمرکز روی یادگیری، نوشتن و بازی با کودکت رو ترجیح می‌دی. حرفی که می‌زنی اهمیت نداره، اقداماتت حقیقت رو نشون می‌ده.» بله حق با او بود. سال‌ها بود که خودم را گول می‌زدم و به خودم می‌گفتم، می‌خواهم این کار را انجام دهم، اما اعمالم خلاف این را ثابت می‌کرد. بله، این کار را کمی دوست داشتم، اما در واقع، خواسته‌ام چیز دیگری بود. این فکر را با دوستانی که در مورد خواسته‌هایشان صحبت می‌کنند، اما آن را انجام نمی‌دهند، در میان گذاشته‌ام، ولی هر بار، همان واکنشی را دارند که من داشتم.»

«تا دیروز خودم را کارآفرین می‌دانستم، اما حالا، این کار را نمی‌کنم. سال‌ها از تأسیس شرکتم می‌گذرد، بنابراین دیگر نمی‌توانم از آن عنوان استفاده کنم. کسی که در دبیرستان فوتبال بازی می‌کرده، نمی‌تواند تا ابد خودش را ورزشکار بنامد. فردی که مدت‌ها پیش، کار موفقیت‌آمیزی انجام داده، نمی‌تواند مدام خودش را موفق بداند. باید عنوان قبلی خودتان را حفظ کنید. چسبیدن به‌عنوان قدیمی باعث رضایت بدون عمل در شما می‌شود. اما موفقیت حاصل اقدام است، نه ابزار آن. در واقع، هنگام استفاده از عنوانی بدون انجام کاری، خودتان را گول می‌زنید و فکر می‌کنید که موفقیت آینده‌تان تضمین شده است. فکر می‌کنید که «من چنین شخصی هستم!» اما این احساس رضایت زودهنگام، مانع انجام کارهای سخت و ضروری می‌شود. خودتان را فریب ندهید. در مورد گذشته و حال خود صادق باشید. عنوان‌های قدیمی را کنار بگذارید تا بتوانید کار فعلی‌تان را بپذیرید. اگر نمی‌خواهید عنوانتان را از دست بدهید، پس کاری برایش انجام دهید! این در مورد عناوینی مانند «رهبر»، «ریسک‌پذیر» و «دوست خوب» نیز صدق می‌کند.»

درک سیورز در کتاب دیگری با عنوان «هر آنچه که بخواهی» داستان چگونگی شروع، رشد و فروش شرکتش را شرح داد. او می‌گوید در واقع قراردادی را امضا کرد که می‌گفت من نمی‌توانم کاری را که در ۲۷ سالگی به راه انداختم، دوباره انجام دهم. بنابراین تصمیم گرفت یک تغییر واقعی در زندگی خود ایجاد کند. او شروع به فکر کرد، واقعاً چه کاری ارزش انجام دادن داشت؟ و به این‌ فکر کرد که چطور می‌توان افکار نادرست را اصلاح کرد و کارها را انجام داد. او طی ۱۰ سال بعد، برای مجله‌های خصوصی مطلب نوشت و در این مطالب از خودش سؤالات عمیقی می‌پرسید و خودش نیز به آن‌ها پاسخ می‌داد. در نهایت بسیاری از پادکسترها، وبلاگ‌نویسان و سرمایه‌گذاران از مطالب او استقبال کردند و زمانی که دید مطالب و افکارش به نظر دیگران بسیار جالب و مفید آمده‌اند، آن‌ مقالات را تبدیل به فصل‌های کتاب قدرت نه گفتن کرد. درک سیورز در این کتاب به شما نشان می‌دهد چطور می‌توانید آرام فکر کنید، درک کنید که زندگی محدودیت سرعت ندارد و یاد بگیرید آنچه برای شما واضح و آشکار است ممکن است برای دیگران بسیار شگفت‌انگیز باشد.

• کتاب تو آغازگر نبودی اثر مارک وولین نویسنده و روان‌شناس مشهور آمریکایی است. نویسنده در این کتاب رویکردی پیشگامانه به میراث‌های آسیب‌زای اجدادمان داشته است و به ما نشان می‌دهد چطور می‌توانیم این میراث که در طول نسل‌ها به ما منتقل شده است تغییر دهیم. وولین در این کتاب استدلال می‌کند که بسیاری از کشمکش‌های عاطفی ما مانند اضطراب، افسردگی و مشکلاتی در روابط اغلب به آسیب‌هایی که نسل‌های قبلی تجربه کرده‌اند، بازمی‌گردد.

• کتاب تو خود عشقی باش که در جستن آنی اثر نیکول لپرا روان‌شناس و نویسندهٔ پرفروش نیویورک تایمز است. نویسنده در این کتاب با رویکرد یکپارچه و جامع خود در روان‌شناسی، میلیون‌ها مخاطب را به خود جذب کرده است، مسیر جدیدی برای بهبود روابط ارائه کرده است. او با بهره‌گیری از آخرین تحقیقات علمی، به مخاطبین نشان می‌دهد چطور نیازهای برآورده‌نشدهٔ اولین روابط، الگوهای روابط فعلی و ناکارآمدی را ایجاد می‌کنند و ما را در یک وضعیت تهدید دائمی حتی نسبت به نزدیک‌ترین افراد زندگی‌مان قرار می‌‌دهد.