خاطرات امریکا

(0)
نویسنده:

4,550,000ریال

4,095,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
595

علاقه مندان به این کتاب
19

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب خاطرات امریکا

انتشارات کتاب پارسه منتشر کرد:
هرگز حیرت متشکل از یک چهارم جدیت و سه چهارم سرخوشی صبح روز سوم ژانویه سال 1842 را از یاد نمیبرم که وجودم را فراگرفته بود وقتی در کابین ویژه خود در کشتی بخار بریتانیا را گشوده و به درونش سر کشیدم همان کشتی که طبق اعلان 120 تن بار داشت عازم هالیفکس و بوستون بود و مکاتبات و مراسلات اعلیحضرت ملکه را هم با خود داشت. اینکه این کابین ویژه را برای جناب چارلز دیکنز و بانوی مکرمه منظور کرده بودند حتی برای ذهن مشوش و نگران من به وضوح مشخص بود زیرا آن را با یادداشتی دست نویس و کوتاه بر روی تکه پارچه ای صاف و تمیز سنجاق شده به یک متکای کوچک اعلان کرده و آن را مانند دیوارپوش روی قفسه ای به غایت بالا و دور از دسترس نصب کرده بودند.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب خاطرات امریکا اثر چارلز دیکنز

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

خاطرات امریکا از سایت گودریدز امتیاز ۳.۶ از ۵ را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

خاطرات امریکا از سایت آمازون امتیاز ۴.۴ از ۵ را دریافت کرده است.

معرفی کتاب خاطرات امریکا:

خاطرات امریکا سفرنامه‌ای اثر نویسندهٔ مشهور انگلیسی چارلز دیکنز است که اولین‌بار در سال ۱۸۴۲ منتشر شد. این کتاب یک گزارش جامع از سفر ۶ ماههٔ دیکنز به ایالات متحده و کانادا است و این نویسنده نگاهی متفاوت به وضعیت این کشورها در اوایل قرن نوزدهم داشته است. گرچه دیکنز با نوشتن سری داستان‌های پیک‌ویک و همچنین انتشار رمان‌های «الیور تویست» و «آرزوهای بزرگ» به شهرت رسید اما مشاهدات او که در کتاب خاطرات امریکا منتشر شد نشان می‌دهد که او نه‌تنها یک نویسندهٔ متفاوت بود، بلکه یک منتقد اجتماعی نیز بود. دیکنز در طول این سفر به جنبه‌های مختلف زندگی آمریکایی، از نهادهای سیاسی و آداب اجتماعی گرفته تا مناظر و مردم پرداخته است و این کتاب تحسین منتقدان را نیز برانگیخت.

چرا باید کتاب خاطرات امریکا را بخوانیم؟

خاطرات آمریکا گزارشی روشنگر و چندبعدی از سفرهای چارلز دیکنز در ایالات متحده و کانادا است. اگرچه دیکنز از برخی جنبه‌های زندگی آمریکایی، از جمله مناظر زیبا و فرهنگ فکری آن تحسین به عمل آورد، او به‌شدت از نابرابری‌های اجتماعی این کشور، به‌ویژه مسئله برده‌داری و نظام کیفری، انتقاد کرد. تأملات دیکنز در این کتاب، هم امید او به جامعه‌ای عادلانه‌تر و هم ناامیدی او از تناقضات درونی دموکراسی آمریکایی را منعکس می‌کند. دیکنز از طریق مشاهدات دقیق و بینش‌های اخلاقی خود، دیدگاهی ماندگار و ارزشمند از آمریکای قرن نوزدهم ارائه می‌دهد و «خاطرات آمریکا» را به اثری غنی و ضروری در کارنامه ادبی او تبدیل می‌کند.

جملات درخشانی از کتاب خاطرات امریکا:

«اما دربارهٔ این کابین اختصاصی حقایقی قابل تأمل وجود داشت؛ اینکه اتاقی بود که درخصوص آن، «جناب چارلز دیکنز و بانوی مکرمه»، دست‌کم چهار ماه پیش از آن، شبانه و روزانه بحث و گمانه‌زنی داشتند؛ اینکه این اتاق به احتمال زیاد می‌توانست همان غرفهٔ دنج و باصفایی باشد که جناب چارلز دیکنز، با آن روحیات قویاً تخیل آمیخته و پیشگوی خود، همواره تصور کرده بود که دست‌کم یک مبل راحتی کوچک خواهد داشت، و بانوی مکرمه‌اش نیز، با درکی متواضعانه ولی درعین‌حال، به‌شدت دقیق از ابعاد محدود آن، از همان ابتدا پنداشته بود که بی‌شک چیزی جز دو گنجهٔ لباسِ بزرگ در گوشه‌ای پنهان از نظر، در آن نخواهد بود (گنجه‌های لباسی که اکنون دیگر نمی‌شود از درِ آن‌ها به درون‌شان رفت، چه برسد که بخواهی در آن پنهان شوی و غیرقانونی سفر کنی، درست به همان صورت که یک زرافه را نمی‌توان وادار کرد که توی گلدان جای بگیرد)؛ اینکه این قفسِ واقعاً به کار نَیا، اساساً ناامیدکننده و عمیقاً نامعقول، دارای کمترین شباهت،‌ یا پیوند با غرفه‌های زیبا و دلخواه بود، اگر نگویم نازنین و کوچکی که دستِ توانمند استادکاری متبحر، در نقوشی از سنگ صیقل‌یافته تراشیده و در حساب‌خانهٔ شهر لندن نصب کرده بود؛ اینکه، به اختصار، این اتاق ویژه، چیزی نبود جز یک توهم خوش‌نما، ژستی شادی‌بخش که ناخدا ابداع کرده و برای برخورداری لذت‌بخش و بیشتر از تالار اصلی که به‌زودی رونمایی خواهد شد، به اجرا درآورده بود ـ این‌ها حقایقی هستند که اکنون، به هیچ روی، قصد ندارم ذهنم را درگیر تحلیل و درک‌شان کنم. پس روی نوعی نیمکت یا میله که دو تا از آن وجود داشت نشستم و بدون هیچ حس و حالتی در چهره و نگاه خود، به تماشای دوستانی مشغول شدم که همراه ما بر کشتی سوار شده و در تقلای خود برای رد شدن از میان درگاه‌های کوچک، صورت و تن‌شان را به انواع اشکال و حالات در می‌آوردند.»

«خلاصه، دوست ما به‌زحمت بر خودش مسلط شد، و با چند سرفه به نشانهٔ گلو صاف کردن، با لبخندی ترسناک که هنوز تصویرش مقابل چشمان من است، و در حالی‌که همزمان به اطراف اتاق نگاه می‌کرد، خطاب به یکی از خُدام گفت: «آها! اینجا اتاق صبحانه است، مگر نه؟» ما هم که ناگفته، پاسخ خدمتکار را می‌دانستیم، پی بردیم که دوست‌مان از چه شرمی معذب است. او برای ما از یک تالار سخن رانده بود؛ او این تصور رویایی را پذیرفته و حسابی پرورده بود و همیشه، خانه که بودیم،‌ به ما یادآور شده بود که برای پی بردن به شکوه چنین مکانی، ناگزیر باید ابعاد و اثاثیهٔ یک اتاق پذیرایی مجلل و متعارف را هفت برابر کرد و باز از درک آنچه واقعاً هست، بازماند. و وقتی مرد خادم، در پاسخ خویش، حقیقت را فاش کرد، همان حقیقتِ بی‌پرده، بی‌پروا و بی‌رحم را ـ «اینجا تالار است، قربان» ـ دوست ما از آسیب آن ضربهٔ سهمگین به تلوتلو خوردن افتاد. در افرادی که بنا بود به‌زودی عازم شوند و با مانعی هولناک از هزاران مایل فاصله بین خویش و معاشران روزانه‌شان گسستی بزرگ بیندازند، برای آن‌ها که به همین دلیل، بی‌قرار بودند تا مبادا هیچ لایهٔ دیگری، نه حتی به اندازهٔ سایهٔ گذرانی از ناامیدی و تلخکامی، بر این موهبت کوتاه‌مدتِ همراهی با دیگران که هنوز در خیال آن‌های جای داشت، افزوده شود‌ ـ آری، در مسافرانی چنین سرخوش، راه طبیعی برای گذر از این پیشامدهای خلاف انتظار، به‌سادگی پناه‌بردن به خنده‌هایی از ته دل بود.»

«درود خدا بر آن خادمهٔ نیک‌کردار که صادقانه شرحی شیادانه از سفرهای ماه ژانویه داد! درود خدا بر او به خاطر خاطراتی که از سفر سال گذشته به یاد آورد و نقل کرد؛ سفری که در آن، به گفتهٔ خودش، کسی بیمار نبود، همه از صبح تا شام به رقص و شادی مشغول بودند و کل سفر همچون «دوره‌ای» دوازده روزه بود که کلاً به پایکوبی، نشاط و سرمستی گذشت. شادی همهٔ دنیا از آنِ او به خاطر چهرهٔ روشن و لهجهٔ شیرین اسکاتلندی‌اش که برای بسیاری از همسفرانم یادآور گذشته‌های دور بود و به خاطر پیش‌بینی‌هایش از هوای خوب و بادهای موافق (که همه برعکس درآمد و اگر چنین نبود من این‌قدر شیفتهٔ او نمی‌شدم!)، و به خاطر هزاران نکته از ذکاوت راستینِ زنانه در وجود او که به مدد آن‌ها، و بدون اینکه آن نکات را با درایت کنار هم بچیند، و درحالی‌که آن‌ها را در کاربردهای موردنظر خود، به‌ هم وصله می‌کرد و به آن‌ها شکل و ساختار می‌بخشید، باز به‌صراحت نشان می‌داد که تمام مادران جوان در یک‌سوی اقیانوس اطلس همچنان نزدیک و در دسترس کودکان خود در آن‌‌سوی اقیانوس بودند، و به خاطر اینکه از حال او دانستم که آنچه در نظر تازه‌کارانِ بی‌تجربه سفری جدی و مهم می‌نماید، برای اهل راز و کسانی مانند او، چیزی جز فرصتی برای پایکوبی و نشاط نبود که باید با آن آواز خواند و طی آن سوت و کف زد!»

در کتاب خاطرات امریکا چه می‌خوانیم؟

چارلز دیکنز در ژانویه ۱۸۴۲ به همراه همسرش کاترین به ایالات متحده سفر کرد. او از شهرهای بزرگی چون بوستون، نیویورک، فیلادلفیا و واشنگتن دیدن کرد و حتی به مناطق مرزی آمریکا نیز رفت. همچنین دیکنز در کانادا نیز توقفی داشت و به شهرهایی چون مونترال و کِبک رفت. این سفر در دوره‌ای از رشد و تغییرات بزرگ در ایالات متحده رخ داد، زمانی بین جنگ ۱۸۱۲ و جنگ داخلی. دیکنز در کتاب خاطرات آمریکا، جامعه و سیاست آمریکا را بسیار دقیق توضیح داده است و به موضوعاتی چون سیستم آموزشی، رفتار با بومیان آمریکایی و مسئله برده‌داری می‌پردازد. نوشته‌های او هم وعده‌های این کشور را به نمایش می‌گذارد و هم تناقضات عمیق آن را آشکار می‌سازد؛ این کتاب ازاین‌رو بازتابی جذاب و پیچیده از تجربه‌های دیکنز در این سفر است. با وجود انتقاداتش، دیکنز جنبه‌های زیادی از آمریکا را در کتاب خاطرات امریکا تحسین کرده است. او از زیبایی طبیعی مناظر این کشور، به‌ویژه عظمت رودخانه می‌سی‌سی‌پی و آبشار نیاگارا، به وجد آمد. علاوه‌بر‌این، او از شور‌وشوق فکری که در شهرهایی چون بوستون با آن مواجه شد، شگفت‌زده شد و به‌ویژه از دیدار با متفکران برجسته و اصلاح‌طلبان اجتماعی آن شهر قدردانی کرد. همچنین، دیکنز از مهمان‌نوازی و صمیمیت بسیاری از آمریکایی‌ها در طول اقامتش لذت برد.

موضوعات کتاب خاطرات امریکا:

دموکراسی:
یکی از موضوعات اصلی کتاب خاطرات آمریکا که بسیار جلب توجه می‌کند، دیدگاه دیکنز درباره دموکراسی آمریکایی است. در‌حالی‌که او در ابتدا نسبت به تجربهٔ دموکراسی در آمریکا خوش‌بین بود، پس از مشاهده واقعیت‌های زندگی روزمره آمریکایی‌ها، انتقادهای بیشتری به این سیستم وارد کرد. با این‌که او آرمان‌های آزادی و برابری را تحسین می‌کرد، از ناکامی در اجرای واقعی این اصول ناامید شد. برای مثال، او از نبود حریم خصوصی و کنجکاوی بیش‌ازحد مردم شکایت کرد و مشاهده کرد که بسیاری از آمریکایی‌ها بیش‌از‌اندازه به موفقیت مادی و تبلیغ خود توجه دارند. 

برده‌داری:
یکی از نقدهای کوبنده دیکنز درباره برده‌داری در ایالات جنوبی است. او از این نهاد و رفتار غیرانسانی نسبت به بردگان وحشت‌زده شد و آن را یکی از بزرگ‌ترین شکست‌های اخلاقی آمریکا دانست. دیکنز از ستم‌های گسترده بر آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار که در بردگی بودند به‌شدت انتقاد کرد. این مشاهدات نشان از تعهد عمیق او به عدالت اجتماعی و حقوق بشر دارد؛ موضوعاتی که در رمان‌های بعدی او نیز بازتاب پیدا می‌کنند. 

سیستم کیفری:
موضوع دیگر مورد توجه دیکنز، سیستم کیفری آمریکا بود. او از چندین زندان، از جمله زندان ایالتی پنسیلوانیا، دیدن کرد و تحت تأثیر استفاده از سلول‌های انفرادی قرار گرفت. دیکنز نگرانی‌های جدی درباره اثرات روانی این نوع مجازات مطرح کرد و معتقد بود‌ این روش سلامت روان زندانیان را وخیم‌تر می‌کند. این بخش از سفرنامه او نشان‌دهندهٔ علاقه گسترده‌ترش به اصلاحات اجتماعی و همدردی با افراد حاشیه‌نشین جامعه است.

اگر از خواندن کتاب خاطرات امریکا لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• کتاب سفرنامه‌ی اروپا اثری از فئودور داستایوفسکی نویسندهٔ مشهور روسی است. سال 1862 ظاهراً فیودور داستایفسکی، نویسندۀ مشهور روسی برای مشورت با پزشکان اروپایی و علاج حمله‌های صرع راهی اروپا می‌شود. اما این سفر تبدیل به سفرهایی سیاحتی به شهرهای برلین، لندن، پاریس، فلورانس، میلان و وین شد. حاصل این سفرها یادداشت‌هایی است که اولین بار در ماهنامۀ زمان به چاپ رسید. این مجله متعلق به خود داستایفسکی بود و سردبیر آن نیز برادرش بود. این مقاله شامل تأملات او در مورد دیدگاه مردم روسیه از اروپاست. این سفر نقطه عطفی در زندگی داستایفسکی بود چون داستایفسکی از دوران کودکی و نوجوانی‌اش شوقی برای ادبیات اروپایی داشت.

دربارۀ چارلز دیکنز‌: نویسندهٔ انگلیسی

خاطرات امريکا

چارلز دیکنز نویسندهٔ مشهور انگلیسی در ۱۸۱۲ در لندپورتِ پورتسیِ انگلستان به دنیا آمد و در ۹ ژوئن ۱۸۷۰ در کِنت درگذشت. دیکنز جوان، دومین فرزند از هشت فرزند خانواده‌ای بود که دائماً بدهکار بودند و در همان دوران کودکی نه‌تنها با گرسنگی و فقر بلکه با ترس از زندان و بدهی نیز آشنا شد. دیکنز زمانی که پدرش به دلیل بدهی به زندان افتاد، برای کار به انبار سیاه فرستاده شد که این تجربیات عمیقاً بر رمان‌نویسی او تأثیر گذاشتند. شانس در قالب ارث و میراث به خانواده‌اش روی آورد و او دیگر مجبور نبود که در کارخانه‌ها برای مقدار کمی پول تن به هر کاری بدهد و دیکنز توانست دو سال در آکادمی ولینگتون هاوس تحصیل کند. او به عنوان منشی وکیل و خبرنگار روزنامه مشغول به کار شد تا این‌که طرح‌ها و مقالاتش با عنوان «پیک ویک» در روزنامه‌ای به چاپ رسید و موفقیت شگفت‌انگیز و آنی را برای او به ارمغان آورد که تا پایان عمرش نیز ماندگار شد. در سال‌های بعد، فشار نوشتن داستان‌ها، وظایف تحریریه، سخنرانی‌ها و تعهدات اجتماعی منجر به جدایی او از کاترین هوگارث پس از ۲۳ سال زندگی مشترک شد. دیکنز رمان‌های اصلی خود از جمله «آرزوهای بزرگ»، «نیکلاس نیکلبی» و «الیور تویست» را در طول بیست سال فعالیت خود منتشر کرد.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی