

انتشارات بایگانی منتشر کرد:
این کتاب مجموعهای است از تعدادی چهره نگاره، به ترتیب وقایع تاریخی از اشخاصی که در مصیبت و بلا زیستهاند و با توسل به سنتهایی که به ارث بردهاند به دنبال تسلی بودهاند؛ گرچه… همیشه هم موفق نشدهاند. با این حال میشود از کشمکش و تقلایشان یاد گرفت و در آثار احوالشان امید جست با کتاب ایوب میآغازیم و با آنا آخماتووا پریمو لوی آلبر کامو واتسلاف هاول و سیسلی ساندرز جمع بندی میکنیم. سؤال این است: در این عصر ظلمت چه میشود از آنان یاد گرفت و به کار بست؟ جواب آسان است ما تنها نیستیم، هیچ وقت نبوده ایم…
این آموزهها نیستند که ما را تسلی میبخشند، انسانها هستند تجربیاتشان یکتایی، شان شجاعت و استواریشان و بودنشان با ما زمانی که بیشترین نیاز را به حضورشان داریم در اعصار، ظلمت هیچ کدام از انتزاعیاتی مانند ایمان به تاریخ، پیشرفت رستگاری یا انقلاب کمک چندانی به ما نمیکنند آنها آموزه. اند چیزی که ما به آن احتیاج داریم انسانها، هستند انسانهایی که همچون نمونه نشانمان میدهند پیش رفتن ادامه دادن به رغم همهی اتفاقات چه معنایی دارد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
معرفی کتاب در باب تسلی خاطر اثر مایکل ایگناتیف
امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
معرفی کتاب در باب تسلی خاطر:
واکنشهای جهانی به کتاب در باب تسلی خاطر:
«وقتی دنیا در بحران غرق شده است، کجا باید دنبال آسایش بگردیم؟... در کتاب در باب تسلی خاطر که تعمقی عمیق دربارهٔ ماهیت آسایش است، نویسنده از طریق مجموعهای از پرترههای هنرمندان، نویسندگان و متفکرانی که بر پرتگاه ناامیدی ایستادهاند و در زمانهای سخت به دنبال تسلی بودند، به بررسی این مسئله پرداخته است.» - گاردین
«انسان بودن به معنای تجربهٔ فقدان، اندوه، سوگ، خیانت، شکست، تنهایی و ترس از مرگ است... انسان بودن همچنین در برخی موارد داشتن شجاعت فوقالعاده، استقامت، قدرت تفکر، تخیل و داشتن امید است. کتاب جدید قابلتوجه و تکاندهندهٔ مایکل ایگناتیف که از دوران تاریک یک بیماری همهگیر جهانی نوشته شده است، آنچه را که میتوانیم به عنوان تجربهٔ انسانی در نظر بگیریم، بازگو میکند.» - هرمیون لی، نقد کتاب نیویورک
«کتابی بسیار ارزشمند... فصلهای پایانی که در آن ایگناتیف شاعران هولوکاست و سیسلی ساندرز بنیانگذار جنبش آسایش را معرفی میکند بسیار تأثیرگذار و تکاندهنده بودند. این اثر معنادار برای خوانندگانی که به دنبال چشمانداز و تعادل هستند، متقاعدکننده و آرامشبخش خواهد بود.» - بوکلیست
«بسیار هوشمندانه... طرحهای زندگینامهای واضح ایگناتیف از سوژههای که خود از طریق ناکامیها، بیماریهای لاعلاج و اعدامهای قریبالوقوع کنار هم نگه داشته شدهاند، بسیار الهامبخش هستند و به نوعی نیز موجب دلجویی انسان میشوند.» - پابلیشرز ویکلی
چرا باید کتاب در باب تسلی خاطر را بخوانیم؟
جملات درخشانی از کتاب در باب تسلی خاطر:
«کتاب ایوب مردی را تصویر میکند که زمانی بهغایت خوشبخت بوده ـ قویبنیه و سالم،، با خانوادهای راضی و انبارهایی پر از غله و حیوان و مزارع پهناورِ آمادهی کشت ـ و اکنون، در آزمونی الهی که خدا برایش ترتیب داده، همه را از دست میدهد. این خدایی است که قادر مطلق است و در عین حال در تأثیرپذیری از وسوسه و مشورتِ سوء همانند انسان است. شخصیتی در داستان به نام «شیطان» که آن را به «مخالف» نیز برمیگردانند کنایه میزند که ایمان ایوب به خدا تنها بهدلیل کامیاب بودنش است. به نظر او، زمانی که خوشبختی انسانِ باایمان را از او بگیری، همان او ضد خدا میشود. خدا، برای آزمودن ایمان ایوب، قبایلی را برای غارت و کشتار گلهاش به سروقت او میفرستد. آنان خانهاش را آتش میزنند و فرزندانش را قتل عام میکنند. زمانی که راوی خبر را به گوش ایوب میرساند ـ «و تنها من برَستم خبر به تو باز آرم» ـ ایوب شیون میکند، جامه میدرد، سرش را میتراشد، در پیشگاه خدا روی زمین میافتد، اما ذرهای از ایمانش کم نمیشود.»
«تسکیندهندگان تلاش میکنند متقاعدش کنند که راهِ تسلی یافتن تنها این است که بپذیرد خودش در بخت بدش مقصر است و بس. ایوب امتناع میکند. او به خدا مؤمن مانده است. با هر چه خدا عطا کرده و هر چه ستانده ساخته است. خدا دیگر از جانش چه میخواهد؟ که به گناهِ نکرده اعتراف کند؟ «درستکاری خویش نیک نگاه خواهم داشت؛ رهاش نکنم.» با خشم جواب میدهد که خاکساری برایش نه راهی برای تسلی است، بلکه حقارت به دنبال میآورد. دیگر از این «طبیبان باطل» مشورت نمیگیرد. میگوید نه آنها و نه خدا صدایش را نمیشنوند و بدون شنیده شدنْ تسلی خاطری هم در کار نیست. دیگر اعتنایی به حرفهای بندگان خدا ندارد و برای بحث به سراغ خود خدا میرود. «خواهان حدیث برداشتنم به خداوند، و آرزومند مواجههام با او.» این چهرهی سر تا پا زخمی و مستأصل و مطرود، با لباسهای پارهپاره، موجودی حیرتانگیز است: جدّ حقیقی همهی بدیدیدگان و بهخودبدکنندگانِ بزرگِ ادبیات تا شاه لیر و مابعد. ایوب مشتش را رو به آسمان تکان میدهد. نعره میزند: «سخن گفتمی، نه ترسان از او. اما این در بخت من نیست.» ایوب حق خود میداند که حرف بزند، که تقاضای جواب کند. در اینجا عبادت همچون گفتوگو و استدلال است.»
تحلیلی بر کتاب در باب تسلی خاطر:
اگر از خواندن کتاب در باب تسلی خاطر لذت بردید، از مطالعۀ کتابهای زیر نیز لذت خواهید برد:
• کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست اثر مگان دیواین، رواندرمانگر، سخنران و نویسندهٔ آمریکایی است. مگان دیواین سعی دارد در این کتاب به همگان نشان دهد فقدان و غم و اندوه بیماری نیست. او در این کتاب از تجربیات شخصی خودش میگوید و نگرش جدیدی را برای مواجهه با سوگ معرفی میکند.
دربارۀ مایکل ایگناتیف: نویسنده و سیاستمدار کانادایی

شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













