سکوتم تقدیم به شما

(0)

3,050,000ریال

2,745,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
303

علاقه مندان به این کتاب
7

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب سکوتم تقدیم به شما

انتشارات لگا منتشر کرد:
ماریو وارگاس یوسا، نویسندۀ بزرگِ اهل آرکیپا در پرو، پس از شصت سال فعالیت حرفه‌ای، در آستانه ۸۸ سالگی به یک‌باره اعلام می کند، با رمان «سکوتم تقدیم به شما» و نوشتن یک مقاله دربارۀ ژان پل سارتر که در جوانی استادش بوده، قصد دارد بازنشسته شود. بعد از خلقِ شاهکارهای بسیاری در گونه رمان (از قبیل؛ «خانه سبز، گفتگو در کاتدرال، جنگ آخرالزمان و سورِ بز») پیش از بازنشستگی تصمیم گرفته تا به پروی عزیز و غم‌انگیزش بازگردد که از شکاف‌ها و پیش‌داروی‌های اجتماعی در رنج است.

رمان جدیدِ برنده جایزه نوبل، ماریو وارگاس یوسا، داستان مردی است که رویای ساختن کشوری آرمانی از طریق موسیقی را دارد و در تلاش برای نوشتن کتابی درباره آن دیوانه شد.

تونی اسپیلکوئِتا روزهایش را به کار در مدرسه و نیز عشق بزرگش موسیقی پرویی می‌گذراند که از جوانی در حال پژوهش درباره آن بوده. یک روز، تماسی تلفنی‌ای زندگی‌اش را تغییر می‌دهد. دعوتی برای شنیدن ساز گیتارنوازی ناشناخته؛ لَلو مولفینو، که به نظر می‌رسد که گواه اندیشه‌ای است که مدت‌هاست درگیر آن بوده؛ نیروی نهفته در موسیقی فراتر از لذت‌‌های فردی‌ست. موسیقی می‌تواند انقلاب کند.

داستان و جستار به نحوی جادویی در این رمان در هم آمیخته‌اند، رمانی که برنده جایزه نوبلِ پرویی دوباره در آن به مسئله آرمان‌شهر می‌پردازد.

بخشی از متن رمان: «تونیو اَسپیلکوئتا وقتی فهمید هرگز استاد صاحب کرسی سن‌مارکوس نخواهد شد، به‌حدی خشمگین شد که چیزی نمانده بود بزند همه فیش‌ها و دفترچه‌هایی را که در چمدانش انبار کرده بود ریزریز کند. خوشبختانه این کار را نکرد، اما کار رساله دکتری و سودای شغلی دانشگاهی را به‌کل کنار گذاشت. تنها مایه تسکینش رسیدن به مقام متخصص بزرگ موسیقی و رقص‌های عامیانه بود، یا آن‌طور که خودش می‌گفت، «روشنفکر پرولتاریای» فولکلور. چرا تونیو اَسپیلکوئتا این‌قدر راجع‌به موسیقی پرویی می‌دانست؟ در میان اجدادش هیچ‌کس نه خواننده بود و نه گیتارنواز، رقصنده که هیچ. پدرش، مهاجری اهل دهکده‌‌ای در ایتالیا، کارمند راه‌آهن منطقه کوهستانی مرکزی بود، عمرش به سفر گذشت، و مادرش هم بانویی بود که از بس ناخوشی‌ داشت، کارش آمدوشد به بیمارستان بود. در همان دوران کودکی‌اش مُرد. خاطره مادرش بیشتر از عکس‌هایی می‌آمد که پدرش از خاطراتشان نشانش داده بود. نه، در خانواده‌شان سابقه موسیقی نبود.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی