معرفی کتاب لیلیت (حوّای نخستین) اثر زیگموند هورویتس
امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
لیلیت (حوّای نخستین) از سایت آمازون امتیاز ۴.۲ از ۵ را دریافت کرده است.
معرفی کتاب لیلیت (حوّای نخستین):
لیلیت: حوّای نخستین اثر دکتر زیگموند هورویتس نویسنده و محقق سوئیسی است که اولینبار در سال ۱۹۸۰ به زبان آلمانی منتشر شد. دکتر زیگموند هورویتس در کنار طبابت، یکی از پژوهشگران عرفان یهود بود و به سبب دانش زبان و مطالعاتش حول فلسفه و دین خاصهٔ عرفان یهود، در مقام مشاوری موثق شانهبهشانهٔ یونگ و دیگران حضور داشت و در این کتاب وجوه تاریخی و روانشناختیِ سویهٔ تاریک زنانه را بررسی کرده است. این کتاب یک مطالعهٔ دقیق و تحلیلی ریزبینانه از الاهه لیلیت است و نویسنده ما را با شخصیتی روبهرو میسازد که بهرغم غیبت ظاهری از ساحت ذهن انسان معاصر، همچنان عاملی تعیینکننده در سیر ادراک روانشناسانهٔ او است. کتاب لیلیت یکی از آثار مهم در زمینهٔ مطالعهٔ اسطورههای باستانی و تحلیلهای فرهنگی به شمار میرود و نویسنده در آن به نقش و اهمیت لیلیت، به عنوان اولین همسر آدم در اسطورههای یهودی و سایر فرهنگها پرداخته است.
چرا باید کتاب لیلیت (حوّای نخستین) را بخوانیم؟
لیلیت در بسیاری از اسطورهها و افسانهها بهعنوان زنی مستقل، قدرتمند و آزاداندیش معرفی شده است که برخلاف حوا، نخواست که تحت فرمان آدم قرار بگیرد و به همین دلیل از بهشت رانده شد. هورویتس با تحلیلهای دقیق و پژوهشهای عمیق خود به بررسی این شخصیت اسطورهای در فرهنگها و تمدنهای مختلف پرداخته است و نشان میدهد که چگونه لیلیت به نمادی برای زنان مستقل و آزاداندیش تبدیل شد. همچنین نویسنده در این کتاب نگاهی به موضوعات تاریخی، فرهنگی و مذهبی مرتبط با لیلیت پرداخته است تا به خوانندگان نگاهی جامع و گسترده از این شخصیت ارائه دهد.
جملات درخشانی از کتاب لیلیت (حوّای نخستین):
«از میان بنمایههای اساطیر یهود ـ بهجز مسیح ـ هیچکدام امروزه به اندازهٔ اسطورهٔ لیلیت چنین شاخص و آشکار خودنمایی نمیکند. او با فاصله متمایزترین شخصیت در میان بیشمار ارواحِ اهریمنیِ دین یهود است و به همین دلیل در قلب نگارههای اهریمنی یهود جای گرفته. لیلیت در اصل الاههای باستانی بود که از نخستین جلوهاش در سنت تاریخی-دینی، فقط با یک چهره و به عنوان مادرـ الاههای هولناک ظاهر میشد. اما این شخصیت، با دامنهدار شدن روایت اسطورهاش، چنان تغییراتی را از سر گذراند که سرانجام در دوران سنت تلمودی ـ خاهامی و یونانی ـ بیزانسی، وجه دوگانهٔ شگفتآوری پیدا کرد؛ یعنی بسته به آنکه با مرد روبهرو میشد یا با زن، یکی از دو چهرهاش را با غلظت بیشتری نشان میداد. لیلیت همواره در مواجهه با مردان بیشتر وجه «لکاتهٔ ازلی» یا، به بیان روانشناختی، اَنیمای اغواگر را نشان میدهد اما در برابر زنان بیش از همه با وجه «مادر هولناک» ظاهر میشود. او در مقام انگارهٔ اَتیما، نهفقط سعی بر اغوای نخسین مرد (آدم) داشت، بلکه تا به همین امروز نیز در تلاش است تا همهٔ مردان را اغوا کند، چه آن که به گفتهٔ یکی از روایات عتیق عرفان یهود، او فناناپذیر است و تنها در روزِ حساب با مرگ خویش روبهرو میشود. لیلیت در مقام مادرِ هولناک و بلعنده میکوشد به زنان باردار آسیب برساند و نوزاد آنها را بدزدد. او همواره در کمین نوزادان است تا آنها را بکُشد، خونشان را بنوشد و مغز استخوا»هایشان را بمکد. در متون متقدم تحت عنوان «خفهکننده» وارد شده است.»
«لاماشتو یکی از دو تمثال اولیهای است که بر شمایل لیلیت تأثیری مستقیم گذاشته و اشتراکات فراوانی نیز با او دارد. هر دو همیشه در کمین زن باردار هستند ـ خاصه اگر در حال وضع حمل باشد. آنها نهفقط درصدد آسیب رساندن به شخص مادرند، بلکه میخواهند نوزادش را هم بدزدند و بکُشند. نام هر دو الاهه در کنار هم بر طلسمها حک میشدند و به آنان فرمان میدادند تا مادر و نوزاد را به حال خود بگذارند. تصویری از یک صحنهٔ زایمان که منقوش بر منشور استوانهشکلی بابلی در موزهٔ اَشمولیِن شهر آکسفورد بود توسط استیون لانگدِن منتشر و پس از چندی به قلم برونو مایسنِر تشریح شد. طبق تفسیر فرانک، شاهد حضور زنی در تصویر هستیم که حسین زایمان هدف حملهٔ شیاطین به سرکردگی لاماشتو قرار گرفته است. البته این برداشت بعداً از سوی مایسنر با اما و اگر همراه شد. تا پیش از این، فقط چند نویسنده به ارتباط بسیار نزدیک لاماشتو و لیلیت اشاره کردهاند. به گفتهٔ ف.پرلس، حتی به نظر میآید که: خصوصاً در ضمیر ذهنی یهودیان لاماشتو و لیلیت تقریباً یکیاند. البته بعید است که این نظر صادق باشد چرا که لیلیت ـ حتی در همین نمود فعلی هم ـ باز خصایص دیگری دارد که لاماشتو به کلی فاقد آنهاست. همچنین از سوی دیگر، وجه لاماشتو، از نظر تاریخ بر افسانهٔ لیلیت تقدم دارد.»
«لیلیت همپای وجه لاماشتو و مضاف بر نقش اهریمنِ بچهدزد و بچهکُش و نیز مادر هولناک و بلعنده، اینبار خصلتهایی بهکل متفاوت را از خود نشان میدهد. این وجه نو که بعدها پدیدار شد و لاماشتو کمابیش بهکلی هیچ نشانی از آنها ندارد ناظر بر نقش وی به عنوان الاههای است که مردان را اغوا و گمراه میکند. این صفات لیلیت با جزئیات فراوان در الاههٔ بابلی ایشتار حلول پیدا کرده است. از آنجا که ایشتار در اساطیر بابلی عملاً پیشالگوی «اغواگرِ کبیر» است، میتوان از وجه ایشتار لیلیت نیز سخن گفت. برخلاف لاماشتو، توصیف روشن و دقیقی از شخصیت ایشتار در دست نیست. او الاههای است مرموز و مبهم که حسب جغرافیایی که در آن پرستش میشده ویژگیهای متفاوتی به دست آورده است. ایشتار با اینکه جنبههایی از مادر ـ الاههٔ کبیر را داراست، اما در مقام ملکهٔ آسمان درست نقطهٔ مقابل لاماشتویی قرار دارد که ساکن زیرِ زمین است. با این همه در سرتاسر مشرقزمین، ایشتار بیش از هر چیز الاههٔ عشق نفسانی، شهوت و اغواگری بود. بر همین اساس او را الاههٔ حامی روسپیان و از آن بالاتر، قیّم روسپیان معبد «هیرودولها» دانسته و گفتهاند این نهاد آیینی وقف خدمت به او بود.»
در کتاب لیلیت (حوّای نخستین) چه میخوانیم؟
پس از مطالعات افرادی مانند جیمز فریزر، زیگموند فروید، کارل یونگ، اتو رنک و بسیاری دیگر، بر کسی پوشیده نمانده که در پس نمادپردازیهای افسانهها و اساطیر، حقایقی روانشناختی نهفته است که قدمتی به درازای عمر بشر دارند. کتاب لیلیت: حوّای نخستین، تحقیقات دکتر هورویتس حول یکی از مناقشهبرانگیزترین مسائل تاریخ یعنی نسبت شَر با زن است که با عقاید یهودی او بهعنوان فردی دیندار در هم آمیخته است. هدف این کتاب، بررسی تصاویر گاه تیره و هولناکی است که در طول تاریخ از نوع زن ارائه شده و از دیرباز در شکل اساطیری و بعضاً آمیخته با جادو و خرافات در باور قدیم و ذهن مردمان جای گرفته است. این کتاب نه براساس اعتقادات دینی نوشته شده است و نه نویسندهٔ آن چنین ادعایی داشته است؛ بلکه منحصراً تحلیلی اسطورهشناختی و روانشناسانه از ترسهای قدیم مردی یهودی است و نویسنده سعی کرده است بهواسطهٔ مطالعهای تطبیقی، پرده از رمزوراز آن بردارد. در این اثر خواهید دید ماهیت بشر در طول زمان تغییر زیادی نکرده است و اقوال و افکار قدیم ما، هنوز هم با اساسیترین ترسها و آرزوهایمان پیوند خورده است. دکتر هورویتس در این کتاب ردّ آثار اسطوره و الهه لیلیت را در میان درونیترین لایههای مسائل هرروزهٔ زنان و مردان امروزی جستوجو میکند.
بخشی از فهرست مطالب کتاب
بخش اول: «بخش تاریخی – دینی» افسانه و پیشینهٔ آن
۱. وجه دوگانهٔ لیلیت
الف) وجه لاماشتو
ب) وجه ایشتار
۲. کتیبههای ارسلانطاش و نقش برجستهٔ بِرنی
الف) ارسلانطاش اول
ب) ارسلانطاش دوم
پ) نقش برجستهٔ برنی
۳. کتاب مقدس و تلمود
۴. متون سحر و جادوی آرامی
۵. کیش گنوسی
۶. نوشتههای سودوپیگرافیک
۷. افسانههای عامیانه
۸. مکتوبات عرب: قرینَه
۹. کابالا: لیلیت و سَمائیل
۱۰. تعویذات علیه لیلیت
اگر از خواندن کتاب لیلیت (حوّای نخستین) لذت بردید، از مطالعۀ کتابهای زیر نیز لذت خواهید برد:
•
کتاب زنانگی اثر زیگموند فروید معروفترین روانشناس و بنیانگذار روانکاوی است. فروید در مقاله «زنانگی» خود با مفهوم پردازی این امر که چگونه «یک زن از کودکی با موضع دوجنسی پدید میآید» به موضوع «معمای زنان» پرداخت. او در این کتاب معمای زنانگی را توضیح نداد، بلکه آن را در قالب مفهومی مبهم و دو پهلو رها کرد و همین مؤید نابسندگی بخصوصی در شناخت مسائل جنسی پیرامون زنان و زنانگی بود. زمان آن رسیده است که از فانتزی «رمز و راز زنانگی» دست بشوییم. زنان ابوالهول نیستند.
دربارۀ زیگموند هورویتس: محقق و نویسندهٔ سوئیسی
زیگموند هورویتس پزشک، محقق و نویسندهٔ اهل سوئيس و از اعضای اصلی «مکتب زوریخ» بود که دورههای روانکاوی را نزد شخص کارل گوستاو یونگ و بزرگانی مانند تونی ولف و ماریلوئیز فونفرانتس گذراند. این روانکاو سوئيسی و یونگ شناس در سال ۱۹۹۴ درگذشت. دکتر هورویتس سالها بهعنوان دندانپزشک در کنار یونگ بود و همراه همسرش لِنی که بعدها ویراستار اصلی مجموعه آثار یونگ شد، به خانهٔ او رفتوآمد داشت. از یکسو تسلط بر زبانشناسی متون تاریخی و از سوی دیگر دوستی و همکاری نزدیکش با اعضای اصلی مکتب زوریخ اهمیت ویژهای به رسالات و مقالات او میبخشد. او اغلب به یونگ در مورد مسائل مربوط به عرفان یهودی مشاوره میداد و آنها علایق گستردهای در زمینههای فلسفه و دین داشتند. هورویتس که سالها به عنوان دندانپزشک و تحلیلگر کار میکرد پس از بازنشستگی توانست زمان بیشتری را به نوشتن اختصاص دهد.