نه نمی خواهم به این شعر پایان برسد

انتشارت کتاب هرمز منتشر کرد :
به زن می گوید
در حالی که با هم به گلی نگاه میکنند
که دیوار را زخم میکرد: مرگ کمی به من نزدیک شد
و گفتم اش: شبام طولانی بود
پس خورشید را از من پنهان مکن!
و به او گلی مثل آن هدیه دادم
سلامی نظامی داد به غیب
بعد سرش را برگرداند و گفت:
اگر روزی تو را نخواستم و یافتم ات، برو!
رفتم...!
فروشگاه اینترنتی 30بوک